● سيد علي بهبهاني -
تفسیر تسنیم
نه تنها هر کتابی از کتابهای انبیا(علیهم السلام) با خودش هماهنگ است بلکه هر کتابی هم با سایر کتابهای آسمانی انبیای دیگر هماهنگ است یعنی نه تنها از اول تا آخر قرآن ناهماهنگی اصلاً راه ندارد، نه تنها اول تا آخر تورات اختلاف ندارد، نه تنها اول تا آخر انجیل اختلاف ندارد و هکذا بلکه اول تا آخر قرآن و تورات و انجیل و سایر کتب و صحف آسمانی هم با هم اختلاف ندارند اگر پنج کتاب را شما که انبیای اولواالعزم(علیهم السلام) آوردند در نظر بگیرید مثل پنج سورهٴ قرآن است یا پنج آیه یک سوره است هرگز این کتب پنجگانه نباید با هم اختلاف داشته باشند چون برهان این است که ﴿لَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً﴾ همه این کتابها کلامالله هست متکلِّم همه اینها هم خداست. آن براهینی که دربارهٴ نزاهت قرآن از اختلاف تقریر شده است.
همان براهین هم دربارهٴ تکتک کتابهای آسمانی قابل تقریر است، هم درباره مجموع کتب آسمانی قابل تبیین است اگر 124 هزار پیغمبر(علیهم السلام) در بین اینها چند نفر کتاب آوردند و بقیه حافظ شریعت کتابهای دیگران بودند تمام این کتابها را وقتی انسان بررسی میکند و یا فی نفسالأمر حُکمش را بخواهد بررسی کند باید اینچنین باشد که هیچ اختلافی بین هیچ کتابی با کتاب دیگر نیست لذا انبیا(علیهم السلام) هم با هم اختلاف نداشتند گذشته، زمینهٴ آینده را فراهم میکرد و مبشّر آینده بود، آینده گذشته را تصدیق میکرد این ﴿مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ در نوعِ برنامههای انبیا هست منتها آنکه خاتم همه است هم مصدِّق آنهاست، هم مهیمنِ بر آنها این ﴿مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ قرآن درباره تورات غیر محرّف اینچنین است، درباره انجیل غیر محرّف اینچنین است، انجیل درباره تورات غیر محرّف اینچنین است و مانند آن. وقتی قرآن جریان مسیح(سلام الله علیه) را شرح میدهد میفرماید این ﴿مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ عیسی میفرماید من آنچه را که انبیای قبل آوردند مخصوصاً موسای کلیم(سلام الله علیهم اجمعین) تصدیق میکنم این همان طوری که قرآن «یصدّق بعضه بعضا»، «ینطق بعضه ببعض»، «یفسّره بعضه بعضا» قرآن نسبت به تورات و انجیل و صحف ابراهیم و زبور داود اینچنین است یعنی کتابهای آسمانی «یصدّق بعضه بعضا»، «ینطق بعضه ببعض»، «یفسّر بعضه بعضا» و مانند آن. همه این مطالب از این آیه محلّ بحث استنباط میشود چون دلیل، عام است و این جزء تحدّیهای نبوّت عامّه است، نه جزء تحدّیهای نبوّت خاصّه.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
گاهی قرآن تحدّی خاص دارد و گاهی قرآن تحدّی عام. تحدّی خاص مثل فصاحت، بلاغت و عربی مبین بودن و مانند آن است میفرمایند که اگر شما تردید دارید که این کتاب، کلام خداست یک کتاب عربیِ فصیح و بلیغی مثل این بیاورید اینگونه از تحدّیهای مخصوص قرآن کریم است ولی یک وقت تحدّی عام دارد که اختصاصی به قرآن ندارد هم معجزهبودن تورات را شامل میشود، هم معجزهبودن انجیل را شامل میشود، هم معجزهبودن سایر صحف و کتابهایی که انبیای الهی آوردند ثابت میشود، چرا? چون برهان قضیه این نیست که قرآن فصیح است یا بلیغ است یا عربی مبین است و مانند آن.
برهان قضیه این است که کتابی که هیچ نحوه اختلاف در او نیست و دربارهٴ نظام تکوین و تشریع سخن میگوید و دربارهٴ گذشتهٴ دور و نزدیک از باب گزارش غیب خبر میدهد و دربارهٴ آیندهٴ نزدیک و دور از باب اعلام به غیب خبر میدهد، دربارهٴ آفرینش عالم و آدم سخن میگوید کتابی که اینچنین باشد و هیچ اختلافی در زوایای این کتاب پیدا نشود این کتاب، کتابالله هست خواه قرآن باشد، خواه تورات باشد، خواه انجیل باشد، خواه سایر کتب آسمانی.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
نه تنها هر کتابی از کتابهای انبیا(علیهم السلام) با خودش هماهنگ است بلکه هر کتابی هم با سایر کتابهای آسمانی انبیای دیگر هماهنگ است یعنی نه تنها از اول تا آخر قرآن ناهماهنگی اصلاً راه ندارد، نه تنها اول تا آخر تورات اختلاف ندارد، نه تنها اول تا آخر انجیل اختلاف ندارد و هکذا بلکه اول تا آخر قرآن و تورات و انجیل و سایر کتب و صحف آسمانی هم با هم اختلاف ندارند اگر پنج کتاب را شما که انبیای اولواالعزم(علیهم السلام) آوردند در نظر بگیرید مثل پنج سورهٴ قرآن است یا پنج آیه یک سوره است هرگز این کتب پنجگانه نباید با هم اختلاف داشته باشند چون برهان این است که ﴿لَوْ کَانَ مِنْ عِندِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً﴾ همه این کتابها کلامالله هست متکلِّم همه اینها هم خداست. آن براهینی که دربارهٴ نزاهت قرآن از اختلاف تقریر شده است.
همان براهین هم دربارهٴ تکتک کتابهای آسمانی قابل تقریر است، هم درباره مجموع کتب آسمانی قابل تبیین است اگر 124 هزار پیغمبر(علیهم السلام) در بین اینها چند نفر کتاب آوردند و بقیه حافظ شریعت کتابهای دیگران بودند تمام این کتابها را وقتی انسان بررسی میکند و یا فی نفسالأمر حُکمش را بخواهد بررسی کند باید اینچنین باشد که هیچ اختلافی بین هیچ کتابی با کتاب دیگر نیست لذا انبیا(علیهم السلام) هم با هم اختلاف نداشتند گذشته، زمینهٴ آینده را فراهم میکرد و مبشّر آینده بود، آینده گذشته را تصدیق میکرد این ﴿مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ در نوعِ برنامههای انبیا هست منتها آنکه خاتم همه است هم مصدِّق آنهاست، هم مهیمنِ بر آنها این ﴿مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ قرآن درباره تورات غیر محرّف اینچنین است، درباره انجیل غیر محرّف اینچنین است، انجیل درباره تورات غیر محرّف اینچنین است و مانند آن. وقتی قرآن جریان مسیح(سلام الله علیه) را شرح میدهد میفرماید این ﴿مُصَدِّقاً لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ﴾ عیسی میفرماید من آنچه را که انبیای قبل آوردند مخصوصاً موسای کلیم(سلام الله علیهم اجمعین) تصدیق میکنم این همان طوری که قرآن «یصدّق بعضه بعضا»، «ینطق بعضه ببعض»، «یفسّره بعضه بعضا» قرآن نسبت به تورات و انجیل و صحف ابراهیم و زبور داود اینچنین است یعنی کتابهای آسمانی «یصدّق بعضه بعضا»، «ینطق بعضه ببعض»، «یفسّر بعضه بعضا» و مانند آن. همه این مطالب از این آیه محلّ بحث استنباط میشود چون دلیل، عام است و این جزء تحدّیهای نبوّت عامّه است، نه جزء تحدّیهای نبوّت خاصّه.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رضا رضائي -
سند زنده اى بر اعجاز قرآن
به دنبال نکوهشهائى که در آیات قبل از منافقان به عمل آمد، در اینجا به آنها و همه کسانى که در حقانیت قرآن مجید شک و تردید دارند اشاره کرده مى فرماید: آیا آنها درباره وضع خاص این قرآن اندیشه نمى کنند و نتایج آن را بررسى نمى نمایند این قرآن اگر از ناحیه غیر خدا نازل شده بود حتما تناقضها و اختلافهاى فراوانى در آن مى یافتند، اکنون که در آن هیچگونه اختلاف و تناقض نیست باید بدانند که از طرف خداوند نازل شده است . (افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیر الله لوجدوا فیه اختلافا کثیرا). تدبر در اصل از ماده ((دبر)) (بر وزن ابر) به معنى پشت سر و عاقبت چیزى است ، بنابراین تدبر یعنى بررسى نتائج و عواقب و پشت و روى چیزى مى باشد، و تفاوت آن با تفکر، این است که تفکر مربوط به بررسى علل و خصوصیات یک موجود است ، اما ((تدبر)) مربوط به بررسى عواقب و نتائج آن است ، از آیه فوق چند مطلب استفاده مى شود: 1 - مردم موظفند که درباره اصول دین و مسائلى همانند صدق دعوى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و حقانیت قرآن مطالعه و بررسى کنند و از تقلید و قضاوتهاى کور کورانه بپرهیزند. 2 - قرآن - بر خلاف آنچه بعضى مى پندارند - براى همه قابل درک و فهم است زیرا اگر قابل درک و فهم نبود دستور به تدبر در آن داده نمى شد. 3 - یکى از دلائل حقانیت قرآن و اینکه از طرف خدا نازل شده این است که در سراسر آن تضاد و اختلاف نیست براى روشن شدن این حقیقت به توضیح زیر توجه فرمائید. ((روحیات هر انسانى دائما در تغییر است قانون تکامل در شرائط عادى در صورتى که وضع استثنائى بوجود نیاید انسان و روحیات افکار او را هم در بر مى گیرد و دائما با گذشت روز و ماه و سال ، زبان و فکر و سخنان انسانها را دگرگون مى سازد، اگر با دقت نگاه کنیم هرگز نوشته هاى یکنفر نویسنده یکسان نیست بلکه آغاز و انجام یک کتاب نیز تفاوت دارد، مخصوصا اگر کسى در کوران حوادث بزرگ قرار گرفته باشد حوادثى که پایه یک انقلاب فکرى و اجتماعى و عقیده اى همه جانبه را پى ریزى کند او هر قدر بخواهد سخنان خود را یکسان و یکنواخت و عطف به سابق تحویل دهد قادر نیست ، بخصوص اگر او درس نخوانده و پرورش یافته یک محیط کاملا عقب افتاده اى باشد. اما قرآن که در مدت 23 سال بر طبق احتیاجات و نیازمندیهاى تربیتى مردم در شرائط و ظروف کاملا مختلف نازل شده ، کتابى است که درباره موضوعات کاملا متنوع سخن مى گوید و مانند کتابهاى معمولى که تنها یک بحث اجتماعى یا سیاسى یا فلسفى یا حقوقى یا تاریخى را تعقیب مى کند نیست ، بلکه گاهى درباره توحید و اسرار آفرینش ، و زمانى درباره احکام و قوانین و آداب و سنن ، وقت دیگر درباره امتهاى پیشین و سرگذشت تکان دهنده آنان ، و زمانى درباره مواعظ و نصایح و عبادات و رابطه بندگان با خدا سخن مى گوید، و بگفته دکتر گوستاولبون قرآن کتاب آسمانى مسلمانان منحصر به تعالیم و دستورهاى مذهبى تنها نیست بلکه دستورهاى سیاسى و اجتماعى مسلمانان نیز در آن درج است . چنین کتاب با این مشخصات عادتا ممکن نیست خالى از تضاد و تناقض و مختلف گوئى و نوسانهاى زیاد باشد، اما هنگامیکه مى بینیم باتمام این جهات همه آیات آن هماهنگ ، خالى از هر گونه تضاد و اختلاف و ناموزونى است ، بخوبى مى توانیم حدس بزنیم که این کتاب زائیده افکار انسانها نیست بلکه از ناحیه خداوند است چنانکه خود قرآن این حقیقت را در آیه فوق بیان کرده است . <121>
پاورقی :
121-از کتاب قرآن و آخرین پیامبر در صفحه 309 نوشته ناصر مکارم.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نور
از تهمتهایى که به پیامبر اسلام مىزدند، آن بود که قرآن را شخص دیگرى به محمّد صلى الله علیه وآله یاد داده است: «یُعلّمه بشر» <332> این آیه در پاسخ آنان نازل شده است. معمولاً در نوع سخنان و نوشتههاى افراد بشر در درازمدّت تغییر، تکامل و تضاد پیش مىآید. امّا این که قرآن در طول 23 سال نزول، در شرایط گوناگون جنگ و صلح، غربت و شهرت، قوّت و ضعف، و در فراز و نشیبهاى زمان آن هم از زبان شخصى درس نخوانده، بدون هیچگونه اختلاف و تناقض بیان شده، دلیل آن است که کلام خداست، نه آموختهى بشر. فرمان تدبّر در قرآن براى همه و در هر عصر ونسلى، رمز آن است که هر اندیشمندى هر زمان، به نکتهاى خواهد رسید. حضرت علىعلیه السلام دربارهى بىکرانگى مفاهیم قرآن فرموده است: «بَحراً لایُدرک قَعره» <333> قرآن، دریایى است که تهِ آن درک نمىشود. 1- اندیشه نکردن در قرآن، مورد توبیخ و سرزنش خداوند است. «افلا یتدبرون» 2- تدبّر در قرآن داروى شفابخش نفاق است. «و یقولون طاعة... افلا یتدبرون...» 3- راه گرایش به اسلام و قرآن، اندیشه و تدبر است نه تقلید. «افلا یتدبرون» 4- قرآن همه را به تدبّر فراخوانده است و فهم انسان به درک معارف آن مىرسد. «افلا یتدبّرون القرآن» 5 - پندار وجود تضاد و اختلاف در قرآن، نتیجهى نگرش سطحى و عدم تدبّر و دقّت است. «افلایتدبّرون» 6- قرآن، دلیل حقّانیت رسالت پیامبر است. «لو کان من عند غیر اللَّه...» 7- یکدستى و عدم اختلاف در آیات نشان آن است که سرچشمهى آن، وجودى تغییر ناپذیر است. «لو کان من عند غیر اللّه» 8 - هرچه از طرف خداست حقّ و ثابت و دور از تضاد و پراکندگى و تناقض است. «لو کان من عند غیر اللَّه لوجدوا...» 9- در قوانین غیر الهى همواره تضاد و تناقض به چشم مىخورد. «لو کان من عند غیر اللَّه لوجدوا...» 10- اختلاف، تغییر وتکامل، لازمهى نظریات انسان است. «لوجدوا فیه اختلافاً» 11- براى ابطال هر مکتبى، بهترین راه کشف و بیان تناقضهاى آن است. «لوجدوا فیه اختلافاً کثیراً»
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
تدبر الأمر تأمله و النظر فی إدباره و ما یؤل إلیه فی عاقبته و منتهاه ، ثم استعمل فی کل تأمل : فمعنی تدبر القرآن : تأمل معانیة و تبصر ما فیه ( لوجدوا فیه اختلافا کثیرا ) لکان الکثیر منه مختلفا متناقضا قد تفاوت نظمه و بلاغته و معانیه . فکان بعضه بالغا حد الإعجاز ، و بعضه قاصرا عنه یمکن معارضته ، و بعضه إخبارا بغیب قد وافق المخبر عنه ، و بعضه إخبارا مخالفا للمخبر عنه ، و بعضه دالا علی معنی صحیح عند علماء المعانی ، و بعضه دالا علی معنی فاسد غیر ملتئم ، فلما تجاوب کله بلاغة معجزة فائتة لقوی البلغاء و تناصر صحة معان و صدق إخبار ، علم أنه لیس إلا من عند قادر علی ما لا یقدر علیه غیره ، عالم بما لا یعلمه أحد سواه . فإن قلت : ألیس نحو قوله ( فإذا هی ثعبان مبین ) ، ( کأنها جان ) ، ( فوربک لنسألنهم أجمعین ) ، ( فیومئذ لا یسئل عن ذنبه إنس و لاجان ) من الاختلاف ؟ قلت : لیس باختلاف عند المتدبرین .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
تفسیر عاملی
«أَ فَلاٰ یَتَدَبَّرُونَ » 82 مجمع: تدبّر یعنى به دیدۀ دل نظر کردن بعواقب و نتایج هر چیز، و تفکّر تصرف و توجّه دل است بدلائل و موجبات چیزى و مقصود آنست که: این یهود و منافقین چرا فکر و دقت نمى کنند در قرآن تا بدانند که در جمله هاى آن نقص و ناسازگارى نیست و نمى توانند نظیر آن بگویند، و بعضى گفته اند: یعنى تا بدانند الفاظ و جملات آن داراى شرط بلاغت و ارتباط و نظم است و معانى آن به یکدیگر مربوط و متناسب است، و مشتمل بر حکمت و پند است و دستور به نیکى و جلوگیرى از بدى، و وادار مى کند بر اخلاق نیک با فصاحت لفظ و نظم کامل پس مى توانند تصدیق کنند که ما فوق سخنان پندآمیز بشر است
«لَوَجَدُوا فِیهِ اِخْتِلاٰفاً کَثِیراً» 82 مجمع: اختلاف دو چیز با یکدیگر یعنى ممکن نشود یکى جایگیر دیگرى باشد، مانند سیاهى که بجاى سفیدى نمى شود و رفتن به راست جاى رفتن به چپ نمى باشد و در معنى اختلاف کثیر چند قول است: 1 قتاده و ابن عبّاس گفته اند یعنى اختلاف و تناقض خواهد بود که یکى حقّ باشد و دیگرى باطل 2 زجّاج گفته است: یعنى در اخبار از اسرار و نهان آنها اختلاف مى بود، 3 ابو علىّ گفته است: یعنى مختلف مى شد که بعضى جمله ها بلیغ و رسا بود، و بعضى پست و ناپسند، 4 از ابن عبّاس نقل شده است یعنى تناقض و ناسازگارى زیاد میان جمله ها خواهد بود زیرا اگر گفته ى آدمى این قدر مفصّل شد و مطالب مختلف داشت ناچار معانى ناجور و الفاظ غیر مربوط خواهد شد، در صورتى که هیچیک از این نواقص در قرآن نیست
ابو الفتوح: نوشته است: در آیه چهار دلیل است بر چهار اصل از اصول مذهب ما، 1 بطلان تقلید و حثّ بر نظر و تأمل و تدبر، 2 دگر دلیل است بر بطلان قول آن کس که گفت معنى قرآن نشاید دانستن الّا بقول رسول، و این مذهب مجبّران است و جماعتى حشویان براى آنکه خداى تعالى ما را حثّ (وادار) کرد بر تدبّر و تأمل آن تا بدانیم که کلام خدا است بانتفاء الاختلاف عنه و این آنگه باشد که ما از آن بتأمّل چیزى بدانیم، 3 دگر دلالت آنکه او کلام خدا است بنفى اختلاف و تناقض فرمود نه از جهت قدم و حدوث، و نگفت اگر نه کلام خدا بودى محدث بودى، 4 دلیل چهارم آنکه اختلاف و تناقض و تفاوت نه از فعل خدا است براى اینکه اگر از فعل او بودى از عند او بودى، و خداى تعالى گفت: آن از عند غیر من باشد و اختلاف سه گونه باشد، اختلاف تناقض باشد، و اختلاف تفاوت، و اختلاف تلاوت، و آن دو اختلاف باتّفاق در قرآن نیست، و اما اختلاف تلاوت از اختلاف قراء در آن نه اختلافى است که در او نقصى از او باشد، بل همه بر منهاج حقّ و صواب است، چون هریکى را وجهى و دلیلى و بیتى از کلام عرب هست پس به مثابۀ آنست لا اختلاف فیه من هذه الجهة على هذا اللّسان
سخن ما: همان است که در ترجمه و نقل گفته ى مفسرین نوشتیم
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
أَ فَلاٰ یَتَدَبَّرُونَ اَلْقُرْآنَ وَ لَوْ کٰانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اَللّٰهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اِخْتِلاٰفاً کَثِیراً از جمله دلیل هائى که براى اثبات حقّانیت قرآن در این آیه تذکر مى دهد عدم اختلاف در آیات قرآنى است و این عدم اختلاف براى کسى ظاهر مى گردد که در قرآن تدبّر نماید و آیات را باهم بسنجد این است که بصورت استفهام انکارى اعتراض نموده که چرا در قرآن تدبّر نمى کنید تا اینکه حقانیت قرآن بر شما واضح گردد اگر تدبر مى کردید و آیات را باهم مرتبط مى گردانیدید مى فهمیدید که تمامش به یک نسق و یک اسلوب در کمال فصاحت و بلاغت واقع و مى یافتید که چگونه راجع بهر مطلبى و حکمى که بیان نموده در بیانش تعارض و تنافى وجود ندارد،هر سوره اى که ملاحظه مى شود غالبا دیده مى شود که آیات آخرش مربوط به آیات اوائل او یا نتیجه او است،و نیز راجع بحکایات و داستانهاى انبیاء و گذشتگان تعارضى در بیان آنها یافت نمى گردد بخلاف داستانهاى بشر که حکایت شده که چقدر اختلاف و تناقض گوئى در آن دیده مى شود حتى در گفتار حکماء و دانشمندان چه در گفتارشان چه در تألیفاتشان تناقض بسیار دیده مى شود مثل اینکه گاهى در جائى مطلبى مى گویند و در جاى دیگر عکس آن یا ضدّش را مى آورند
این است که یکى از معجزات قرآن عدم اختلاف در آیات و در نظم کلمات و معانى است،اگر قدرى در آیات دقّت کنید بخوبى مى فهمید که این نحو بیان با این خصوصیاتى که مخصوص به خود او است از عهده بشر خارج است
در مجمع گفته در اینجا چند قول است:1 اگر از نزد غیر بود در آن اختلاف و تناقض مى یافتى از جهت حق و باطل[قتاده و ابن عباس] 2 اختلاف در اخبار از سرائر آنها [زجاج] 3 از جهت بلاغت و عدم آن و این قول از ابى على است 4 تناقض بسیار چه کلام بشر در حینى که بطول انجامید خالى از تناقض در معانى و اختلاف در لفظ نیست و همه اش منفى است و کما قال جلّت عظمته (لاٰ یَأْتِیهِ اَلْبٰاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لاٰ مِنْ خَلْفِهِ ) [ابن عباس]
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کاشف
أَ فَلاٰ یَتَدَبَّرُونَ اَلْقُرْآنَ وَ لَوْ کٰانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اَللّٰهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اِخْتِلاٰفاً کَثِیراً در تفسیر آیات 23 25 از سورۀ بقره، جلد اوّل، با عنوان «راز اعجاز قرآن» به طور اجمال دربارۀ این راز سخن گفتیم؛ زیرا اگر بخواهیم به تفصیل آن بپردازیم نیاز به نوشتن کتابى در حجم همین جلد دارد ما پس ازآن که مدتى در تفسیر کار کردیم به رموزى از اعجاز قرآن کریم پى بردیم که علماى مسلمان پیش از ما و حتى کسانى که دربارۀ اعجاز قرآن کتاب هاى ویژه اى تألیف کرده اند، بدان ها توجه نکرده بودند البته، این عدم توجه براثر کوتاهى آنان نبوده است، حاشا و کلاّ، بلکه این کتاب خداست که اسرار و شگفتى هایش تمام نمى شود: «قُلْ لَوْ کٰانَ اَلْبَحْرُ مِدٰاداً لِکَلِمٰاتِ رَبِّی لَنَفِدَ اَلْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمٰاتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنٰا بِمِثْلِهِ مَدَداً؛ بگو: اگر دریا براى نوشتن کلمات پروردگارم مرکب شود، دریا به پایان مى رسد و کلمات پروردگار من به پایان نمى رسد، هرچند دریاى دیگرى به مدد آن بیاوریم»
هرکس به اندازه اى که زمان و استعدادش به او کمک کرده، معناى این کلمات را درک کرده است؛ چرا که زمان، عنصر فعالى است براى کشف معانى و اسرار قرآن
ابن عباس گفته است: «قرآن معانى اى دارد که زمان، آنها را تفسیر خواهد کرد» از جملۀ این معانى، آن چیزى است که آیۀ 53 از همین سوره بدان اشاره کرده است: «أَمْ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنَ اَلْمُلْکِ فَإِذاً لاٰ یُؤْتُونَ اَلنّٰاسَ نَقِیراً؛ یا از پادشاهى نصیبى برده اند (یهود) که در این صورت، به قدر آن گودى که بر پشت هسته خرماست به مردم سودى نمى رسانند» ما در تفسیر این آیه و آیۀ 46 سورۀ نساء بیان کردیم که چگونه قرآن از جنایات یهود در صورتى که به حکومت برسند خبر داده است اکنون، این پیش گویى قرآن پس از گذشت سیزده قرن و اندى تحقق پیدا کرده است و این امر، دلیل قاطعى است بر راستگویى و رسالت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و نیز این پیش گویى، همان اعجازى است که ما پیش تر گفتیم علما و مفسران سابق بدان توجه نکرده اند؛ زیرا یهود در زمان آنان، خوار و محکوم دیگران بودند و بهره اى از حکومت نداشتند، نه در فلسطین و نه در جایى دیگر از جمله دلایلى که دلالت دارد، قرآن از سوى خدا وحى شده این آیه است: «وَ لَوْ کٰانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اَللّٰهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اِخْتِلاٰفاً کَثِیراً» در سخنان بشر، چه از لحاظ اسلوب و چه از لحاظ اندیشه، عدم هماهنگى و تناسب به چشم مى خورد؛ مثلا هیچ دانشمند، ادیب و هر انسان دیگرى نیست که از لحاظ توانایى و عدم توانایى در بیان و اندیشۀ خود اختلاف هایى در بیان وى دیده نشود؛ امّا قرآن از لحاظ بلاغت در شیوۀ بیان و نیز از لحاظ عظمت معانى در یک سطح است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
یکى از امور مهمه لازمه تدبّر و تأمل و تفکر در الفاظ و معانى قرآن است که هرکس از روى انصاف در این وادى قدم نهد یقین حاصل مى نماید که آن کلام خداوند و خارج از قدرت بشر است و حق مطلب آنست که این قبیل امور قابل توصیف و بیان نیست و باید بذوق الهى ادراک شود نمى توان گفت از حیث فصاحت و بلاغت است یا از حیث اسلوب و نهج یا از جهت اشتمال بر مصالح و حکم فوق ادراک بشر یا از جهت اخبار از غیب یا از جهت لحن وعظ و ارشاد اگرچه از تمام این جهات است ولى از هیچ یک از این جهات نیست بلکه از جهت آنست که از ابتداء تا انتهاء با آنکه فصیح و بلیغ است تمام در اعلى درجه فصاحت و بلاغت است و با آنکه داراى اسلوب و نهج مخصوصى است که نه نثر معمولى است و نه نظم و نه خطبه است و نه مقامه همه به یک منوال است و این اسلوب و نهج خاص با آنکه خارج از انواع متعارفه کلام فصیح است هیچ از دست داده نشده و اختلافى در آن روى نداده است و با آنکه مشتمل بر معانى و علوم دقیقه و حکم و مصالح عامه است که ادراک بشر از نیل به عشرى از اعشار آن عاجز است و هر قدر بشر در علم و صنعت کامل شود اعتراف آن بعجز از فهم اسرار و معانى و رموز و اشارات قرآنیه بیشتر مى شود این خصوصیّت در هیچ موضع تخلف پیدا نکرده و این طریقت همیشه مطابق با حقیقت و حقیقت موافق با این طریقت است و اخبار غیبیه آن بشهود رسیده بلکه غیب به آن مشهود شده است و هیچ جا تخلف ننموده و از همه بالاتر آن لحن جان گداز است که براى وعظ و ارشاد برگ و ساز شده و ابدا تغییرى پیدا نکرده که اگر قصّه است در عین حال موعظه است و اگر حکمت است در حقیقت ارشاد است و اگر مصلحت عامه است نصیحت تامه است و اگر اخبار از غیب است پند بلا ریب است و ابدا اختلافى در آن روى نداده و البته چنین کتابى با این تفصیل اتیانش از بشر محال عادى است و تصور نشود که اختلاف از حیث عموم و خصوص و اجمال و تبیین و اطلاق و تقیید و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه منافى با این معنى است زیراکه این اختلافات بدوى است و بعد از تدبر رفع مى شود و وجه جمع عرفى بدست مى آید و شاید بهمین سبب امر بتدبّر شده است تا معلوم شود که اختلافى نیست و ایتلاف ظاهر است و کلام بشر عادتا از بسیارى از این اختلافات مأمون نیست لذا مى بینیم هر قدر گوینده فصیح و بلیغ باشد گاهى کلامش خارج از حد بلاغت مى شود و هر قدر عالم و حکیم باشد گاهى در منطقش خلل روى مى دهد و هر قدر داراى حدس و فراست باشد گاهى خطا مى کند و هر قدر لحنش جانسوز و جانگداز باشد گاهى تغییر مى کند و در مطالبش تعارض و تناقض و تنافى پیدا مى شود و در سى جزو قرآن ابدا اختلافى از هیچ یک از این وجوه پیدا نشده و این دلیل است بر آنکه از نزد خدا است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.