از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
شماره صفحه : 529 حزب : 106 جزء : بیست و هفتم سوره : قمر
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید لغت ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  مرضيه علمدار .ب - تفسیر نور استاد خرمدل
24) سُعُرٍ » : : دیوانگی [ نظرات / امتیازها ]
25) أَشِرٌ » : بسیار مغرور و متکبر . خودخواه و جاه‌طلب .‏ [ نظرات / امتیازها ]
27) « فِتْنَةً » : امتحان . آزمون [ نظرات / امتیازها ]
27) « إصْطَبِرْ » : زیاد تحمل داشته باش . بسی صبر کن .‏ [ نظرات / امتیازها ]
29) « عَقَرَ » : نحر کرد . پی کرد .‏ [ نظرات / امتیازها ]
31) ‏« هَشِیمِ » : گیاه خشک و خرد شده : ‏« هَشِیمِ » : گیاه خشک و خرد شده [ نظرات / امتیازها ]
  محمد هادي مؤذن جامي - المیزان
31) المحتظر : بهاربند دار / دامدار
 توضيح : " محتظر" به معناى صاحب حظیره است، یعنى چهار دیوارى که براى دامدارى ساخته مى‏ شود (و به زبان فارسى آن را قلعه و یا بهاربند گویند) و" هشیم محتظر" درختهاى خشکیده و مانند آن است، که صاحب حظیره آن را براى مصرف کردن در قلعه خود جمع مى ‏کند. [ نظرات / امتیازها ]
  سيد حسين اخوان بهابادي
31) هشیم : ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺷﺪﻩ.
 توضيح : هاشم. [ ش ِ ] ( ع ص )شکننده. خردکننده.آنکه نان در اشکنه خرد میکند. ( ناظم الاطباء ). هشم الترید لقومه ؛ فهو هاشم.
هشم. [ هَ ] ( ع مص ) شکستن نان خشک و هر چیز خشک. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). شکستن.
هشیم. [ هَ ] ( ع ص ) شکسته. ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺷﺪﻩ.

ﺇِﻧَّﺂ ﺃَﺭْﺳَﻠْﻨَﺎ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢْ ﺻَﻴْﺤَﺔً ﻭَ ﺍﺣِﺪَﺓً ﻓَﻜَﺎﻧُﻮﺍْ ﻛَﻬَﺸِﻴﻢِ ﺍﻟْﻤُﺤْﺘَﻈِﺮِ(آیه ی ۳۱ سوره قمر)
(ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﺍﻳﻦ ﺟﻨﺎﻳﺖ) ﻣﺎ ﺻﻴﺤﻪ (ﻭ ﺻﺎﻋﻘﻪ ﺍﻱ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ) ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ، ﭘﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩﺷﺪﻩ ﺍﻱ ﮔﺸﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻬﺎﺭﭘﺎﻳﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻏﻞ ﻣﻲ ﺭﻳﺰﺩ.

هاشم بن عبدمَناف بن قُصَی بن کِلاب، جد دوم رسول خدا(ص) و از صاحب منصبان قبیله قریش در مکه که نسب تیره های بنی هاشم به او می رسد.نامش عمرو بود هنگامی که در مکه قحطی روی داد، با دست خود برای زائران نان خُرد می کرد و از این جهت به هاشم (یعنی خُردکننده) شهرت یافت. [ نظرات / امتیازها ]
31) هشیم : گیاه خشک و خرد شده
 توضيح : هاشم. [ ش ِ ] شکننده. خردکننده. آنکه نان در اشکنه خرد میکند.
هشم. [ هَ ] شکستن نان خشک و هر چیز خشک.
هشیم. [ هَ ] شکسته. ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩ ﺷﺪﻩ.
ﺇِﻧَّﺂ ﺃَﺭْﺳَﻠْﻨَﺎ ﻋَﻠَﻴْﻬِﻢْ ﺻَﻴْﺤَﺔً ﻭَ ﺍﺣِﺪَﺓً ﻓَﻜَﺎﻧُﻮﺍْ ﻛَﻬَﺸِﻴﻢِ ﺍﻟْﻤُﺤْﺘَﻈِﺮِ ( آیه ی ۳۱ سوره قمر )
( ﺑﻪ ﻛﻴﻔﺮ ﺍﻳﻦ ﺟﻨﺎﻳﺖ ) ﻣﺎ ﺻﻴﺤﻪ ( ﻭ ﺻﺎﻋﻘﻪ ﺍﻱ ﻣﺮﮔﺒﺎﺭ ) ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ، ﭘﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﺜﻞ ﮔﻴﺎﻩ ﺧﺸﻚ ﻭ ﺧﺮﺩﺷﺪﻩ ﺍﻱ ﮔﺸﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﭼﻬﺎﺭﭘﺎﻳﺎﻥ ﺩﺭ ﺁﻏﻞ ﻣﻲ ﺭﻳﺰﺩ.
ﻭَﺍﺿْﺮِﺏْ ﻟَﻬُﻢ ﻣَّﺜَﻞَ ﺍﻟْﺤَﻴَﺎﺓِ ﺍﻟﺪُّﻧْﻴَﺎ ﻛَﻤَﺂءٍ ﺃَﻧﺰَﻟْﻨَﺎﻩُ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺴَّﻤَﺂءِ ﻓَﺎﺧْﺘَﻠَﻂَ ﺑِﻪِ ﻧَﺒَﺎﺕُ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻓَﺄَﺻْﺒَﺢَ ﻫَﺸِﻴﻤﺎً ﺗَﺬْﺭُﻭﻩُ ﺍﻟﺮِّﻳَﺎﺡُ ﻭَﻛَﺎﻥَ ﺍﻟﻠَّﻪُ ﻋَﻠَﻲ  ﻛُﻞِ ّ ﺷَﻲْ ءٍ ﻣُّﻘْﺘَﺪِﺭﺍً(آیه ٤٥ سوره مبارکه کهف)
ﻭ (ﺍﻱ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ!)، برای امت، زندگانی دنیا را چنین مثل زن که ما آب بارانی از آسمان نازل کنیم و به آن آب، درختان و نباتات گوناگون زمین درهم پیچیده و خرم بروید، سپس همه درهم شکسته و خشک شود و به دست بادها زیر و زبر و پراکنده گردد، و خدا بر هر چیز اقتدار کامل دارد.
هاشم بن عبدمَناف، جد دوم رسول خدا ( ص ) و از صاحب منصبان قبیله قریش در مکه که نسب تیره های بنی هاشم به او می رسد. نامش عمرو بود هنگامی که در مکه قحطی روی داد، با دست خود برای زائران نان خُرد می کرد و از این جهت به هاشم ( یعنی خُردکننده ) شهرت یافت.
برای یادسپاری آسانتر می توان با کلمات بازی هم کرد و داستان ساخت: در اینجا، می توان گفت که هیروشیما( مردم، گیاهان و هر چیزی) در اثر بمباران اتمی، هشیم و هشیما( شکسته، خرد شده و خشک )گردید. [ نظرات / امتیازها ]
 » دانشنامه اسلامی
29) تَعاطی : دست به کار شد
 توضيح : «تَعاطی» در اصل به معنای برگرفتن چیزی یا به سراغ مطلبی رفتن است; و نیز به انجام کارهای مهم و خطرناک، یا انجام کارهای پر زحمت، و یا کاری که در مقابل آن عطا و مزدی قرار داده شده است، گفته می شود. [ نظرات / امتیازها ]