از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(حقیق علی ان لا اقول علی الله الا الحق قد جئتکم ببینه من ربکم فارسل معی بنی اسرائیل ):(سزاوارم بر اینکه در باره خدا جز حق نگویم ، به تحقیق برای شما معجزه ای از جانب پروردگارتان آوردم ،پس بنی اسرائیل را بامن روانه کن )،می فرماید: من سزاوارم به اینکه در باره خدا جز حق نگویم و در رسالتی که به من داده باطلی را به او نسبت ندهم و می فرماید: من با معجزه آشکاری به سوی شما آمده ام که صدق رسالت مرا تأیید می کند، پس بنی اسرائیل را همراه من بفرست و دست از تعذیب و شکنجه آنها بردار. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
من رسولم و هر رسولی موظف است که لایق است که صادق باشد من هم جبیر و هم حقیق و لایق است برای من که صادق باشد و جز حق چیزی نگویم ﴿حَقیقٌ عَلى أَنْ لا أَقُولَ عَلَى اللّهِ إِلاَّ الْحَقَّ﴾ آنگاه پیامش را شروع می‌کند ﴿قد جئتکم ببینة﴾ نشانه رسالت من معجزه‌ای است که خدا به من داده است این بینه چون جنس است منافات ندارد با آیاتی کثیره‌ای که بعدا ارائه می‌کند خدا می‌فرماید ما به موسی کریم 9 معجزه دادیم ﴿تسع آیات بینات﴾ اگر چنانچه که بینات فراوانی خدای سبحان به موسای کریم داد یا تدریجی است یا اگر همه آن بینات را یک جا به او اعلام فرمود این بینه جنس است و می‌تواند شامل حال آن بینات کثیرباشد. ولی فعلاً که با دو بینه آمده است با دو برهان آمده است که ﴿ذلک برهانان من ربکم﴾ با عصا و ید بیضا آمده است پس معلوم می‌شود این بینه جنس است و مفرد نیست ﴿قد جئتم ببینة من ربکم﴾ از اینکه فرمود جئتکم معلوم می‌شود که مخاطبان رسالت وجود مبارک موسای کریم (سلام الله علیه) مردم مصرند نه قبطیان نه نبطیان هستند بالخصوص نه درباریان فرعونند نه خصوص بنی اسرائیل هیچ قومی بالخصوص مخاطب نیست این که فرمود قد جئتکم برای همین است منتها مردم مصر تحت سلطه این فرائنه و درباریان بودند اولی پیامی که وجود مبارک موسی بعد از دعوت به توحید و پذیرش وحدانیت خدا ارائه فرمود تأمین آزادی آن مردم بود فرمود﴿قد جئتکم ببینة من ربکم﴾ من به همراهم معجزه است. خب حال چه می‌خواهم بگویم به شما بعد از آن دعوت توحیدی بعد از اینکه شما باید بپذیرد رسالت از طرف رب العالمین و به رسالت من ایمان بیاورید آن این است که فرمود ﴿فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنی إِسْرائیلَ﴾ جریانهایی که بین مسی (سلام الله علیه) و فرعون نقل شد فراوان است در قرآن کریم در هر سوره‌ای در هر مقطعی گوشه‌ای از این جریان مبسوط را ذکر می‌کند﴿فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنی إِسْرائیلَ﴾ این بنی اسرائیل کجا بودند که اینها را فرمود به همراه من بفرست این بنی اسرائیل در بند بودند فرمود اینها را از بند آزاد کن این ارسال همان تحریر است یعنی آزاد کردن و حریت بخشیدن اگر در سورهٴ مبارکهٴ دخان آیه هجدهم آمده است که ﴿وَ لَقَدْ فَتَنّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَ جاءَهُمْ رَسُولٌ کَریمٌ أَنْ أَدُّوا إِلَیَّ عِبادَ اللّهِ إِنّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمینٌ﴾ ناظر بر این است که پیغمبر خدا امین از طرف خداست یک امانت او هم امانت فرهنگی است که وحی را خوب حفظ می‌کند تحویل می‌گیرد تحویل می‌دهد کتاب خدا را دارد این امین خداست این دو، و هم امین اجتماعی و انسانی است که مردم امانت خدایند و این امانت خدا را باید امین الله حفظ بکند اینچنین نیست که مردم رها باشند افراد جامعه بندگان خدایند بندگان خدا امانتهای الهی‌اند این امانتهای الهی را باید امین الله هدایت کند و بپروراند آن پیغمبر است مردم مسافرند این مسافر یک مدیر کاروان می‌خواهد اینچنین نیست که بدانند از کجا آمده‌اند بدانند به کجا می‌روند چند روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم یک هفتاد، هشتاد سالی حداکثر در این محدوده هستند نه می‌دانند از کجا آمده‌اند نه از ابدیت خبر دارند به کجا می‌روند آنگاه یک کسی باید باشد این امانت را حفظ کند یا نه؟ فرمود ﴿أَنْ أَدُّوا إِلَیَّ عِبادَ اللّهِ﴾ چرا برای اینکه ﴿إِنّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمینٌ﴾ این تعلیق حکم بر وصف و تعلیق مشعر بر علیت است معنایش این نیست که من در وحی امینم ولی در رهبری امین نیستم خب تو اگر در وحی امین هستی در رهبری مردم امین نیستی چرا مردم را به دست تو بدهند معلوم می‌شود موسای کریم داعیه امانتی در رهبری مردم دارد یک وقت می‌فرماید به اینکه آنچه که من آوردم کلام خداست کم نیست زیاد نیست تحریف نیست فراموش نکردم ﴿إِنّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمینٌ﴾ این معلوم است که امانت در وحی فرهنگی یک وقت می‌گوید مردم را به من بدهی درای اینکه رسول خدایم و امینم یعنی امینم در وحی یا اینکه امینم در امانتها این تعلیق حکم بر وصف مشرف بر این است که وجود مبارک موسای کریم (سلام الله علیه) گذشته از اینکه امین الله است در وحی امین الله است در هدایت و حمایت و رهبری مردم فرمود ادّوا تعدیه کنید الیّ چه کسی را امانتهای الهی ﴿أَنْ أَدُّوا إِلَیَّ عِبادَ اللّهِ﴾ برای اینکه من امینم. خب حالا اگر کسی امین علمی بود امین علمی معنایش آن است که مطالب را خوب می‌فهمد یک خوب ضبط می‌کند دو خوب املا می‌کند انشا می‌کند بیان می‌کند و می‌نویسد می‌گوید سه. چنین کسی امین فرهنگی است ولی اگر نتواند یک جامعه را اداره کند و حفظ کند آنکه دیگر امین مردم نیست اگر بگوید من را مدیر این جمعیت کنید برای اینکه من در فلان کتاب در فلان رشته امین فلان علمم این علت با معلول هماهنگ نیست این دلیل با مدلول هماهنگ نیست اگر کسی بگوید مرا مدرس کنید مرا مؤلف کنید مرا تو کتابخانه مدیر عامل قرار بدهید برای اینکه من در بخشهای علمی امینم این علت با آن معلول هماهنگ است اما اگر کسی بگوید من امینم و حافظه خوب دارم در حفظ اشعار من امینم در اینکه مطالب را خوب می‌فهمم من امینم در اینکه وقتی بخواه بیان کنم بدون کم و زیاد بیان می‌کنم مرا بکنید رهبر مردم این علت با آن معلول هماهنگ نیست موسی کریم می‌فرماید به اینکه این مردم بگویید با من تادیه کنید چرا؟ برای اینکه من امینم اینکه حاکم را می‌گویند این تو همین اصطلاح قرآنی است مردم امانتهای خدایند و حاکم الهی امین الله است برای مردم موسای کریم (سلام الله علیه) اول نفرمود به من بدهید فرمود اینها را آزاد کنید این ارسالی که در آیه محل بحث سوره اعراف آمده و همچنین در سورهٴ مبارکهٴ طه آمده یعنی این دست و پای مردم را آزاد کنید اینها الآن زنجیر به گردنشان است این ﴿وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ اْلأَغْلالَ الَّتی کانَتْ عَلَیْهِمْ﴾ مخصوص پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیست همه انبیا این چنین بودند که برای آزاد سازی مردم آمدند منتهی آن که خاتم انبیا است خاتم عبودیت را هم می‌آورد وگرنه اصل آزاد کردن که لازمه رسالت است در آیه محل بحث در سوره مبارکه اعراف فرمود به اینکه﴿ارسل بنی اسرائیل﴾ این ارسال کن یعنی فعلاً در بندند در سوره طه فرمود ارسل اینها را آزاد کنید در بخشهای دیگر نظیر سوره شعرا و مانند آن فرمود به اینکه ﴿وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنی إِسْرائیلَ﴾ فرمود بگویید که ما قبلاً تو را تغذیه کردیم و پذیرایی کردیم. فرمود این نعمتی است که بر ما گذاشتید که بنی اسرائیل را تعبید کردید به بردگی گرفتی. خب از تعبیر سوره شعرا و از مجموع تعبیر سوره اعراف و طه و دخان چند نکته برمی‌آید در سورهٴ مبارکهٴ اعراف که الآن بحث ماست تعبیر این است که﴿فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنی إِسْرائیلَ﴾ مشابه این تعبیر در سورهٴ مبارکهٴ طه آیه 47 آمده است که خداوند به موسی و هارون (سلام الله علیهما) می‌فرماید﴿فَأْتِیاهُ فَقُولا إِنّا رَسُولا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنی إِسْرائیلَ﴾ کلمه و لا تعذبهم در اینجا آمده است که در سوره اعراف نیست یعنی اینها را تعذیب نکنید اینها فعلاً در عذاب تو هستند اینها از عذاب آزاد کن و اگر سورهٴ مبارکهٴ شعرا آیه 22 به این صورت آمده است بیانگر نحوه بردگی مردم مصر بود در آیه 22 سورهٴ مبارکهٴ شعرا فرموده است که﴿وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنی إِسْرائیلَ﴾ تو بنی اسرائیل را به بردگی گرفتی عبدوا یعنی اخذه عبدا له. تو تعبید کردی اینها را برده خود قرار دادی. برده را باید آزاد کرد این آزادی تحریر همان ارسال است خب آزاد بکن که اینها رها بشوند یا نه از قید غیر خدایی آزاد شوند الهی بشوند موسی کریم یک لا الا دارد یک الا لله این ال اله یعنی برده تو نیستند اما رها هم نیستند بشر رها باشد هر کاری بخواهد بکند بکند برای اینکه نه از گذشته‌اش با خبر است نه از آینده‌اش با خبر است نه می‌داند که سود و زیانش چیست و از بسیاری از معارف بی خبر است همان لا اله الا الله که همه انبیا آورده‌اند وجود مبارک حضرت خاتم بهترینش را آورد همان﴿وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ﴾ را موسی کریم دارد بازگو و شرح میکند فرمود به اینکه اینها را آزاد بکنند خب آزاد بکن و رها بکن که خودشان خودشان را اداره بکنند یا نه آزاد بکن رها بکن تحویل من بده انسان آزاد از بندگی غیر خداست اما از بندگی خدا معاذ الله آزاد است؟ خب از بندگی خدا آزاد است یعنی رب خودش خودش است انسان یک آب حیاتی می‌خواهد خدا همه موجودات را می‌پروراند انسان را می‌پروراند خدا به حال انسان اعلم از خود انسان است ارحم از انسان است اقرب به خود انسان است اقوای از انسان است یک چنین کسی رب انسان است ما مصلحت خود را بهتر از خودمان می‌دانیم یا خدا؟ خدا ما مصلحت خودمان را بهتر از خودمان می‌خواهیم یا خدا؟ خدا ما مصلحتمان را بهتر می‌توانیم تأمین کنیم یا خدا؟ خدا خب آدم عاقل خودش را به او می‌سپارد دیگر. فرمود اینها آزادند اما از فرعونیت آزادند نه از ربوبیت اله من هم از طرف خدا آمده‌ام اینها را به من بده هر کاری که من می‌کنم آنها هم بکنند لذا اول آزاد کردن مردم مصر از سلطه فرعون، دوم بنده کردن مردم در برابر الله وقتی شما این دو مطلب را مجددا می‌بینید می‌بینید که در حقیقت یک مطلب است و آن این است که وجود مبارک موسای کریم آمده گرد گیری کند مردم در نهان و نهادشان بنده خداییند فطرتشان خدا پذیر است و این غل و زنجیر بردگی فرعونیان روی دوش مردم سنگینی می‌کند وجود مبارک موسی کریم از باب ﴿وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ﴾ می‌آید این اغلال را برمی‌دارد تا آن فطرت شکوفا شود و این همان است که در خطبه اول نهج البلاغه آمده «و یثیر لهم دفائن العقول» یعنی آن عقول مدفونه آن گنجینه‌ها را اینها شکوفا می‌کنند اینها نیامده‌اند چیزی در دل ما بکارند آمده در این قفس را باز کند گردگیری کند که آن گنجینه‌ها خودش را نشان بدهد انسان در درون خودش فطرت خدا پذیر دارد. فرمود به اینکه ﴿وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها عَلَیَّ أَنْ عَبَّدْتَ بَنی إِسْرائیلَ﴾ آنگاه از مجموعه آیات اعراف و طه و شعرا و دخان همه این مطالبی که به عرضتان رسید استفاده می‌شود که اینها در بند فرعون بودند و برده او بودند موسی کلیم رسالت پیدا کرد تا جامعه را از بردگی فرعون برهاند و به بندگی لله برساند چه اینکه خودش از بردگی آنها رهایی یافت و بردگی الله رسید و آمدند امام مردم هر کاری که خودش می‌کرد آنها می‌کردند
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : سلام
عالی
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - تفسیر عاملی
«حَقِیقٌ عَلىٰ أَنْ لاٰ أَقُولَ عَلَى اَللّٰهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ » 104 مجمع: نافع قرائت کرده است «حَقِیقٌ عَلىٰ » با تشدید یاى علىّ و فتح لام و دیگر قاریها با صورت الف «على» خوانده اند

ابو الفتوح: عبد اللّه مسعود خوانده است «حقیق الا» بدون کلمه ى «على»

«فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرٰائِیلَ » 104 عموم مفسّرین نوشته اند: یعنى آزاد بگذار بنى اسرائیل را که در قید بندگى مصریها نباشند، و محکوم به انجام اعمال شاقه نباشند و بتوانند بمیل خود به زمین مقدّس بروند

تفسیر فى ظلال: از این جمله ها استفاده مى شود که حضرت موسى مأمور اصلاح یهود بوده است و بس و گرنه نمى گفت: آنها را با من بفرست و مى گفت: تو و مردم مصر سخنان من بپذیرید که پیغام آورم براى شما

طنطاوى: مردم مصر قدیم مانند چینیها اجازه نمى دادند ملّت دیگرى به سرزمین آنها وارد شود، ولى چون اعراب عمالقه به خاک مصر وارد شدند و مدّت پانصد سال در آنجا بودند ملّتها را آزاد گذاردند که به آنجا بروند و بمانند، مثل عبرانیها که مهاجرت بمصر کردند بواسطه ى حکومت و قدرت یوسف که پدر و مادر و برادرهاى خود را به آنجا دعوت کرد، و پس از مدتى مردم مصر براى ترس از غرباى واردین آنها را باعمال شاقه وادار مى کردند تا موسى آمد و بفرعون پادشاه مصرى ها گفت: «فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرٰائِیلَ » و مدّت توقّف آنها در مصر از زمان یوسف که وارد شدند تا زمان موسى که آنها را نجات داد و بیرون رفتند چهارصد سال بود [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نمونه
در آیه بعد مى خوانیم که موسى به دنبال دعوى رسالت پروردگار مى گوید: اکنون که من فرستاده او هستم،سزاوار است که درباره خداوند جز حق نگویم،زیرا فرستاده خداوندى که از همه عیوب،پاک و منزه است،ممکن نیست دروغگو باشد ( حَقِیقٌ عَلىٰ أَنْ لاٰ أَقُولَ عَلَى اَللّٰهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ ) سپس براى تثبیت دعوى نبوت خویش اضافه مى کند: چنان نیست که این ادعا را بدون دلیل گفته باشم،من از پروردگار شما،دلیل روشن و آشکارى با خود دارم ( قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ ) اکنون که چنین است بنى اسرائیل را با من بفرست ( فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرٰائِیلَ ) و این در حقیقت قسمتى از رسالت موسى بن عمران بود که بنى اسرائیل را از چنگال استعمار فرعونیان رهایى بخشد و زنجیر اسارت و بردگى را از دست و پاى آنها بردارد،زیرا بنى اسرائیل در آن زمان به صورت بردگانى ذلیل در دست قبطیان (مردم مصر)گرفتار بودند،و از وجود آنها براى انجام کارهاى پست و سخت و سنگین استفاده مى شد از آیات آینده و همچنین آیات دیگر قرآن به خوبى استفاده مى شود که موسى مامور دعوت فرعون و دیگر مردمان سرزمین مصر به سوى آئین خویش نیز بود،یعنى رسالت او منحصر به بنى اسرائیل نبود [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
حَقِیقٌ عَلىٰ أَنْ لاٰ أَقُولَ عَلَى اَللّٰهِ إِلاَّ اَلْحَقَّ ؛ یعنى شایسته است دربارۀ خدا جز به حق سخن نگویم درست مانند هر پیامبرى که خدا او را امین وحى خود قرار داده و براى رسالت خود برگزیده، چنین است قَدْ جِئْتُکُمْ بِبَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ ؛ من با خود، دلیلى آوردم که نشان مى دهد من فرستادۀ پروردگار جهانیان هستم فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرٰائِیلَ فرعون، بنى اسرائیل را به بردگى گرفته بود و در سخت ترین کارها، آنان را به کار مى گرفت ازاین رو، موسى علیه السّلام از او خواست تا آنان را رها کند و بگذارد که هرجا مایلند بروند
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.