بلاهاى پى درپى و رنگارنگ
در این آیات، اشاره به مرحله دیگرى از درسهاى بیدار کننده اى که خدا به قوم فرعون داد، شده است هنگامى که مرحله اول یعنى خشکسالى و زیان هاى مالى در آنها، اثر بیدار کننده نگذاشت، نوبت مرحله دوم که مجازات هاى سخت تر و شدیدتر بود فرا رسید، و خداوند آنها را به بلاهاى پی درپى و کوبنده که به طور متناوب نازل مى شد، گرفتار ساخت، اما متاسفانه باز هم بیدار نشدند!
آیه 132 به عنوان مقدمه اى براى نزول این بلاها مى گوید: آنها همچنان در انکار دعوت موسى (علیه السلام )، مقاومت به خرج دادند، و ((گفتند هر گاه آیتى براى ما بیاورى که بخواهى ما را با آن سحر کنى، ما به تو ایمان نخواهیم آورد)) (و قالوا مهما تاتنا به من آیة لتسحرنا بها فما نحن لک بمؤ منین )
تعبیر به آیه ، شاید به عنوان تمسخر بوده ، زیرا موسى (علیه السلام )، معجزات خود را به عنوان آیات و نشانه هاى خدا معرفى مى نمود، ولى آنها به عنوان سحر، آن را تفسیر مى کردند.
لحن آیات و قرائن چنین نشان مى دهد که دستگاه تبلیغاتى فرعون که مسلما با تناسب آن زمان، مجهزترین دستگاه تبلیغاتى بود، و نظام حاکم مصر، کاملا از آن بهره بردارى مى کرد، در همه جا بسیج شده بود، که تهمت سحر را به عنوان یک شعار عمومى بر ضد موسى (علیه السلام ) پخش کند، زیرا هیچ وصله اى مناسبتر از آن براى معجزات موسى (علیه السلام ) نیافته بودند، تا بدین وسیله جلو نفوذ او را در قلوب مردم بگیرند.
ولى از آنجا که خداوند بدون اتمام حجت کافى، هیچ جمعیتى را کیفر نمى دهد در آیه بعد مى فرماید که ما چندین بلا بر آنها نازل کردیم شاید بیدار شوند.
نخست طوفان را بر آنها فرستادیم (فارسلنا علیهم الطوفان )
((طوفان )) از ماده ((طوف )) (بر وزن خوف ) به معنى موجود گردنده و طواف کننده است ، سپس به هر حادثهاى که انسان را احاطه کند، طوفان گفته شده ، ولى در لغت عرب ، بیشتر به سیلابها و امواج گردنده و کوبندهاى گفته مى شود که خانه ها را ویران مى کند و درختان را از ریشه برمى کند (اگر چه در زبان فارسى امروز، طوفان بیشتر به بادهاى شدید و کوبنده اطلاق مى گردد)
سپس ملخ را بر زراعتها و درختان آنها، مسلط ساخت (و الجراد)
در روایات وارد شده است آنچنان ملخ به جان درختان و زراعتها افتاد که همه را از شاخ و برگ خالى کرد، حتى بدن آنها را نیز آزار مى داد آنچنان که داد و فریاد آنها بلند شده بود.
هر بار که بلائى فرا مى رسید، دست به دامن موسى (علیه السلام ) مى زدند، تا از خدا بخواهد رفع بلا کند، بعد از طوفان و ملخ خوارگى نیز همین تقاضا را کردند، و موسى (علیه السلام ) پذیرفت و بلا برطرف شد، ولى باز دست از لجاجت خویش برنداشتند .
بار سوم ((قمل )) را بر آنها مسلط ساخت (و القمل ). در اینکه منظور از قمل چیست؟ میان مفسران گفتگو است ، ولى ظاهر این است که یک نوع آفت نباتى بوده که به غلات آنها افتاد، و همه را فاسد کرد.
هنگامى که امواج این بلا فرو نشست و باز ایمان نیاوردند، بار دیگر خداوند، نسل قورباغه را آنچنان افزایش داد که به صورت یک بلا زندگى آنها را فرا گرفت (و الضفادع ) همه جا قورباغه هاى بزرگ و کوچک حتى در خانه ها و اطاقها و سفره ها و ظروف غذا مزاحم آنان بودند، آنچنان که دنیا بر آنان تنگ شد ولى باز در برابر حق زانو نزدند و تسلیم نشدند.
در این هنگام خداوند خون را بر آنها مسلط ساخت (و الدم ) بعضى گفته اند بیمارى رعاف (خون دماغ شدن ) به صورت یک بیمارى عمومى درآمد و همگى گرفتار آن شدند، ولى بیشتر روات و مفسران گفته اند رودخانه عظیم نیل به رنگ خون درآمد، آنچنان که براى هیچ مصرفى قابل استفاده نبود!
و در پایان مى فرماید: ((این آیات و معجزات آشکار و نشانه هاى حقانیت موسى را به آنها نشان دادیم ، اما آنها در برابر آن تکبر ورزیدند و از قبول حق سرباز زدند و جمعیت مجرم و گنه کارى بودند)) (آیات مفصلات فاستکبروا و کانوا قوما مجرمین )
در بعضى از روایات مى خوانیم که هر کدام از این بلاها، در یکسال واقع مى شد یعنى یکسال طوفان و سیلاب ، سال دیگر ملخ خوارگى ، و سال بعد آفات نباتى و همچنین ، ولى در بعضى دیگر از روایات مى خوانیم که میان هر یک از اینها با دیگرى یک ماه بیشتر فاصله نبود، ولى در هر حال شک نیست که در فواصل مختلف و جدا از یکدیگر (چنانکه قرآن مى گوید مفصلات ) صورت گرفت ، تا مهلت کافى براى تفکر و تنبه و بیدارى داشته باشند.
قابل توجه اینکه در روایات مى خوانیم که این بلاها تنها دامان فرعونیان را مى گرفت و بنى اسرائیل از آن برکنار بودند، شک نیست که این یک نوع اعجاز بوده ، اما قسمتى از آن را مى توان با توجه به نکته زیر توجیه علمى نمود، زیرا مى دانیم در کشورى با مشخصات مصر، بهترین نقطه زیبا و مورد توجه همان دو طرف شط عظیم نیل بوده است که در اختیار فرعونیان و قبطیها قرار داشت ، قصرهاى زیبا و خانههاى مجلل و باغهاى خرم و مزارع آباد را در همین منطقه مى ساختند و طبعا به بنى اسرائیل که بردگان آنها بودند از زمینهاى دور افتاده و بیابانها و نقاط کم آب، سهمى مى رسید.
طبیعى است هنگامى که طوفان و سیلاب برخاست ، از همه نزدیکتر به کام خطر دو طرف شط عظیم نیل بوده و همچنین قورباغه ها از شط برخاستند و اثر خونابه شدن شط قبل از همه در خانه هاى فرعونیان نمایان شد، و اما ملخ و آفات نباتى نیز در درجه اول متوجه نقاط سرسبزتر و پربرکتتر مى شود.
آنچه در آیات فوق گفته شد، در تورات کنونى ، نیز آمده است ، ولى تفاوتهاى قابل ملاحظه اى با محتویات قرآن دارد (به سفر خروج فصل هفتم تا دهم تورات مراجعه کنید).
[ نظرات / امتیازها ]
فَاَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ
پس ما نیز به کیفر کردارشان طوفان را بر آنان فرستادیم.
در مورد مفهوم «طوفان» دیدگاهها متفاوت است:
1 - به باور «ابن عباس» منظور از آن، سیلاب ویرانگرى است که خانهها را ویران مىسازد.
2 - امّا به باور «مجاهد» و «عطا» منظور مرگ ناگهانى و همگانى است.
3 - از دیدگاه «وهب» منظور از طوفان به لغت و فرهنگ مردم یمن، طاعونى است که شب هنگام بر فرعونیان فرود آمد و انسان و حیوانى از آنان نجات نیافت.
4 - وازدیدگاه «ابوقلاّبه»، آبله مىباشد، و فرعونیان نخستین قومى بودند که گرفتار این بیمارى مرگبار شدند، و این بلا پس از آن بر روى زمین ماند.
5 - و «ابو ظبیان» از «ابن عباس» آورده است که: منظور عذابى است که به فرمان خدا آنان را به محاصره درآورد و نابود ساخت؛ درست همانگونه که در آیه دیگرى در مورد چنین بلاهایى مىفرماید: فَطافَ عَلَیْها طآئِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَهُمْ نآئِمُونَ(20)
پس در حالى که آنان غنوده بودند، بلایى از سوى پروردگارت بر آن بوستان به گردش درآمد و آن را نابود ساخت.
وَالْجَرادَ
این واژه به مفهوم ملخ مىباشد و منظور این است که پس از بلاى طوفان، بر آنان ملخ را فرستادیم.
وَالْقُمَّل
در مورد این واژه نیز بحث است:
1 - به باور گروهى، از جمله «ابن عباس»، «مجاهد»، «کلبى» و«قتاده» منظور ملخهاى کوچکى است که پر و بال ندارند؛ و منظور از «جراد» ملخهاى بالدار است.
2 - امّا به باور «عکرمه» منظور بچه ملخ ماده مىباشد.
3 - از دیدگاه برخى منظور حشرهاى است که به آن کیک مىگویند.
4 - امّا از دیدگاه گروهى از جمله «سعید بن جبیر» این واژه به مفهوم حشرات سیاه رنگ و ریزى است که براى زندگى انسانها خطر ناکند.
5 - و پارهاى نیز آن را به مفهوم کرم گیاه خوارى گرفتهاند که از ساقه گیاه و گندم بیرون مىآید.
وَالضَّفادِعَ وَالدَّمَ آیاتٍ مُفَصَّلاتٍ
«مجاهد» مىگوید: منظور این است که فرستاده شدن طوفان، ملخ، کرم گیاهخوار، قورباغه و خون، هر کدام به تنهایى معجزه آشکار و دلیل روشنى بودند که موسى از خدا خواست و خدا نیز براى کیفر آنان و بیدار و هشیار ساختنشان همه را پدید آورد و نشان داد. امّا برخى بر آنند که منظور از واژه «مفصلات» این است که این دلایل و معجزهها هر کدام از یکدیگر جدا و به تنهایى دلیل روشنى بودند که ارائه شد.
فَاسْتَکْبَرُوا وَکانُوا قَوْماً مُجْرِمینَ
و آنان از پذیرش حق و ایمان آوردن به خدا و پیامبرش سرباز زدند و تکبر ورزیدند و مردمى بیدادگر و گناهکار بودند.
[ نظرات / امتیازها ]