از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  بیان داستان بنی اسرائیل
در این آیات شروع مى‏شود به نقل پاره‏اى از داستانهاى بنى اسرائیل و حوادثى که بعد از خلاصى از اسارت فرعونیان برایشان پیش آمد. و اینکه گفتیم «پاره‏اى «براى این است که قرآن کریم در این آیات تنها آن حوادثى را نقل کرده که با غرض منظور نظر در آیات قبل تناسب دارد، و آن غرض بیان این جهت بود که هیچ وقت دعوت دینى متوجه به قومى نشد مگر اینکه اکثریت آن قوم را کسانى تشکیل دادند که به آن دعوت کافر و عهد خداى را ناقض بودند، و خداوند مؤمنین ایشان را به مزید کرامت خود و کافرین ایشان را به عذاب شدیدش اختصاص داد، اینک در این آیات داستان عبور بنى اسرائیل از دریا و درخواستشان از موسى مبنى بر اینکه موسى (علیه السّلام) جهت ایشان بتى درست کند تا آن را عبادت کنند، و داستان گوساله‏پرستى و در ضمن آن مساله نزول تورات را بیان مى‏کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 299 و 300 قالب : تفسیری موضوع اصلی : داستان حضرت موسی (علیه‌السلام) گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معنای کلمه «عکوف»
کلمه «عکوف» به معناى اقبال و روى آوردن و ملازمت نمودن آن به چیزى است بر سبیل تعظیم (مفردات راغب ص 342 ماده عکف). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 300 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عادت بنی اسرائیل به بت پرستی
معناى اینکه فرمود: «اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ» این است که «تو براى ما معبودى قرار بده هم چنان که این قوم براى خود معبودى قرار داده و درست کرده‏اند».
در اینجا براى اینکه خواننده محترم زمینه این فقره از کلام الهى را در دست داشته باشد ناگزیریم چند کلمه بطور اختصار در باره سیر تاریخى بنى اسرائیل ایراد نماییم، و آن این است که: بنى اسرائیل بعد از جدشان ابراهیم (علیه السّلام) به دین همان جناب باقى بوده و از میان آنان اسحاق، یعقوب و یوسف (علیه السّلام) برگزیده شدند که ایشان را به آن دین یعنى به دین توحید دعوت نموده و چنین اعلام مى‏کردند که در دین توحید جز خداى سبحان کسى و یا چیزى نباید پرستش شود، و خدا را در این باره شریکى نیست، او بزرگتر از آن است که جسم و یا جسمانى بوده باشد و متشکل به اشکال و محدود به حدود و اندازه‏ها گردد، و لیکن از داستان بنى اسرائیل بر مى‏آید که مردمى مادى و حسى بوده‏اند، و در زندگى هیچ وقت از مساله اصالت حس تجاوز نمى‏کردند، و اعتنایى به ما وراى حس نداشته‏اند، و اگر هم داشته‏اند از باب تشریفات بوده، و اصالت حقیقى نداشته. یهودیها با داشتن چنین عقایدى سالهاى دراز تحت اسارت قبطى‏ها که رسمشان بت‏پرستى بود، و در عین اینکه عصبیت ایلى و خانوادگى مجبورشان مى‏کرده که دین آباء و اجدادى خود را تا اندازه‏اى حفظ کنند بارى تحت تاثیر بت‏پرستى آنان نیز بودند، و این تقریبا یک طبیعتى براى ایشان شده، و خلاصه در ارواحشان اثر عمیقى باقى گذاشته بود.
و به همین جهت بیشترشان خداى تعالى را جز جسمى از اجسام تصور نمى‏کردند، بلکه بطورى که از ظاهر تورات‏هاى موجود امروز بر مى‏آید او را جوهر الوهى مى‏پنداشتند که از نظر شکل شبیه به انسان است، و هر چه موسى (علیه السّلام) ایشان را به معارف دینى و به حق نزدیک مى‏کرد نتیجه‏اش تنها این مى‏شد که صورت و شکل خدا را در ذهن خود تغییر دهند، به همین علت وقتى در مسیر راه به قومى برخوردند که داراى بت‏هایى بوده و آن بت‏ها را مى‏پرستیدند، عمل ایشان را پسندیده یافته و آرزو کردند که آنان نیز چنین بت‏هایى مى‏داشتند، لذا از موسى (علیه السّلام) تقاضا کردند براى ایشان بت‏هایى درست کند هم چنان که آن قوم براى خود درست کرده بودند.
موسى (علیه السّلام) چاره‏اى جز این ندید که بیان توحید خداى سبحان را تا افق فهم ناقص و قاصر ایشان تنزل دهد، لذا نخست بر جهلى که به مقام پروردگار خود داشتند و با اینکه بطلان روش بت‏پرستى روشن و واضح بود چنین تقاضایى کردند توبیخشان نمود، آن گاه پروردگارشان را برایشان تعریف و توصیف کرد، و در جملات بعدى خاطر نشان ساخت که خداى تعالى پرستش این بت‏ها را قبول نمى‏کند، و خداوند به هیچ شبه و مثالى تشبیه نمى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 300 و 301 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : بت و بت پرستی گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  تقاضای بت برای خداوند
در الدر المنثور (ج 3 ص 114) است که ابن ابى شیبه و احمد و نسایى و ابن جریر و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابو الشیخ و ابن مردویه همگى از ابى واقد لیثى روایت کرده‏اند که گفت: قبل از جنگ‏ حنین روزى در خدمت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) از شهر بیرون شده و به درخت سدرى رسیدیم. من عرض کردم یا رسول اللَّه! چه مى‏شود که شما این درخت را براى ما مسلمین «ذات انواط» قرار دهى تا ما نیز مانند مشرکین ذات انواط داشته باشیم و این ذات انواط درخت سدرى بوده که کفار شمشیرهاى خود را به آن آویخته و در پیرامون آن معتکف مى‏شدند.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) در پاسخ من از در تعجب و وحشت فرمود: «اللَّه اکبر» آن گاه اضافه کرد: این همان پیشنهادى است که بنى اسرائیل به موسى کرده و گفتند: «اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ» شما نیز سنت امت‏هاى گذشته را عملى مى‏کنید.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 326 و 327 قالب : روایی موضوع اصلی : بت و بت پرستی گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مناظره حضرت علی (علیه السلام) با رأس الجالوت
در تفسیر برهان (ج 2 ص 32 ح 2) در ذیل آیه «وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ ...»، از محمد بن شهرآشوب روایت شده که گفت: وقتى راس الجالوت به امام على بن ابى طالب (علیه السّلام) عرض کرد که شما مسلمانان بیش از سى سال از رحلت پیغمبرتان نگذشت که به جان هم افتاده و بروى یکدیگر شمشیر کشیدید، حضرت در جوابش فرمود: شما پاهایتان از آب دریا خشک نشده به پیغمبر خود موسى بن عمران (علیه السّلام) گفتید: «اجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَةٌ». [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 327 قالب : تاریخی موضوع اصلی : داستان قوم پیامبر اسلام (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  تکذیب آیات - سيد علي بهبهاني
تقریباً چهارده بار در این سوره مبارکه اعراف نسبت به انبیاء و امم این مضمون آمده است که انبیاء آمدند معجزاتشان را آوردند و قوم آنها تکذیب کردند اینکه در سور دیگر هم این مضمون هست که انبیاء معجزه آوردند و قومشان تکذیب کردند اما اینطور منظم و پشت سر هم و متوالی هم چهارده بار تکرار بشود این ظاهراً در سوره مبارکه اعراف است در سایر سور به این وسعت نیست نکته مهم آن است که این انبیاء (علیهم السلام) که آمدند همه اینها معجزات فراوان نیاوردند درباره موسای کلیم دارد به اینکه نُه معجزه و مانند آن ارائه کرده است درباره بعضی از انبیاء شاید یک آیه یا مثلاً دو آیه، یک معجزه یا دو معجزه قرآن نقل فرمود ولی این تعبیر هست که قوم آنها آیات الهی را تکذیب کردند در قرآن کریم بعضی از جاها شاهد اقامه می‌شود که مثلاً بیش از یک معجزه نبود این یک، چه اینکه مردم آن منطقه بیش از یک پیغمبر نداشتند این دو، ولی قرآن کریم هم درباره تکذیب آیه و معجزه به صورت جمع یاد می‌کند هم درباره تکذیب پیغمبر به صورت جمع یاد می‌کند مثلاً منطقه حجر بیش از یک پیغمبر نداشت اما وقتی قرآن از آنها یاد می‌کند می‌فرماید ﴿وَ لَقَدْ کَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلینَ﴾ مردم آن منطقه حجر مرسلین را تکذیب کردند این جمع معلا به الف و لام است برای اینکه آنها بیش از یک پیغمبر نداشتند مشابه این تعبیر هم درباره بعضی از اقوام و امم هست خُب این دو مطلب که یکی به آیات برمی‌گردد یکی به مرسلین برمی‌گردد سِرش آن است که اگر کسی لجوج باشد عنود باشد برای او فرق نمی‌کند چه یک معجزه چه چند معجزه چه یک پیغمبر چه چند پیغمبر چون این معجزات همه‌شان یک پیام واحد و مشترک دارند آن انبیاء هم همه‌شان پیام واحد و مشترک دارند اگر کسی حاضر نیست معجزه را بپذیرد و او را معاذالله سِحر می‌داند ﴿وَ لَئِنْ أَتَیْتَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ بِکُلِّ آیَةٍ ما تَبِعُوا قِبْلَتَکَ﴾ چه اینکه خود آنها هم می‌گویند به اینکه ﴿مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آیَةٍ لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنینَ﴾ لذا یک آیه با چند آیه برای آنها فرق نمی‌کند یک پیغمبر با چند پیغمبر برای آنها فرق نمی‌کند سِرش این است که یک آیه همان پیام را دارد که چند آیه همان پیام را دارد یک پیغمبر همان دعوت و ادعایی را دارد که انبیای دیگر دارند چون همه اینها از طرف خدا مردم را به مبدأ و معاد و نبوت دعوت می‌کنند اگر کسی حرف یک پیغمبر را تکذیب بکند حرف همه انبیاء را تکذیب کرده است مثل اینکه اگر کسی یک حکم از احکام ضروری الهی را تکذیب بکند مثل اینکه همه احکام را تکذیب کرده است فرقی نمی‌کند اگر کسی معاذالله یک حکم ضروری که بر او روشن شد این دین خداست او را انکار بکند مثل این است که همه دین را انکار بکند فرقی از این جهت نیست پس اگر قرآن کریم درباره اینها به جمع یاد می‌کند که ﴿کَذَّبُوا بِآیاتِنا﴾ با اینکه درباره بعضی از امم ظاهراً بیش از یک آیه نیست مثل همان جریان ﴿وَ لَقَدْ کَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلینَ﴾ است که آن منطقه حجر با اینکه بیش از یک پیغمبر نداشتند لکن ذات اقدس اله فرمود اینها حرف همه انبیاء را تکذیب کردند برای اینکه آن پیغمبر که آمده است حرف او حرف همه انبیای الهی است
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره اعراف گوینده : آیت الله جوادی آملی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  در جریان جنگ حنین پیشنهادی دادند شبیه پیشنهاد بنی اسرائیل - سيد علي بهبهاني
این هشدارها را ذات اقدس اله می‌دهد تا هم امت پند بگیرند و هم رسول خدا استوارتر باشد گفتند در جریان جنگ حنین وقتی می‌خواستند حرکت کنند به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پیشنهادی دادند شبیه پیشنهاد بنی اسرائیل نسبت به حضرت موسی (سلام الله علیه) به پیغمبر عرض کردند که قومی از مشرکین یک درختی دارند که از او به عنوان ذات انوات با تاء مولف یاد می‌کنند ذات انوات چرا ذات انوات گفتند برای اینکه این سلاحها یا چیزها را منوط به او می‌کردند آنجا می‌بستند یا می‌گذاشتند، تبرک می‌جستند همین دخیل بستن‌ها آنها سلاح را در کنار آن شجره می‌گذاشتند یا روی شاخه‌اش می‌بستند که تبرک بجویند حالا یک کسی یک کهنه می‌بندد همین دخیل بستن‌ها این شجره به عنوان ذات انوات است که یعظمونها کل سنة یوم سالی یک روز می‌آیند این را از نزدیک می‌بینند و تبرک می‌جویند نظیر همین مراسم خرافات سیزده به در سالی یک روز می‌رفتند علف گره می‌زدند خب در جریان جنگ حنین به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گفتند برای ما هم یک هم چنین درختی اجعل لنا ذات انوات شما هم یک هم چنین درختی برای ما معین بکن که سالی ما یک روز بیاییم تبرک بجوییم وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود چرا حرفی می‌زنید که بنی اسرائیل و موسی کلیم گفتند ﴿اجْعَلْ لَنا إِلهًا کَما لَهُمْ آلِهَةٌ ٭ إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فیهِ وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ﴾ بعد فرمود من احساس خطر می‌کنم هر سوراخی که اینها رفتند شما هم می‌روید حذف القذة بالقذة هر راهی که اینها رفتند شما می‌روید هر کشفی که اینها به پا کردند شما هم به پا می‌کنید هر تیری که اینها دست گرفتند شما دست می‌گیرید هر سوراخی که اینها رفتند شما می‌روید این احساس خطر را من می‌کنم فرمود شما سنت باطل بنی اسرائیل را پیشنهاد می‌دهید که اگر اینها در جحری، سوراخ موشی رفته باشند و لدخلتموه آنگاه این کریمه ﴿یا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهًا کَما لَهُمْ آلِهَةٌ﴾ را قرائت فرمود لذا اگر آیه پایانی سورهٴ مبارکهٴ روم به این صورت است که ﴿وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یُوقِنُونَ﴾ تو صابر باش ﴿فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقُّ وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذینَ لا یُوقِنُونَ﴾ یعنی در تمام معارف الهی تو صابر باش چه در بحثهای مربوط به وعده و وعید چه بحثهای مربوط به عقائد و اخلاق و مانند آن تا مبادا در اثر پیشنهاد عوامی یک عده تو یک چیزی را بپذیری جریان یسومونکم سوء العذاب در سورهٴ مبارکهٴ بقره و سایر سور بحث شد یقتلون ابنائکم و یستحیون نسائکم بحث شد و فی ذلک بلاء من ربکم عظیم آزمون سنگین الهی بود که شما بالاخره تا حدودی از عهده این آزمون به درآمدید و الآن پیروز شدید [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : تاریخی موضوع اصلی : داستان قوم بنی اسرائیل گوینده : آیت الله جوادی آملی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) علمدار .ب : پس هر نوع دخیل بستن اشکال دارد؟
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  بحر-یم-نیل - سيد علي بهبهاني
این بحر همانطوری که بعضی از آقایان هم سعیشان مشکور مرقوم فرمودند با یم یک تفاوتهایی هم دارد از تاج العروس زبیدی در این باره آمده است که یم چند تا معنا دارد یکی از معانی یم همان دریاست چه اینکه در صحاح جوهری هم آمده، دوم البحر الذی لا یدرک قعره دریای عمیقی که رفتن به عمقش مقدور هر کسی نیست آن را هم می‌گویند یم، سوم لجه بحر است آن قسمت موج خیز بحر و آن هم تقریباً شبیه معنای دوم هست لجه در قبال جُدّه است جده آن کرانه و کناره دریاست آن بخشهایی که به ساحل نزدیک است لجه آن عمقش را می‌گویند آن وسطش را می‌گویند این قسمت‌های کرانه‌ای و کناره‌ای و بندری را می‌گویند جده و این شهری که در کنار مکه هست آن جُدّه هست نه جَده در فقه در قسمتهای اطعمه و اشربه و مانند آن آنجا که می‌گویند لو جُد السمک یعنی اگر ماهی بیفتد در کنار و خودش بیاید آیا حلال است یا حرام است و مانند آن اصولاً منطقه‌های بندری و کرانه و این بخش‌های ساحلی را می‌گویند جُد و جُده خب جُده در مقابل لجه است بحر لجه که در سوره نور یاد شده است ﴿کَظُلُماتٍ فی بَحْرٍ لُجِّیِّ یَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ﴾ ناظر به همین است آن قسمت عمیق دریا و موج خیز دریا آن قسمتها به عنوان لجه است چه اینکه یم را بر آن دریایی اطلاق می‌کنند که آبش عذب باشد یا نهر کبیری که مائش عذب باشد او را هم می‌گویند یم اینها مصادیقی است که برای یم گفته شده بنابراین نیل می‌تواند یم باشد چه اینکه دریای دیگر هم می‌تواند یم باشد این چنین نیست که یم اختصاصی به رود نیل داشته باشد و رود بزرگ را بگویند یم حالا اینجا منظور از این بحر ظاهراً رود نیل نباشد ﴿وَ جاوَزْنا بِبَنی إِسْرائیلَ الْبَحْرَ﴾ یک قصه دیگری است که این زمینه ورود بنی اسرائیل به آن ارض موعودشان هست به اصطلاح سرزمین شام و بیت المقدس و اینها
در جریان عبور از دریا برخی از مفسرین مثل مرحوم امین الاسلام نظرشان این است که این بحر همان رود نیل است در تفسیر آلوسی آمده است که آنچه را که امین الاسلام صاحب مجمع گفت که بحر همان یم هست و نیل مصر است نظیر آنچه که صاحب البحر المحیط صاحب تفسیر البحر المحیط گفته است این خطاست بلکه منظور از این بحر همان بحر قلزم هست و این غیر از جریان نیل مصر است آنچه را که می‌توان گفت این است که اگر دلیل نقلی معتبری دلالت بکند بر اینکه این بحر غیر از آن یم هست خب آن نقل تاریخی معتبر هست لکن از نظر سیر آیات قرآنی محتمل است همان فرمایش امین الاسلام و صاحب البحر المحیط آن هم درست باشد برای اینکه این تعبیر و جاوزنا ببنی اسرائیل البحر که در آیه محل بحث سورهٴ مبارکهٴ اعراف آمد مشابهش در سوره یونس هست که به دنبالش جریان غرق فرعون را یاد می‌کند آیه 89 و 90 سورهٴ مبارکهٴ یونس این است ﴿وَجاوَزْنا بِبَنی إِسْرائیلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْیًا وَعَدْوًا حَتّى إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ﴾ معلوم می‌شود که این بحری که خدا می‌فرماید ما بنی اسرائیل را از این بحر عبور دادیم همان یمی است که فرعون در او غرق شده است ﴿فَغَشِیَهُمْ مِنَ الْیَمِّ ما غَشِیَهُمْ﴾ چه اینکه در سورهٴ مبارکهٴ طه هم مشابه این تعبیر آمده است آیه 77 به بعد سورهٴ مبارکهٴ طه این است که ﴿وَلَقَدْ أَوْحَیْنا إِلى مُوسى أَنْ أَسْرِ بِعِبادی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَریقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لا تَخافُ دَرَکًا وَلا تَخْشى٭ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُمْ مِنَ الْیَمِّ ما غَشِیَهُمْ﴾ بنابراین احتمالی که صاحب مجمع البیان داد و صاحب البحر المحیط هم ارائه کرد که منظور از این بحر همان یم و رود نیل باشد این محتمل هست البته اگر دلیل عقلی دلیل نقلی و تاریخی تام ارائه بشود خب آن متبع است
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم قالب : لغوی موضوع اصلی : داستان قوم بنی اسرائیل گوینده : آیت الله جوادی آملی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.