از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا و غرتهم الحیوه الدنیا فالیوم ننسیهم کمانسوا لقاء یومهم هذا وما کانوا بایاتنا یجحدون ):(کسانی که دین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگی دنیا آنها را فریفت ، امروز ایشان را به فراموشی می سپاریم ، همچنانکه آنها در دنیا دیدار امروزشان را فراموش کرده بودند وآیات ما را انکار می نمودند)،(لهو)یعنی چیزی که انسان را از کار مهم و ضروریش باز دارد،(لعب )به معنای کاریست که از روی خیال انجام شود و هدف و نتیجه اش خیالی و دور از حقیقت باشد و (غرور)یعنی اظهار خیر خواهی برای کسی که دردل بنای فریب و خدعه او را داشته باشند و(نسیان )یعنی فراموشی و در معنی ،مقابل (ذکر) است و استعارتا در معنای ترک چیزی و بی اعتنایی نسبت به آن نیزبکار می رود، همچنانکه در این آیه به همین معنا استعمال شده و (جحد)به معنای نفی وانکار است . این آیه حال کفار را توضیح می دهد ،پس کفر عبارتست از اینکه انسان دین راوسیله سرگرمی و بازیچه قرار داده و مغرور حیات دنیا شود و روز لقای پروردگار را فراموش کند و آیات الهی را انکار نماید. و این آیه می رساند که انسان در هیچ حالی از احوال ، از دین بی نیاز نیست ،چون دین راهی است که انسان در زندگی می پیماید و مطابق فطرت اوست ،پس اگر آدمی از آن اعراض نماید و به لهو و لعب سرگرم شود در حقیقت دین خودرا بازیچه گرفته و زندگی مادی او را فریفته است و آنگاه می فرماید: این کافران چون در دنیا لقای پروردگار و روز قیامت را فراموش کرده بودند و آیات ماراانکار می کردند ما نیز در قیامت آنها را به حال خود رها می کنیم و التفاتی به احوالشان نمی نمائیم . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عطيه صفاري - تفسیر کوثر
در آیه پیش، از زبان بهشتیان گفته شد که نعمتهاى بهشتى بر کافران حرام است . اینک به معرفى کافران مى پردازد و همانگونه که پیش از این هم گفته ایم در این گونه موارد، همه اوصاف آنان ذکر نمى شود بلکه بعضى از آنها گفته مى شود و براى دستیابى به اوصاف جامع و کامل آنها باید آیات گوناگونى را در کنار هم قرار داد و از آنها استنتاج کرد.
ظاهر این است که این سخن دنباله سخن بهشتیان نیست بلکه سخن خداوند است که در معرفى کافران که در کلام بهشتیان آمده بود ذکر شده است و این یکى از زیبایى هاى کلام است که مطلبى از کسى نقل شود و پس از پایان آن، جمله اى از آن با همان سیاق تفسیر شود; ولى در جمله قرینه اى باشد براینکه این سخن از آن شخص نیست و اتفاقاً در این آیه چنین قرینه اى وجود دارد چون میفرماید: «فالیوم ننساهم = امروز آنها را فراموش مى کنیم.» بدون شک این سخن از خدا و مربوط به فراموش شدن کافران از سوى خداست.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
کافرین چه کسانی‌اند چطور می‌شود آدم کافر می‌شود خیلی‌ها روی همین گرفتاری‌های مسائل عملی سر از کفر در می‌آورند نه اینکه حالا اول شبهه ابن کمونه و امثال ابن کمونه برای انها مطرح شد نه اول مکروهات بود بعد معصاصی صغیره بود بعد معاصی کبیره بود ادامه‌اش بود بعد سر از کفر در آورد کافرین چه کسانی اند؟ الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا اینها دنینشان را به بازیچه گرفتند یا دین را -معاذ‌الله- به بازی گرفتند و اذا نادیتم الی الصلاة ا تخذوها هزوا اینها نماز را مسخره می‌کنند روزه را مسخره می‌کنند حجاب را مسخره می‌کنند و حج را -معاذ‌الله- و سایر احکام را مسخره می‌کنند این است که دین خدا را مسخره می‌کنند بازیچه می‌گیرند یا نه لهو و لعب را دینشان قرار می‌دهند که اتخدذا دینهم لهوا یعنی لهو را دین خود قرار دادند مثل افرایت من اتخذ الاهه هواه یعنی جعل الهوی را الاه یک وقت است انسان از یک چیزی اعراض می‌کند بعد کم کم این را بازیچه خود قرار می‌دهد بعد این را فضیلت می‌داند اگر به یک چیزی سرگرم شد بعد او را معیار بازیچه قرار داد بعد او را یک مطلب ارزشی تلقی ک رد قیامت یادش می‌آید الان شما ببینید در بعضی از گوشه‌های غرب ورزش برای آنها یک مذهب شده ورزش چیز بسیار خوبی است به همه ما گفتند تا در سن پیری ورزش کنید اگر توانستید ورزشهای دیگر نشد بالأخره راه بروید یکی از بهترین نعمها ورزش است برای تأمین سلامت اما گاهی اینها سلامت را فدای یک هوس محض می‌کنند می‌بینید تمام آن اهمیتی که برای المپیادهای ریاضی و غیر ریاضی باید جهان غرب قائل باشد برای این جام جهان نمای المپیاد خودش قائل نیست تمام این بلیطها گران شده تا ببیند این بازی جام جهانی فوتبال را تماشا کنند که چه کسی مثلاً گل می‌زند چه کسی می‌برد چه کسی می‌بازد این غرب ورزش را در حد یک مذهب برای خود تلقی کرد هیچ علمی هیچ پیشرفت علمی هیچ معارفی معرفتی تحقیقی فضیلت اخلاقی به این اندازه ارزش ندارد برای اینها این اصل ورزش چیز بسیار خوبی است یک آدم تن پرور تنبل از ورزش از سلامتی خودش را محروم کرده به ما گفتند تا آخرین لحظه عمرتان ورزش کنید ولو به قدم زدن هیچ پیرمردی نیست که بگوید من نمی‌توانم ورزش کنم چون ورزش برای همه در هر عصری چیز خوبی است و تأمین سلامتی اوست اما دیگر مذهب برای کسی نیست سرگرمی نیست مقدمه است فقط برای تامین سلامت اگر کسی یک چیزی را لهو قرار داد لهوی عین وسیله اعراض با این از آن مسائل ارزشی اعراض می‌کند یک بعد او را محور بازی قرار ‌می‌دهد دو بعد فریب می‌خورد خیال می‌کند این خودش ارزش است یک این باعث می‌شد از آن ارزش اساسی باز می‌ماند به عنوان قیامت معاد را فراموش می‌‌کند برد و باخت هم در آن هست همه -معاذ‌الله- راه‌های انحرافی ممکن است در آن راه پیدا کند دو این است که برای عده‌ای متاسفانه این شده دین یعنی برای غرب گرچه در این قسمت آسیا و ایران به لطف الهی محفوظ است ولی ما باید به برکت انقلاب اینها را حفظ بکنیم یعنی نگذاریم ورزش برای انسان و جوان ورزشکار ما یک مذهب در بیاید پس اول این که فرمود ﴿ان الله حرمهما علی الکافرین﴾ کسی به کفر کشیده می‌شود که دین خود را لهو قرار بدهد بعد لغو قرار بدهد بعد فریب بخورد این را یک ارزش بداند بعد در مرحله چهارم آن ارزش اساسی را که قیامت است فراموش می‌کند بعد این نسیان سر از انکار درمی‌آورد جهل و انکار دامنگیرش می‌شود این پنج مرحله اول که انسان جاهل و منکر قیامت نیست که اول لهو است بعد لعب است بعد این را ارزش تلقی کردن است بعد فراموش کردن است بعد انکار کردن است خب این مراحل پنج گانه را به عنوان تفسیر کافرین ذکر می‌کند ﴿ان الله حرمهما علی الکافرین﴾ کافرین چه کسانی‌اند ﴿الذین اتخذوا دینهم لهوا﴾ این یک مرحله و لعبا این دو مرحله و غرتهم الحیات الدنیا دنیا اینها را فریب داده گرچه د نیا فریب کار نیست شیطان است که فریب می‌دهد دنیا وسیله است نه فاعل وقتی فریب خورد حق را باطل و باطل را حق می‌پندارد این سه مرحله بعد قیامت را فراموش می‌کند این چهار مرحله این تناسی او و نسیان او زمینه جهود و انکار را فراهم می‌کند و لو بایاتنها یجهدون -معاذ‌الله- این پنج مرحله و قسمت مهم در سعادتمند شدن جریان قیامت است والا صرف اینکه خدایی در عالم هست خب همه مشرکین قبول داشتند که خدا هست خدا هست یک اصل وجود وجب الوجود را همه بت پرستها قبول داشتند خدا آسمان و زمین را خلق کرده بله آسمان و زمین را خلق کرده مدیر عامل کل مجموعه آسمان و زمین خداست بله این سه اصل را همه بت پرستها قبول داشتند در این جهت که مشرک نبودند که اما اینها که مشکل حل نمی‌کند که آن که مشکل حل می‌کند این است که چه کسی باید به م دستور بدهد من دستورم را باید از چه کسی بگیرم و آیا هر کاری کردم در برابر کار مسئولم مهمترین عامل سعادت یاد قیامت است این کار زنده است من در برابر این مسئولن مرگ هم معلوم نیست الان می‌آید یا بعد اولین چیز یکه بعد از مرگ سؤال می‌کنند این است که عمرت را کجا صرف کردی این است که آموزنده است در سورهٴ مبارکهٴ صاد هم فرمود که ﴿ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم ع ذاب شدید﴾ چرا؟ ﴿بما نسوا یوم القیامة﴾ وگرنه همه مشرکین قائل بودند واجب الوجود هست همه مشرکین قائل بودند که و خالق کل سعادت هست همه مشرکین قائل بودند او رب العالمین هست اینها را دارد ﴿لئن سئلت من خلق السمٰوات و الارض لیقولون الله﴾ اما حالا رب من کیست؟ چه کسی باید من را بپروراند رب جامعه انسانی کیست چه کسی باید جامعه بشری را بپروراند اینجا اول مسئله است این است که وحی و نبوت آیاتی الهی است مشرکین انکار کرند معاد جزء آیات الهی است اینها انکار کردند آن که مهم است مسئله پذیرش وحی و نبوت و معاد است متاسفانه مشرکین نداشتند
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
چون حب الدنیا راس کل خطیئه اول به لعب بعد لهو و بعد کم کم -معاذ‌الله- به جایی می‌رسد که اصل مبدأ و معاد را فراموش می‌کند این فراموشی شان یعنی بی اعتنایی می‌کنند نه اینکه مبدأ را فراموش می‌کنند معاد را فراموش می‌کنند ی عی انکار می‌کنند یعنی ترک می‌کنند عالما عامدا جریان معاد را ترک می‌کنند این معنای نسیان است لذا می‌فرماید که ما در قیامت اینها را فراموش می‌کنیم عمدا اینها را فراموش می‌کنیم تناسی است نه نسیان یعنی ترک می‌کنیم اینها را همان‌طوری که اینها ترک کردند وگرنه منظور از این نسیان که نسیان مصطلح نیست اگر نسیان باشد که ناسی مکلف نیست این که فرمود فالیوم ننساهم به چند دلیل داخلی و خارجی عقلی و نقلی منظور از ایننسیان ترک ست نه نسیان یعنی فراموشی فرمود فالیوم ما آنها را فراموش می‌کنیم همان‌طوری که آنها ما را فراموش کردند قیامت را فراموش کردند و آایت الهی را جحد کردند و انکار کردند دلیلهای نقلی و عقلی فراوانی است بر اینکه منظور از این نسیان ترک است نه فراموشی اما دلیل عقلی که قرآن او را تایید می‌کند این است که ذات اقدس اله علم محض است شهود صرف است و قرآن هم تایید کرده است که خدا بکل شیء علیم است و علی کل شیء شهید است و بکل شیء شهید است ﴿لا یعذب عن علمه مثقال ذرة لا یعذب عن علم ربه مثقال ذرة﴾ چنین خدایی که عقلا و نقلا علم محض است عزوب و غروب در علم او راه ندارد هیچ ذره‌ای از علم او عازب و غارب نیست این نسیان پذیر نیست برای اینکه جمع بین نقیضین است خدا شهود محض است شهود که با نسیان سازگار نیست نه شاهد است و ناسی نیست چون علم خدا عین ذات اوست علم نه جهل می‌شود علم نسیان نمی‌شود اگر -معاذ‌الله- ذات اقدس اله چیزی را فراموش کند یعنی لازمه‌اش این است که علم بشود سهو حضور بشود غیبت شهود بشود غیبت چون او ذات ثبت له الشهود و العلم نیست او عین الشهود و العلم است پس عقلا مستحیل است که خدا چیزی را فراموش بکند و آیات دال بر اینکه خدا بکل شیء شهید است بکل شیء علیم است لا یعذب عنه مثقال ذرة تایید می‌کند اما آنچه را که مستقیما به نسیان برمی‌گردد طوایف فراوانی از آیات قرآن کریم دلالت دارد بر اینکه ذات اقدس اله فراموش نمی‌کند اول در سورهٴ مبارکهٴ مریم آیه 64 این است که و ما کان ربک نسیا خدا اصلاً فراموش کار نیست اصلاً نسیان برای ذات اقدس اله جزء صفات سلبیه اوست و خدا هرگز فراموش نمی‌کند خب پس منطور از این نسیان چیست حالا که به دلیل عقلی و نقلی نسیان خدا محال است اینکه فرمود ﴿فالیوم ننساهم کما نسوا﴾ خود همین قرینه داخلی دارد می‌فرماید ما او را فراموش می‌کنیم معلوم می‌شود که فراموشی مصطلح نیست دیگر چون فراموشی مصطلح که در اختیار کسی نیست کسی بگوید من آقا را فراموش کردم من شما را فراموش می‌کنم فعل مضارع هم هست که دلالت بر استمرار دارد ما شما را فراموش می‌کنیم معلوم می‌شود یعنی رها می‌کنیم یعنی اعتنا نمی‌کنیم این تناسی است این ترک است مگر کسی می‌تواند بگوید که من شما را فراموش می‌کنم چون فراموشی که در اختیار کسی نیست اگر کسی گفت من شما را فراموش می‌کنم معنایش همان است که من عالما عامدا به شما کاری ندارم شما را رها می‌کنم این همان است که در محاورات ما هم می‌گوییم ما را از یادش برده به یا د ما نیست یعنی عالما عامدا ما را رها کرده ما می‌گوییم فلان کس فراموشمان کرده نه یع نی ما یادمان رفته چون ما این را در حد گله و اعتراض داریم خب اگر کسی واقعا فراموش کرده باشد که عفی عن السهو پس خود همین جمله نحوه تعبیر دلالت دارد بر اینکه عالما عامدا ذات اقدس اله یک عده تبهکار و بزهکار را رها می‌کند همین آیه محل بحث که فالیوم ننساهم این یک و قرینه دیگر این است که کما نسوا خب آنها چگونه نسیان کردند آنها که فراموش نکردند که آنها عالما عامدا نبذوا کتاب الله وراء ظهورهم وگرنه اگر کسی فراموش کرده باشد که مکلف نیست این هم که ذات اقدس اله به عالم بی عمل می‌فرماید که ﴿أتامرون الناس بالبر و تنسون انفسکم﴾ یعنی خودتان را رها می‌کنید نه اینکه خودتان یادتان می‌رود چون اگر کسی واقعا یک کسی یادش رفته که قابل عقاب نیست قابل عتاب نیست یعنی خودتان را عالما عامدا ترک می‌کنید به فکر دیگری هستید امر به معروف و نهی از منکر به فکر خودتان نیستید پس شاهد داخلی دوتاست یکی خود عنوان نسناهم یکی عنوان کما نسوا آنها چون عمدا عالما عامدا ترک کردند ما هم عامدا عالما اینها را ترک می‌کنیم در سورهٴ مبارکهٴ طه آیه 126 گفتگویی است بین کسی که کور محشور شده با ذات اقدس اله به خدا عرض می‌کند که چرا من را کور کردی من در دنیا بینا بودم فرمود چون آیات ما را فراموش کردی الان فراموش می‌شوی پیداست به اینکه این نسیان نسیان مصطلح نیست چون الان جریان کور بودن آن شخص مشهود و معلوم خداست سؤال این شخص هم معلوم و مشهود خداست پاسخ خدا هم معلوم و مشهود خداست فرمود ما شما را فراموش می‌کنیم و شما فراموش شده مایید خب خود این صحنه الان معلوم است حاضر است مشهود است ملعوم می‌شود این نسیان نسیان مصطلح نیست کذلک اتتک آیاتک فنیستها و کذالک الیوم تنسی یعنی تترک همان‌طوری که آیات الهی ما آمد تو ترک کردی ما هم امروز تو را ترک می‌کنیم پس این نسیان به معنی ترک است
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي
برگزیده تفسیر نمونه، ج‏2، ص: 52
(آیه 51)- در این آیه سبب محرومیت آنها را تشریح مى‏کند و با ذکر صفات دوزخیان روشن مى‏سازد که این سرنوشت شوم را خودشان براى خویشتن فراهم ساخته‏اند نخست مى‏گوید: «آنها کسانى هستند که دین و مذهب خود را به سرگرمى و بازى گرفتند» (الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً).
«و زندگى دنیا آنها را فریب داد و مغرور ساخت» (وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا).
این امور سبب شد که آنها در لجنزار شهوات فرو روند و همه چیز حتى رستاخیز را به دست فراموشى بسپارند و گفتار پیامبران و آیات الهى را انکار کنند، لذا به دنبال آن اضافه مى‏کند: «پس امروز هم ما آنها را فراموش خواهیم کرد همان گونه که آنها لقاى چنین روزى را فراموش کردند و همان گونه که آیات ما را انکار نمودند» (فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا وَ ما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ).
ضمنا از این آیه استفاده مى‏شود که نخستین مرحله گمراهى و انحراف آن است که انسان مسائل سرنوشت ساز خود را جدّى نگیرد و با آنها به عنوان یک سرگرمى و بازیچه رفتار کند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » سایت تبیان
تفسیر کشاف
(فالیوم ننساهم ) نفعل بهم فعل الناسین الذین ینسون عبیدهم من الخیر لا یذکرونهم به (کما نسوا لقاء یرمهم هذا) کما فعلوا بلقائه فعل الناسین ، فلم یخطروه ببالهم و لم یهتموا به . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر نور
«لَهو»، به معناى غفلت انسان از کارهاى اساسى است و «لَعِب» آن است که انسان هدفى خیالى و غیر واقعى داشته باشد. <132> امام رضا علیه السلام فرمود: «ننساهم» یعنى آنان را ترک مى‏کنیم، چون آنان قیامت و آمادگى براى آن روز را رها کرده بودند، ما نیز در آن روز آنان را به حال خود رها مى‏کنیم. <133> 1- مسخره کردن دین، مغرور شدن به دنیا، فراموشى آخرت و انکار آیات الهى، همه از نشانه‏هاى کافران است. «الکافرین الّذین اتّخذوا» 2- کفّار، احکام دین را که جدّى است به بازى مى‏گیرند. «دینهم لهواً» و در عوض دنیا که بازیچه‏اى بیش نیست را جدّى گرفتند. 3- تحقیر دین، ذلّت آخرت را به همراه دارد. کسانى که دین را به بازى مى‏گیرند، در قیامت التماس مى‏کنند. «أفیضوا علینا - دینهم لهواً» 4- زندگى دنیوى فریبنده است. «غرّتهم الحیاة الدنیا» 5 - فریفتگى به دنیا، زمینه‏ى بازى گرفتن دین است. «لهواً و لعباً و غرّتهم...» 6- کیفر الهى با اعمال ما تناسب دارد. «ننساهم کما نسوا» 7- انکار مستمرّ آیات الهى، موجب محرومیّت از بهشت و مواهب آن است. «ما کانوا بآیاتنایجحدون» 8 - فراموش کردن خداوند در دنیا، سبب فراموش شدن انسان در قیامت مى‏شود. «ننساهم کما نسوا» چنانکه در جاى دیگر یاد خداوند را مایه‏ى یاد او از انسان مى‏داند. «فاذکرونى أذکرکم» <134> 9- انکارمستمرّ وبدون توبه، رمز بدبختى وهلاکت انسان است. «کانوا... یجحدون» [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  . پوربافراني
تفسیر کشاف
(فالیوم ننساهم ) نفعل بهم فعل الناسین الذین ینسون عبیدهم من الخیر لا یذکرونهم به (کما نسوا لقاء یرمهم هذا) کما فعلوا بلقائه فعل الناسین ، فلم یخطروه ببالهم و لم یهتموا به . [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر نور
«لَهو»، به معناى غفلت انسان از کارهاى اساسى است و «لَعِب» آن است که انسان هدفى خیالى و غیر واقعى داشته باشد. <132> امام رضا علیه السلام فرمود: «ننساهم» یعنى آنان را ترک مى‏کنیم، چون آنان قیامت و آمادگى براى آن روز را رها کرده بودند، ما نیز در آن روز آنان را به حال خود رها مى‏کنیم. <133> 1- مسخره کردن دین، مغرور شدن به دنیا، فراموشى آخرت و انکار آیات الهى، همه از نشانه‏هاى کافران است. «الکافرین الّذین اتّخذوا» 2- کفّار، احکام دین را که جدّى است به بازى مى‏گیرند. «دینهم لهواً» و در عوض دنیا که بازیچه‏اى بیش نیست را جدّى گرفتند. 3- تحقیر دین، ذلّت آخرت را به همراه دارد. کسانى که دین را به بازى مى‏گیرند، در قیامت التماس مى‏کنند. «أفیضوا علینا - دینهم لهواً» 4- زندگى دنیوى فریبنده است. «غرّتهم الحیاة الدنیا» 5 - فریفتگى به دنیا، زمینه‏ى بازى گرفتن دین است. «لهواً و لعباً و غرّتهم...» 6- کیفر الهى با اعمال ما تناسب دارد. «ننساهم کما نسوا» 7- انکار مستمرّ آیات الهى، موجب محرومیّت از بهشت و مواهب آن است. «ما کانوا بآیاتنایجحدون» 8 - فراموش کردن خداوند در دنیا، سبب فراموش شدن انسان در قیامت مى‏شود. «ننساهم کما نسوا» چنانکه در جاى دیگر یاد خداوند را مایه‏ى یاد او از انسان مى‏داند. «فاذکرونى أذکرکم» <134> 9- انکارمستمرّ وبدون توبه، رمز بدبختى وهلاکت انسان است. «کانوا... یجحدون [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  احمد يوسفي - تفسیر المیزان
(لهو) به معناى چیزى است که انسان را از کار لازم و ضروریش باز بدارد. و (لعب ) به معناى کارى است که از روى خیال انجام شود، و هدف و نتیجه اش خیالى و خالى از حقیقت بوده باشد. و (غرور) به معناى اظهار خیرخواهى کسى است که در دل بناى فریب و خدعه وى را داشته باشد، و (نسیان ) به حسب اصل لغت به معناى فراموشى و در مقابل (ذکر) است، و لیکن در بسیارى از اوقات به طور استعاره بر ترک چیزى و بى اعتنایى به آن نیز اطلاق مى شود، همچنانکه در آیه مورد بحث به همین معنا آمده. و (جحد) به معناى نفى و انکار است.

از این آیه که حال کفار را تفسیر مى کند، سه قسم تفسیر براى کفر استفاده مى شود: یکى اینکه کفر عبارت است از اینکه انسان دین را وسیله سرگرمى و بازیچه قرار داده، مغرور حیات دنیا شود. دوم فراموش کردن روز لقاى خداوند. سوم انکار آیات خدا. و هر سه تفسیر صحیح، و براى هر یک وجهى است.

دلالت جمله : (الذین اتّخذوا دینهم لهوا و لعبا) بر اینکه انسان ناچار از تدین به دین است

جمله (الذین اتخذوا دینهم لهوا و لعبا) دلالت دارد بر اینکه انسان در هیچ حالى از احوال بى نیاز از دین نیست، حتى آن کسى هم که سرگرم لهو و لعب است و زندگى خود را مخصوص اینکار کرده به دین محتاج است، زیرا همانطورى که در تفسیر آیه (الذین یصدون عن سبیل الله و یبغونها عوجا...) گفتیم : دین عبارت است از راهى که انسان در زندگى دنیا چاره اى جز پیمودن آن راه ندارد، براى اینکه خداوند دین را بر طبق فطرت خود بشر تنظیم کرده، پس دین با انسانیت انسان بستگى دارد و او را به سعادت حقیقى زندگیش مى رساند، و با این حال اگر آدمى از آن اعراض نماید و بغیر آن یعنى به چیزهایى که انسان را جز به نتایج خیالى و لذایذ مادى و ناپایدار نمى رساند سرگرم شود، در حقیقت دین خود را بازیچه گرفته، و زندگى مادى دنیا و سراب لذایذ آن، او را گول زده است.



فالیوم ننسیهم کما نسوا لقاء یومهم هذا



همانطورى که گفتیم (نسیان ) در این آیه به معناى فراموشى نیست، چون خداوند چیزى را فراموش نکرده و از حال کسى غافل نمى شود، بلکه معنایش این است که همانطورى که اینها در دنیا ما را فراموش کردند ما نیز امروز به لوازم زندگیشان نمى پردازیم، نظیر این آیه در اینکه تکذیب آیات خدا را سبب نسیان خدا در قیامت قرار داده آیه : (قال کذلک اتتک ایاتنا فنسیتها و کذلک الیوم تنسى است )، با این تفاوت که در این آیه بجاى انکار آیات تنها نسیان را ذکر کرده است.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » محسن قرائتی تفسیر نور
«لَهو»، به معناى غفلت انسان از کارهاى اساسى است و «لَعِب» آن است که انسان هدفى خیالى و غیر واقعى داشته باشد. [132]
امام رضا علیه السلام فرمود: «ننساهم» یعنى آنان را ترک مى‏کنیم، چون آنان قیامت و آمادگى براى آن روز را رها کرده بودند، ما نیز در آن روز آنان را به حال خود رها مى‏کنیم. [133]

--------------------------------------------------------------------------------
132) تفسیر المیزان‏
133) تفسیر نورالثقلین‏



پیام ها

1- مسخره کردن دین، مغرور شدن به دنیا، فراموشى آخرت و انکار آیات الهى، همه از نشانه‏هاى کافران است. «الکافرین الّذین اتّخذوا»
2- کفّار، احکام دین را که جدّى است به بازى مى‏گیرند. «دینهم لهواً» و در عوض دنیا که بازیچه‏اى بیش نیست را جدّى گرفتند.
3- تحقیر دین، ذلّت آخرت را به همراه دارد. کسانى که دین را به بازى مى‏گیرند، در قیامت التماس مى‏کنند. «أفیضوا علینا - دینهم لهواً»
4- زندگى دنیوى فریبنده است. «غرّتهم الحیاة الدنیا»
5 - فریفتگى به دنیا، زمینه‏ى بازى گرفتن دین است. «لهواً و لعباً و غرّتهم...»
6- کیفر الهى با اعمال ما تناسب دارد. «ننساهم کما نسوا»
7- انکار مستمرّ آیات الهى، موجب محرومیّت از بهشت و مواهب آن است. «ما کانوا بآیاتنایجحدون»
8 - فراموش کردن خداوند در دنیا، سبب فراموش شدن انسان در قیامت مى‏شود. «ننساهم کما نسوا» چنانکه در جاى دیگر یاد خداوند را مایه‏ى یاد او از انسان مى‏داند. «فاذکرونى أذکرکم» [134]
9- انکارمستمرّ وبدون توبه، رمز بدبختى وهلاکت انسان است. «کانوا... یجحدون»

--------------------------------------------------------------------------------
134) بقره، 152 [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مريم السادات خطيبي - تفسیر نور
«لَهو»، به معناى غفلت انسان از کارهاى اساسى است و «لَعِب» آن است که انسان هدفى خیالى و غیر واقعى داشته باشد. [132]
امام رضا علیه السلام فرمود: «ننساهم» یعنى آنان را ترک مى‏کنیم، چون آنان قیامت و آمادگى براى آن روز را رها کرده بودند، ما نیز در آن روز آنان را به حال خود رها مى‏کنیم. [133]

--------------------------------------------------------------------------------
132) تفسیر المیزان‏
133) تفسیر نورالثقلین‏



پیام ها

1- مسخره کردن دین، مغرور شدن به دنیا، فراموشى آخرت و انکار آیات الهى، همه از نشانه‏هاى کافران است. «الکافرین الّذین اتّخذوا»
2- کفّار، احکام دین را که جدّى است به بازى مى‏گیرند. «دینهم لهواً» و در عوض دنیا که بازیچه‏اى بیش نیست را جدّى گرفتند.
3- تحقیر دین، ذلّت آخرت را به همراه دارد. کسانى که دین را به بازى مى‏گیرند، در قیامت التماس مى‏کنند. «أفیضوا علینا - دینهم لهواً»
4- زندگى دنیوى فریبنده است. «غرّتهم الحیاة الدنیا»
5 - فریفتگى به دنیا، زمینه‏ى بازى گرفتن دین است. «لهواً و لعباً و غرّتهم...»
6- کیفر الهى با اعمال ما تناسب دارد. «ننساهم کما نسوا»
7- انکار مستمرّ آیات الهى، موجب محرومیّت از بهشت و مواهب آن است. «ما کانوا بآیاتنایجحدون»
8 - فراموش کردن خداوند در دنیا، سبب فراموش شدن انسان در قیامت مى‏شود. «ننساهم کما نسوا» چنانکه در جاى دیگر یاد خداوند را مایه‏ى یاد او از انسان مى‏داند. «فاذکرونى أذکرکم» [134]
9- انکارمستمرّ وبدون توبه، رمز بدبختى وهلاکت انسان است. «کانوا... یجحدون»

--------------------------------------------------------------------------------
134) بقره، 152 [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - یوسفعلی
1029. "Forgetfulness" may be involuntary, from a defect of memory, or figuratively, a deliberate turning away from, or ignoring of, something we do not want, as when we say in an argument, "you conveniently forget that so-and-so is so-and-so." Here the latter kind is meant. If men deliberately ignored the Hereafter in spite of warnings, can they expect to be received by Allah, Whom they themselves rejected? ( Cf. 9:67 and 45:34). [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرضيه علمدار .ب - تفسیر کوثر
در آیه پیش، از زبان بهشتیان گفته شد که نعمتهاى بهشتى بر کافران حرام است . اینک به معرفى کافران مى‏پردازد و همانگونه که پیش از این هم گفته‏ایم در این گونه موارد، همه اوصاف آنان ذکر نمى‏شود بلکه بعضى از آنها گفته مى‏شود و براى دستیابى به اوصاف جامع و کامل آنها باید آیات گوناگونى را در کنار هم قرار داد و از آنها استنتاج کرد.

ظاهر این است که این سخن دنباله سخن بهشتیان نیست بلکه سخن خداوند است که در معرفى کافران که در کلام بهشتیان آمده بود ذکر شده است و این یکى از زیبایى‏هاى کلام است که مطلبى از کسى نقل شود و پس از پایان آن، جمله‏اى از آن با همان سیاق تفسیر شود؛ ولى در جمله قرینه‏اى باشد براینکه این سخن از آن شخص نیست و اتفاقا در این آیه چنین قرینه‏اى وجود دارد چون میفرماید: «فالیوم‏ننساهم = امروز آنها را فراموش مى‏کنیم.» بدون شک این سخن از خدا و مربوط به فراموش شدن کافران از سوى خداست.

در این آیه چهار صفت براى کافران گفته شده است:

1 ـ آنها دین خود را سرگرمى و بازیچه گرفته‏اند . منظور همان یهود و نصارى هستند که دین خود را جدى نمى‏گرفتند و دین در دست آنها بازیچه‏اى براى رسیدن به هدفهاى دنیا بود و این حالت مخصوص بزرگان دینى آنها از احبار و رهبان بود که دین را در جهت رسیدن به مقاصد مادى دستاویز خود کرده بودند و گروهى از ساده‏لوحان هم بودند که دین براى آنها فقط حالت سرگرمى داشت که با خواندن اوراد و اذکارى وقت خود را پر مى‏کردند و مفهوم واقعى دین را درنیافته بودند و دین را در زندگى خود وارد نکرده بودند . اینها دین را به عنوان لهو و سرگرمى، احبار و رهبان، دین را به عنوان لعب و بازیچه قرار داده بودند.

2 ـ دنیا آنها را مغرور کرده وفریفته است. توجه بیش از حد به دنیا و لذایذ مادى و شهوتها و خودخواهیها، آنها را آنچنان به خود مشغول کرده که از ارزشهاى معنوى و خدا و دین بریده‏اند و همه چیز آنها در دنیا و مادیات خلاصه شده است.

3 ـ آنها ملاقات پروردگار را در روز قیامت از یاد برده‏اند و فراموش کرده‏اند که روز قیامتى هم وجود دارد و در آن روز انسانها با خداى خود ملاقات خواهند کرد و سزاى عمل خودرا خواهند دید. به همین جهت در قیامت هم خدا آنها را از یاد خواهد برد؛ یعنى به آنها اعتنا نخواهد کرد. توجه کنیم که فراموش کردن که در اینجا به خدا نسبت داده شد
به معناى آن نیست که مثلا خدا از حال آنها غفلت مى‏کند بلکه منظور این است که خدا با آنها رفتارى چون رفتار فراموش شده‏گان خواهدکرد؛ همانگونه که آنها روز قیامت را به دست فراموشى سپرده بودند . فراموش کردن آنها هم از روى غفلت حقیقى نیست بلکه آنها نیز به روز قیامت ایمان داشتند ولى با فنا شدن در دنیا و مادیات آن را از یاد بردند.

4 ـ آنها آیات خدا را انکار کردند. انکار آیات گاهى به این صورت است که به کلى آن را قبول نداشته باشند و گاهى هم به این صورت است که آیات را قبول دارند ولى در عمل به گونه‏اى رفتار مى‏کنند که گویا مورد قبول آنها نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.