در این آیات عکس العمل قوم شعیب در برابر سخنان منطقى این پیامبر بزرگ بیان شده است ، و از آنجا که اشراف متکبر و مغرور زمان او، از نظر
ظاهر بسیار نیرومند بودند، عکس العمل آنها نیز شدیدتر از دیگران بود آنها نیز مانند همه متکبران مغرور، روى زور و قدرت خویش تکیه کرده ، به تهدید شعیب و یارانش پرداختند، چنانکه قرآن مى گویداشراف زورمند و متکبر قوم شعیب به او گفتند سوگند یاد مى کنیم که قطعا هم خودت و هم کسانى را که به تو ایمان آورده اند، از محیط خود بیرون خواهیم راند، مگر اینکه هر چه زودتر به آئین ما بازگردید. (قال الملا الذین استکبروا من قومه لنخرجنک یا شعیب و الذین آمنوا معک من قریتنا او لتعودن فى ملتنا).
ممکن است ، از ظاهر این تعبیر (بازگشت به آئین ما) بعضى چنین تصور کنند که شعیب قبلا در صف بتپرستان بود، در حالى که چنین نیست ، بلکه چون شعیب قبلا ماموریت تبلیغ نداشته و در برابر وضع آنها سکوت مى کرد، آنها چنین پنداشته اند که پیرو آئین بت پرستى است ، در حالى که هیچیک از پیامبران بت پرست نبوده اند، حتى قبل از زمان نبوت ، عقل و درایت پیامبران بیش از این است که دست به چنین کار نابخردانه اى بزنند، و به علاوه روى سخن تنها به شعیب نبوده بلکه مومنان و پیروان او را نیز شامل مى گردد و ممکن است این تعبیر به خاطر آنها باشد.
البته تهدید مخالفان تنها همین نبوده است ، تهدیدهاى دیگرى نیز داشته اند که در سایر آیات مربوط به شعیب بحث خواهد شد.
پاسخى که شعیب در برابر این همه تهدید و خشونت به آنها داد خیلى ساده و ملایم و منطقى بود، گفت :((آیا مى خواهید ما را به آئین خودتان بازگردانید، اگر چه مایل نباشیم )) (قال ا و لو کنا کارهین ). <88>
در حقیقت شعیب مى خواهد بگوید: ((آیا سزاوار است شما عقیده خود را
بر ما تحمیل کنید و آئینى که فساد و بطلان آن بر ما آشکار شده است با زور به ما بقبولانید، به علاوه یک آئین تحمیلى چه سودى براى شما دارد؟!
[ نظرات / امتیازها ]