از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(واعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله وعدوکم و اخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم و ما تنفقوا من شی ء فی سبیل الله یوف الیکم و انتم لا تظلمون ):(برای کارزار با آنان هر چه می توانید ازنیرو و از اسبان بسته شده آماده کنید و با آن دشمن خدا و دشمن خود و دیگران از غیر ایشان را که شما آنها را نمی شناسید و خدا می شناسد، بترسانید و آنچه راکه در راه خدا انفاق کنید، خدا آن را به طور کامل به شما می پردازد و شما موردستم واقع نمی شوید)،می فرماید: نهایت سعی خود را در راه جمع آوری قوای جنگی برای مقابله با دشمنان بکارببرید، از آنجا که افراد جامعه از نظر افکار وطبایع با هم متفاوت هستند و هیچ مجمعی بر اساس سنتی که حافظ منافعشان باشد اجتماع نمی کنند، مگر اینکه اجتماع دیگری علیه منافعش و مخالف باسنتش تشکیل خواهد یافت و دیری نمی گذرد که این دو اجتماع کارشان به نزاع و مبارزه می کشد ،پس در اجتماعات بشری گریزی از وقوع جنگ نیست ، لذابرای یک جامعه صالح آمادگی و تجهیز در برابر دشمنان از واجبات فطری می باشد. و در تعالیم عالیه اسلام که دین قیم است و خدای متعال آن را برای بشرفرستاده ، حکومتی را برای بشر اختیار کرده که باید نام آن را حکومت انسانی گذاشت ، که در آن حکومت ، کلیه حقوق برای فرد و جامعه محفوظ می باشد، به خلاف حکومتهای فردی استبدادی که در آنها امور مطابق تمایلات حاکمه جریان دارد و ایشان به دلخواه بر جان و عرض و مال مردم حکومت می کنند وبیت المال را به زور تصرف کرده و مردم را بنده خود نموده و با مؤمنان ستیزکرده و با ستمگران تشکیل حزب می دهند و به خلاف حکومتهای اکثریتی وپارلمانی که در آنها بر طبق خواسته اکثر افراد امور جریان دارد و لذا (نصف جمعیت به اضافه یک )به مراد خود می رسند و (نصف جمعیت منهای یک )ازخواسته خویش محروم می گردند. اما حکومت اسلامی ،حکومتی انسانی است که حقوق تک تک افراد رعایت می شود و کیست که حکمش از خدا نیکوتر باشد؟ (و من احسن من الله حکما)(11)،لذا تکلیف دفاع از حوزه حکومت اسلامی و سعی برای برپاداشتن آن شامل جمیع افراد جامعه می شود. و آنگاه در بیان تعلیل مطلب سابق می فرماید:تجهیز این قوا و امکانات به جهت آنست که به وسیله آنها دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید و آنان را برجای خود بنشانید که هوس منازعه با شما را از سر بیرون کنند و همچنین دشمنانی را که شما آنها را نمی شناسید ،ولی خدا آنان را می شناسد بترسانید، مراداز این گروه منافقین و کفار دیگری هستند که مسلمانان آنان را به دشمنی خویش نمی شناسند و در ادامه برای تکمیل بحث توضیح می دهد که اگر چه ارهاب دشمن به وسیله تدارک قوا،غرض صحیحی است اما غرض اصلی از این عمل آنست که مسلمانان به قدر توانائیشان بتوانند دشمن را دفع کرده و جامعه خود رااز دشمنی که جان و مال و ناموسشان را تهدید می کند حفظ نمایند و لذا باعث تحقق کلمه حق و اثبات دین و بطلان و نابودی کافران گردند. پس هر چه از قوا و امکانات که در راه خدا صرف کنند، در واقع نفع آن عایدخودشان می شود، لذا اگر غرض حقیقی آنها برپا داشتن دین حق باشد و اغراض دیگرمثل کشورگشایی و دفاع شخصی یاقومی یاطبقاتی رادر نظر نداشته باشند،در این صورت اگر مال خود را در این راه صرف کنند بزودی خداوند آن را، چه بصورت منافع دنیوی و چه اخروی دوباره به آنان واصل می کند و اگر جان خودرا در این راه داده باشند، در راه خدا شهید شده و در نتیجه به زندگی جاودان درجوار رحمت حق رسیده اند، لذا جهاد باعث احیاءجامعه می شودواحیاءجامعه ،موجب احیاء تک تک افراد آن جامعه می گردد، بنابراین انفاق در این راه نفعش در دنیا و آخرت متوجه شخص انفاق کننده می شود، پس به همین جهت خداوندمی فرماید: شما در این خصوص مورد ستم واقع نمی شوید،و آنچه انفاق کرده ایدباطل و فانی نمی شود بلکه نفع آن مستقیما در دنیا و آخرت به شما باز می گردد. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
این ﴿وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ﴾ هم ناظر به همان ﴿فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ﴾ است خیلیها هستند که جزء باند همان مستکبرین‌اند منتها شما نمی‌شناسید اینها را ﴿لا تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ﴾ شما که این کار را انجام بدهید آن گروهی که دشمن شما هستند مورد شناسایی شما نیستند ولی خدا آنها را می‌شناسد آنها هم با این ترهیب می‌شوند تخویف می‌شوند می‌ترسند و بساطشان را جمع می‌کنند شما این کارتان را انجام بدهید در اینجا کلمه فقه یا معرفت بر ذات اقدس الهی اطلاق نشده نفرمود که لا تعرفونهم الله یعرفهم عنوان عارف فقیه و مانند آن گفتند در قرآن کریم بر ذات اقدس الهی اطلاق نشده عنوان عالم اطلاق شده با اینکه در آنگونه از موارد چون مورد مورد شخص و جزئی است معرفت مناسبت‌تر از علم است یعنی معذلک عنوان معرفت برای خدای سبحان اطلاق نشد
اینکه فرمود: ﴿وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا یُعْجِزُونَ﴾ بلافاصله فرمود: ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾ تا معلوم بشود که توکل بر خدا و توسل به اسمای حسنای الهی و انبیا و اولیا (علیهم الصلاة و علیهم السلام) هرگز انسان را از آن وظیفه اولی و تکلیف رسمی او معاف نمی‌کند تا آنجا که مقدور اوست عمل می‌کند و آنجا که مقدور او نیست و خیلی هم مانده به مقصد برسد آنجا را توکل دارد توسل دارد و مانند آن تا آخر این دو اصل را حفظ می‌کند هم توکل الهی و هم توسل همان آن «اعقل و توکل» همین است که با توکل زانوی شتر را عقال بکن اعقل یعنی عقال بکن .. اوائل انسان خیال می‌کند این مقدار را توانست انجام می‌دهد بقیه را متوکلاً علی الله بعد وقتی به مقصد رسید می‌بیند آن مقداری هم که عمل کرده عنایت الهی بود آن فکرش آن تصمیمش آن اراده‌اش آن تهیه مبانی و مقدماتش هم باز به عنایت الهی بود لذا سرانجام آن آیه سوره ابراهیم و امثال آن را می‌خواند که ﴿وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ﴾ اعتراف می‌کند که این می‌شود توحید ربوبی خب پس بنابراین هم امداد غیبی در کار است هم وظیفه مردمی بعد این وظیفه مردمی هم جزء امدادهای الهی خواهد بود چون ﴿وَ لِلّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ﴾ ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾ این در جریان ﴿مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾ برخی از مفسران گفتند حتی یک خضابی که یک مجاهد به محاسن سفید در میدان جبهه انجام می‌دهد برای حضور در میدان جبهه انجام می‌دهد آن هم مشمول این مِن قوه است یعنی همین که این دشمن را مرهوب راهب می‌کند خائف می‌کند و در طرف مقابل احساس پیری نمی‌کند همین مشمول ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾ است در ذیل این آیه روایاتی است که وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) اینگونه فرمود: «الا ان القوه هو الرمی الا هو الرمی الا هو الرمی» سه بار فرمود که تیراندازی را فراموش نکنید این بیان مصداق کامل است وگرنه نیروهای دفاعی اختصاصی به تیراندازی ندارد چه اینکه رمی هم که در آن روایت آمده است اختصاصی به تیر تراشیده شده مانند آن ندارد الآن موشک رمی است بمب رمی است و مانند آن هر چه که از جایی به جای دیگر پرت بشود و سبب هلاکت فراهم بکند رمی است خواه تیر چوبی باشد یا تیر فلزی باشد خواه چیز دیگر بنابراین آن حدیث شریف که از وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است بیان مصداق رایج است هرگز منحصر نیست چه اینکه منحصر به رمی هم نخواهد بود ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾ که البته این قوه‌های فرهنگی هم در کنار قوه‌های نظامی ملحوظ است که در نوبتهای قبل اشاره شد و برای اینکه جریان خودروی آن روز رباط خیل بود در قبال خودروهای فعلی این کلمه ﴿وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ﴾ را از باب ذکر خاص بعد از عام علیحده فرمودند این رباط یا مصدر از فعال است و مبالغه را می‌رساند یعنی خیل مربوطه است یا نه آن جاهایی که این اسبهای آماده حمله را می‌بندند آن مکان را هم می‌گفتند رباط تا حدودی در بخش پایانی سورهٴ مبارکهٴ آل عمران چون آیه پایانی ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا﴾ ﴿أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ﴾ آنجا بحث مبسوطی درباره مرابطه شده است که مرابطه نظامی یعنی چه مرابطه با ولی عصر و امام زمان (ارواحناه فداه) یعنی چه در آنجا حدیثی است که «رابطوا مع امامهم المنتظر رابطوا مع امامکم» و مانند آن همه اینها مصادیق این مرابطه است ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا﴾ خب مرابطه درجاتی دارد که بارزترین مرابطه نظامی همین رباط الخیل است بستن اسب آماده کردن اسب و نگهداری و نگهبانی اسب برای حمله پایگاه نظامی همان محل بستن است محل بستن اسب را می‌گویند رباط هم مکان را می‌گویند هم این رباط به معنی مربوط خیل مربوط را از او به عنوان رباط الخیل یعنی الخیل المربوطه آن هم در حد دفاع گفتند جایز است در حد مخاصمه مقابل الآن اگر چنانچه مسلمانها به همان کارهای عادیشان هم بپردازند مشرکین دست برمی‌دارند منتها مسلمانها از آن ابزاری که دارند استفاده نمی‌کنند اگر از آن ابزار استفاده بکنند دیگر نیازی به این جنگها هم نیست الآن بیش از پنجاه کشور است آن روزها همه این پنجاه کشور در اختیار حکومت اسلامی بود یعنی از قلب فرانسه تا این بخشهای وسیع آسیای میانه همه اینها را آن حاکم اسلامی اداره می‌کرد چون بعد از فتح امپراطوری ایران و روم بالأخره اسلام در این فلات وسیع حاکم بود الآن به صورت پنجاه کشور درآمده آن روز که یک کشور بیشتر نبود خب الآن اگر اینها حالا وحدت نیست اتحاد باشد باز هم جلوی کفار را می‌توانیم بگیریم ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ﴾ این نظیر گاهی ذکر عام بعد از خاص است و گاهی ذکر خاص بعد از عام برای اهمیت آن که بعضی مثلاً ذکر جبرئیل و اسرافیل میکائیل بعد از این ملائکه برده می‌شود یا نماز بعد از ذکر الله گفته می‌شود برای اینکه مصداق بارز ذکر است اینجا هم ذکر خاص بعد از عام است برای اهمیت آنجا چون در ذیل آیه ﴿خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ﴾ این حدیث آنجا از وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) نقل شد که به حضرت عرض کردند «بقوة القلوب ام بقوة الابدان» فرمود: «بقوة القلوب بقوة الابدان» ﴿خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ﴾ هم خوب معارف را بفهمید به او ایمان بیاورید اهل قلم خوبی باشید و هم می‌توانید خوب دفاع کنید بالأخره آدم باید احدی الحسنین داشته باشد شما ببینید خیلی از این جوانها حالا چه طلبه چه دانشجو یا نیروی بسیجی اینها خیلیهایشان دعا می‌کنند که توفیق شهادت نصیبشان بشود خب این دعای خوبی است اگر آدم بداند بالاتر از شهادت نصیبش می‌شود خب چرا آن را دعا نکند انسان دعا بکند خدایا آن توفیق را به من بده اثر قلمی من بهتر از خون شهید باشد اینکه راه که هست که پس اگر «قلم علما افضل من دماء الشهدا» است خب چرا آدم آن بالایی را نخواهد این شهادت یک کار آسانی است یعنی آدم می‌رود به میدان جبهه و می‌جنگد و چند تا گلوله می‌زند و یک گلوله هم می‌خورد و وقتی که گلوله خورد دیگر روح و ریحان است دیگر رنجی ندارد مهمان انبیا و اولیا است و مانند آن اما عالم شدن که کار آسانی نیست این چهل پنجاه سال شب و روز با شیطان باید بجنگد به دنبال زید و عمرو نباشد نه فریب کسی را بخورد نه کسی را بخواهد فریب بدهد خوب بفهمد و برای رضای خدا بفهمد اینها جان کندن نیست که نصیب آدم عادی بشود البته اگر کسی این طور شد اثر قلمی او از دماء شهدا بالاتر است آنگاه «یرجح اؤ یرجحوا اثر مداد العلماء علی قلم» امام (رضوان الله علیه) با یک اعلامیه یک جهانی را زنده می‌کرد آن اثر قلمی از خون شهید بالاتر است اگر کسی بتواند به آن مرحله اعلی برسد چرا به آن مرحله عالی اکتفا بکند البته آن خیلی سخت است اگر یک عالمی رفته یک جایی یک خدمتی کرده بعد یک کسی آمده مردم به طرف او رو آوردند اگر او هیچ تکان نخورد معلوم می‌شود برای رضای خدا کار می‌کرده اما اگر گله‌اش شروع شد که مردم عجب مردم خوش استقبال و بد بدرقه‌اند مگر ما چه اشکالی داشتیم این معلوم می‌شود در طی این مدت در تحت ولایت خودش بود نه ولایت الهی این برای خودش داشت کار می‌کرد خب اگر کسی برای رضای خدا دارد کار می‌کند حرف الهی در سینه یعنی این چهار صباح این چهار صباح دیگری دیگر این است که این کار آسانی نیست این نه در خواب آدم را ول می‌کند نه در بیداری ول می‌کند نه در تنهایی ول می‌کند نه در بحث آدم را ول می‌کند اگر آدم دائماً ملازم خودش باشد از اوایل خیلی سخت است بعد کم کم یک مقداری آرام می‌شود خب آن را دعا بکند خدایا توفیقی بدهد که مداد قلم من مداد یعنی مرکب مداد قلم من اثر قلم من اگر بالاتر از خون شهید نباشد لااقل در حد خون شهید باشد حالا جنگ نیست آدم آرزوی این مقام را داشته باشد خوب است دیگر خب حالا اگر آدم بتواند به آنجا برسد چرا آن دعا را نکند حالا یا اگر بیگانه حمله کرد جهاد اصغر شد اگر بیگانه حمله نکرد تهاجم فرهنگی شد خب هزاران شهید آدم می‌تواند تربیت کند اگر جوانهایی در معرض تهاجم قلمهای مسموم بودند چهار تا شبهه شنیدند چهار تا جواب هم شنیدند چهار بار توقف کردند چهار بار تحرک هم نصیبشان شد این جنگ و گریز بود و بود و بود و بود تا زمان مرگشان خب این مات شهیدا خب اینکه در روایات دارد اگر کسی «مات علی حب الاهل البیت ولو فی فراشه مات شهیدا» همین است دیگر چه کسی را ما بگوییم شهید در جریان جهاد اصغر کسی که تیر می‌زند و تیر می‌خورد بالأخره تسلیم نمی‌شود در میدان جنگ می‌میرد می‌گوییم شهید خب چه کسی را می‌گوییم شهید در میدان جهاد اکبر این کسی که تا آخر عمر چهار تا وسوسه می‌شنود چهار بار برمی‌گردد چهار تا شبهه دارد چهار بار برمی‌گردد چهار تا کج‌راهه دارد چهار بار برمی‌گردد چهار تا تیر می‌زند با شیطان چهار تا تیر می‌خورد و تسلیم ‌نمی‌شود و تا آخر عمر همچنان هست و دیگر لازم نیست که معصوم باشد که این مات شهیدا اگر هنرمند بود شیطان را به اسارت گرفت خب او دیگر ولی کامل الهی است و اگر ـ معاذ الله ـ تحت اسارت شیطان رفت که هیچ چیز خب آدم می‌تواند با آثار قلمی خود عده زیادی از این جوانها را شهید در میدان جهاد اکبر بکند شهید در میدان جهاد اکبر یعنی چه یعنی کسی که چهار تا تیر می‌زند چهار تا تیر می‌خورد و تسلیم نمی‌شود بالأخره تا آخر این است که در روایات دارد اگر کسی به محبت و اعتقاد ولایت و اهل بیت (علیهم السلام) بمیرد ولو «فی فراشه مات شهیدا» این حکم فقهی را که ندارد که حکم کلامی را دارد نه معنایش این است که دیگر غسل نمی‌خواهد با لباس دفنش کنید معنایش این است که اثر شهادت را از نظر درجه و مقام و ثواب و کمال داراست خب آدم می‌تواند اینها را از خدا بخواهد دیگر مصادیق هر موردی را البته شامل می‌شود دیگر مصداق داشته باشد ﴿وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ﴾ یک وقتی خودروهای زرهی است یک وقتی اسب است یک وقتی استر است یک وقتی هم می‌بینید هواپیما است یک وقتی هم که کشتیهای جنگی است بر..
مطلب دیگر آن است که فرمود آنجایی که عمل شما کاربرد دارد هم عملتان کم است هم کاربردش کم است اما آنجا که عنایت الهی هم منطقه‌اش وسیع است و هم کاربردش زیاد مگر الآن شما نمی‌دانید که دشمنان شما تا کجا صف بستند چه کسانی پشت صحنه‌اند آنها که توطئه‌گرند آن اتاق توطئه و اتاق فرمان توطئه را که نمی‌دانید آن را ما می‌دانیم شما همان مقداری که می‌دانید به همان طرف تیر بیاندازید برای شما کافی است من این هراس را در دلهای آنهایی که پشت این صحنه‌اند توطئه‌گرند شما اصلاً نمی‌شناسید آنها را تا آنها را بترسانید من آنها را خائف می‌کنم ﴿وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ﴾ این مِن دونهم نه یعنی من غیرهم چون اگر دون به معنی غیر باشد که خود آخرین می‌فهماند او را دیگر فرمود یک عده هستند که عدو خدایند عدو شمایند یا مشرک‌اند یا اهل کتاب‌اند یا منافق‌اند که شما می‌شناسید بعضی به عنوان نفاق شناخته شده‌اند بعضیها نفاقشان آن قدر مستور است که شما نمی‌توانید بشناسید اینها پشت صحنه‌اند اینها غیر از کسانی هستند که اینها هم عدو الله هستند و عدوکم‌اند غیر از عدو الله و عدوکم نیستند از این جهت هم عدو الله هستند و هم عدوکم منتها عدو خدا و عدو مردم بعضیهایشان معلوم‌اند و بعضیها مستور شما معروفها را می‌شناسید مستورها را که نمی‌شناسد که و منظور از ﴿وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ﴾ نه یعنی من غیرهم دون به معنی غر نیست چون اگر به معنی غیر باشد خود آخرین می‌فهماند فرمود یک عده هستند که در این اقلیمهای اطراف هستند در این جهات دیگر هستند در آن گوشه کنارها هستند و شاید دم دست شما هم باشند و شما هم ندانید شما اگر وظیفه‌تان را انجام بدهید من هم آن امداد غیبی را دارم و هم رهبت و هراس این را در دلهای آنها می‌اندازم اینکه وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) منصور به رعب بود آن هم همین است وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) هم منصور به رعب بود یعنی هراس اینها در دل دیگران باعث پیروزی اینها می‌شد چون این دشمنان شما عدو خدا هستند اعتقادی به خدا و قیامت و اینها ندارند آن امدادهای غیبی ما می‌آیند چون عدو شما هم هستند در عین حال که امدادهای غیبی می‌آید شما هم باید حرکت کنید چون عدو وحی و نبوت و قرآن و اینها هستند پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کاملاً باید به میدان بیاید همه باید به میدان بیایند یک عده‌ای هستند که در گوشه و کنارها هستند آنها هم عدو الله‌اند عدو رسول الله‌اند عدو الناس‌اند ولی شما نمی‌شناسید آنها را ما می‌دانیم عدو کیست و محب کیست آنها را هم می‌ترسانیم ﴿تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَ عَدُوَّکُمْ﴾ و این آخرین نه یعنی غیر از عدو خدا و عدو الناس یک آخرین دیگر هم هستند نه این آخرین هم بالأخره یا عدو الله‌اند یا عدو الناس‌اند یا هر دو ولی رقمشان غیر از اینهاست که شما می‌دانید اینها در گوشه و کنارها هستند من دونهم نه یعنی من غیرهم ﴿وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ﴾ خب در جریان جهاد بالأخره کمک مالی هم لازم است حالا یا خود مجاهد کمک مالی می‌کند یا آن کسی که بر او واجب کفایی است و خودش حضور پیدا نکرده کمک مالی می‌کند و اصل کمک مالی در جهاد لازم و انسان هم طبعاً به مال علاقمند است ﴿وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا﴾ جم یعنی انبوه نه مال انبوه حب انبوه ولو آدم مال کمی هم داشته باشد حبش نسبت به این مال کم انبوه است خیلی این مال را می‌خواهد خب طبعاً هم این طور است غالب مردم هم این طور‌ند ﴿وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا﴾ یک وقت است می‌فرماید ﴿الَّذی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ﴾ آن محبوب زیاد است یک وقت است نه آن مال جمع نشده و اعداد نشده و به رقم نیامده ﴿الَّذی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ﴾ نیست مال فراوان نیست مال کم است ولی انسان به همین مال کم حب فراوان دارد فرمود طبع بشر این است که مال دوست است زیاد هم دوست دارد حالا می‌خواهد مال زیاد باشد خواه مال کم برای اینکه این را درمان کند فرمود که ﴿وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فی سَبیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ﴾ اولاً آنچه را که در راه ذات اقدس الهی می‌دهید وظیفه شماست لکن ما او را به عنوان قرض از شما طلب می‌کنیم قرض الحسنه است قرض الحسنه در کتاب و سنت به معنای قرض الحسنه مصطلح نیست که کسی به کسی وام بدهد این یک مصداقی از مصادیق قرض الحسنه است هر عمل خیری قرض الحسنه است نماز قرض الحسنه است روزه قرض الحسنه است حج و زکات قرض الحسنه است جهاد قرض الحسنه است ذات اقدس الهی فرمود به من قرض بدهید این برای تشویق است به دلیل اینکه من به شما اجر می‌دهم معلوم می‌شود کار است دیگر خب اجرت مال کاری است که انسان برای دیگری انجام می‌دهد تعبیر تشویقی‌اش همین است که انسان برای خودش کار می‌کند خدا به انسان مزد می‌دهد تعبیر اجر همین است فرمود به من قرض بدهید گوشه‌ای از این قرض الحسنه این قرض الحسنه متعارف است که انسان به دیگری وام می‌دهد صدقه هم قرض الحسنه است عبادتها هم قرض الحسنه است درس و بحث قرض الحسنه است هر کار خیری که انسان قربة الی الله انجام بدهد قرض الحسنه است خب فرمود این مالی که شما انفاق می‌کنید خب یک وظیفه شرعی است لکن من توفیه می‌کنم توفیه نشانه آن است که ما یک عهدی داریم عقدی داریم پیمانی بستند من به عهدم وفا می‌کنم خب پس معلوم می‌شود که شما که در راه خدا انفاق کردید مثل اینکه به من وام دادید و من وام‌دار شما هستم نفرمود اگر شما در راه خدا انفاق کردید خدا اینقدر به شما حسنه می‌دهد فرمود ما وفا می‌کنیم این وفا نشانه آن است که یک عهد ضمنی در بستر او هست یعنی من طرف تعهد یعنی من وام‌دارم یعنی از شما قرض گرفتم من به عهدم وفا می‌کنم این تعبیر وفاست.
مطلب دیگر این است که این مال شما را ما همین مال شما را چند برابر برمی‌گردانیم مگر شما مال نمی‌خواهید در روز قیامت می‌بینید که کل این اموال به آن صورت درآمده همین مال خودتان را می‌بینید یا عند الموت می‌بینید چطور آنکه مرحوم کلینی به دیگری نقل کرده است سرمایه داری که حقوق الهی را تأدیه نکرده هنگام احتضار می‌بیند که تمام اموال او را دارند آتش می‌زنند مال که آتش نمی‌خورد آن بخل است که آتش می‌خورد این طوق لعنت طوق لعنت که می‌گویند همین است دیگر در آن کریمه است که ﴿سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ﴾ که خواندیم این بخل می‌شود طوق لعنت این مال را الآن ورثه با قاهقاه خنده دارند توزیع می‌کنند همین مال را این محتضر می‌بیند که دارند آتش می‌زنند و دلش می‌سوزد خب فرمود در حقیقت آن عملی که به این مال تعلق گرفته به این صورت درمی‌آید فرمود اولاً آنچه را که شما انفاق می‌کنید ما به عنوان قرض تلقی می‌کنیم نه رایگان در وفا هم می‌کنیم عین او را بدون کم و زیاد البته اضافه هم که بدون کم اضافه هم خواهد آمد ﴿وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فی سَبیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ﴾ این ﴿لا تُظْلَمُونَ﴾ به معنای نقص نیست که در سورهٴ مبارکهٴ کهف آمده ظلم لغتاً به معنای نقص است آیه 33 سورهٴ مبارکهٴ کهف این است که ﴿کِلْتَا الْجَنَّتَیْنِ آتَتْ أُکُلَها وَ لَمْ تَظْلِمْ مِنْهُ شَیْئًا﴾ که هر دو باغ میوه‌های خودشان را دادند هیچ کدامشان ظلم نکردند ظَلَمَ یعنی نَقَصَ ما ظلمت الشجر درخت ظلم نکرد یعنی در میوه دادن کوتاه نیامد نقصی نکرد اینجا هم لم تظلم یعنی لم تنقص یعنی 33 سورهٴ مبارکهٴ کهف اما جریان محل بحث یعنی آیه 60 سوره انفال که مسئله حقوقی است همان ظلم مصطلح را می‌فهماند نه به معنای مطلق نقص باشد این و اعدوا هشدار به کفار هم هست انذار کفار هم هست کفار که به خدا معتقد نیستند تا بگویند که امداد غیبی به سود مسلمین است علیه ما لذا این اعدوا لهم آنها را هم انذار می‌کند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عصمت زارع بيدکي - برگزیده تفسیر نمونه، ج‏2، ص: 165
افزایش قدرت جنگى و هدف آن: به تناسب دستورات گذشته در زمینه جهاد اسلامى، در این آیه به یک اصل حیاتى که در عصر و زمان باید مورد توجه مسلمانان باشد اشاره مى‏کند، و آن لزوم آمادگى رزمى کافى در برابر دشمنان است.

نخست مى‏گوید: «در برابر دشمنان هر قدر توانایى دارید از نیرو و قدرت و اسبهاى ورزیده براى میدان آماده سازید» (وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ).

یعنى در انتظار نمانید تا دشمن به شما حمله کند و آنگاه آماده مقابله شوید، بلکه از پیش باید به حدّ کافى آمادگى در برابر هجومهاى احتمالى دشمن داشته باشید.

تعبیر آیه به قدرى وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانى کاملا تطبیق مى‏کند و اگر این دستور بزرگ اسلامى «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» به عنوان یک شعار همگانى در همه جا تبلیغ شود و مسلمانان از کوچک و بزرگ، عالم و غیر عالم، نویسنده و گوینده، سرباز و افسر، کشاورز و بازرگان، در زندگى خود آن را به کار بندند، براى جبران عقب ماندگیشان کافى است.

سیره عملى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و پیشوایان بزرگ اسلام نیز نشان مى‏دهد که آنها براى مقابله با دشمن از هیچ فرصتى غفلت نمى‏کردند، در تهیه سلاح و نفرات، تقویت روحیه سربازان، انتخاب محل اردوگاه، و انتخاب زمان مناسب براى حمله به دشمن و به کار بستن هرگونه تاکتیک جنگى، هیچ مطلب کوچک و بزرگى را از نظر دور نمى‏داشتند.

سپس قرآن به دنبال این دستور اشاره به هدف منطقى و انسانى این موضوع
مى‏کند و مى‏گوید هدف این نیست که مردم جهان و حتى ملت خود را با انواع سلاحهاى مخرب و ویرانگر درو کنید، آبادیها و زمینها را به ویرانى بکشانید، سرزمینها و اموال دیگران را تصاحب کنید، اصول بردگى و استعمار را در جهان گسترش دهید، بلکه هدف این است که «با این وسایل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید» (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ).

زیرا غالب دشمنان گوششان بدهکار حرف حساب و منطق و اصول انسانى نیست، آنها چیزى جز منطق زور نمى‏فهمند! سپس اضافه مى‏کند، علاوه بر این دشمنانى که مى‏شناسید «دشمنان دیگرى غیر از اینها نیز دارید که آنها را نمى‏شناسید ولى خدا مى‏شناسد» و با افزایش آمادگى جنگى شما آنها نیز مى‏ترسند و بر سر جاى خود مى‏نشینند (وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ).

این تعبیر متضمن دستورى براى امروز مسلمانان نیز هست و آن این که تنها نباید روى دشمنان شناخته شده خود تکیه کنند و آمادگى خویش را در سر حد مبارزه با آنها محدود سازند بلکه دشمنان احتمالى و بالقوه را نیز باید در نظر بگیرند و حد اکثر نیرو و قدرت لازم را فراهم کنند.

و در پایان این آیه اشاره به موضوع مهم دیگرى مى‏کند و آن اینکه تهیه نیرو و قوه کافى و ابزار و اسلحه جنگى، و وسایل مختلف دفاعى، نیاز به سرمایه مالى دارد، لذا به مسلمانان دستور مى‏دهد که باید با همکارى عمومى این سرمایه را فراهم سازید، و بدانید هر چه در این راه بدهید در راه خدا داده‏اید و هرگز گم نخواهد شد «و آنچه در راه خدا انفاق کنید به شما پس داده خواهد شد» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ).

و تمام آن و بیشتر از آن به شما مى‏رسد «و هیچ گونه ستمى بر شما وارد نمى‏گردد» (وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ).

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - تفسیر عاملی
«مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبٰاطِ اَلْخَیْلِ » 61 طبرى: از پیغمبر روایت کرده اند که مقصوداز «قوّه» نیرو و وسائل تیراندازى است، و از عکرمه نقل کرده اند که «قوّه» اسب نراست و «رِبٰاطِ اَلْخَیْلِ » اسب ماده است و نیز نقل کرده اند: مردى مجاهد را درمکه دید که آماده ى جنگ مى شود و چند جوال با خود دارد و به آن مرد گفت: این کار من از مفاد آیه است که گفته شده است: «من قوّة» «تُرْهِبُونَ » 61 مجمع: با فتح راء و تشدید هاء «ترهّبون» نیز قرائت شده است «وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ » 61 مجمع: مجاهد گفته است: یعنى غیر مشرکین عرب که بنى قریظه باشد، سدّى گفته است: یعنى مردم فارس، حسن بصرى و ابن زیدگفته اند: غیر مشرکین منافقین هستند
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
خداوند براى اطمینان خاطر نبىّ مکرّم خود از شرّ کفّارى که از جنگ فرار نمودند و در اطراف و جوانب انتها ز فرصت براى حمله بر مسلمانان مى نمودند مى فرماید که گمان منما که ظفر بر آنها فوت شد از شما و آنها بر امر خدا و وعده نصرت او سبقت گرفتند و از دست رفتند آنها عاجز نمى کنند شما را از فتح و ظفر بر خودشان و هروقت باشد خدا شما را بر آنها مسلط خواهد فرمود ولى شما هم در تهیه وسائل جنگ از قبیل تیر و کمان و شمشیر و زره و هرچه موجب تقویت و شوکت مسلمانان باشد تاحدى که استطاعت و تمکن دارید کوتاهى ننمائید مخصوصا اسبان بسته شده براى جهاد در راه خدا را که تا درجۀ تهیه اش در موقع جنگ مشکل است قبلا آماده نمائید که موجب رعب و هراس کفار مکه شود که دشمن خدا و شمایند و نیز موجب خوف و بیم سایر کفار شود که شما آنها را نمى شناسید چون نماز مى خوانند و روزه مى گیرند و بنفاق زیست مى کنند و پى فرصت مى گردند خدا آنها را مى شناسد که چه قدر بدجنسند و آنچه از اموال صرف نمائید در تهیه وسائل جهاد و دفاع از اعداء دین خداوند عوض و جزاى آن را در دنیا و آخرت بشما بنحو اتمّ خواهد داد و چیزى از آن کم و کاسته نخواهد شد و از این آیه مى توان استفاده نمود که تحصیل نیرو و قواء جنگى در هر عصرى مناسب با اقتضاء زمان بر مسلمانان از اهمّ واجبات است و بهر قیمتى تمام مى شود باید تهیه نمایند که حفظ اسلام منوط به آن است و همچنین اعتبارات و شئونى که موجب عظمت و شوکت اسلام و رعب کفار از مسلمانان است و حفظ این معنى مقدم است بر حفظ فروعى که اساس اسلام توقف برآن ندارد و اگر بمفاد این آیه عمل شده بود کار ما به این جا نمى رسید و بعضى یحسبنّ بیاء قرائت نموده اند و بنابراین الّذین کفروا فاعل و سبقوا بتقدیر ان ناصبه بجاى دو مفعول قرار گرفته است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.