از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(فسیحوا فی الارض اربعه اشهر و اعلموا انکم غیر معجزی الله و ان الله مخزی الکافرین ):(پس شما مشرکان ، چهار ماه آزادانه در زمین آمد و رفت کنید و بدانید که شما ناتوان کننده خدا نیستید و اینکه خدا خوار کننده کافران است )، (سیاحت )یعنی راه رفتن و گشتن در زمین ، می فرماید: در چهار ماه از سال ایمن هستید و هیچ کس متعرض شما نمی شود و می توانید هر چه را که به نفع خود تشخیص دادید انجام دهید، زندگی یا مرگ ، یعنی تا چهار ماه پیمان آنهامعتبراست . و بدانید که شما نمی توانید خدا را به عجز آورید، پس ترک شرک و روی آوردن و پذیرفتن توحید به صلاح شماست و بدانید که خداوند کافران را خوارمی کند و بر آنان تسلط دارد، لذا پند بگیرید و با دست خود و با استکبار وتعرض ، خودتان را به ورطه هلاکت و خذلان الهی نیاندازید. و اهل نقل اتفاق دارند که این آیات در سال نهم هجرت نازل شده و چهار ماه مذکور عبارتند از: روز دهم ذی الحجه تا آخر آن ، محرم ، صفر، ربیع الاول ، و ده روز از ربیع الثانی ، و در تفسیر کشاف در سبب نزول آیه آمده است که رسولخدا(ص ) به ابوبکر در موسم حج سال نهم هجری امر به ابلاغ این آیه نمود، اما به فاصله کمی علی (ع ) را به دنبال او روانه کرد تا آیات را از وی بگیردو آن را بر مردم بخواند(17)، پس از رسولخدا(ص ) پرسیدند: چرا ابوبکر آیات رانخواند؟ ایشان فرمودند: خداوند دستور داد که این مأموریت را از ناحیه من جزخودم و یامردی از خاندانم نباید انجام دهد و عین این روایت در تفسیر ابن کثیرهم آمده است . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
این اشهر سیاحه که چهار ماه است طبق برخی از نقلها که در دهم ذی حجه این ابلاغ شده است از دهم ذی حجه تا دهم محرم یک ماه از دهم محرم تا دهم صفر دو ماه از دهم صفر تا دهم ربیع الاول سه ماه از دهم ربیع الا ول تا دهم ربیع الثانی چهار ماه پس از دهم ذی حجه تا دهم ربیع الثانی این چهار ماه را می‌گویند اشهر سیاحه یعنی این چهار ماه شما در امانید این اشهر سیاحه بخشش با اشهر حرم هماهنگ شده است یعنی بیست روز ذی حجه تمام محرم و تمام صفر جزء اشهر حرم است اما ربیع لااول و ده روز ربیع الثانی اینها دیگر جزء اشهر حرم نیست یک ادغامی بین اشهر سیاحه و اشهر حرم در آن بخش واقع شده است اتفاقاً ممکن بود این حادثه در غیر اشهر حرم واقع بشود این امر «سیحوا» هم امر اباحه است نه واجب و مستحب و اینها نیست یعنی می‌توانید در سراسر این حجاز در کمال امنیت هر کجای خواستید بروید بروید ﴿فَسِیحُوا فِی الأَرْضِ﴾ یعنی «تجوز لکم السیاحة» در امنیّتید نه اینکه مستحب باشد امر وجوبی باشد یا استحبابی باشد از آن قبیل نیست [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر مجمع البیان
در آیه دوم قرآن روى سخن را به شرک گرایان نموده و مى فرماید:
فَسیحُوا فِى الْاَرْضِ اَرْبَعَةَ اَشْهُرٍ
بنا بر این با آرامش خاطر به مدت چهار ماه دیگر در این سرزمین و کنار خانه خدا بگردید و در کمال امنیّت نیازهاى خویش را برطرف سازید که از شمشیر و کیفر در امان هستید، امّا هنگامى که این مدت سپرى گردید، اگر حق را نپذیرفتید و اسلام نیاوردید، رشته پیمان شما بریده شده و آنگاه از نظر مال و جان در امان نخواهید بود.
وَاعْلَمُوا اَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِى اللَّهِ
و بدانید که شما از قلمرو قدرت خدا نخواهید گریخت و او را به ستوه نخواهید آورد؛ چرا که در هر کجا باشید و به هرکجا گام سپارید، در قلمرو قدرت او هستید.
وَاَنَّ اللَّهَ مُخْزِى الْکافِرینَ
و خدا رسواگر کفرگرایان است.
چهارماهِ مورد نظر آن چهار ماه که خدا به شرک گرایان مهلت داد تا بیندیشند و تصمیم بگیرند کدامین ماه ها بود؟
در این مورد دیدگاه ها متفاوت است:
1 - به باور گروهى از جمله «مجاهد» آغاز آن مدّتِ مقرّر روز عید قربان، و پایان آن دهم ربیع الثانى بود.
گفتنى است که این دیدگاه از حضرت صادق علیه السلام نیز روایت شده است.
2 - امّا به باور برخى دیگر از جمله «ابن عباس» آغاز این مدت مقرّر از اوّل شوال تا پایان محرّم بود؛ چرا که این آیات در ماه شوّال فرود آمد.
3 - از دیدگاه «فراء» پایان مدتِ مهلت آخر محرّم بود؛ چرا که در میان گروه هاى شرک گرا کسانى بودند که مدتشان پنجاه روز بود. آنان با پیامبر عهد و پیمانى نداشتند و خدا بدین وسیله این مدت را براى آنان مهلت مقرر داشت تا بیندیشند و تصمیم بگیرند.
4 - و از دیدگاه برخى دیگر هر فرد یاگروهى که مدت پیمان همزیستى اش با پیامبر و مردم مسلمان فراتر از چهار ماه بود به چهارماه کاهش یافت، و هر گروه که کمتر بود به چهار ماه افزایش یافت.
5 - و «جبایى» بر آن است که این چهار ماه مهلت، از روز بیستم ذى قعده که روز قربانى آن سال بود آغاز گردید و روز بیستم ربیع الاوّل پایان یافت؛ چرا که حجّ در آن سال ها در ماه ذى قعده برگزار مى گردید، و از سال «حجة الوداع» در ماه ذى حجّه برگزار شد و پس از آن هماره به این صورت بود.
یک رویداد تاریخى مفسّران و محدثان همگى این واقعیت را آورده اند که بافرود سوره مبارکه برائت بر قلب با صفاى پیامبر گرامى در مدینه، آن بزرگوار ابوبکر را خواست و به او فرمان داد تا به سوى «مکّه» حرکت نموده و در هنگام مراسم حجّ آیات خدا را بر مردم تلاوت کند، امّا پس از ساعتى آیات را از او گرفت و به امیر مؤمنان علیه السلام سپرد. آرى، اصل این خبر را همه مفسّران و مورّخان و محدّثان آورده اند، امّا در چگونگى این رویداد روایات رسیده گوناگون است:
1 - برخى آورده اند که پیامبر گرامى پس از فرود سوره مبارکه برائت ابوبکر را به «مکّه» روان ساخت و به او فرمان داد تا آیاتى از آغاز این سوره را براى شرک گرایان بخواند و بدین وسیله پیمان با آنان را پایان یافته اعلان کند؛ آنگاه پس از حرکت او بناگاه امیر مؤمنان را خواست و به او فرمان داد تا سوار بر مرکب ویژه پیامبر شود و خود را به ابوبکر برساند و آن کار را خود بر عهده گیرد. آن حضرت نیز در انجام فرمان پیشواى بزرگ توحید حرکت کرد و در میانه راه به ابوبکر رسید و آیات را از او گرفت و خود براى خواندن آنها روان شد.
2 - پاره اى افزون بر آنچه آمد آورده اند که: ابوبکر از همانجا نزد پیامبر آمد و پرسید: اى پیامبر خدا، آیا آیه اى در مورد من فرود آمده که مرا از انجام این کار بزرگ کنار نهادى؟
پیامبر فرمود: نه، آیه اى درباره تو نیامده، جز این که این آیات را باید خود پیامبر و یا مردى که از من باشد به مردم بخواند و پیام خدا را برساند: لا إِلاّ خیراً، و لکن لا یؤدّى عنى إِلاّ انا او رجلٌ منّى...(148)
3 - «حسن» و «قتاده» آورده اند که سرانجام این آیات را على علیه السلام بر شرک گرایان خواند و آن سال ابوبکر نیز «امیر الحاج» بود.
4 - امّا گروهى از جمله «عروة بن زبیر»، «ابو سعید خدرى» و «ابوهریره» آورده اند که: ابوبکر هنوز از مدینه حرکت نکرده بود که پیامبر آیات را از او گرفت و به على علیه السلام سپرد و فرمود: این آیات را تنها من یا مردى که از من است باید به مردم برساند. و قال صلى الله علیه وآله وسلم لا یبلغ عنّى الاّ انا او رجل منّى.(149)
5 - دانشمندان و بزرگان مذهب اهل بیت آورده اند که در آن سال پیامبرگرامى افزون بر دستور خواندن آیات سوره برائت بر مردم به وسیله امیرمؤمنان علیه السلام، سرپرستى مراسم حجّ را نیز به او واگذار کرد، و هنگامى که آن حضرت در میانه راه آیات را از ابوبکر گرفت، نامبرده به سوى مدینه بازگشت.
6 - و حاکم ابوالقاسم حسکانى طبق سند خویش از پیامبرگرامى آورده است که آن حضرت نخست سوره برائت را به ابوبکر سپرد تا در «مکّه» بر مردم بخواند، امّا پس از ساعتى کسى را از پى او روان ساخت و وى را بازگرداند و فرمود:
لایذهب بهذا الاّ رجلٌ من اهل بیتى، فبعث علیّاً علیه السلام(150)
این آیات را باید تنها مردى از خاندان من به سوى مردم «مکّه» ومراسم حجّ ببرد و به گوش همگان برساند، و آنگاه على علیه السلام را براى انجام کار روانه ساخت.
7 - شعبى از فرزند «ابوهریره» آورده است که: پدرم در این مورد مى گفت: آن روزى که پیامبر على علیه السلام را براى خواندن سوره برائت ورساندن پیام خدا بر مشرکان روانه «مکّه» ومراسم حج ساخت من نیز آنجا بودم، به گونه اى که هرگاه صداى امیرمؤمنان مى گرفت و به همه مردم نمى رسید او را یارى مى کردم...
آنگاه مى افزاید از پدرم پرسیدم: در آن مراسم پیام شما افزون برآیات چه بود؟
او گفت: پس از تلاوت آیات به وسیله امیرمؤمنان، به مردم مى گفتیم: هان اى مردم! بهوش باشید که پس از این مراسم حجّ و سالى که در آن هستیم، نباید هیچ شرک گرایى وارد مراسم حجّ شود، و نباید کسى به صورت برهنه طواف نماید، و نباید جز مردم با ایمان کسى وارد خانه خدا شود، و بدانید که هرکس با پیامبر خدا پیمان دارد مدت آن تا چهار ماه دیگر پایان مى پذیرد...
8 - و از حضرت صادق علیه السلام آورده اند که فرمود: امیر مؤمنان آن روز شمشیر ستم سوز خویش را از نیام برکشید و به بیان پیام خدا و پیامبرش پرداخت؛ از جمله فرمود:
لا یطوفنّ بالبیت عریان، و لا یحجنّ البیت مشرک، ومن کانت له مدة فهو الى مدّته...(151)
هان اى مردم! بهوش باشید که پس از این نباید کسى به صورت برهنه به طواف خانه خدا بپردازد، و نباید شرک گرایى به مراسم حجّ وارد گردد و هر کسى پیمان با پیامبر دارد، مدت مقرّر آن محترم است وهر کسى ندارد به او چهار ماه مهلت داده مى شود تادرست بیندیشد...
آن حضرت این سخنرانى را در روز قربانى ایراد کرد، و چهار ماه مهلتى را که بیان فرمود، از بیستم ذى حجه تا دهم ربیع الثانى بود.
یادآورى مى گردد که حضرت صادق علیه السلام فرمود: منظور از روز قربانى که امیر مؤمنان در آن روز پیام خدا و پیامبر را رسانید همان روز «حج اکبر» است.
9 - «جاحظ» به سند خویش از «زید بن نقیع» آورده است که: ما از امیر مؤمنان در مورد محتواى پیام آن روزش پرسیدیم، فرمود:
بعثت باربعة: لا یدخل الکعبة الاّ نفس مؤمنة، و لا یطوف بالبیت عریان، و لا یجتمع مومن وکافر فى المسجد الحرام بعد عامه هذا...(152)
من آن روز بر رساندن این پیام و این مواد چهار گانه فرمان یافتم:
1 - جز انسان توحیدگرا و با ایمان و صلحجو، نباید کسى وارد خانه خدا گردد.
2 - نباید از این پس کسى برهنه به طواف پردازد.
3 - پس از سال جارى، دیگر نباید توحیدگرا و شرک گرا در کعبه باهم گردآیند؛ چرا که اینجا معبد توحید و مکان عبادت مؤمنان است نه مشرکان و تجاوزکاران.
4 - هرکس با پیامبر گرامى پیمان دارد باید بداند که آن پیمان تامدت مقررش محترم است، و هرکس پیمان ندارد تنها چهار ماه به او مهلت داده مى شود.
10 - در روایت دیگرى آورده اند که آن حضرت در کنار «جمره عقبه» ایستاد و فرمود:
ایها الناس اِنّى رسول الیکم بان لا یَدْخُل البیت کافر...(153)
هان اى مردم! من فرستاده پیامبر خدا به سوى شما مردم هستم که از این پس هیچ عنصر کفرگرایى نباید وارد خانه کعبه گردد، و شرک گرایى نباید حج به جاآورد، و کسى حق ندارد برهنه به طواف بپردازد... و آنگاه به تلاوت سوره برائت پرداخت...
و نیز آورده اند که چون آن حضرت ندا داد که: هان اى مردم، بهوش باشید که خدا از شرک گرایان بیزار است. شرک گرایان فریاد برآوردند که ماهم از پیمان تو و عموزاده ات محمدصلى الله علیه وآله وسلم و مهلتى که مى دهید بیزاریم.
سال بعد که حجة الوداع بود، پیامبر مراسم حج را برگزار نمود و به مدنیه بازگشت، و تاروزهایى از ربیع الاوّل در این جهان زیست و آنگاه به سراى جاودانه و بهشت پرطراوت و زیباى خدا شتافت.(154) [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عصمت زارع بيدکي - تفسیر المیزان
فسیحوا فی الارض اربعة اشهر و اعلموا انکم غیر معجزی الله و ان الله مخزی الکافرین سیاحت به معنای راه افتادن و در زمین گشتن است ، و به همین جهت به آبی که دائما روان است می‏گویند سائح .
اینکه قرآن مردم را دستور داد که در چهار ماه سیاحت کنند کنایه است از اینکه در این مدت از ایام سال ایمن هستند ، و هیچ بشری متعرض آنان نمی‏شود ، و می‏توانند هر چه را که به نفع خود تشخیص دادند انجام دهند زندگی یا مرگ .
در ذیل آیه هم که می‏فرماید : و اعلموا انکم غیر معجزی الله و ان الله مخزی الکافرین نفع مردم را در نظر گرفته و می‏فرماید : صلاح‏تر بحال ایشان این است که شرک را ترک کرده و به دین توحید روی آورند ، و با استکبار ورزیدن خود را دچار خزی الهی ننموده و هلاک نکنند .
و اگر از سیاق غیبت به سیاق خطاب التفات نموده برای این است که خصم را مورد خطاب قرار دادن و با صراحت و جزم او را تهدید کردن نکته‏ای را می‏رساند که پشت سر او گفتن این نکته را نمی‏رساند و آن عبارتست از نشان دادن قدرت و تسلط بر خصم و ذلت و خواری او در برابر خشم و غضب خود .
مفسرین در این آیه در اینکه منظور از چهار ماه چیست اختلاف کرده‏اند ، بعضی گفته‏اند : ابتدای آن روز بیستم ذی القعده است ، و مقصود از روز حج اکبر همین روز است ، و بنا به گفته آنها چهار ماه عبارتست از ده روز از ذی القعده و تمامی ذی الحجه و محرم و صفر و بیست روز از ربیع الاول ، و در این قول اشکالی است که بزودی خواهد آمد .
عده‏ای دیگر گفته‏اند : این آیات در اول ماه شوال در سال نهم هجرت نازل شده .
و قهرا مقصود از چهار ماه ، شوال و ذی القعده و ذی الحجه و محرم است و این چهار ماه با تمام شدن ماههای حرام تمام می‏شود و آنچه آنان را وادار به این قول کرده اینست که گفته‏اند منظور از جمله فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا ... ، که بعد از دو آیه دیگر است ماههای حرام معروف یعنی ذی القعده و ذی الحجه و محرم است که انسلاخ آنها با انقضاء ماههای چهارگانه مورد بحث مطابقت می‏کند ، و این قول دور از صواب و ناسازگار با سیاق کلام است و قرینه مقام هم با آن مساعد نیست .
احتمالى که هم سیاق آیه دلالت بر آن دارد و هم قرینه مقام یعنى قرار گرفتن حکم در آغاز کلام، و هم اینکه مى‏خواهد براى مشرکین مهلتى مقرر کند تا در آن مهلت به اختیار خود هر یک از مرگ و زندگى را نافع‏تر بحال خود دیدند اختیار کنند این است که بگوئیم ابتداى ماههاى چهارگانه همان روز حج اکبر است که در آیه بعدى از آن اسم مى‏برد، چون روز حج اکبر روزیست که این آگهى عمومى در آن روز اعلام و ابلاغ مى‏شود، و براى مهلت مقرر کردن و بر محکومین اتمام بحث نمودن مناسب‏تر همین است که ابتداى مهلت را همان روز قرار داده و بگویند:" از امروز تا چهار ماه مهلت".
و اهل نقل اتفاق دارند بر اینکه این آیات در سال نهم هجرت نازل شده بنا بر این اگر فرض شود که روز حج اکبر همان دهم ذى الحجه آن سال است چهار ماه مذکور عبارت مى‏شود از بیست روز از ذى الحجه و محرم و صفر و ربیع الاول و ده روز از ربیع الثانى. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - یوسفعلی
1247. Four Months. Some Commentators understand by this the four forbidden months in which warfare by ancient Arabian custom was unlawful, viz., Rajab, Dhu al Qa'dah, Dhu al Hijjah, and Muharram: See 2:194 n. But it is better to take the signification of the four months immediately following the Declaration. Assuming that the Surah was promulgated early in Shawwal (see Introduction), the four months would be Shawwal. Dhu al 'Qa'dah, Dhu al Hijjah, and Muharram, of which the last three would also be the customary Prohibited Months. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مرضيه علمدار .ب - برگزیده تفسیر نمونه ج 2
سپس براى آنها یک مهلت چهار ماهه قائل مى‏شود، که در این مدت بیاندیشند، و وضع خود را روشن سازند، و پس از انقضاى چهار ماه یا باید دست از آیین بت پرستى بکشند و یا آماده پیکار گردند، مى‏گوید: «چهار ماه در زمین آزادانه به هر کجا مى‏خواهید بروید» (فَسِیحُوا فِی الْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ).

ولى بعد از چهار ماه وضع دگرگون خواهد شد «اما بدانید که شما نمى‏توانید خداوند را ناتوان سازید، و از قلمرو قدرت او بیرون روید» (وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اللَّهِ).

و نیز بدانید که: «خداوند کافران مشرک و بت پرست را سر انجام خوار و رسوا خواهد ساخت» (وَ أَنَّ اللَّهَ مُخْزِی الْکافِرِینَ).

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
پس از آن خطاب بمشرکین فرموده که در زمین چهار ماه سیر کنید که در این چهار ماه مهلت دارید و ایمن مى باشید،و در ابتداء و انتهاى این چهار ماه اختلاف است و در آن سه قول نقل شده: اول ابتداى آن از یوم نحر یعنى عید قربان بود،و آخر آن دهم ربیع الآخر،و این قول مجاهد و محمد بن کعب است و همین قول از حضرت ابى عبد اللّه ع روایت شده

دوم ابتداء مهلت آنها از اول شوال بود تا آخر محرم زیراکه این آیه در شوال نازل گردیده،و این قول ابن عباس و زهرى است

سوم ابتداى این چهار ماه روز نحر بوده که در آن سال روز نحر بیستم ذى القعده بود و انتهاى آن بیستم ربیع الاول زیراکه در آن سال حج در آن وقت بوده پس از آن در سال بعد در ذى الحجه قرار گرفت (مجمع البیان) و باجماع مفسرین وقتى سوره برائت نازل گردید حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم اول آن را به ابو بکر داد که بر مشرکین بخواند،پس از آن وى گرفت و بعلى ع داد،و در تفصیلش اختلاف است (طبرسى) و بعضى از مفسرین گفته در سنه نهم بعد از هجرت که حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم خواست طواف کند فرمود مشرکین نیز براى طواف حاضر مى شوند و چون برهنه طواف مى کنند،من خوشم نمى آید،ابو بکر را طلبید و چهل آیه از اول سوره براءة به وى داد و او را بر چهل مرد امیر نمود و گفت در موسم حج بر آنها بخوان چون او رفت جبرئیل آمد و گفت تو به وظیفه خود عمل نمى کنى مگر اینکه خودت یا مردى که از خودت باشد این آیات را بر مشرکین بخوانید حضرت رسول(ص)امیرالمؤمنین (ع)را طلبید و تمام سوره را به او داد و فرمود برو و بر اهل موسم بخوان و ابو بکر را خبر بده اگر خواهد با تو بیاید و اگر خواهد برگردد،امیرالمؤمنین ع بر ناقه غضباء رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم سوار شد و رفت و ابو بکر را در ذوالحلیفه ملاقات نمود و آیات را از او گرفت و گفت رسول اللّه(ص)تمام آیات را بمن داده و فرموده بر مشرکین بخوانم و عهد آنها را بیندازم ابو بکر گفت مرا چه امر فرمود على(ع)گفت تو خواهى با من بیا و خواهى برگرد ابو بکر برگشت و آمد نزد حضرت رسول(ص)و گفت مرا امر نمودى به چیزى که گردنها بسوى آن کشیده شد و وقتى بعض راه را طى نمودم مرا عزل نمودى،رسول[ص]فرمود من چنین نکردم بامر خدا بود که جبرئیل بر من فرود آمد و گفت خدا فرموده آیات را یا باید خودت ببرى یا کسى که از تو باشد این بود که من على[ع]فرستادم که او از من است،و گفته اند امیرالمؤمنین ع در روز نحر در محلى ایستاد و خطبه اى خواند و پس ازآنکه خدا را حمد و ثناء نمود مردم را خبردار گردانید از نقض عهد آنها و این سوره براءة را بر آنها خواند و فرمود عهد شما شکسته گردید هرکس با رسول اللّه[ص] عهد بسته تا چهار ماه او را مهلت است اگر ایمان آوردند که هیچ و الاّ بقتل و اسیرى گرفتار خواهد گردید و آنان که بعهد وفاء نکردند دیگر مهلتى بر آنها نخواهد بود باید برهنه طواف نکنند و گرد خانه کعبه نگردند،مشرکین گفتند ما از عهد تو و پسر عم تو بیزاریم کار ما با شمشیر و نیزه است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) اخوان بهابادی : ایا دانستن زمان شروع و خاتمه مهلت برای بشر امروز دارای فایده است؟
این که آغاز این مهلت از روز حج اکبر شروع شده باشد یا زمان دیگر ، با توجه به اینکه این موضوع در زمان خودش تحقق پیدا کرده است ایا فایده ای بر این مترتب است که در تفاسیر به ان زیاد پرداخته شده است اگر امام معصوم علیه السلام زمان را مثلا روز حج اکبر تعیین نمودند شاید دلیلش پرسش در این باره بوده و امام معصوم به سوال پاسخ دادند اما این که بحث شود که کدام درست است و کدام نادرست و هریک طبق نقلی به آن بپردازند آیا واقعا این موضوع مهم است و علم مفیدی تلقی می‌شود که دانستن آن می تواند راهگشای آیندگان باشد چونان که تعیین مهلت برای مشرکین می تواند درسی نیکو برای خوانندگان و تدبر کنندگان این آیات باشد که به دیگران فرصت انتخاب دهید.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
فَسِیحُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اِعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اَللّٰهِ وَ أَنَّ اَللّٰهَ مُخْزِی اَلْکٰافِرِینَ «فسیحوا»؛ یعنى اى مسلمانان! به مشرکان بگویید: در طى این مدّت با کمال امنیت در زمین گردش کنید پس از اعلان جنگ، خداوند بدانان چهار ماه مهلت داد تا با کمال امنیت در زمین گشت وگذار کنند و هرجا که بخواهند بروند و کسى متعرّض آنها نشود پس از آن، اگر اسلام آوردند در سلامت زندگى خواهند کرد و در دنیا و آخرت رستگار خواهند شد و اگر بر شرک خود همچنان پاى فشردند، کیفرشان کشتن در دنیا و عذاب دردناک در آخرت خواهد بود؛ عذابى که هرگز راه گریز از آن را پیدا نخواهند کرد

سؤال: آیا کشتار مشرکان به منظور اینکه آنها «کلمۀ توحید» را بر زبان آورند، با آیۀ 256 سورۀ بقره: «اجبارى در دین نیست» و نیز با سخن خداوند در آیۀ 99 سورۀ یونس: «آیا تو مردم را مجبور مى کنى که مؤمن باشند»، سازگار است با توجّه به اینکه اسلام دین سازش است نه دین جنگ ؟

پاسخ: بله، اسلام هیچ کس را به گفتن «لااله الاّاللّه» مجبور نمى کند و تنها با حکمت و دلیل، او را به سوى آن فرامى خواند: «بگو: حق از پروردگارتان است، پس هرکس مى خواهد ایمان بیاورد و هرکس مى خواهد کافر شود» لکن گاهى مصالح جامعۀ اسلامى در شرایطى خاص ایجاب مى کند که مشرکان در آن نباشند، زیرا آنها مى کوشند که در زمین فساد ایجاد کنند در چنین وضعیتى براى مسلمانان رواست که مشرکان را به گفتن کلمۀ توحید وادار سازند و مشرکان جزیرة العرب در آن زمان در جامعۀ نوپاى اسلامى نقش ستون پنجم را داشتند ازاین رو، حکم خدا دربارۀ آنها این بود که یا کشته شوند و یا اسلام بیاورند، که در این صورت، از حقوقى که مسلمانان دارند آنان نیز برخوردار خواهند شد در یک سخن: این حکم تنها به مشرکان جزیرة العرب در آن زمان، بنا به دلیل ویژه اى، اختصاص داشت در جلد اوّل، در تفسیر آیۀ 256 سورۀ بقره، در این باره سخن گفته شد
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
در مجمع از امیرالمؤمنین (ع) نقل نموده که نازل نشد بسم اللّه الرّحمن الرّحیم در اول سوره برائت چون بسم اللّه براى امان و رحمت است و نازل شد برائت براى دفع امان و وضع شمشیر و عیاشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده که انفال و برائت یک سوره اند و بنابراین نبودن بسم اللّه برطبق قاعده است و مراد آنست که این القاء عهد و و رفع امان است از خدا و پیغمبرش بسوى کسانى که معاهده نمودید شما مسلمانان با آنها از اهل شرک پس به آزادى گردش کنید اى کفار در زمین چهار ماه و بدانید که نمى توانید از دست مسلمانان جان در ببرید چون خدا با آنها است و کسى قادر نیست بر منع او از مرادش و اراده فرموده است کفار را در دنیا ذلیل و خوار نماید و در آخرت بعذاب ابدى گرفتار فرماید پس بهتر آنست که سبقت کنید بقبول اسلام تا در دنیا و آخرت مأمون و محفوظ و شریف باشید و گفته اند نقض عهد ابتدا از طرف کفار شده بود لذا خداوند به مسلمانان امر فرمود که آنها هم القاء عهد و رفع امان نمایند به تبع خدا و پیغمبر که تبرّى فرمودند و در مجمع این معنى را نسبت به روایت داده است و آیات آتیه هم شاهد مدعى است و عیاشى ره از امام صادق (ع) نقل نموده که فتح مکه در سال هشتم هجرت بود و برائت در سال نهم و حجّة الوداع سال دهم و از آن حضرت روایت شده است که پیغمبر (ص) بعث فرمود أبو بکر را با برائت بموسم حج تا قرائت نماید آن را بر مردم پس جبرئیل نازل شد و عرض کرد نباید ابلاغ نماید از طرف تو کسى جز على (ع) پس خواند پیغمبر (ص) على را و امر فرمود که شتر غضباء آن حضرت را سوار شود و ملحق به ابو بکر گردد و برائت را از او بگیرد و بخواند بر مردم در مکه و آن حضرت اطاعت نمود و أبو بکر پرسید آیا پیغمبر غضب کرد امیرالمؤمنین (ع) فرمود خیر ولى وحى شد به او که باید ابلاغ ننماید مگر مردى از تو و چون امیرالمؤمنین (ع) وارد مکه شد در روز عید قربان قیام نمود و آن روز روز حج اکبر است پس فرمود من رسول رسول خدایم بسوى شما و قرائت فرمود براءة من اللّه و رسوله الى الّذین عاهدتم من المشرکین فسیحوا فى الارض اربعة اشهر که بیست روز از ذوالحجه و محرم و صفر و ربیع الاول و ده روز از ربیع الثانى است و نهى فرمود از برهنه طواف نمودن چه زن و چه مرد و طواف مشرکین مگر کسانى که معاهده داشتند با پیغمبر (ص) در این چهار ماه و در روایت دیگر از آن حضرت اشاره بتعارف طواف برهنه شده و آنکه طریقه عرب آن بود که اگر با لباس شخصى طواف مى کردند باید آن را صدقه بدهند لذا عاریه یا اجاره مى نمودند و اگر ممکن نمى شد و لباس متعدد هم نداشتند برهنه طواف مى کردند و سیره مرضیّه حضرت ختمى مرتبت پیش از نزول سوره برائت آن بود که جنگ نمى فرمود مگر با کسانى که به جنگ او آمده باشند و در این باب مأمور بامر الهى بود که فرموده فان اعتزلوکم فلم یقاتلوکم و القوا الیکم السّلم فما جعل اللّه لکم علیهم سبیلا و آن حضرت بمفاد این آیه که ترک تعرّض بر غیر متعرّض است عمل مى فرمود تا سوره برائت نازل شد و مأمور گردید بقتل مشرکین اعمّ از متعرّض و غیر متعرض مگر کسانى که با آنها معاهده نموده بود در روز فتح مکه که تا چهار ماه بعد از عید قربان به آنها مهلت داده شد و قصّه حرکت حضرت امیر (ع) بامر پیغمبر (ص) از مدینه قریب بتفصیل سابق نقل شده و ملاقات با أبو بکر در منزل روحاء تعیین شده و مراجعت او به مدینه نزد پیغمبر و سؤال و جواب با آن حضرت بتقریب روایت سابقه ذکر گردیده است و در مجمع نقل نموده اجماع مفسّرین و روات را بر آنکه چون سوره برائت نازل شد پیغمبر (ص) آن را به ابو بکر داد پس از آن از او گرفت و به امیرالمؤمنین (ع) داد و نقل نموده اختلاف ایشان را در آنکه أبو بکر هم با حضرت بوده یا مراجعت نموده و فرموده اصحاب ما روایت نموده اند که امارت موسم را هم پیغمبر (ص) به آن حضرت واگذار فرمود و أبو بکر مراجعت کرد و از انس بن مالک نقل نموده که على (ع) از طرف پیغمبر (ص) مبعوث شد به بردن برائت و أبو بکر از ذو الحلیفة مراجعت نمود و حضرت فرمود نباید ببرد آن را مگر مردى از اهل بیت من و از بعضى روایات این باب که زیاد است استفاده مى شود که ابلاغ حکم از طرف خدا و پیغمبر مخصوص بامام است و گرفتن سوره از أبو بکر به این سبب بوده است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.