از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید لغت ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  احمد يوسفي - مهدی محمودیان
11) الْعَقَبَةَ : گردنه [ نظرات / امتیازها ]
11) فَلاَ اقْتَحَمَ : پس وارد نشد ، پس بالا نرفت . [ نظرات / امتیازها ]
13) فَکُّ : آزادکردن ، جدا کردن [ نظرات / امتیازها ]
13) رَقَبَةٍ : برده ، بنده [ نظرات / امتیازها ]
14) مَسْغَبَةٍ : گرسنگی ، قحطی و خشکسالی [ نظرات / امتیازها ]
15) مَقْرَبَةٍ : خویشاوندی [ نظرات / امتیازها ]
16) مَتْرَبَةٍ : خاک نشینی ، احتیاج شدید( فقر شدید که انسان را خاک نشین می کند ) [ نظرات / امتیازها ]
17) تَواصَوْا : توصیه کردند یکدیگر را . [ نظرات / امتیازها ]
17) بِالْمَرْحَمَةِ : به مهربانی [ نظرات / امتیازها ]
18) الْمَیْمَنَةِ : برکت و مبارکی (کسانی که نامه عملشان به دست راستشان داده می شود ) [ نظرات / امتیازها ]
  اعظم زارع بيدکي - تفسیر المیزان
11) عقبه : راه سنگلاخى و دشوار است که به طرف قله کوه منتهى مى شود،
 توضيح : (اقتحام عقبه ) اشاره است به انفاقهایى که براى انفاقگر بسیار دشوار باشد، که بعدا هم به این معنا تصریح مى کند. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر المیزان
11) (اقتحام : داخل شدن به سرعت و با فشار و شدت در چیزى است [ نظرات / امتیازها ]
  حسن حميدي سولا - تفسیر مبین استاد ابوالفضل بهرام پور
11) فَلاَ اقْتَحَمَ(قحم) : پس بالا نرفت [ نظرات / امتیازها ]
11) اقتحام : راه پر زحمت را رفتن [ نظرات / امتیازها ]
11) عقبه : گردنه [ نظرات / امتیازها ]
12) ما ادری(دری) : چه چیز آگاه کرد [ نظرات / امتیازها ]
12) ما ادریک : چه چیز آگاه کرد تو را ، تو چه می دانی [ نظرات / امتیازها ]
13) رَقَبَةٍ : گردن ، برده ، کسی که در بند است [ نظرات / امتیازها ]
13) فک رقبه : رها ساختن و آزاد کردن بنده ای ، برده ای ، اسیری . [ نظرات / امتیازها ]
14) مَسْغَبَةٍ : قحطی ، خشکسالی [ نظرات / امتیازها ]
15) مقربه (قرب) : خویشی [ نظرات / امتیازها ]
16) مَتْرَبَةٍ (ترب) : فقر شدید ، خاک نشینی [ نظرات / امتیازها ]
17) تَواصَوْا : سفارش کردند یکدیگر را [ نظرات / امتیازها ]
18) أُولئِکَ : آنان [ نظرات / امتیازها ]
18) أَصْحَابُ الْیَمِینِ : اهل سعادت و خوشبختی [ نظرات / امتیازها ]
  نيره تقي زاده فايند - استادخرمدل
11) اقتحام : بی‌باکانه دست به کار شدن و شجاعانه به کاری آغازیدن است. [ نظرات / امتیازها ]
11) الْعَقَبَةَ : گردنه
 توضيح : مراد گردنه نجات است که بر سر راه سعادت قرار دارد و باید با انجام وظائف و تکالیف بندگی، خویشتن را بدان زد و آن را پشت سر گذاشت [ نظرات / امتیازها ]
12) مَآ أَدْرَاکَ : تو چه می‌دانی [ نظرات / امتیازها ]
13) فَکُّ : بازکردن
 توضيح : مراد آزاد کردن و رها ساختن است. [ نظرات / امتیازها ]
13) رَقَبَةٍ : گردن
 توضيح : مراد برده و بنده است. [ نظرات / امتیازها ]
14) مَسْغَبَةٍ : مراد بیشتر گرسنگی زمان قحطی و خشکسالی است که در آن غذا و خوراک سخت عزیز و بسیار مهمّ است، و در چنین موقعی ایثار نشانه باور راستین شخص به خدا و آخرت است. [ نظرات / امتیازها ]
15) ذَا مَقْرَبَةٍ : دارای قرابت خویشاوندی، یا نزدیکی همسایگی.
 توضيح : «مَقْرَبَةٍ»: خویشاوندی. نزدیکی. [ نظرات / امتیازها ]
16) ذَا مَتْرَبَةٍ : خاک‌نشین. سخت درمانده و بیچاره.
 توضيح : «مَتْرَبَةٍ»: فقر شدید. خاک‌نشینی. [ نظرات / امتیازها ]
17) ثُمَّ : گذشته از اینها. علاوه از اینها
 توضيح : «ثُمَّ کَانَ مِنَ الَّذِینَ ...»: گذشته از اینها باید باشد از. سپس از زمره کسانی خواهد شد که (نگا: روح‌البیان). معنی آیه با توجّه به بیان اخیر چنین می‌شود: سپس از زمره کسانی می‌گردد که ایمان می‌آورند و یکدیگر را به شکیبائی می‌خوانند و به مهربانی سفارش می‌کنند. [ نظرات / امتیازها ]
17) الْمَرْحَمَةِ : لطف و مهربانی. شفقت و دلسوزی [ نظرات / امتیازها ]
18) أَصْحَابُ الْیَمِینِ : دست راستیها. آنان که در سمت راست قرار دارند. افراد مبارک و اهل سعادت
 توضيح : «الْمَیْمَنَةِ»: سمت راست. یمن و برکت. سعادت و اقبال (نگا: واقعه / 8) [ نظرات / امتیازها ]
  سمانه عباس نژاد - قرآن در خانه
11) فلا اقتحم : پس عبور نکرد ، بالا نرفت
 توضيح : اقتحم از اقتحام به معنی وارد شدن به جایی تنگ با زحمت دشواری ، وارد شدن به راه پر زحمت ، ورود در کارهای سخت و خوفناک است . [ نظرات / امتیازها ]
11) العقبه : گردنه مهم ، گردنه صعب العبور
 توضيح : عقبه راهی است بسیار دشوار برای بالا رفتن از کوه که به آن گردنه گفته می شود . در اینجا مراد جهاد نفس یا پل صراط می باشد . [ نظرات / امتیازها ]
12) ما ادراک : چه چیز آگاه کرد تو را [ نظرات / امتیازها ]
13) فک رقبه : آزاد کردن بنده [ نظرات / امتیازها ]
14) اطعام : طعام دادن ، غذا دادن [ نظرات / امتیازها ]
14) مسغبه : قحطی ، گرسنگی [ نظرات / امتیازها ]
14) یوم ذی مسغبه : روز گرسنگی ، روز قحطی [ نظرات / امتیازها ]
15) ذا مقربه : دارای خویشاوندی [ نظرات / امتیازها ]
15) مقربه : خویشی ، فامیلی [ نظرات / امتیازها ]
16) مسکین : مستمند ، فقیر [ نظرات / امتیازها ]
16) ذا متربه : (مستمند) خاک نشین [ نظرات / امتیازها ]
16) متربه : فقر شدید (متربه از تراب به معنی خاک گرفته شده و به کسی می گویند که بر اثر شدت فقر ، خاک نشین شده است ) [ نظرات / امتیازها ]
17) تواصوا : توصیه کردند همدیگر را [ نظرات / امتیازها ]
17) الصبر : خویشتنداری [ نظرات / امتیازها ]
17) المرحمه : مهربانی [ نظرات / امتیازها ]
18) اصحاب المیمنه : یاران دست راستی ، (بهشتیان) [ نظرات / امتیازها ]
  عبد بائس - تفسیر مجمع البیان
11) اقتحام : در اصل به معنى واردآمدن در کار سخت و پر تنگنا، و یا وارد شدن و گذشتن از راه، و یا چیزى با سختى و رنج است. [ نظرات / امتیازها ]
11) عقبه : راهى است بسیار دشوار براى بالا رفتن از کوه که به آن گردنه گفته مى‏شود.
 توضيح : پاره‏اى بر آنند که: این واژه گردنه باریکى است بر فراز کوه که مردم براى صعود و گذشتن از کوه از آن مى‏گذرند.
[ نظرات / امتیازها ]
13) فکّ : به معنى جدا کردن، باز کردن و برداشتن هر مانع از دست و پا و سر وگردن آمده است؛ نظیر جداکردن و برداشتن زنجیر از دست و گردن انسان. و نیز به معنى برداشتن حالتى از انسان، نظیر حالت بردگى و آزاد ساختن او. [ نظرات / امتیازها ]
14) مسغبه : از ریشه «سغب» به معنى «گرسنگى» آمده است.
 توضيح : واژه «ساغبه» به معنى گرسنه است. «و یوم ذى مسغبه» به مفهوم روز گرسنگى است.
[ نظرات / امتیازها ]
15) مقربه : به معنى قرابت و خویشاوندى آمده است.
 توضيح : این واژه مصدر است.
[ نظرات / امتیازها ]
16) متربه : «خاک نشین» و به شدت تهى‏دست و بینوا
 توضيح : این واژه از ماده «ترب» از «تراب» به معنى خاک برگرفته شده و مصدر مى‏باشد. هنگامى‏که گفته شود: «ترب الرجل» منظور این است که: آن مرد سخت فقیر و خاک‏نشین گردید.
[ نظرات / امتیازها ]