● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر اثنا عشری
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ
وَ العَصرِ (1)
وَ العَصرِ- سوگند به عصر.
بیان- در اینکه «عصر» اقوالی است:
1- سوگند به عصر هر پیغمبری.
2- عصر حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که افضل همه اعصار است.
3- روزگار که مشتمل بر اعاجیب بسیار است برای صاحبان بصیرت، چون مرور شب و روز بر تقدیر و تدبیر مدبری است. بنابراین تعریض است به نفی آنچه مردمان به دهر نسبت دهند، از خسران و غیر آن یا به خدای روزگار سوگند.
4- نماز عصر که صلاة وسطی است به قول اکثر، و مشتمل باشد بر مزیت فضل.
5- تفسیر برهان محمّد بن سنان از مفضل بن عمر روایت نموده که از حضرت صادق علیه السّلام سؤال نمودم از «وَ العَصرِ» حضرت فرمود: «العصر خروج القائم (عجل اللّه فرجه)»«1».
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
وَ الْعَصْرِ
They have mentioned that `Amr bin Al-`As went to visit Musaylimah Al-Kadhdhab after the Messenger of Allah was commissioned (as a Prophet) and before `Amr had accepted Islam. Upon his arrival, Musaylimah said to him, "What has been revealed to your friend (Muhammad ) during this time'' `Amr said, "A short and concise Surah has been revealed to him.'' Musaylimah then said, "What is it'' `Amr replied;
By Al-`Asr. Verily, man is in loss. Except those who believe and do righteous deeds, and recommend one another to the truth, and recommend one another to patience.) So Musaylimah thought for a while. Then he said, "Indeed something similar has also been revealed to me.'' `Amr asked him, "What is it'' He replied, "O Wabr (a small, furry mammal; hyrax), O Wabr! You are only two ears and a chest, and the rest of you is digging and burrowing.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر خسروی
بعصر سوگند (یعنی قسم بروزگار که در آن عبرتهائی برای اولی الابصار از جهت آمد و شد لیل و نهار و مرور ایّام و ادوار و عجایبی است که در آن مشاهده میشود (بنا بگفته إبن عباس و کلبی و جبّائی) و بقولی بمعنی عشی یعنی بین زوال و غروب آفتاب است (بگفته حسن و قتاده) و بنابراین قول خداوند سبحانه بطرف اخیر روز قسم یاد کرده است چون در آن دلالتی بر وحدانیت حق تعالی به پشت کردن روز و رو کردن شب و رفتن خورشید است همچنانکه (بضحی) قسم یاد فرموده که طرف اوّل روز که ظهور خورشید و پشت کردن شب و رو کردن روز و ملّیین هم اینکه دو وقت را بزرگ میشمارند.
و بقولی (از مقاتل) سوگند بنماز عصر است که نماز وسطی است- و بقولی (از إبن کیسان) روز و شب است که بآنها عصران گویند.
و بقولی قسم بعصر نبوّت است که بهترین اعصار است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - سوگند خداوند، به عصر پیامبر(ص)
و العصر
حرف «ال» در «العصر»، براى عهد حضورى است; یعنى، سوگند به این عصر!
2 - عصر پیامبر(ص)، داراى عظمتى درخور سوگند خداوند
و العصر
3 - سوگند خداوند به روزگار
و العصر
یکى از معانى «عصر» دهر است; یعنى، زمانى طولانى و غیر محدود که انقضاى آن، به انقراض اهل آن زمان بستگى دارد. (تاج العروس)
4 - سوگند خداوند، به عصر هر روز و نماز فریضه آن*
و العصر
چنانچه «عصر» به معناى «عشىّ» (بعد از ظهر تا غروب) باشد، سوگند به آن یا ناظر به همان زمان خواهد بود و یا به قرینه ظرف و مظروف، مراد نماز عصر است.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر صفی علی شاه
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
سوگند به روزگار
سوره پیش با هشدار از تفاخر و سرگرم شدن به فزون طلبى و فخر فروشى و فراموش ساختن یاد خدا و سپاسگزارى و فرمانبردارى از او به پایان رسید، اینک در این سوره روشنگرى مى کند که همه انسان ها در زیان و خسرانند، مگر این که خویشتن را دریابند و به برنامه سعادت آفرین آسمان عمل کنند.
نخست مى فرماید:
وَ الْعَصْرِ
به روزگار پیروزى حق و عدالت بر باطل و بیداد سوگند،
آن چه آمد ترجمه اى آزاد از آیه است و در تفسیر آن دیدگاه ها یکسان نیست!
1 - به باور گروهى از جمله «ابن عباس» خداى فرزانه در آغاز این سوره به «روزگار» سوگند یاد مى کند، چرا که در گذشت زمان و گردش چرخ روزگار و دگرگونى آن براى صاحبان بینش و خرد درس هاى عبرت آموز و عبرت انگیز بسیارى است و سراسر زمان و تاریخ انسان سرشار از تجربه هاى ارزشمند، رویدادهاى تکاندهنده و ظهور و سقوطهاى شگفت آور و بیدارگرى است.
2 - اما به باور «حسن» و «قتاده» منظور عصر است و خدا به خاطر اهمیت آن هنگام از روز به آن، سوگند یاد مى کند؛ چرا که بخش پایانى روز به دلیل دگرگونى نظام زندگى و پشت کردن روز روشن و سرشار از تلاش و تحرک و روى آوردن شب تار و آرام و پایان یافتن فرمانروایى خورشید و سر فروبردن آن در سینه مغرب نشانه هاى شگفت آور و روشنى بر یکتایى پدید آورنده هستى و قدرت بى کران اوست.
قرینه درستى این دیدگاه آیه دیگرى است که خدا در آن به آغازین ساعت هاى روز و سر بر آوردن خورشید از افق مشرق و آغاز فرمانروایى آن بر گستره آسمان و روى آوردن روز روشن سوگند یاد مى کند و مى فرماید: والضحى...(292) به روشنایى روز سوگند. با این بیان قرآن به دو بخش حساس از روز که ملت ها هر دو را به خاطر طلوع و غروب تفکرانگیز و تماشایى خورشید، یا آغاز و پایان موقت فرمانروایى آن بزرگ مى دارند، سوگند یاد مى کند.
3 - پاره اى آن را اشاره به عصر مى دانند و مى گویند خدا به نماز عصر که نماز میانه است و مراقبت از آن را سفارش کرده است، سوگند یاد مى کند.
4 - و به باور برخى دیگر بسان «ابن کیسان» منظور شب و روز است، که عرب به آن دو «عصران» مى گوید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
تنها راه نجات
در ابتداى این سوره با قسم تازه اى روبرو مى شویم ، مى فرماید: به عصر سوگند! (و العصر).
واژه ((عصر)) در اصل به معنى فشردن است ، و سپس به وقت عصر اطلاق شده ، به خاطر اینکه برنامه ها و کارهاى روزانه در آن پیچیده ، و فشرده مى شود. سپس این واژه به معنى مطلق زمان و دوران تاریخ بشر و یا بخشى از زمان ، مانند عصر ظهور اسلام و قیام پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم )، و امثال آن استعمال شده است ، و لذا در تفسیر این سوگند مفسران احتمالات زیادى گفته اند:
1 - بعضى آن را اشاره به همان وقت عصر مى دانند، به قرینه اینکه در بعضى دیگر از آیات قرآن به آغاز روز سوگند یاد شده است مانند ((والضحى )) (سوره ضحى آیه 1) - یا - و الصبح اذا اسفر (مدثر - 34).
این سوگند به خاطر اهمیتى است که این موقع از روز دارد چرا که زمان زمان دگرگونى نظام زندگى و حیات انسانها است ، کارهاى روزانه پایان مى گیرد، پرندگان و حیوانات به لانه هاى خود بازمى گردند، خورشید سر در افق مشرق فرو مى کشد، و هوا تدریجا رو به تاریکى مى رود.
این دگرگونى انسان را به قدرت لا یزال الهى که بر این نظام حاکم است متوجه مى سازد، و در حقیقت نشانهاى از نشانه هاى توحید و آیتى از آیات پروردگار است که شایسته سوگند مى باشد.
2 - بعضى دیگر آن را اشاره به سراسر زمان و تاریخ بشریت دانسته اند که مملو از درسهاى عبرت ، و حوادث تکان دهنده و بیدارگر است ، و روى همین جهت آنچنان عظمتى دارد که شایسته سوگند الهى است .
3 - بعضى روى قسمت خاصى از این زمان مانند عصر قیام پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) یا عصر قیام مهدى (علیه السلام ) که داراى ویژگى و عظمت خاصى در تاریخ بشر بوده و هست انگشت گذارده ، و سوگند را ناظر به آن مى دانند. <2>
4 - بعضى نیز به همان ریشه لغوى این واژه برگشته ، و سوگند را ناظر به انواع فشارها و مشکلاتى میدانند که در طول زندگى انسانها رخ مى دهد، آنها را از خواب غفلت بیدار مى کند، به یاد خداوند بزرگ میان دارد، و روح استقامت را پرورش مى دهد.
5 - بعضى دیگر آن را اشاره به انسانهاى کامل مى دانند که عصاره عالم هستى و جهان آفرینشند.
6 - بالاخره بعضى آن را ناظر به ((نماز عصر)) شمرده اند، به خاطر اهمیت ویژهاى که در میان نمازها دارد، زیرا آنها ((صلاة وسطى )) را که در قرآن روى آن تاءکید خاصى به عمل آورده نماز عصر مى دانند.
با اینکه تفسیرهاى فوق با هم تضادى ندارد و ممکن است همه در معنى آیه جمع باشد و سوگند به تمام این امور مهم یاد شود، ولى در میان آنها از همه مناسب تر همان عصر به معنى زمان و تاریخ بشر است ، چرا که بارها گفته ایم سوگندهاى قرآن همواره متناسب با مطلبى است که سوگند به خاطر آن یاد شده ، و مسلم است که خسران انسانها در زندگى نتیجه گذشتن زمان عمر آنها است ، و یا عصر قیام پیغمبر خاتم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به خاطر اینکه برنامه چهار ماده اى ذیل سوره در چنین عصرى نازل گردیده .
از آنچه گفته شد عظمت آیات قرآن و گستردگى مفاهیم آن به خوبى
روشن مى شود که یک کلمه از آن تا چه حد پر معنى و شایسته تفسیرهاى عمیق و گوناگونى است
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
أقسم بصلاة العصر لفضلها ، بدلیل قوله تعالی : ( والصلاة الوسطی صلاة العصر ، فی مصحف حفصة . وقوله علیه الصلاة والسلام " من فاتته صلاة العصر فکأنما وتر أهله وماله " ولأن التکلیف فی أدائها أشق لتهافت الناس فی تجاراتهم ومکاسبهم آخر النهار ، واشتغالهم بمعایشهم . أو أقسم بالعشی کما أقسم بالضحی لما فیهما جمیعا من دلائل القدرة.أو أقسم بالزمان لما فی مروره من أصناف العجائب .
[ نظرات / امتیازها ]
1)
: خواندن کتابهای عربی عموماً و کتابهای ادبی و تفاسیر عربی خصوصاً بدون اعراب دشوار است. بد نیست اعراب گذاری شوند تا جنبه آموزشی هم داشته باشند.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نيره تقي زاده فايند -
تفسیرهدایت
[1] انسان چنان گمان دارد که هر چه عمرش دراز شود، بزرگتر و بیشتر میشود، در صورتی که حقیقت کاملا بر عکس اینکه است، و هر چه بیشتر از عمر او بگذرد، اجل به او نزدیکتر میشود و سرمایه زندگیش کمتر میشود، و مقدار باز مانده آن کاهش پیدا میکند، پس افزایش آدمی در دنیای خودش نقصان است، و به فروشنده برفی در روز بسیار داغ میماند که در هر لحظه مقداری از سرمایه خود را از دست میدهد.
قرآن به زمان و عصر سوگند یاد میکند و میگوید:
«وَ العَصرِ- سوگند به زمانه و روزگار» إبن عباس گفته است که: آن سوگندی به روزگار و دهر است، و به نظر من: نزدیکترین عصرها و دورهها آن عصری است که تو در آن زندگی میکنی، وشریفترین آنها در عصر رسالتی است که پیامبر به آن مبعوث شد، و عصر عدالتی است که حجت قائم به آن قیام میکند.
بعضی گفتهاند: زمان از آن نظر به نام عصر خوانده شده است که آدمی به همان گونه فشرده میشود که پارچه شستنی از آب بیرون آمده را میفشارند، و قسم به دهر بدان لحاظ است که آدمی را میفشارد، و هر چه بوده باشد، سوگند خوردن به آن با موضوع آینده متناسب است: یعنی زیان انسان برای عمرش، مگر زمان سبب زیان نیست!
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» یوسفعلی
6262. Al 'Asr may mean: (1) Time through the Ages, or long periods, in which case it comes near to the abstract idea of Time, Dahr, which was sometimes deified by the Pagan Arabs (see Introduction to S. 76.); (2) or the late afternoon, from which the 'Asr canonical prayer takes its name (see n. 271 to 2:238). A mystic use of both these ideas is understood here. An appeal is made to Time as one of the creations of Allah, of which everyone knows something but of which no one can fully explain the exact significance. Time searches out and destroys everything material. No one in secular literature has expressed the tyranny of "never-resting Time" better than Shakespeare in his Sonnets. For example, see Sonnets 5 ("never-resting Time"), 12 ("Nothing 'gainst Time's scythe can make defense"), and 64 ("When I have seen by Time's fell hand defaced, the rich proud cost of outworn buried age"). If we merely run a race against Time, we shall lose. It is the spiritual part of us that conquers Time. See verse 3 below. For the "afternoon" idea see next note.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.