● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
("Shall we believe as the fools have believed'') they meant (may Allah curse the hypocrites) the Companions of the Messenger of Allah . This is the same Tafsir given by Abu Al-`Aliyah and As-Suddi in his Tafsir, with a chain of narration to Ibn `Abbas, Ibn Mas`ud and other Companions. This is also the Tafsir of Ar-Rabi` bin Anas and `Abdur-Rahman bin Zayd bin Aslam. The hypocrites said, "Us and them having the same status, following the same path, while they are fools!'' `The fool' is the ignorant, simple-minded person who has little knowledge in areas of benefit and harm. This is why, according to the majority of the scholars, Allah used the term foolish to include children, when He said,
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
("Believe as the people believe,''), meaning, `Believe just as the believers believe in Allah, His angels, His Books, His Messengers, Resurrection after death, Paradise and Hellfire, etc. And obey Allah and His Messenger by heeding the commandments and avoiding the prohibitions.' Yet the hypocrites answer by saying,
("Shall we believe as the fools have believed'') they meant (may Allah curse the hypocrites) the Companions of the Messenger of Allah . This is the same Tafsir given by Abu Al-`Aliyah and As-Suddi in his Tafsir, with a chain of narration to Ibn `Abbas, Ibn Mas`ud and other Companions. This is also the Tafsir of Ar-Rabi` bin Anas and `Abdur-Rahman bin Zayd bin Aslam. The hypocrites said, "Us and them having the same status, following the same path, while they are fools!'' `The fool' is the ignorant, simple-minded person who has little knowledge in areas of benefit and harm. This is why, according to the majority of the scholars, Allah used the term foolish to include children, when He said,
(Verily, they are the fools). Allah thus affirmed that the hypocrites are indeed the fools, yet,
(But they know not). Since they are so thoroughly ignorant, the hypocrites are unaware of their degree of deviation and ignorance, and such situation is more dangerous, a severer case of blindness, and further from the truth than one who is aware.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - پیامبر (ص) فراخوان منافقان به ایمانى، همانند ایمان توده مردم
و إذا قیل لهم ءامنوا کما ءامن الناس
چون در آیه بعد، مطرح شده که منافقان در برابر مردم اظهار ایمان مى کنند، این احتمال رخ مى دهد که گفتگوى مطرح شده در این آیه ـ که در آن منافقان ابراز بى ایمانى مى کنند ـ میان پیامبر (ص) و اهل نفاق بوده است.
2 - صداقت توده هاى مردم در ایمان به پیامبر (ص) و آیین اسلام
ءامنوا کما ءامن الناس
3 - مؤمنان راستین در دیدگاه منافقان، مردمى سفیه و بى خردند.
قالوا أنؤمن کما ءامن السفهاء
4 - بیمار دلىِ اهل نفاق، منشأ متهم ساختن اهل ایمان به بى خردى است.
فى قلوبهم مرض ... قالوا أنؤمن کما ءامن السفهاء
5 - خود بزرگ بینى و تحقیر مؤمنان راستین، از صفات اهل نفاق است.
أنؤمن کما ءامن السفهاء
6 - منافقان، با متهم ساختن اهل ایمان به بى خردى، دعوت به ایمان را پذیرا نبودند.
قالوا أنؤمن کما ءامن السفهاء
7 - منافقان، خویشتن را مردمى خردمند و روشنفکر مى پندارند.
أنؤمن کما ءامن السفهاء
8 - منافقان، خود مردمى سفیه و بى خردند.
ألا إنهم هم السفهاء
مقرون بودن خبر به «ال» و نیز وجود ضمیر فصل در جمله «ألا إنهم ...» از حصر حکایت دارد و این حصر به اصطلاح «حصر» اضافى است. بنابراین معناى جمله چنین است: منافقان بى خردند، نه مؤمنان راستین.
9 - منافقان، بى خبر از سفاهت و بى خردى خویش
ألا إنهم هم السفهاء و لکن لایعلمون
10 - منکر شمردن معروفها و معروف دانستن منکرات، از ویژگیهاى منافقان
إذا قیل ... و إذا قیل لهم ءامنوا ... قالوا أنؤمن کما ءامن السفهاء
از اینکه فساد را اصلاح گرى مى شمرند و ایمان را سفاهت مى پندارند، برداشت فوق به دست مى آید.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر مجمع البیان
«و اذا قیل لهم آمنوا...»
هنگامى که به آنان گفته شود «به پیامبر و کتابى که بر او فرود آمده است، ایمان بیاورید و بسان یاران او، آن حضرت را به رسالت بپذیرید و حقیقت را باور کنید»، مى گویند: «آیا همانند کم خردان به او ایمان بیاوریم؟!»: «اَنؤمن کما آمن السّفهاء؟!» امّا خدا این پندار ابلهانه آنان را نکوهش مى کند و مى فرماید: «اینان خود کم خرد هستند؛ چرا که مگر کم خرد جز این است که چیز باارزشى را تباه مى کند و در همانحال مى پندارد که آن را نگاه داشته است؟! اینان نیز بدون ایمان و تقوا و درست اندیشى، گمان مى برند که باایمان و راه یافته اند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عبدالله عبداللهي -
اثنی عشری
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ «13»
وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا: وقتى گفته شود مر منافقان را که ایمان آورید و تصدیق کنید پیغمبر را به اعتقاد قلبى، کَما آمَنَ النَّاسُ: همچنانکه ایمان آوردهاند مؤمنین به اخلاص و حسن عقیده، و از شوائب نفاق محترز گردیده؛ قالُوا أَ نُؤْمِنُ: گویند منافقین در جواب آیا ایمان آوریم، کَما آمَنَ السُّفَهاءُ: چنانچه ایمان آوردهاند بىخردان و کم عقلان؟! (استفهام، انکارى است، یعنى هرگز ایمان نیاوریم، چنانکه سفهاء ایمان آوردهاند.) حق تعالى تکذیب و رد قول آنها فرمود به اینکه: أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ: آگاه باشید و بدانید اى مؤمنان مصدّق! به درستى که منافقان ایشانند بىخردان و کم عقلان، نه مؤمنان؛ زیرا سفیه کسى است که به واسطه کمى معرفت و نقصان عقل و خفت رأى، جلب مضرّات و دفع منافع نماید؛ و چون منافقان، عصیان را طاعت و کفر را موجب تقرب به خدا دانسته و این عین خسران و سبکى عقل است، پس حقیقة سفیه و جاهل آنها هستند. وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ: و لکن نمىدانند که جاهلند. این فرمایش مبالغه است در جهل آنها، زیرا جهل بر دو قسم است: قسم اول- آنکه جاهل باشد، لکن معترف و متوقف است بر جهل خود. در این صورت ممکن است بعض آیات و مواعظ او را نفع بخشد و بالاخره مهتدى شود.
قسمت دوم- جهل مرکب است، یعنى شخصى جاهل عالم به جهل خود
نباشد و ارشاد و هدایت و بیانات حقه علمیه را رد نموده ابدا تدبر و تفهمى نیابد، و مادام العمر به سفاحت و نادانى باقى ماند، و این اعظم و اقبح از مرتبه اول است.
آن کس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکّب أبد الدّهر بماند
در کتاب کافى در فرمایش حضرت موسى الکاظم علیه السلام به هشام فرماید: یا هشام من سلّط ثلاثا على ثلاث فکانّما اعان على هدم عقله، من اظلم نور تفکرّه بطول امله و محى طرائف حکمته بفضول کلامه و اطفأ نور عبرته بشهوات نفسه فکانّما اعان على هدم عقله و من هدم عقله افسد علیه دینه و دنیاه «1». یعنى: اى هشام! هرکه مسلط سازد سه چیز را بر سه چیز، پس کمک نموده بر خرابى عقلش: هرکه تاریک کند نور فکر خود را به درازى آرزو، و محو نماید لطایف حکمت خود را به زیادى کلام، و خاموش سازد نور عبرت خود را به شهوات نفس خود؛ پس به درستى که کمک نموده بر ویرانى عقل خود، و هرکه منهدم شود عقل او فاسد نموده دین و دنیاى خود را.
علماء اخلاق فرمودهاند: عقل فیوضات عالیه مىبخشد، و انسان را وادار کند به امورى که نفع ابدى دارد، و منع نماید از چیزهائى که نفع فعلى و لکن ضرر دائمى را موجب شود؛ به شرطى که مغلوب هواى نفس و شهوات نشده باشد.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» روان جاوید
در برهان از امام کاظم (ع) در این باب روایتى نقل نموده که خلاصهاش آنستکه وقتى مانند سلمان و أبو ذر و مقداد از اخیار صحابه و دوستان خاندان نبوت بمنافقانیکه نقض بیعت با امیر المؤمنین (ع) را نموده بودند میگفتند دست از نفاق بردارید و ظاهرا و باطنا ایمان داشته باشید و بسعادت قبول ولایت برسید و تحصیل رضاى خدا و رسول را بنمائید و مانند ما باشید آنها جرئت جسارت نمیکردند نزد این قبیل اشخاص ولى چون برفقاى صمیمى خودشان میرسیدند میگفتند آیا ما ایمان بیاوریم مانند این اشخاص ساده سفیه که ظاهرا و باطنا ایمان آوردهاند با آنکه عدّه از بزرگان عرب و پادشاهان دنیا دشمن محمّدند و بعد از او دمار از روزگار مسلمانان حقیقى بیرون میاورند پس ما باید دو طرف را در دست داشته باشیم و تأمین آتیه خودمان را بنمائیم
لذا خداوند رسوا نمود آنها را و با تاکید تام و تمام نسبت سفاهت را بآنها داد و فرمود که آنها نمیدانند پیغمبر (ص) و على (ع) بر حقّند و غلبه با این دین است و دشمنان اسلام ذلیل و مقهور میشوند و این از سفاهتشان است که با حال تزلزل زندگى میکنند و بخسران دنیا و آخرت گرفتار میشوند و نزد خدا و خلق رسوا و از انظار کفار و مسلمانان ساقط میگردند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.