● معنای کلمه «ایتا»
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 606 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «حکمت»
حکمت به معناى نوعى احکام و اتقان و یا نوعى از امر محکم و متقن است، آن چنان که هیچ رخنه و یا سستى در آن نباشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : کلمه (حکمت) به کسره (حا) بر وزن (فعلة) است که وزنى است مخصوص افاده نوع؛ یعنى دلالت بر نوع معنایى مى کند که در این قالب درآمده است. این کلمه بیشتر در معلومات عقلى و حق و صادق استعمال مى شود و معنایش در این موارد این است که بطلان و کذب به هیچ وجه در آن معنا راه ندارد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 606 و 607 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رابطه انفاق و حکمت
این آیه دلالت دارد بر اینکه بیانى که خدا در آن بیان حال انفاق و وضع همه علل و اسباب آن را و آثار صالح آن در زندگى حقیقى بشر را شرح داده است، خود یکى از مصادیق حکمت است. {یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ}
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : پس حکمت عبارت است از قضایاى حقه اى که مطابق با واقع باشد؛ یعنى به نحوى مشتمل بر سعادت بشر باشد؛ مثلا معارف حقه الهیه درباره مبدأ و معاد باشد و یا اگر مشتمل بر معارفى از حقایق عالم طبیعى است، معارفى باشد که باز با سعادت انسان سروکار داشته باشد؛ مانند حقائق فطرى که اساس تشریعات دینى را تشکیل مى دهد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 607 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حکمت |
گوینده : علامه طباطبایی |
1)
طوفانی : بله واقعا درک عمق انفاق و آثار و برکات آن از حکمت های بسیار پر نعمت است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عدم ذکر نام دهنده حکمت
جمله «وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً» نام دهنده حکمت را نبرد. این دو جهت دارد:
1-جمله قبلى که مى فرمود: «خدا حکمت را به هر کس که بخواهد مى دهد» دلالت مى کند بر اینکه در جمله مورد بحث، دهنده حکمت خدا است.
2-خواست تا بفهماند که حکمت به خودى خود منشا خیر بسیار است؛ هر کس آن را داشته باشد خیرى بسیار دارد. این خیر بسیار از این جهت نیست که حکمت منسوب به خدا است و خدا آن را عطا کرده است، چون صرف انتساب آن به خدا باعث خیر کثیر نمى شود همچنانکه خدا مال را مى دهد، ولى دادن خدا باعث نمى شود که مال، همه جا مایه سعادت باشد؛ چون به قارون هم مال داد و فرمود: «وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ» (قصص/76) تا آخر آیات این داستان.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 607 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حکمت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رابطه حکمت داشتن و سعادت آدمی
در آیه فرمود: «حکمت خیر کثیر است» با اینکه جا داشت به خاطر ارتفاع شان و نفاست امر آن به طور مطلق فرموده باشد: «حکمت خیر است». این به آن جهت بود که بفهماند خیر بودن حکمت هم منوط به عنایت خدا و توفیق او است و مساله سعادت منوط به عاقبت و خاتمه امر است. در مثل فارسى هم مى گویند: «شاهنامه آخرش خوش است»؛ چون ممکن است خدا حکمت را به کسى بدهد ولى در آخر کار فرد منحرف شود و عاقبتش شر گردد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 607 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حکمت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «لبّ»
کلمه (ألباب) جمع (لبّ) است و لبّ در انسان ها به معناى عقل است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : چون عقل در آدمى مانند مغز گردو است نسبت به پوست آن و لذا در قرآن، لبّ به همین معنا استعمال شده است و گویا کلمه عقل به آن معنایى که امروز معروف شده است یکى از اسمای مستحدثه است که از راه غلبه، استعمال این معنا را به خود گرفته است. به همین جهت کلمه عقل هیچ در قرآن نیامده است و تنها افعال مشتق شده از آن در قرآن استعمال شده است مانند (یعقلون).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 607 و 608 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای کلمه «تذکر»
کلمه (تذکر) که مصدر (یذکر) است به معناى منتقل شدن از نتیجه به مقدمات نتیجه و یا منتقل شدن از مقدمات به نتیجه است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 608 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رابطه حکمت و عقل
به دست آوردن حکمت متوقف بر تذکر است و تذکر هم متوقف بر عقل است. پس کسى که عقل ندارد حکمت ندارد. {وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ}
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 608 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حکمت |
گوینده : علامه طباطبایی |
1)
طوفانی : موافقم با این فرمایش. به فرمایش یکی از بزرگان: «خداوند به کسی که عقل داد، چه نداد؟!» یعنی عقل و بهره مندی از آن زاینده ی همه نعمت های دیگر است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای حکمت
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 620 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : حکمت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای حکمت
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 620 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : حکمت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای حکمت
امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه «وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً» فرمودند: حکمت، اطاعت خدا و شناختن امام است.
علامه طباطبایی: در این معنا روایاتى دیگر نیز هست ولى همه این ها از باب شمردن افراد یک معناى جامع و کلى است و مراد این است که اطاعت خدا یکى از معانى حکمت است و شناخت امام هم معناى دیگرى از آن است، نه اینکه حکمت در آیه همین دو معنا باشد و بس.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 620 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : حکمت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ارزش عقل در انسان
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمودند: خداى تعالى هیچ نعمتى را بین بندگانش تقسیم نکرد که گرانمایه تر از عقل باشد، به همین جهت خواب عاقل از شب زنده دارى بى عقل بهتر و خانه نشستن عاقل از به جنگ رفتن جاهل بهتر است. خداى تعالى هیچ پیامبرى را مبعوث نفرمود مگر بعد از آنکه عقل او را به کمال رسانید. عقل هر پیامبرى بیشتر از عقل همه افراد امت او است و آنچه یک پیامبر از کمالات معنوى در خود دارد، گرانقدرتر از همه تلاش هایى است که سایر مردم در راه به دست آوردن کمال انجام مى دهند. هیچ بنده اى واجبات خدا را آن طور که باید به جا نمى آورد مگر وقتى که بخواهد بدون اندیشه و تفکر آن را انجام ندهد و اگر ثواب و فضیلت و ارزش عبادت همه عابدان را یک جا حساب کنیم به ارزش عبادت عاقل نمى رسد. عقلا همان صاحبان ألباب هستند که خداى تعالى درباره شان فرمود: «وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ».
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را فروع کافى (ج 1 ص 12) از عده اى از اصحاب، یعنى از راویان شیعه از احمد بن محمد بن خالد از بعضى از اصحاب ما روایت کرده است که وى بدون ذکر بقیه سند روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج2، ص: 620 و 621 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : خرد- عقل |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● حکمت -
علي موحدي
حکمت، معرفت و تفقّه در دین است. حکمت، اطاعت از خدا، شناخت امام وپرهیز از گناهان کبیره است
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نورالثقلین، ج1، ص287 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : حکمت |
گوینده : علی موحدی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ایتای الهی -
سيد علي بهبهاني
ایتای الهی اقسامی دارد که دوگونه بارز آن عبارت است از:
1. «ایتاء» با عرضه کتاب آسمانی به وسیله پیامبران برای ملّت و امّت خاص. بر این اساس، میتوان گفت به آن ملّت کتاب داده شده است: ﴿مِنَ الَّذینَ اوتوا الکِتب... ) 1
2. «ایتاء» با رساندن شخص از راه دلْ با حضور، و از راه عقلْ با حصول، به مقام شناخت برخی از معارف: ﴿بَل هُوَ ءایتٌ بَیِّنتٌ فی صُدورِ الَّذینَ اوتوا العِلمَ وما یَجحَدُ بِءایتِنا اِلاَّالظّلِمون) 2 ﴿ویَرَی الَّذینَ اوتوا العِلمَ الَّذی اُنزِلَ اِلَیکَ مِن رَبِّکَ هُوَ الحَقّ) 3
ایتای حکمت به انبیا(علیهمالسلام): ﴿... وما اوتِی النَّبِیُّونَ مِن رَبِّهِم) 4 از نوع اعطای شهودی است. البته شهود معصومانه که از آن به وحی خدا یاد میشود؛ نه مطلق علم حضوری که گاهی خطاپذیر است. خطای علم شهودی در این است که مثال متصل را منفصل بپندارد.
تذکّر: حکمت علمی و عملی هر دو از سنخ علماند؛ لیکن عقل عملی که از سنخ فضیلت عملی است نه علمی، آن نیز در حدّ خود حکمت است که گاهی بهره عبد صالح میشود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : رزق الهی |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● حکمت -
سيد علي بهبهاني
حکمت همانند عدل به رعایت کردن حدود و حقوق اشیا و اشخاص و هر چیزی را در جای خود قرار دادن تفسیر شده است. حکیم انسانی است که در جهان هستی علوّ ربوبیّت خدا و دنوّ عبودیت خود و ما سوا را پاس دارد تا هر چیزی در منزلت هندسه معرفتی خاص خویش واقع شود. چنین علم و اطلاعی حاکم و حَکَم است؛ یعنی حکومت از آن اوست و معیار تدبیر و اداره امور است و هرگز محکوم چیزی نخواهد بود 1 و این تحلیل با مشتقات معنوی آن مناسب است.
حکمت از نوعی اِتقان و استحکام حکایت میکند؛ به گونهای که هر علمی را «حکمت» و هر عملی را حکیمانه نمیگویند، بلکه حکمت، آن علم ایمن از هرگونه شبهه است، چنانکه نیروی عملی پیراسته از شهوت و غضب را حکیمانه مینامند.
علم غیر از عقل است که قدرت عقال وهم و خیال را در بخش اندیشه و قدرت عقال شهوت و غضب را در بخش انگیزه دارد. برای تشخیص اینکه علم خاص مصداق حکمت است یا نه بررسی تطبیقی کامل لازم است، زیرا خدای سبحان اوصافی را برای فرشته و صفاتی را برای شیطان ذکر کرده است. اگر اوصاف مَلَک در یک علم مخصوص یافت شد، آن علم از سنخ حکمت است و اگر صفات شیطان در آن یافت شد، حکمت نبوده، فاقد خیر کثیر است.
یکی از اوصاف شیطان، خنّاس بودن اوست؛ یعنی همانند دزد آماده فرار، یک پا جلو و یک پا عقب، مهیای گریختن از یک سو و حمله از سوی دیگر است: ﴿الخَنّاس ٭ اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاس) 1 و خصوصیت خَنْس همین است. برخی از علوم و آگاهیها از این قبیل است که هنگام القای شبهه، جدال باطل، مراء فاسد و گفتوگوی کاسدِ ریا و سمعهای، حضور فعال و مهاجم دارند و هنگام عمل صالح ویژگی خَنْس، غیبت و پنهان شدن دارند. چنین دانشی شیطنت و چنین عالمی در ردیف شیاطین الانس است و اگر در قرآن حکیم درباره عدهای گفته شده: ﴿فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الکَلب... ) 2 ﴿کَمَثَلِ الحِمارِ یَحمِلُ اَسفارًا) 3 ناظر به متصفان به اینگونه از اوصاف ابلیسی است. بخشی از آیات قرآن حکیم بیانگر روحیه اینگونه افراد است؛ مانند آیه ﴿واِذا دُعوا اِلَی اللهِ ورَسولِهِ لِیَحکُمَ بَینَهُم اِذا فَریقٌ مِنهُم مُعرِضون ٭ واِن یَکُن لَهُمُ الحَقُّ یَأتوا اِلَیهِ مُذعِنین ٭ اَفی قُلوبِهِم مَرَضٌ اَمِ ارتابوا اَم یَخافونَ اَن یَحیفَ اللهُ عَلَیهِم ورَسولُهُ بَل اُولئِکَ هُمُ الظّلِمون) 4
بر اساس آنچه در تبیین حکمت بیان شد، منظور از حکمت، فلسفه مصطلح نیست، چنان که منظور از فقه در قرآن کریم و روایات، فقه مصطلح نیست، بلکه فقه همان علم دقیق و عمیق به خداوند و احکام اوست، گرچه حکمت باشد. برای نمونه در آیه ﴿ولِلّهِ خَزآئِنُ السَّموتِ والاَرضِ ولکِنَّ المُنفِقینَ لایَفقَهون) 1 که موضوعش بحث فلسفی جهانبینی توحیدی و خداشناسی است، کلمه «فقه» آمده است، پس همانگونه که «فقه»، اصول دین را نیز دربرمیگیرد، حکمت هم عام و دربرگیرنده عقاید و اخلاق و فروع عملی دین است و اختصاص حکمت به علم فلسفه، نوعی اصطلاح است، وگرنه علمِ به «هست و نیست» حکمت نظری، و آگاهی به «باید و نباید» جزو حکمت عملی است.
قرآن کریم، توحید و شکرگزاری از خداوند و مسائل فقهی و اخلاقی را حکمت نامیده است: ﴿ولَقَد ءاتَینا لُقمنَ الحِکمَةَ اَنِ اشکُر لِلّه... ) 2 چنانکه پس از بیان توحید، وظیفه فرزندان درباره والدین، علم حق، زکات و حرمت تبذیر، انفاق، تحریم فرزندکشی، فحشا و روابط نامشروع، آدمکشی، تصرّف در اموال دیگران خصوصاً ایتام، کمفروشی و تقلید باطل، سخن غیرعالمانه و مذمّت فخرفروشی 3 ، همه این امور را حکمت دانسته است: ﴿ذلِکَ مِمّا اَوحی اِلَیکَ رَبُّکَ مِنَ الحِکمَة) 4 پس معارف مربوط به مبدأ، وحی، معاد و مسائل فقهی و اخلاقی جزو حکمت است.
قرآن کریم پارهای از مسائل حکمت را نیز در آیات دیگری، هنگام ذکر سیره حضرت داوود(علیهالسلام) تشریح کرده است 1.
گفتنی است که مراد از حکمت در آیه ﴿اُدعُ اِلی سَبیلِ رَبِّکَ بِالحِکمَةِ والمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ وجدِلهُم بِالَّتی هِی اَحسَن) 2 برهان در برابر موعظه و جدال است که حکمتِ خاص نامیده میشود.
مبدأ فاعلی حکمت
گروهی هنگام دست یافتن به مال یا نعمت دیگر و رفع مشکل، میپندارند که مبدأ فاعلی امور یاد شده خود آناناند. این تفکر، همان بینش قارونی است که «منعِم» واقعی را نمیبیند و به چنگ آوردن اموال را محصول علم خود میپندارد: ﴿فَاِذا مَسَّ الاِنسنَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ اِذا خَوَّلنهُ نِعمَةً مِنّا قالَ اِنَّما اوتیتُهُ عَلی عِلم) 3 مشابه همین تفکر درباره دستیابی به حکمت نیز هست؛ لیکن دریافت حکمتِ مصطلح یا غیر مصطلح، منحصراً در گرو تلاشهای انسان نیست و این هشدار از آیه مورد بحث برداشت میشود: ﴿یُؤتِی الحِکمَةَ مَن یَشاء﴾. مبدأ فاعلی حکمت مانند هر نعمت وجودی دیگر خداست: ﴿وءاتَینهُ الحِکمَةَ وفَصلَ الخِطاب) 4 خداوند حکیم با اراده و مشیّت حکیمانهاش میداند به چه کسی و به چه میزان، حکمت عطا کند.
حکمت مانند عزّت، ویژه خداوند و رسولان او و مؤمنان است: ﴿ولِلّهِ العِزَّةُ ولِرَسولِهِ ولِلمُؤمِنین) 1 پس انبیا(علیهمالسلام) و مؤمنان دارای علمِ پیراسته از هرگونه شبهه و نیز نیروی عملی محفوظ از شهوت و غضباند. در قرآن کریم به حکمتِ خداوند و رسول او به نحو خاص تصریح شده: ﴿واللهُ عَزیزٌ حَکیم) 2 ﴿واِذ عَلَّمتُکَ الکِتبَ والحِکمَة) 3 ﴿وءاتَینهُ الحِکمَةَ وفَصلَ الخِطاب) 4 و درباره عموم مؤمنان با تعبیر ﴿ویُعَلِّمُهُمُ الکِتبَ والحِکمَة) 5 به آن اشاره شده است.
قرآن کریم نیز به وصف حکمت ستوده شده است: ﴿والقُرءانِ الحَکیم) 6 پس اهل انس با قرآن، اهل حکمت نیز هست. همچنین کسانی که در عمل، معلّم مردم بوده و اندوخته خود را انفاق میکنند، به حکمت راه مییابند، چنانکه شاید آنان که بهترین اموال خود را انفاق میکنند، از حکمت بهرهمند شوند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : حکمت |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
1)
ماجدی (داور) : پس حکمت عبارت است از قضایاى حقهاى که مطابق با واقع باشد، یعنى به نحوى مشتمل بر سعادت بشر باشد، مثلا معارف حقه الهیه در باره مبدأ و معاد باشد، و یا اگر مشتمل بر معارفى از حقایق عالم طبیعى است معارفى باشد که باز با سعادت انسان سروکار داشته باشد، مانند حقائق فطرى که اساس تشریعات دینى را تشکیل مىدهد.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نکاتى در باره آیه (و من یوت الحکمه ...) -
hakime zanjani
معناى جمله ، روشن است نکته اى که باید تذکر داد این است که نام دهنده حکمت را نبرده و این دو جهت دارد:
یکى اینکه جمله قبلى که مى فرمود: ((خدا حکمت را به هر کس که بخواهد مى دهد)) دلالت مى کند براینکه در جمله مورد بحث ، ((دهنده حکمت )) خدا است .
جهت دوم این بود که بفهماند حکمت به خودى خود منشا خیر بسیار است ، هر کس آن را داشته باشد ((خیرى بسیار)) دارد، و این خیر بسیار از این جهت نیست که حکمت منسوب به خدا است ، و خدا آن را عطا کرده ، چون صرف انتساب آن به خدا باعث خیر کثیر نمى شود، همچنانکه خدا مال را مى دهد ولى دادن خدا باعث نمى شود که مال ، همه جا مایه سعادت باشد، چون به قارون هم مال داد، و فرمود: ((و آتیناه من الکنوز ما ان مفاتحه لتنوء بالعصبه اولى القوة )) تا آخر آیات این داستان .
نکته دیگر اینکه فرمود: ((حکمت خیر کثیر است )) با اینکه جا داشت به خاطر ارتفاع شاءن و نفاست امر آن بطور مطلق فرموده باشد ((حکمت خیر است )) و این به آن جهت بود که بفهماند خیر بودن حکمت هم منوط به عنایت خدا و توفیق او است ، و مساله سعادت منوط به عاقبت و خاتمه امر است ، در مثل فارسى هم مى گویند ((شاهنامه آخرش خوش است ))، چون ممکن است خدا حکمت را به کسى بدهد، ولى در آخر کار منحرف شود، و عاقبتش شر گردد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : hakime zanjani |
1)
طوفانی : دوست عزیز از مطالبی که ذکر فرمودید متشکرم.
اما بنده معتقدم که حکمت عطیه ای است اکتسابی که برای حصول آن بسیار ممارست و جهد پیوسته نمود. از همین روی کسی که به مقام حکمت برسد امکان دارد که باز خطایی هم از او سر بزند؛ اما منحرف و شرور شدنش به نظر بنده کاملا مورد تردید است و چنین اوصافی برای نائل به مقام حکمت بعید به نظر می رسد!
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای اولواالالباب -
محمد سجاد ابراهيمي
ألباب جمع لُبّ به معناى مغز است و به همه انسان ها اولوا الالباب نمى گویند، بلکه تنها به خردمندانى مى گویند که عقل خود را بکار گیرند وراه زندگى و سعادت واقعى خود را بیابند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : اولواالالباب |
گوینده : حجت الاسلام قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای حکمت -
محمد سجاد ابراهيمي
حکمت را به معنى معرفت و شناختِ اسرار و آگاهى از حقایق و رسیدن به حقّ دانسته اند که خداوند به بعضى از افراد به خاطر پاکى و تقوى و تلاش عطا مى کند، تا آنان وسوسه هاى شیطانى را از الهامات الهى باز شناخته و چاه را از راه و شعار را از شعور تشخیص دهند و این خیر کثیر است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : حکمت |
گوینده : حجت الاسلام قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● قرآن از منابع بلیغ حکمت آموزی است -
آرش طوفاني
حکمت عالی ترین سطح خرد است. چنان که نمی توان آن را به فراخی دانش کسی فقط نسبت داد. نوعی بلوغ فکری و روحی است که چندین بعد دارد. عقل پخته ای است که از منابع عدیده ای تغذیه می کند و در واقع ادراکی چند بعدی است. خردیست سازماندهی شده که در خشت خام چیزهایی را می بیند که عقل عادی در آینه هم آن ها را نمی بیند.
برخی از بخش های غنی تر حکمت آموزی قرآن کریم در سوره های «لقمان»، «مزمّل» و «اسراء» وجود دارد! اگرچه اگر دیده ی جان بین داشته باشیم قطعا از سوره های بقره و حدید هم بس بهره های وافر خواهیم برد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر شخصی |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : ویژگی های قرآن |
گوینده : آرش طوفانی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.