● امتحان در بین مومنین نیز جاری میشود
در این آیه وجهه گفتار را به سوى مؤمنین نموده و بیان مىکند که سنت ابتلا در آنان هم جارى است، تا آنها نیز به کمال خاص خود برسند، و در نتیجه "مؤمن خالص" از "مؤمن غیر خالص" و "خبیث" از "طیب" جدا و متمایز گردد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 123 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : امتحان الهی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● طریق دیگری به جز امتحان و ابتلاء برای جدا کردن خبیث از طیب وجود ندارد
چون ممکن بود کسى توهم کند که طریق دیگرى(غیر از طریق امتحان و ابتلاء) هم براى جدا سازى خبیث از طیب هست و آن این است که خداى تعالى به مؤمنین اعلام کند که چه کسانى خبیثند که اگر چنین کند دیگر مؤمنین به خاطر نامشخص بودن خبیثها و بیماردلان و اختلاط مؤمنین با آنها اینقدر دچار دردسر و بلا و محنت نمىشوند، و چرا خداى تعالى چنین نکرد؟ براى دفع این توهم فرمود: علم غیب چیزى نیست که خداى تعالى همه مؤمنین را بر آن آگاه سازد، بلکه خاص خود او است، و بجز برگزیدگان از رسولانش کسى را از آن بهرهاى نیست و اما نامبردگان را چه بسا به وسیله وحى آگاه بسازد و این است که مىفرماید: «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَ لکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 123 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : امتحان الهی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سبب قرار گرفتن در طریق طیبین، ایمان و عمل صالح است
آن گاه این معنا را تذکر مىدهد که از آنجایى که هیچ گریزى از سنت ابتلا نیست، باید به خدا و رسولش ایمان آورید تا در راه پاکان قرار گیرید نه در طریق خبیثها، چیزى که هست ایمان به تنهایى (در ادامه زندگى پاک و سعادتمند و بدنبالش تمامیت اجر) کافى نیست بلکه عمل صالح لازم دارد تا آن ایمان را به سوى خدا بالا ببرد و پاکى آن را حفظ کند و بدین جهت بود که اول فرمود: «فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ» و سپس فرمود: «وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ».
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 123 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : عمل صالح |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سه نکنه ای که از آیه بدست میآید
از آیه مورد بحث چند نکته روشن گردید، اول اینکه مساله تکمیل نفوس و رساندن هر نفسى بغایت و مقصدش (که یا سعادت است و یا شقاوت) از مسائلى است که هیچ گریزى از آن نیست، دوم اینکه پاکى و ناپاکى طهارت و خباثت انسان در عین اینکه منسوب به ذات اشخاص است دایر مدار ایمان و کفر نیز هست که دو امر اختیارى براى انسانها است... نکته سومى که از آیه مورد بحث استفاده مىشود این است که ایمان به خدا و پیامبران او، ماده پاکى زندگى است، که همان پاکى ذات است، و اما رسیدن به اجر مربوط به تقوا و وابسته به عمل صالح است، و به همین جهت است که خداى تعالى اول داستان متمایز شدن طیب از خبیث را ذکر مىکند، آن گاه به عنوان نتیجه، مساله ایمان به خدا و رسولان او را مىآورد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : از آیه مورد بحث چند نکته روشن گردید، اول اینکه مساله تکمیل نفوس و رساندن هر نفسى بغایت و مقصدش (که یا سعادت است و یا شقاوت) از مسائلى است که هیچ گریزى از آن نیست، دوم اینکه پاکى و ناپاکى طهارت و خباثت انسان در عین اینکه منسوب به ذات اشخاص است دایر مدار ایمان و کفر نیز هست که دو امر اختیارى براى انسانها است و این خود از لطائف حقایق قرآنى است که بسیارى از اسرار توحید از آن منشعب مىشود و این لطیفه از آیه زیر نیز استفاده مىشود که مىفرماید:«وَ لِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیها فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»(البقره/148)
، چون اگر این آیه را با آیه:« وَ لکِنْ لِیَبْلُوَکُمْ فِی ما آتاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»(المائده/48) روى هم مورد دقت قرار دهیم این معنا را مىفهمیم که اولا همانطور که گفتیم مساله تکمیل نفوس و رساندن هر نفسى به غایت و مقصدش امرى حتمى است، چون مىفرماید:" و براى هر انسانى هدفى است که خواه ناخواه بدان سو در حرکت مىافتد" و ثانیا اینکه پاکى و ناپاکى در عین حال که سرنوشت حتمى افراد و منسوب به ذات آنان است، آن چنان هم نیست که افراد در انتخاب یکى از آن دو اختیارى نداشته و به اجبار به یکى از آن دو راه بیفتند، نه، بلکه در عین حال انتخاب پاک بودن و ناپاک بودن به دست خود انسانها است، چون در دو آیه نامبرده مردم را دعوت مىکند به اینکه در خیرات پیشى بگیرند، و ما ان شاء اللَّه بحث مفصل این معنا را در تفسیر آیه «لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ، وَ یَجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ ...»(الأنفال/37)خواهیم آورد.
نکته سومى که از آیه مورد بحث استفاده مىشود این است که ایمان به خدا و پیامبران او، ماده پاکى زندگى است، که همان پاکى ذات است، و اما رسیدن به اجر مربوط به تقوا و وابسته به عمل صالح است، و به همین جهت است که خداى تعالى اول داستان متمایز شدن طیب از خبیث را ذکر مىکند، آن گاه به عنوان نتیجه، مساله ایمان به خدا و رسولان او را مىآورد، و چون به مساله اجر مىرسد تقوا را بر ایمان اضافه نموده و مىفرماید: «وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ»، با در نظر گرفتن این بیان است که وقتى آیه شریفه: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ، فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»(النحل/97) را مىخوانیم به روشنى مىفهمیم که احیاى نامبرده، ثمره ایمان و متفرع بر آن است، جزا و اجر نیز ثمره عمل صالح و متفرع بر آن است، پس ایمان به خدا و پیامبران او، روح حیات طیبه است و اما بقاى ایمان تا زمانى که آثارش بر آن مترتب شود احتیاج به عمل صالح دارد، هم چنان که حیات طیبه در پیدا شدن و تحققش محتاج به روح حیوانى است، ولى بقایش محتاج به این است که قوا و اعضاى بدنى به کار گرفته شود، چون اگر آنها را به کار نگیرند و استعمال نکنند، هم خود باطل مىشوند و هم ریشه و منشاشان، یعنى اصل حیاتشان باطل مىگردد.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 123و124 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : هدایت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● علت تکرار لفظ جلاله «الله» در آیه
این را هم بگوئیم که در آیه شریفه مورد بحث، لفظ جلاله (اللَّه) چهار بار تکرار شده، و معلوم است که غیر از نوبت اول، از باب "آوردن اسم ظاهر در جاى ضمیر" است، یعنى در سه نوبت اخیر مىتوانست به آوردن ضمیر اکتفاء نموده و بفرماید: "و ما کان لیطلعکم و لکنه یجتبى فامنوا به"، ولى اینطور نفرمود بلکه در تمامى این سه مورد نیز کلمه «اللَّه» را تکرار کرد و این براى آن بوده که در امورى که در آن امور جز خداى تعالى متصف به الوهیت نمىشود، از قبیل مساله "امتحان"،"اطلاع بر غیب"، "اجتبا و برگزیدن رسل" و "شایستگى اینکه خلق به او ایمان بیاورند"، نام خدا را برده باشد، و مردم را در این گونه امور بیاد خدا بیندازد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان: ج4، ص: 124و125 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : اسمهای خداوند |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وظیفه انسان در رویارویی با شداید -
سيد علي بهبهاني
تدبیر علمی، سعی عملی، پایداری، پرهیز از تنبلی و تنپروری، از وظایف اصلی در رخدادهای زندگی است. مکمّل همه آنها صبر است و صبر بدین معنا نیست که انسان در برابر سختیها لب فرو بندد و فقط تحمّل کند، بلکه باید راه بُرونْرفت از مُعضِل و کاستن از مشکل را همراه دعا و تضرّع و ناله داشته باشد. خدای سبحان ضمن آنکه حضرت ایّوب(علیهالسلام) را به وصف «عبد صابر» میستاید، این ویژگی را به گونهای برجسته در زندگی او مینمایاند: ﴿اِنّا وجَدنهُ صابِرًا نِعمَ العَبدُ اِنَّهُ اَوّاب) 1 این ستایش پس از ذکر و دعا و تضرّع او در پیشگاه ربوبی مطرح شده است: ﴿واذکُر عَبدَنا اَیّوبَ اِذ نادی رَبَّهُ اَنّی مَسَّنِی الشَّیطنُ بِنُصبٍ وعَذاب) 2 ﴿واَیّوبَ اِذ نادی رَبَّهُ اَنّی مَسَّنِی الضُّرُّ واَنتَ اَرحَمُ الرّحِمین ٭ فَاستَجَبنا لَهُ فَکَشَفنا ما بِهِ مِن ضُرٍّ وءاتَینهُ اَهلَهُ ومِثلَهُم مَعَهُم رَحمَةً مِن عِندِنا وذِکری لِلعبِدین) 3
نتیجه آنکه حالت رضا و تسلیم انفعالی به خود گرفتن و ناله و درخواست نداشتن، پسندیده نیست. هر خطری باید عاملی باشد برای بیداری: ﴿هُوَ الَّذی یُسَیِّرُکُم فِی البَرِّ والبَحرِ حَتّی اِذا کُنتُم فِی الفُلکِ وجَرَینَ بِهِم بِریحٍ طَیِّبَةٍ وفَرِحوا بِها جاءَتها ریحٌ عاصِفٌ وجاءَهُمُ المَوجُ مِن کُلِّ مَکانٍ وظَنّوا اَنَّهُم اُحیطَ بِهِم دَعَوُا اللهَ مُخلِصینَ لَهُ الدِّینَ لَئِن اَنجَیتَنا مِن هذِهِ لَنَکونَنَّ مِنَ الشّکِرین) 1 نه آنکه بر غفلتهای انسان بیفزاید و این همان است که از منظر فرزانگان، حوادث تلخ، فرصت ترمیم نقص و تصحیح عیب است؛ نه تهدید و تحدید قدرت و به کار نگرفتن استعداد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : صبر- شکیبایی |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اجر عظیم -
محسن چيت سازان مقدم
منبع : |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : ایمان |
گوینده : محسن چیت سازان مقدم |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نکات وعبرتهای جنگ احد -
عبدالله عبداللهي
1 آیه ى فوق در حقیقت به یکى دیگر از نتایج جنگ اُحد اشاره مى کند
قبل از حادثه ى اُحد، موضوع منافقان در میان مسلمانان زیاد مطرح نبود و به همین دلیل مسلمانان بیشتر کافران را دشمن خود مى دانستند، اما پس از شکست اُحد و آماده شدن زمینه براى فعالیت منافقان، متوجه شدند که دشمنان خطرناک ترى دارند که باید کاملاً مراقب آنان باشند و صفوف خود را از آنان جدا سازند و این کار با آزمایش هاى الهى صورت گرفت
2 در آیه ى فوق از «مؤمن» با عنوان «طیّب» (پاک و پاکیزه) و از منافق با عنوان «خَبیث» (ناپاک و پلید) یاد شده است
پاکیزه چیزى است که در نظام هستى بر همان آفرینش نخست خود باقى بماند و عوامل بیگانه و خارجى آن را آلوده و ناپاک نسازند؛ پس مؤمنان بر همان فطرت پاک و آفرینش نخستین خود هستند، ولى منافقان منحرف و آلوده شده اند
3 خدا علم غیب خود را در اختیار بشر قرار نمى دهد؛ زیرا این امر سبب هرج و مرج و خاموش شدن شعله هاى امید و از هم پاشیدن پیوندهاى اجتماعى و از بین رفتن تلاش و کوشش در میان مردم مى گردد
افزون بر این، قانون کلى و عمومى آن است که ارزش اشخاص (مؤمن و منافق) از طریق اعمال آنها روشن گردد، نه از راه هاى غیر عادى؛ و مسأله ى آزمایش و امتحان خدا نیز براى همین است
بهر اظهار است این خلق جهان تا نماند گنج حکمت ها نهان
(مولوى)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر قرآن مهرج 3 ، ص 353 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : جنگ- غزوه |
گوینده : عبدالله عبداللهی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.