● تماس با ارحام سبب فرونشستن خشم
از اصبغ بن نباته روایت شده که گفت : من از امیر المؤمنین (علیهالسلام) شنیدم که میفرمود : بسیار میشود که بعضی از شما در باره کسی و یا چیزی باید خرسندی و رضایت به خرج دهد لیکن خشمگین میشود تا جائی که مستوجب آتش دوزخ میگردد ، ( این در صورتی است که روایت فیما یرضی باشد و اگر فیما یرضی باشد معنایش این میشود که شما گاهی دچار خشمی میشوید که بعد از آن روی خشنودی را نمیبینید تا داخل آتش گردید ، پس بنا بر این هر گاه یکی از شما نسبت به فردی از ارحام خود خشمگین شد به او نزدیک شود و با او تماس پیدا کند) ، که ( این خاصیت در میان ارحام هست که ) هر گاه بدن این با آن تماس پیدا کند آرامش و ثبات مییابد ، آری رحم به عرش خدا آویزان است ، صدائی در آن پیدا میشود نظیر صدائی که از آهن در هنگام کوبیدن بر میآید ، پس ندا میدهد : بار الها وصل کن با کسی که مرا وصل کرد و قطع کن با کسی که مرا قطع کرده و این سخن خداوند سبحان است که : «و اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام ان الله کان بکم رقیبا »و هر شخصی آنگاه که دچار خشم شد اگر ایستاده است فورا بنشیند و در روی زمین و لو شود که همین نشستن روی زمین پلیدی شیطان را از بین میبرد .
علامه طباطبایی: معنای کلمه رحم همانطور که توجه فرمودید عبارت از آن جهت وحدتی است که به خاطر تولد از یک پدر و مادر و یا یکی از آن دو در بین اشخاص بر قرار میشود ، و( در حقیقت) باعث اتصال و وحدتی میشود که در ماده وجودشان نهفته است ، این یک امر اعتباری و خیالی نیست ، بلکه حقیقتی است جاری در بین ارحام ، و آثار حقیقی در خلقت و در خوی آنان دارد ، و نیز در جسم و در روحشان موجود است که به هیچ وجه نمیشود آن را منکر شد ، هر چند که احیانا عواملی دیگر با آن یافت میشود که اثری مخالف آن را دارد و اثر آن را ضعیف و یا خنثی میکند تا جائی که ملحق به عدم شود ولی با آن عوامل نیز به کلی از بین نمیرود.(ادامه بیانات علامه در توضیحات ذکر شده است.)
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر عیاشى (ج 1 ص 217 ح 8) از اصبغ بن نباته روایت کرده است.
علامه طباطبایی: و به هر حال رحم یکی از قویترین عوامل برای التیام و آشتی و دوستی بین افراد یک عشیره است و استعداد قویترین اثر را دارد و به همین جهت است که میبینیم نتایجی که عمل خیر در بین ارحام میبخشد ، شدیدتر است از نتایجی که همین خیر و احسان در اجانب دارد و همچنین اثر سوئی که بدرفتاری در میان ارحام میبخشد بسیار قویتر است از آثار سوئی که اینگونه رفتارها در بین بیگانگان دارد .
اینجا است که معنای کلام امیر المؤمنین (علیهالسلام) روشنتر فهمیده میشود که فرمود : هر گاه یکی از شما نسبت به فردی از ارحام خویش خشمگین شد به او نزدیک شود ...چرا که نزدیک شدن به رحم ، هم رعایت کردن حکم رحم است و هم تقویت و پشتیبانی از او است که همین دو جهت او را به یاد میآورد که طرف مقابل رحم او است و تحریک میکند به اینکه بیشتر حکم رحم را رعایت کند و در نتیجه بار دیگر اثرش ظاهر گشته و در طرفین رأفت و رحمت پدید آورد. و همچنین معنای جمله دیگر که در آخر حدیث آمده فرموده بود : و هر شخصی در حال ایستاده دچار خشم گردید فورا به زمین بچسبد ( بنشیند ) ... چرا که آن حالت خشم ، اگر از طپش نفس و سبعیت شخص سرچشمه بگیرد و نه از ناحیه خدا ( و به خاطر او ) قهرا ظهور و پیدایش مستند به هواهای خود نفس خواهد بود و در حقیقت شیطان نفس را غافلگیر کرده ، به جای آنکه او را متوجه اسباب حقیقی کند ، به سوی اسباب و همی و خیالی میکشاند و در چنین وضعی اگر تغییر حالتی به خود بدهد مثلا اگر در حال قیام است بنشیند ، نفس خویش را از شانی به شانی دیگر منصرف کرده ، به این معنا که امکان آن دارد که نفس هم از آن اسباب و همی به سوی سبب جدیدی واقعی متوجه گشته ، در نتیجه از آن اسبابی که باعث خشم او بودند ، غفلت کند ، چون علاقه نفس آدمی به رحمت ، به حسب فطرت ، بیش از غضب است و به همین جهت است که میبینیم در بعضی از روایات آمده است که تغییر حالت در حال غضب منحصر به نشستن نیست بلکه هر تغییری که ممکن باشد کافی است ، نظیر روایاتی که صاحب مجالس آن را از امام صادق از پدرش (علیهماالسلام) نقل کرده که در محضرش سخن از غضب به میان آمد ، امام (علیهالسلام) فرمود : انسان گاهی آنچنان غضب میکند که دنبالش روی خشنودی را نمیبیند و با همان غضبش داخل آتش میشود ، (خلاصه معنا اینکه غضب او را وادار میکند جنایتی را مرتکب گردد و مستوجب آتش شود).
پس هر گاه فردی دچار غضب شد ، اگر در حال قیام است سعی کند که بنشیند که همین خود باعث میشود پلیدی شیطان از او برود و اگر در حال نشسته است برخیزد و هر مردی که بر یکی از ارحام خود خشم گرفت به او نزدیک شود و سعی کند دستش به بدن او تماس پیدا کند ، چون رحم هر گاه رحم خود را لمس کند آرامش مییابد .
علامه طباطبایی: تاثیر لمس رحم در فرونشاندن خشم محسوس و تجربه شده است .
و اینکه فرمود : تنقضه انتقاض الحدید ... معنایش این است که از رحم صدائی نظیر صدای آهنی که بر آن بکوبند در میآید ، و میگوید : چنین و چنان ... .
و در کتاب صحاح اللغة در معنای انقاض میگوید : این کلمه به معنای آواز مختصری نظیر نوک به زمین زدن است ، و اما در باره معنای عرش در سابق که بحثی پیرامون کرسی داشتیم ، بطور اجمال اشاره کردیم که عرش عبارت است از مقام علم اجمالی و فعلی به حوادث و این خود مرحلهای است از هستی که زمام تمام حوادث گوناگون و اسباب و علل مختلف عالم بدانجا منتهی میشود ، پس عرش به تنهائی سلسله جنبان همه علل و اسباب مختلف و متفرق است ، به این معنا که روح عرش دویده در همه و محرک آن است ، همچنان که از همه امور یک مملکت که در عین اینکه آن امور جهات و شؤون و اشکال مختلفی دارد ، همه در یک جا ، یعنی در روی تخت سلطنتی جمع میشوند ، به طوری که یک کلمه که از آن مقام صادر میشود ، زنجیره و سلسله همه قوای مملکتی و مقامات فعاله آن را به حرکت و جنب و جوش در میآورد و همان یک کلمه در سراسر کشور اثر و ظهور پیدا میکند ، چیزی که هست در هر موردی اثرش متناسب با آن مورد است و شکلی و خاصیتی دارد که غیر از شکل و خاصیت سایر حلقههای زنجیر است .
رحم - نیز همانطور که توجه فرمودید همچون روح حقیقتی است که در کالبد اشخاص و افراد یک دودمان نهفته است ، پس به این اعتبار میتوان گفت رحم از متعلقات عرش است ، ( همان طور که عرش جامع و حافظ وحدت مختلفات است ، رحم نیز جامع افراد بسیاری است که در قرابت مشترکند ) ، هر گاه به رحم ظلم شود و حقش سلب گشته و مورد آزار واقع گردد ، به عرش خدا که وابسته بدانجا است پناهنده میشود و از آن مقام میخواهد تا حق را از کسی که آن را ربوده بگیرد و از کسی که آزارش کرده انتقام بکشد ، این است معنای اینکه امام امیر المؤمنین فرمود : تنقضه انتقاض الحدید ... و این تعبیر از زیباترین تمثیلها است که در آن مشبه و مشبه به و وجه شبه ای هست ، آنچه در حال قطع رحم حادث میشود مشبه است ، یعنی تشبیه شده است به نقری که بر حدید واقع شود ، سادهتر این که شباهت به ضربتی دارد که مثلا به تیر آهن و یا ناقوس و یا جام فلزی زده شود و صدای مخصوصی از آن بر خیزد ، صدائی که در اثر ارتعاش تمامی جسم آهن را فرا گیرد .
و ضربت کذائی ، مشبه به و وجه شبه - صدا و ارتعاش در آهن و - صدا و لرزه در عرش است .
(موسوی همدانی(مترجم): و نیز سخن رحم در عرش مشبه است ، یعنی تشبیه شده به صدای نامبرده و صدای نامبرده مشبهبه ، و وجه شبه وجود ارتعاش در هر دو مورد است هم در سخن عرش و هم در آهن ).
و اینکه فرمود : پس ندا میدهد : بار الها وصل کن با کسی که مرا وصل کرده و قطع کن با کسی که مرا قطع کرده ... حکایت معنا و فحوای عملی است که صله رحم انجام میدهد و آن پناهنده شدن به عرش و یاری خواستنش از آن مقام است و در روایاتی بسیار آمده که صله رحم عمر را زیاد میکند و قطع رحم آن را قطع میسازد و در سابق در جلد دوم عربی این کتاب آنجا که احکام اعمال را شرح میدادیم بحثی پیرامون روابط اعمال با حوادث خارجی گذشت و در آنجا گفتیم که : مدیر این نظام که در عالم جاری است ، این نظام را به سوی اغراضی و هدفهائی شایسته سوق میدهد .
نه به بیهودگی و عبث ، و این معنا را تا ابد مهمل نخواهد گذاشت و هر گاه جزئی و یا اجزائی از عالم و یا از نظام آن گسیخته و فاسد شد ، بلا فاصله آن خرابی و فساد را اصلاح میکند یا به اینکه همان را اصلاح کند و یا آنکه آن جزء را به کلی از بین ببرد و جزئی دیگر در جایش قرار دهد ، و کسی که قطع رحم میکند با خدا در تکوین او جنگ میکند ، خدای تعالی اگر راه اصلاح فراهم شد اصلاحش میکند و گرنه عمرش را قطع و ناتمام میسازد ، و اما اینکه انسان امروز توجهی به این حقیقت نکرده ، و ایمانی به آن و به امثال آن ندارد ، ضرر به جائی نمیزند ، و نظام عالم را زیر و رو نمیکند ، و دلیل بر آن نمیشود که چنین حقیقتی وجود ندارد برای اینکه آنقدر دردهای بی درمان به طرف جثمان بشریت هجوم آورده که دیگر به او نوبت نمیدهد درد قطع رحم را درک کند .
پس بگو حس بشریت از درک این حقیقت عاجز شده ، نه اینکه این حقیقت ، حقیقت نباشد و بر عکس خیال باشد ، نه ، بلکه حس بشر فراغت پیدا نمیکند که درد عذاب قطع رحم را احساس کند .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4 ص : 233 تا 238 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : خانواده- خویشاوندی |
گوینده : علامه طباطبایی |
1)
طوفانی : چقدر این فرمایش زیبا است: «رحم به عرش خدا آویزان است!»
خیلی لذّت بردم از خواندن این تعبیر! دست مریزاد! روحت شاد علاّمه!
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای «نفس»
منظور از نفس به طوری که از لغت بر میآید عین هر چیز است مثلا میگویند : جائنی فلان نفسه - فلانی خودش نزد من آمد در اینجا منظور این است که عین او آمد . البته منشا اینکه دو کلمه نفس و عین متعین در معنای چیزی که بوسیله آن شیء شیء میشود باشد ، مختلف است .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و نفس چیزی است که انسان بواسطه آن انسان است و آن عبارت است از مجموع روح و جسم در دنیا و روح به تنهائی در زندگی برزخ که بحث در این باره در ذیل آیه :« و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات ...»( الشعراء/ 193) گذشت .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 213 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : نفس |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بنی آدم اعضاء یک پیکرند
از ظاهر سیاق بر میآید که مراد از« نفس واحده» آدم (علیهالسلام) و مراد از زوجها حوا باشد که پدر و مادر نسل انسان است که ما نیز از آن نسل میباشیم و بطوری که از ظاهر قرآن کریم بر میآید همه افراد نوع انسان به این دو تن منتهی میشوند. همچنانکه از آیات زیر همین معنا بر میآید «یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة»(الأعراف/ 27) ، و آیه زیر که حکایت گفتار ابلیس است : «لئن اخرتن الی یوم القیمة لاحتنکن ذریته الا قلیلا »(الإسراء/62).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و اما احتمالیکه بعضی از مفسرین در معنای نفس واحده و زوجها دادهاند ، ذیلا از نظر خوانندگان میگذرد که البته به هیچ وجه درست نیست ، آنان گفتهاند که : مراد از نفس واحدة و زوج او در آیه شریفه مطلق ذکور و اناث نسل بشر است که کل بشر از مجموع پدر و مادر متولد میشود ، در نتیجه معنای آیه چنین میشود که مثلا آیه فرموده است که هر یک نفر از شما نوع بشر ، از یک پدر و مادر و یا به عبارت دیگر : از دو فرد بشر خلق شدهاید ، بدون اینکه در این معنا فرقی میان شما باشد ، بنا به گفته این مفسر آیه شریفه همان را میخواهد افاده کند که آیه : «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم»(الحجرات/ 13) آن را افاده میکند ، و میفرماید : هان ای مردم ما شما را از یک نر و یک ماده آفریدیم ، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودیم تا یکدیگر را بشناسید ، و از میان همه شما ، آنکه باتقواتر است نزد خدا ، گرامیتر است ، و خلاصه مفادش این است که شما افراد بشر ، از این جهت که هر یک متولد از پدری و مادری هستید هیچ فرقی ندارید .
و وجه نادرستی این احتمال روشن است ، برای اینکه : این مفسر غفلت کرده از اینکه بین دو آیه ، یعنی آیه سوره حجرات و آیه سوره نسا فرق واضحی است زیرا ، آیه سوره حجرات در مقام بیان این جهت است که افراد انسان از نظر حقیقت انسانیت یکسانند ، و هیچ فرقی در این جهت ندارند که هر یک آنان از پدری و مادری از جنس بشر ، متولد شدهاند ، پس دیگر جا ندارد یکی بر دیگری تکبر ورزد و خود را از دیگران بهتر بشمارد ، مگر به یک ملاک که آن هم تقوا است .
و اما آیه سوره نسا که مورد بحث ما است در مقام دیگری است ، این آیه میخواهد بیان کند که افراد انسان از حیث حقیقت و جنس یک واقعیتند ، و با همه کثرتی که دارند همه از یک ریشه منشعب شدهاند ، مخصوصا از جمله :« و بث منهما رجالا کثیرا و نساء ...» این معنا به روشنی استفاده میشود ، به طوری که ملاحظه میکنید چنین معنائی با این احتمال که مراد از نفس واحدة و زوج او تمامی نر و مادههای بشری باشد نمیسازد ، گذشته از این دلیل ، آن معنا با غرضی که سوره نسا آن را تعقیب میکند که بیانش گذشت ، سازگاری ندارد .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 214 تا 215 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خلقت انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای «زوج»
به گفته راغب زوج به معنای همسر است ، یعنی این کلمه در مورد هر دو قرین که یکی نر و دیگری ماده باشد ، استعمال میشود یعنی هم به نر زوج میگویند و هم به ماده ، و همچنین در غیر حیوانات ، یعنی در هر دو چیزی که جفت داشته باشد به کار میرود ، مانند چکمه و دمپائی که به هر لنگه آن گفته میشود : این زوج آن دیگری است و نیز به هر چیزی که شبیه و نزدیک به دیگری و یا ضد دیگری است زوج گفته میشود ، آنگاه راغب در ادامه سخنانش میگوید : زوجه واژه نامطلوبی است ، ( یعنی در لغت صحیح به زن نیز زوج گفته میشود نه زوجه) .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 215 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بث به معنای جداسازی
«بث» به معنای جدا سازی بوسیله پاشیدن و امثال آن است ، و در جای دیگر قرآن آمده :«فکانت هباء منبثا »(الواقعه /6) یعنی کوهها به صورت ذراتی متفرق در میآیند ، و از همین باب است که شکوه از اندوه را هم بث میگویند ، چون شکوه در حقیقت اندوه تراکم یافته در دل را میپراکند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و به همین جهت است که گاهی کلمه بث را در خود اندوه استعمال میکنند که در این صورت مصدر را در اسم مفعول استعمال کردهاند ، چون اندوه مبثوثی است که انسان آن را بالطبع بث داده و منتشر میکند ، در آیه شریفه :« قال انما اشکوا بثی و حزنی الی الله» (یوسف /86)در همین معنا استعمال شده ، معنایش این است که : من غم و اندوهم را تنها برای خدا میپراکنم .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 216 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نسل انسان منتهی به آدم (ع) و همسرش است
از آیه شریفه بر میآید که نسل موجود از انسان ، تنها منتهی به آدم و همسرش میشود و جز این دو نفر ، هیچ کس دیگری در انتشار این نسل دخالت نداشته است ، ( نه حوری بهشتی ، و نه فردی از افراد جن و نه غیر آن دو ) ، و گرنه میفرمود : و بث منهما و من غیرهما .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : با پذیرفتن این معنا این مطلب به عنوان نتیجه بر آن متفرع میشود که منظور از جمله : «رجالا کثیرا و نساء » کل بشر است ، و افرادی است که یا بدون واسطه (چون هابیل و قابیل و غیره ) و یا با واسطه (چون دیگر افراد بشر تا هنگام بپا شدن قیامت ) از این دو فرد ( یعنی آدم و حوا ) منشعب شدهاند ، پس کانه فرموده است : و بثکم منهما ایها الناس .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 216 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : نسل |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آیا حوا از بدن آدم(ع)خلق شده است؟
جمله «و خلق منها زوجها» میخواهد بیان کند که همسر آدم از نوع خود آدم بود ، (نه اینکه از بدن آدم خلق شده است)و انسانی بود مثل خود او ، و این همه افراد بیشمار از انسان ، که در سطح کره زمین منتشر شدهاند ، همه از دو فرد انسان مثل هم و شبیه به هم منشا گرفتهاند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : جمله مورد بحث همان نکتهای را میرساند که آیات زیر در صدد افاده آن است : «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة »،(الروم /21)«و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفدة »(النحل /72).
«فاطر السموات و الارض »، «جعل لکم من انفسکم ازواجا و من الانعام ازواجا یذرؤکم فیه »(الشوری / 11)و نظیر این آیات آیه زیر است :« و من کل شیء خلقنا زوجین »(الذاریات /49).
پس اینکه در بعضی از تفسیرها آمده که مراد از آیه مورد بحث این است که همسر آدم از بدن خود درست شده صحیح نیست ، هر چند که در روایات آمده که از دنده آدم خلق شده ، لیکن از خود آیه استفاده نمیشود ، و در آیه ، چیزی که بر آن دلالت کند وجود ندارد .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 216 و 215 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خلقت انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ازدواج فرزندان آدم (ع) با یکدیگر
نسل موجود از انسان ، تنها منتهی به آدم و همسرش میشود با پذیرفتن این معنا این مطلب به عنوان نتیجه بر آن متفرع میشود که: ازدواج در طبقه اولی ، بعد از خلقت آدم و حوا یعنی در فرزندان بلا فصل آدم و همسرش بین برادران و خواهران بوده و دختران آدم با پسران او ازدواج کردهاند ، چون آن روز در تمام دنیا ، نسل بشر منحصر در همین فرزندان بلا فصل آدم بوده، (در آن روز غیر از آنان، نه دخترانى یافت مىشده است که تا همسر پسران آدم شوند، و نه پسرى بود که همسر دخترانش گردند).
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : نسل موجود از انسان ، تنها منتهی به آدم و همسرش میشود با پذیرفتن این معنا این مطلب به عنوان نتیجه بر آن متفرع میشود که: ازدواج در طبقه اولی ، بعد از خلقت آدم و حوا یعنی در فرزندان بلا فصل آدم و همسرش بین برادران و خواهران بوده و دختران آدم با پسران او ازدواج کردهاند ، چون آن روز در تمام دنیا ، نسل بشر منحصر در همین فرزندان بلا فصل آدم بوده، (در آن روز غیر از آنان، نه دخترانى یافت مىشده است که تا همسر پسران آدم شوند، و نه پسرى بود که همسر دخترانش گردند).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 217 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان حضرت آدم (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
1)
طوفانی : بله طبیعتا با توجّه به این دیدگاه دینی خلقت انسان، جز این گمان نمی کنم که فرض دیگری متصوّر باشد! جبرا باید فرزندان آدم و حوّا با یکدیگر ازدواج کرده باشند؛ تا به نسل امروز منتهی شده باشد!
2)
: اما خیلی ها برعکس این نظر رو دارنیند با توجه به ایه ای * از قران که فرشتگان اعتراض میکنند به خلقت انسان و میگن انسانی را در زمین خواهی گماشت که فساد کنند و خونها بریزد ؟ این نشون میده قبلا هم انسان هایی در زمین وجود داشته اند و اگر قرار باشه که اولین خواهر و برادر ها با هم ازدواج کنند پس الان هم نباید امر حرامی باشه ! اینجوری انگار حرف خدا دوتا میشه !!!!!!! *بقره ایه 30
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تسائل به نام خداوند
منظور از تسائل به خدا این است که مردم با سوگند به خدای تعالی ، از یکدیگر چیزی درخواست کنند، این به او بگوید تو را به خدا سوگند مىدهم که فلان کار را بکنى، و او نیز به این چنین چیزى را بگوید، و تسائل به خدای تعالی کنایه است از اینکه خدای سبحان در نظر آنان محترم و عظیم بوده ، و او را دوست میداشتند ، چون آدمی به کسی و چیزی سوگند میدهد که او را عظیم بداند و محبوب بدارد .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 217 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوگندخوردن |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اهمیت ارحام و خویشاوندان
حاصل معناى قسمت دوم امر به تقوا این است که: از خدا بترسید از این جهت که نزد شما داراى عزت و عظمت است، (عزت و عظمتى که یکى از" شؤون" ربوبیت است نه" اصل" ربوبیت) و بترسید از وحدت خویشاوندى و ارتباط رحمى که خدا آن را در بین شما قرار داده، (و معلوم است که وحدت خویشاوندى و رحمى، یکى از شؤون و شعبههاى وحدت سنخى و نوعى افراد بشر است).
با این بیان روشن شد که بدین جهت کلمه" و اتقوا" را در یک آیه دو بار ذکر کرد و امر به تقوا را در جمله دوم تکرار نمود که هر چند مضمون جمله دوم تکرار مضمون جمله اول بود، لیکن از آنجایى که معناى زایدى را در برداشت (و آن فهماندن اهمیت امر ارحام بود) لذا جمله" و اتقوا" را تکرار نمود. {وَ اتَّقُواْ اللَّهَ الَّذِى تَسَاءَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحَام}
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و اما اینکه فرمود : و الارحام ، از ظاهرش بر میآید که عطف باشد بر لفظ جلاله ( الله ) و معنای آن چنین باشد : از خدائی که یکدیگر را به احترام او قسم میدهید بترسید و از ارحام نیز بترسید و چه بسا چنین باشد که بعضی از مفسرین گفتهاند که عطف است بر محل و باطن ضمیر به که حالت نصبی دارد مثل : مررت بزید و عمرا ، و مؤید این احتمال این است که در قرائت حمزه کلمه ارحام به صدای زیر خوانده شده تا عطف باشد بر ضمیر متصل مجرور ( به )اگر چه علمای نحو این وجه را ضعیف شمرده و گفتهاند : قاعده در مثل جمله مررت بزید و عمروا باید عمرو را به صدای بالا خواند ، برای اینکه عطف بزید است که در باطن ، مفعول مرور است .
در نتیجه معنای آیه شریفه چنین میشود : از خدائی که شما یکدیگر را به او و به رحم خود سوگند میدهید ( و میگوئید تو را به خدا و به رحم سوگند میدهم) بترسید ، و پروا کنید .
این بود خلاصه آنچه مفسرین در این باره گفتهاند ، لیکن سیاق آیات و نیز روال قرآن در بیاناتش با این گفتار سازگار نیست .
توضیح اینکه اگر کلمه ارحام را صلهای مستقل برای موصول الذی بگیریم تقدیر کلام چنین میشود : و اتقوا الله الذی تسائلون بالارحام - بترسید از خدائی که یکدیگر را به رحمها سوگند میدهید و معلوم است که این عبارت ناتمام است ، چون صله نامبرده خالی از ضمیر است و این جایز نیست .
(موسوی همدانی(مترجم ): بله اگر از این صله ضمیری به موصول بر میگشت مثلا میگفتیم : و اتقوا الله الذی جعل بینکم و بین ارحامکم مودة فتسائلون بهم آن وقت میتوانستیم کلمه و الارحام را صله مستقلی بگیریم) .
و اگر چنانچه مجموع کلمه و الارحام و جمله تسائلون به را یک صله بگیریم برای موصول ( الذی ) در این صورت مفاد آیه با أدب قرآن کریم نسبت به خدای تعالی سازگاری ندارد ، چون در مساله عظمت و عزت ، خدا و ارحام را مساوی و برابر گرفتهایم .
(موسوی همدانی(مترجم): پس معنای درست همان است که ما کردیم و گفتیم تقدیر کلام و اتقوا الارحام است ، و معنای آیه این است که : پاس حرمت خدائی را که یکدیگر را به او سوگند میدهید بدارید ، و پاس حرمت ارحام را هم نگه دارید) .
اگر کسی بگوید که : نسبت تقوا به ارحام دادن صحیح نیست و نمیشود گفت : از ارحام بترسید ، در پاسخ میگوئیم هیچ عیبی ندارد ، چرا که ارحام و حرمت آن نیز به صنع و خلقت خدای تعالی منتهی میشود و این تنها آیه مورد بحث نیست که در آن تقوا را به غیر خدای تعالی نسبت داده بلکه در موارد دیگر نیز این عمل را انجام داده است مثلا در آیه :« و اتقوا یوما ترجعون فیه الی الله» . (البقره/281)
و نیز در آیه :« و اتقوا النار التی اعدت للکافرین» (آل عمران/131).
و در آیه :« و اتقوا فتنة لا تصیبن الذین ظلموا منکم خاصة»(الأنفال/25) ، تقوا را به روز قیامت و به آتش آن روز و به فتنه نسبت داده است .
و به هر حال این قسمت از کلام خدای تعالی به منزله تقیید بعد از اطلاق و تضییق بعد از توسعه در قسمت قبلی است ، آنجا که میفرمود :« یا ایها الناس اتقوا ... و نساء» چون حاصل معنای قسمت اول این بود که از خدا بترسید از این جهت که رب شما است و از این جهت که شما را خلق کرده و همه شما ( افراد بشر ) را از یک سنخ قرار داده ، سنخ و مادهای که در همه افرادتان محفوظ است و همه شما را از مادهای آفریده که در تمامی افرادتان محفوظ است ، و با تکثر شما متکثر میشود ، آن سنخه واحده و آن ماده محفوظه این است که همه شما در مساله نوعیت و جوهره ذات انسانید .
و اما حاصل معناى قسمت دوم که مورد بحث است این است که: از خدا بترسید از این جهت که نزد شما داراى عزت و عظمت است، (عزت و عظمتى که یکى از" شؤون" ربوبیت است نه" اصل" ربوبیت) و بترسید از وحدت خویشاوندى و ارتباط رحمى که خدا آن را در بین شما قرار داده، (و معلوم است که وحدت خویشاوندى و رحمى، یکى از شؤون و شعبههاى وحدت سنخى و نوعى افراد بشر است).
با این بیان روشن شد که بدین جهت کلمه" و اتقوا" را در یک آیه دو بار ذکر کرد و امر به تقوا را در جمله دوم تکرار نمود که هر چند مضمون جمله دوم تکرار مضمون جمله اول بود، لیکن از آنجایى که معناى زایدى را در برداشت (و آن فهماندن اهمیت امر ارحام بود) لذا جمله" و اتقوا" را تکرار نمود.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 217 تا 219 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خانواده- خویشاوندی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● معنای «ارحام»
کلمه ارحام جمع کلمه رحم است ، و رحم در اصل به معنای محل نشو و نمای جنین در شکم مادران میباشد این معنای اصلی کلمه رحم است ولی بعدها به عنوان استعاره در معنای قرابت و خویشاوندی استعمال شد چون خویشاوندان همه در اینکه از یک رحم خارج شدهاند مشترکند پس کلمه رحم به معنای نزدیک و ارحام به معنای نزدیکان انسان است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 219 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عنایت قرآن به جامعه و ارحام
قرآن شریف در امر رحم نهایت درجه اهتمام را بکار برده است، همانطور که امر قوم و امت را مورد اهتمام و عنایت قرار داده است ، چون رحم عبارت است از مجتمع خانوادگی و کوچک ، اما قوم و امت مجتمعی است بزرگ ، و لذا قرآن کریم این توجه و عنایت را به امر مجتمع بزرگ کرده و آن را حقیقتی صاحب اثر و دارای خواص دانسته است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : فرمود :« و هو الذی مرج البحرین هذا عذب فرات و هذا ملح اجاج و جعل بینهما برزخا و حجرا محجورا و هو الذی خلق من الماء بشرا فجعله نسبا و صهرا و کان ربک قدیرا»(الفرقان/53--54) . و نیز فرموده :« و جعلنا کم شعوبا و قبائل لتعارفوا»(الحجرات/13) .
و نیز فرموده :« و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله»(الأحراب/6) .
و فرموده :« فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض ، و تقطعوا ارحامکم»(محمد/22) .
و فرموده : «و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم»(النساء/9) و آیاتی دیگر که به نحوی برای اجتماع اثری اثبات میکند .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 219 و 220 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : امت - جماعت - جامعه |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● رقیب به معنای حفیظ است
کلمه رقیب ، به معنای حفیظ است ، و مراقبت به معنای محافظت است ، و گویا این کلمه از ماده رقبه( برده - گردن ) گرفته شده ، با این عنایت که مردم هر یک حافظ رقاب بردگان خود بودند ، و یا از اینجا گرفته شده که رقیب در محافظت آنچه که مراقبش میکند همواره رقبه ( گردن ) خود را میکشد ، تا وضع آن را زیر نظر داشته باشد ، به این مناسبت محافظت را مراقبت خواندهاند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : البته رقوب به معنای مطلق حفظ نیست ، بلکه تنها آن محافظت از حرکات و سکنات شخص محفوظ و مرقوب را مراقبت میگویند که به منظور اصلاح موارد خلل و فساد آن باشد ، و یا به این منظور باشد که حرکات و سکنات آنرا ضبط کنند .
پس کانه مراقبت همان حفظ کردن چیزی است به اضافه عنایت علمی و شهودی بر آن ، و به همین جهت مراقبت به معنای حراست ، و داروغگی ، و انتظار ، و بر حذر بودن ، و در کمین نشستن ، استعمال میشود ، و در قرآن خدای تعالی نیز رقیب خوانده شده ، چون اعمال بندگان را حفظ میکند تا پاداش دهد ، همچنین حفیظ و در کمین و وکیل نیز گفته شده است :« و ربک علی کل شیء حفیظ»(سبأ/21) ،« الله حفیظ علیهم و ما انت علیهم بوکیل»(الشوری/6) ،« فصب علیهم ربک سوط عذاب آن ربک لبالمرصاد» (الفجر/13-14).
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 220 و 221 |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دستور الهی بر حفظ وحدت انسانی
در آیه امر به تقوا در وحدت انسانی (که یکی از شعوب وحدت خویشاوندی و رحمی است)شده است که در بین همه افراد ساری و جاری است ، و دستور به آثار این تقوا را ، با این بیان تعلیل کرده که : خدای تعالی رقیب است (از آنجا که غرض الهی حفظ وحدت انسان از سقوط و فساد است)با این تعلیل سختترین تخویف و تهدید نسبت به مخالفت این دستورها را میرساند.
و با دقت در این تعلیل روشن میشود : آیاتی که متعرض مساله بغی ، ظلم ، فساد در زمین ، طغیان و امثال اینها شده ، و دنبالش تهدید و انذار کرده ، چه ارتباطی با این غرض الهی یعنی حفظ وحدت انسانیت از فساد و سقوط دارد .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 221 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : وحدت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بیانی در عمر صنف انسان و انسانهاى اولیه
در تاریخ یهود آمده است که : عمر نوع بشر از روزی که در زمین خلق شده تاکنون ، بیش از حدود هفت هزار سال نیست. (و عقل نیز موید این سخن می باشد بنابراین نوع بنی آدم حدود هفت هزاار سال است که خلق شده است بنابراین آن فسیل هایی از انسان که پیدا شده است ومربوط به میلیون ها سال قبل است احتمال قوی مربوط به انسان های قبل از این نوع انسان می باشد.)
اعتبار عقلی هم کمک و مساعد این تاریخ است ، برای اینکه اگر ما از نوع بشر یک انسان مرد و یک زن را که با هم زن و شوهر باشند فرض کنیم که در مدتی متوسط نه خیلی طولانی و نه خیلی کوتاه با هم زندگی کنند ، و هر دو دارای مزاجی معتدل باشند ، و در وضع متوسطی از حیث امنیت و فراوانی نعمت و رفاه و مساعدت و ... و همه عوامل و شرایطی که در زندگی انسان مؤثرند قرار داشته باشند و از سوی دیگر فرض کنیم این دو فرد در اوضاعی متوسط توالد و تناسل کنند ، و باز فرض کنیم که همه اوضاعی که در باره آن دو فرض کردیم در باره فرزندان آن دو نیز محقق باشد ، و فرزندانشان هم از نظر پسری و دختری بطور متوسط به دنیا بیایند ، خواهیم دید که این انسان که در آغاز فقط دو نفر فرض شده بودند ، در یک قرن یعنی در رأس صد سال عددشان به هزار نفر میرسد ، در نتیجه هر یک نفر از انسان در طول بماند ، آنگاه این محاسبه را به طور تصاعدی تا مدت هفت هزار سال یعنی هفتاد قرن ادامه دهیم ، خواهیم دید که عدد بشر به دو بلیون و نیم میرسد ، و این عدد همان عدد نفوس بشر امروزی است ، که آمارگران بین المللی آنرا ارائه دادهاند .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : پس اعتبار عقلی هم همان را میگوید که تاریخ گفته است ، و لیکن دانشمندان طبقات الارض و به اصطلاح ژئولوژی معتقدند که عمر نوع بشری بیش از ملیونها سال است ، و بر این گفتار خود ادلهای از فسیلهائی که آثاری از انسانها در آنها هست ، و نیز ادلهای از اسکلت سنگ شده خود انسانهای قدیمی آوردهاند ، که عمر هر یک از آنها به طوری که روی معیارهای علمی خود تخمین زدهاند بیش از پانصد هزار سال است .
این اعتقاد ایشان است لیکن ادلهای که آوردهاند قانع کننده نیست ، دلیلی نیست که بتواند اثبات کند که این فسیلها ، بدن سنگ شده اجداد همین انسانهای امروز است ، و دلیلی نیست که بتواند این احتمال را رد کند که این اسکلتهای سنگ شده مربوط است به یکی از ادواری که انسانهائی در زمین زندگی میکردهاند ، چون ممکن است چنین بوده باشد ، و دوره ما انسانها متصل به دوره فسیلهای نامبرده نباشد ، بلکه انسانهائی قبل از خلقت آدم ابو البشر در زمین زندگی کرده و سپس منقرض شده باشند ، و همچنین این پیدایش انسانها و انقراضشان تکرار شده باشد ، تا پس از چند دوره نوبت به نسل حاضر رسیده باشد .
و اما قرآن کریم بطور صریح متعرض کیفیت پیدایش انسان در زمین نشده ، که آیا ظهور این نوع موجود( انسان) در زمین منحصر در همین دوره فعلی است که ما در آن قرار داریم ، و یا دورههای متعددی داشته ، و دوره ما انسانهای فعلی آخرین ادوار آن است ؟ .
هر چند که ممکن است از بعضی آیات کریمه قرآن استشمام کرد که قبل از خلقت آدم ابو البشر (علیهالسلام) و نسل او انسانهائی دیگر در زمین زندگی میکردهاند ، مانند آیه شریفه :« و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة قالوا ا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء»(بقره/30) که از آن بر میآید قبل از خلقت بنی نوع آدم دوره دیگری بر انسانیت گذشته ، که ما در تفسیر همین آیه به این معنا اشاره کردیم .
بله در بعضی از روایات وارده از ائمه اهل بیت علیهم السلام مطالبی آمده که سابقه ادوار بسیاری از بشریت را قبل از دوره حاضر اثبات میکند ، و ان شاء الله بزودی در بحث روائی ، روایات نامبرده از نظر خوانندگان خواهد گذشت .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 221 تا 223 |
قالب : تاریخی |
موضوع اصلی : انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
1)
طوفانی : ضمن احترام به نظر علامه بزرگوار، به عقیده ی بنده این مسایل شایسته ی طرح در علم زیست شناسی و استفاده از متد علم تجربی برای تعیین تکلیف آن است. ولذا نمی توان قول یک کتاب مذهبی را ملاک برای بررسی علمی موضوع قرار داد! خصوصا آن که «تورات» به شکل قرآن دارای چنان ضبط و نشر موثّقی نبوده است! یعنی آن طور که در اسلام، آیات قرآن از همان آغاز پیامبری رسول (ص) با حسّاسیّت وافری توسطّ پیامبر، بدون کم و زیاد و به محض دریافت وحی، به مردم ابلاغ می شد، نه در دین یهود وجود دارد و نه در دیانت مسیح! از همین روی کاملا سندیّت و انتساب آیات قرآن به وحی پیامبر اسلام، امری ویژه و ممتاز در ادیان ابراهیمی محسوب می گردد.
بنابر آنچه تقریر رفت، نمی توان به نحو مسجّل و قطعی به تورات و انجیل به عنوان اقوال مستقیم شخص پیامبران آن ادیان نگاه کرد؛ و این خود حتّی از منظر درون دینی و تاریخی نیز امکان تردیدهایی در پاره ای از سیاق آن ها وجود دارد؛ و بدین ترتیب ملاک قراردادن اقوال عهد عتیق واقعا برای محاسبه ی حکم علمی موضوع خلقت انسان بسیار متعذّر است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● همه انسانها از یک ریشه هستند
پس اعتبار عقلی هم همان را میگوید که تاریخ گفته است ، و لیکن دانشمندان طبقات الارض و به اصطلاح ژئولوژی معتقدند که عمر نوع بشری بیش از ملیونها سال است ، و بر این گفتار خود ادلهای از فسیلهائی که آثاری از انسانها در آنها هست ، و نیز ادلهای از اسکلت سنگ شده خود انسانهای قدیمی آوردهاند ، که عمر هر یک از آنها به طوری که روی معیارهای علمی خود تخمین زدهاند بیش از پانصد هزار سال است .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : چه بسا گفته باشند که اختلاف رنگ پوست بدن انسانها که عمده آن سفیدی در نقاط معتدله از آسیا و اروپا و سیاهی در ساکنان آفریقای جنوبی ، و زردی در ساکنان چین و ژاپن ، و سرخی در هنود آمریکائیان میباشد حکم میکند به اینکه هر یک از این نسلها به مبدئی منتهی شود که غیر از مبدأ آن دیگری است ، چون اختلاف رنگها از اختلاف طبیعت خونها ناشی میشود ، و بنا بر این مبدأ مجموع افراد بشر نمیتواند کمتر از چهار نوع زن و شوهر باشد چرا که چهار نوع رنگ بیشتر وجود ندارد ( و از یک نوع زن و شوهر چهار نوع انسان منشعب نمیشود ، پس فرضیه آدم و حوا قابل قبول نیست) .
و چه بسا بر نظریه خود استدلال نیز کرده باشند به اینکه : همه میدانیم قاره آمریکا در قرون اخیر کشف شد ، ( که کریستفکلمب فرانسوی آنرا کشف کرد ) ، و وقتی کشف کرد سرخ پوستان را در آنجا دید ، با اینکه همه میدانیم سرخپوستان هیچ ارتباط و اتصالی با سایر سکنه دنیا نداشتند و نمیشود احتمال داد که ساکنان نیم کره شرقی دنیا با فاصله بسیار زیادی که با آنان داشتند ریشه و منشا واحدی داشته باشند و همه به یک پدر و یک مادر منتهی شوند ، و لیکن هر دو دلیل علیل و محل خدشه است .
اما مساله اختلاف خونها و به دنبالش اختلاف رنگها هیچ دلالتی بر نظریه آنان ندارد ، برای اینکه بحثهای طبیعی امروز اساس خود را بر این پایه نهاده که انواع کائنات در حال تطور و تحولند و با چنین مبنائی چگونه اطمینان پیدا میشود به اینکه اختلاف خونها و به دنبالش اختلاف رنگها مستند به تطور در این نوع نباشد ؟ با اینکه این دانشمندان جزم و قطع دارند بر اینکه تطور و تحول در بسیاری از انواع جانداران از قبیل اسب و گوسفند و فیل و غیر آن واقع شده و این بحث و فحص سرانجام به آثاری باستانی و تحت الارض بسیاری برخورده که کشف میکند چنین تطوری واقع شده علاوه بر اینکه علمای امروز هیچ اعتنائی به اختلاف رنگها نداشته ، در جرائد میخوانیم که در این ایام در انگلستان جمعی از دکترهائی که خود را طبیب میدانند در این صدد بر آمدهاند که فرمولی تهیه کنند که رنگ پوست بدن انسان را تغییر دهند ، مثلا سیاه آن را به سفید مبدل سازند .
و اما مساله وجود انسانهای سرخپوست در ماورای بحار با اینکه همین طبیعی دانان میگویند که تاریخ بشریت از میلیونها سال تجاوز میکند هیچ چیزی را اثبات نمیکند ، این تاریخ نقلی است که عمر بشر را ، شش هزار سال و اندی میداند ، و وقتی مطلب از این قرار باشد چه مانعی دارد که در قرون قبل از تاریخ حوادثی رخ داده باشد و قاره آمریکا را از سایر قارهها جدا کرده باشد ، همچنانکه آثار باستانی ارضی بسیاری دلالت دارد بر اینکه دگرگونگیهای بسیاری در اثر مرور زمان در سطح کره زمین رخ داده ، دریاها خشکی و خشکیها دریا شده ، و بیابانها کوه و کوهها مسطح و از همه اینها مهمتر اینکه دو قطب شمال و جنوب و منطقههای زمین دگرگون گشته ، دگرگونیهائی که علوم طبقات الارض و هیات و جغرافیا آنرا شرح داده است ، و با این حرفها و نظریهها دیگر دلیلی برای آقایان باقی نمیماند مگر صرف استبعاد اینکه آمریکائی سرخ پوست ، با چینی زردپوست در یک پدر و یک مادر مشترک باشند .
و اما قرآن کریم ظاهر قریب به صریحش این است که نسل حاضر از انسان از طرف پدر و مادر منتهی میشود به یک پدر( بنام آدم ) و یک مادر( که در روایات و در تورات به نام حوا آمده) و این دو تن ، پدر و مادر تمامی افراد انسان است ، همچنانکه آیات زیر بر این معنا دلالت میکند :« و بدء خلق الانسان من طین ثم جعل نسله من سلالة من ماء مهین»(السجده/7-8) .
«ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون» (آل عمران/59). «و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة قالوا ا تجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک ، قال انی اعلم ما لا تعلمون ، و علم آدم الاسماء کلها (البقره/30-31)«اذ قال ربک للملائکة انی خالق بشرا من طین فاذا سویته و نفخت فیه من روحی فقعوا له ساجدین»(ص71-72) .
بطوری که ملاحظه میکنید آیاتی که نقل شد شهادت میدهند بر اینکه سنت الهی در بقای نسل بشر این بوده که از راه ساختن نطفه این بقا را تضمین کند ، و لیکن این خلقت با نطفه بعد از آن بود که دو نفر از این نوع را از گل بیافرید ، و او آدم و پس از او همسرش بود که از خاک خلق شدند ( و پس از آنکه دارای بدنی و جهازی تناسلی شدند فرزندان او از راه پدید آمدن نطفه در بدن آدم و همسرش خلق شدند )پس در ظهور آیات نامبرده بر اینکه نسل بشر به آدم و همسرش منتهی میشوند جای هیچ شک و تردیدی نیست ، هر چند که میتوان( در صورت اضطرار) این ظهور را تاویل کرد .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 223 تا 225 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : نسل |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مراد از آدم شخص معین است نه نوع
طبق آیات قرآن این مطلب اثبات می شود که همه آیات ، نسل بشر متولد شده از نطفه را منتهی به دو فرد از انسان به نام آدم و همسر او ( حوا ) میدانند و در باره خلقت آن دو صراحت دارند به اینکه : از تراب بوده ( در نتیجه جز این را نمیتوان به قرآن کریم نسبت داد که ) پس انسانیت منتهی به این دو تن است و این دو تن هیچ اتصالی به مخلوقات قبل از خود و هم جنس و مثل خود نداشتند ، بلکه بدون سابقه حادث شدهاند .
و مراد از آدم شخص معینی است که از خاک آفریده شده است و سایر انسانها به او و همسرش باز می گردند پس اینکه گفته اند مراد از آدم ، آدم نوعی است ، نه یک فرد معینی از بشر ، گوئی که مطلق انسان از این جهت که خلقتش منتهی به مواد زمین است ، و از این جهت که به امر تولید مثل پرداخته ، آدم نامیده شده ، اشتباه است.
آیاتی که گذشت برای اثبات این مطلب کافی است و نیازی به دلیل دیگر نیست ، برای اینکه
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و چه بسا که این احتمال خود را به ظاهر آیه زیر مستند کرده باشند ، که میفرماید : «و لقد خلقناکم ثم صورنا کم ثم قلنا للملائکة اسجدوا لادم »(الأعراف/11)چون این آیه از این اشاره خالی نیست که فرشتگان مامور شدهاند برای کسی سجده کنند که خدای تعالی با خلقت او و تصویرش آماده سجدهاش کرده است و آیه شریفه فرموده او شخص معین نبوده ، بلکه جمیع افراد بشر بوده است ، چون فرموده : شما را خلق کردیم و سپس صورتگری نمودیم ... و همچنین در آیه دیگر فرموده :« قال یا ابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی ... قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین، ... قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین» (ص/75-83) (نخست سخن از خلقت یک فرد دارد ، میفرماید : ای ابلیس چه چیز تو را باز داشت از اینکه سجده کنی برای کسی که من او را به دست خود خلق کردم ؟ ... ابلیس گفت : من از او شریفترم ، چرا که مرا از آتش و او را از گل آفریدی و در آخر از همان یک فرد تعبیر به جمع کرده میفرماید : ابلیس گفت : به عزتت سوگند که همه آنان را گمراه خواهم کرد ، مگر بندگان مخلصت را .
لیکن این احتمال قابل قبول نیست ، و اشکالهای زیر آن را رد میکند ، نخست اینکه مخالف ظاهر آیاتی است که نقل کردیم ، و دوم اینکه مخالف صریح آیهای است که در دنبال نقل داستان خلقت آدم و سجده ملائکه و خودداری ابلیس از آن - در سوره اعراف - آمده و فرموده : «یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنة ینزع عنهما لباسهما لیریهما سواتهما» (الأعراف /27).
چون ظهور این آیه در اینکه آدم شخصی معین بوده و در بهشت بسر میبرده و شیطان ، او و همسرش را فریب داده ، جای تردید نیست .
سوم مخالفتش با ظاهر آیه زیر است که میفرماید :« و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس قال ء اسجد لمن خلقت طینا قال ا رایتک هذا الذی کرمت علی لئن اخرتن الی یوم القیمة لاحتنکن ذریته الا قلیلا» (الإسراء/61-62). و چهارم مخالفتش با ظاهر آیه مورد بحث است که میفرماید :« یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء ...» ، به همان بیانی که در تفسیرش گذشت .
پس همه این آیات - بطوری که ملاحظه میفرمائید - با این معنا که جنس بشر به اعتباری آدم نامیده شود و یک فرد از این جنس هم به اعتباری دیگر آدم خوانده شود نمیسازد و نیز با این معنا که خلقت بشر به اعتباری به تراب نسبت داده شود و به اعتباری دیگر به نطفه ، هیچ سازگاری ندارد ، مخصوصا آیه شریفه : «ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون ...»(آل عمران/59) که صریح در این است که خلقت آدم مانند خلقت عیسی و خلقت عیسی مانند خلقت آدم خلقتی استثنائی است و اگر منظور از کلمه آدم آدم نوعی بود ، دیگر تشبیه خلقت عیسی به آن معنا نداشت ، چون خلقت عیسی خارق العاده بود و خلقت نوع بشر بطور عادی است و صاحبان این احتمال از نظریه از حد اعتدال و میانهروی به حد تفریط گرائیدهاند ، همچنانکه زین العرب یکی از علمای اهل سنت به سوی افراط گرائیده و گفته است اعتقاد به خلقت بیش از یک آدم ، کفر است ( یعنی آنقدر پای بند به فردیت شخص آدم شده که حاضر نیست آدمهای متعدد در نسلهای متعدد را بپذیرد ، با اینکه طبق روایات و نیز کشفیات اخیر آدمهای بسیاری بودهاند که هر یک سر سلسله نسل خود به شمار میآیند ) .
آیاتی که گذشت برای اثبات این مطلب کافی است و نیازی به دلیل دیگر نیست ، برای اینکه همه آنها ، نسل بشر متولد شده از نطفه را منتهی به دو فرد از انسان به نام آدم و همسر او ( حوا ) میدانند و در باره خلقت آن دو صراحت دارند به اینکه : از تراب بوده ( در نتیجه جز این را نمیتوان به قرآن کریم نسبت داد که ) پس انسانیت منتهی به این دو تن است و این دو تن هیچ اتصالی به مخلوقات قبل از خود و هم جنس و مثل خود نداشتند ، بلکه بدون سابقه حادث شدهاند .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 225 تا 227 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خلقت انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● انسان تکامل یافته میمون نیست
مىتوانیم نوع بشرى را پدیدهاى مستقل و غیر مربوط به سایر انواع موجودات فرض کنیم، و تحول و تطور را در" حالات" او بدانیم نه در" ذات" او، و این فرضیه علاوه بر اینکه ممکن است مطابق تجربیات نیز باشد، چون ما تجربه کردهایم که تا کنون هیچ فردى از افراد این انواع به فردى از افراد نوع دیگر متحول نشده، مثلا هیچ میمون ندیدهایم که انسان شده باشد، بلکه تنها تحولى که مشاهده شده در خواص و لوازم و عوارض آنها است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : و آنچه امروز نزد دانشمندان زیستشناس در باره طبیعت انسان شایع است این است که اولین فرد انسان فردی تکامل یافته بوده ، یعنی در آغاز انسان نبوده بعد در اثر تکامل انسان شده است ، و مخصوصا این فرضیه : یعنی اینکه : انسان قبلا یک فرد حیوان بود و با تکامل انسان شد هر چند بطور قطع مورد قبول و اتفاق همه دانشمندان نیست و به اشکالهای بسیاری برخورده و بصورتهای مختلف بر آن اعتراض کردهاند ، و لیکن اصل فرضیه ، یعنی اینکه انسان حیوانی بوده ، و در اثر تکامل انسان شده ، مطلبی است مورد تسلیم و قبول همه و تمام مسائل و بحثهائی را که در باره طبیعت انسان کردهاند بر اساس این فرضیه بنا نهادهاند چون تفصیل فرضیه آنان بدین قرار است که :
زمین ( که یکی از ستارگان سیار است ) در آغاز قطعهای جدا شده از خورشید بوده ، و از آن منشعب شده ، و در آن ایام در حال اشتعال و چون فلزات ذوب شده مایع بوده ، و به تدریج و در تحت عواملی شروع به سرد شدن کرده ، و پس از سرد شدن بارانهای سهمگینی بر آن باریده و سیلهای مهیبی بر روی آن جریان یافته ، و از تجمع آن سیلها در نقاط گود زمین دریاها پدید آمده ، و سپس ترکیبات آبی و زمینی پدیدار گشته ، و پس از آن گیاهان آبی و بعد از تکامل یافتن گیاهان و مشتمل شدنش بر جرثومههای حیات ، ماهی و سایر حیوانات آبی پدید آمده ، و آنگاه ماهی بال دار پیدا شده که هم در آب زندگی میکرده و هم در خشکی ، و آنگاه حیوانات صحرائی و در آخر انسان موجود گشته ، و همه این تحولات از راه تکامل صورت گرفته ، تکاملی که بر ترکیبات موجود زمین در مرتبه سابق عارض ، گشته ، به این معنا که ترکیب موجود در زمین ، با تکامل از صورتی به صورت دیگر در آمده ، نخست گیاه پیدا شده ، و بعد حیوان آبی و آنگاه حیوان ذو حیاتین ، و سپس حیوان صحرائی و در آخر انسان .
دلیل همه اینها کمال منظمی است که در نهاد و ساختمان موجودات مشاهده میشود ، و پیداست که موجودات طوری منظم شدهاند که از نقص رو به کمال بروند ، تجربههای پی در پی در موارد جزئی از تطور و تحول نیز دلیل دیگر بر این معنا است .
در اینجا ممکن است سؤال شود که منظور از این فرضیه ( فرضیه تطور ) چه بوده ؟ و با آن ، چه چیز را خواستهاند اثبات کنند ؟ جواب این است که میخواستهاند خواص و آثاری را که قبلا در نوع انسانی نبوده و بعدا پیدا شده توجیه کنند ، اما دلیل بخصوصی که فقط این فرضیه را اثبات کند و سایر فرضیهها و محتملات مساله را نفی نماید نیاوردهاند ، با اینکه فرض تباین این نوع با سایر انواع فرضی است ممکن ، و هیچ اشکالی متوجه آن نیست ، آری ما میتوانیم نوع بشری را پدیدهای مستقل و غیر مربوط به سایر انواع موجودات فرض کنیم ، و تحول و تطور را در حالات او بدانیم نه در ذات او ، و این فرضیه علاوه بر اینکه ممکن است مطابق تجربیات نیز باشد ، چون ما تجربه کردهایم که تاکنون هیچ فردی از افراد این انواع به فردی از افراد نوع دیگر متحول نشده ، مثلا هیچ میمون ندیدهایم که انسان شده باشد ، بلکه تنها تحولی که مشاهده شده در خواص و لوازم و عوارض آنها است .
و بحث مفصل این مساله جای دیگری لازم دارد و منظور ما از این مقدار که گفتیم این بود که اشاره کنیم به اینکه فرضیه تحول انواع تنها و تنها فرضیهای است که مسائل گوناگونی را با آن توجیه کنند و هیچ دلیل قاطع بر آن ندارند ، پس حقیقتی که قرآن کریم بدان اشاره میکند که انسان نوعی جدای از سایر انواع است ، هیچ معارضی ندارد و هیچ دلیل علمی بر خلاف آن نیست .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 227 و 228 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خلافت انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
1)
طوفانی : بنده ضمن احترام به مقام شامخ علامه، ورود ایشان را در یک بحث تفسیر قرآنی به مقولات علم زیست شناسی را صائب نمی شمارم! و اساسا جدال دین با علم را سودمند نمی شمارم. چرا که حتی از منظر متدلوژیک نیز وجوه افتراق بسیار میان معرفت دینی و معرفت علمی وجود دارد؛ به نحوی که خلط این دو معرفت نتایجی همچون قرون وسطی مسیحیّت و جدال های فرسایشی میان دو معرفت بشری را رقم خواهد زد که آثار آن به خونریزی و تفتیش عقاید و مفاسد دیگری می انجامد!
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● وجود انسانهایی پیش از خلقت آدم (علیه السلام)
1-امام صادق (علیهالسلام) در ضمن روایتی به راوی فرموده : شاید شما گمان کنید که خدای عز و جل غیر از شما هیچ بشر دیگری نیافریده ، نه ، چنین نیست ، بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آدم از آن آدمها هستید.
علامه طباطبایی: ابن میثم نیز در شرح نهج البلاغه خود(شرح نهج البلاغة ابن میثم ج 1 ص 173) حدیثی به این معنا از امام باقر (علیهالسلام) نقل کرده و صدوق نیز همان را در کتاب خصال خود آورده .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : خواهی گفت که تجویز چنین ازدواجی هم مخالف با فطرت بشر و همچنین ، مخالف با شرایع انبیا است که آن نیز طبق فطرت است ، همچنان که خدای عز و جل فرموده :« فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم»(الروم/30) ، و حاصل مفاد آیه این است که شرایع الهی همه مطابق با فطرت است و دین پایدار هم دینی است که چنین باشد .
در پاسخ میگوئیم : این سخن که ازدواج خواهر و برادر منافی با فطرت باشد درست نیست و فطرت چنین ازدواجی را صرفا به خاطر اینکه ازدواج خواهر و برادر است نفی نمیکند و از آن تنفر ندارد ، بلکه اگر نفی میکند و اگر از آن تنفر دارد برای این است که باعث شیوع فحشا و منکرات میشود و باعث میگردد غریزه عفت باطل گردد و عفت عمومی لکهدار شود .
و پر واضح است که شیوع فحشا بوسیله ازدواج خواهر و برادر در زمانی است که جامعه گستردهای از بشر وجود داشته باشد و اما در روزگاری که در تمامی روی زمین غیر از چند پسر و چند دختر از یک پدر و مادر وجود ندارند و از سوی دیگر مشیت خدای تعالی تعلق گرفته که همین چند تن را زیاد کند ، و افرادی بسیار از آنان منشعب سازد ، دیگر عنوان فحشا بر چنین ازدواجی منطبق و صادق نیست .
پس اگر انسان امروز از چنین تماس و چنین جماعی نفرت دارد به خاطر علتی است که گفتیم ، نه اینکه به حسب فطرت از آن متنفر باشد ، به شهادت اینکه میبینیم مجوسیان در قرنهائی طولانی ) بطوری که تاریخ ذکر میکند ( ازدواج بین خواهر و برادر را مشروع میدانستند و از آن متنفر نبودند و هم اکنون بطور قانونی در روسیه ) بطوری که نقل شده ( و نیز بطور غیر قانونی یعنی به عنوان زنا در اروپا انجام میشود .
یکی از عادات که در این ایام در ملل متمدن اروپا و آمریکا معمول است این است که دوشیزگان قبل از ازدواج قانونی و قبل از رسیدن به حد بلوغ سنی ازدواج ، بکارت خود را زایل میسازند و آماری که در این باره گرفته شده به این نتیجه رسیده که بعضی از این افضاها از ناحیه پدران و برادران دوشیزگان صورت میگیرد .
بعضیها گفتهاند : اینگونه ازدواج با قوانین طبیعی یعنی قوانینی که قبل از پیدایش مجتمع صالح در بشر به منظور سعادتش ، در انسانها جاری بوده نمیسازد ، زیرا اختلاط و انسی که در بین افراد یک خانواده برقرار است غریزه شهوت و عشق ورزی و میل غریزی را در بین خواهران و برادران باطل میکند ، و به قول مونتسکیو حقوقدان معروف در کتابش روح القوانین : علاقه خواهر برادری غیر از علاقه شهوانی بین زن و مرد است لیکن این سخن درست نیست .
اولا : به همان دلیلی که خاطرنشان کردیم و ثانیا : به فرض هم که قبول کنیم منحصر در موارد معمولی است ، نه در جائی که ضرورت آن را ایجاب کند ، یعنی قوانین وضعی طبیعی نتواند صلاح مجتمع را تامین کند که در چنین صورتی چارهای جز این نیست که قوانین غیر طبیعی مورد عمل قرار گیرد و اگر قرار باشد بطور کلی جز قوانین طبیعی پذیرفته نشود ، باید بیشتر قوانین معمول و اصول دایر در زندگی امروز هم دور ریخته شود ، ( در متن عربی کلمه لا در جمله بما لا تکون غلط است ) .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 231 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : انسان |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نحوه خلقت آدم و حوا
عمرو بن ابى المقدام از پدرش ابى المقدام روایت آورده که گفت: من از امام ابی جعفر (علیهالسلام) پرسیدم : خدای عز و جل حوا را از چه آفرید ؟ ... فرمود : پدرم از پدران بزرگوارش نقل کرده که گفتند :رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: خدای تبارک و تعالی قبضهای( مشتی) از گل را قبضه کرد و آن را با دست راست خود مخلوط نمود ( که البته هر دو دست او راست است ) و آنگاه آدم را از آن گل آفرید و مقداری زیاد آمد حوا را از آن زیادی خلق کرد .
علامه طباطبایی: نظیر این روایت را مرحوم صدوق(علل الشرائع ج 1 ص 17 ب 17 ح 1) از عمر و نامبرده نقل کرده و در این میان روایاتی دیگر نیز هست که دلالت دارد بر اینکه حوا را از پشت آدم یعنی از کوتاهترین ضلع او ( که سمت چپ او است)( خلق کرده و همچنین در تورات در فصل دوم از سفر تکوین چنین آمده ، لیکن هر چند چنین چیزی فی نفسه مستلزم محال عقلی نیست ، اما آیات کریمه قرآن از چیزی که بر آن دلالت کند خالی است.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر برهان (ج 1 ص 336 ح 10) از نهج البیان شیبانى از عمرو بن ابى المقدام روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 231 و 232 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : داستان حضرت آدم (علیهالسلام) |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اهمیت ارحام از نظر خداوند
در ذیل آیه : «و اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام »، از امام باقر(علیهالسلام) روایت آورده که فرمود : معنای تقوای از ارحام این است که از قطع رحم بپرهیزید.
علامه طباطبایی: بناى این تفسیر بر قرائت ارحام به فتحه میم است تا مفعول" اتقوا" در تقدیر باشد.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 232 و 233 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : خانواده- خویشاوندی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آثار صله ارحام
عبد بن حمید از عکرمة روایت کرده که ذیل جمله: « الذی تسائلون به و الارحام» ابن عباس گفت: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در معنای این جمله فرمود : خدای تعالی امر میکند به اینکه : صله رحم کنید و صله رحم ، هم زندگی دنیای شما را طولانیتر میکند ، هم در آخرت برایتان بهتر است .
علامه طباطبایی: اینکه فرمود : طولانیتر میکند ، اشاره است به روایات بسیار زیادی که وارد شده که صله رحم عمر را زیاد میکند و بر عکس قطع رحم عمر را کوتاه میسازد و ممکن است وجه آن را با بیانی که به زودی در تفسیر آیه :« و لیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریة ضعافا خافوا علیهم ...»(النساء / 9) میآید ، به ذهن نزدیک ساخت .
و ممکن است مراد از جمله :« فانه ابقی لکم »این باشد که صله رحم زندگی را از حیث آثارش طولانی میکند ، چون باعث وحدت جاری بین اقارب میشود و وقتی وحدت خویشاوندی محکمتر شد ، انسان در از بین بردن عوامل ناسازگار زندگی بهتر مقاومت میکند و بهتر از بلاها و مصائب و دشمنان جلوگیری به عمل میآورد .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را الدر المنثور (ج 2 ص 117) از عبد بن حمید از عکرمة روایت کرده است.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 233 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : خانواده- خویشاوندی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اهمیت ارحام از نظر خداوند
در روایات آمده : که منظور از ارحام ، ارحام مردم است که خدای عز و جل امر به صله آن فرموده و آنقدر مورد اهمیت و اهتمامش قرار داده که در ردیف خودش آورده است که فرموده : از خدا بترسید و از ارحام ... .
علامه طباطبایی: اینکه امام (علیهالسلام) فرمود : مگر نمیبینی ... بیان وجه تعظیم ارحام است و منظور از اینکه فرمود : در ردیف خود قرارش داده ، این است که همانطور که گفتیم فرموده : از خدا بترسید و از ارحام .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : این روایت را تفسیر عیاشى (ج 1 ص 217 ح 1) و اصول کافى (ج 2 ص 150 ح 1) روایت کرده اند.
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 233 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : خانواده- خویشاوندی |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● دوران جاهلیت جه دوره ای است؟
قرآن کریم روزگار عرب قبل از اسلام و متصل به ظهور اسلام را روزگار جاهلیت نامیده و این نامگزاری علتی جز این نداشته است که اشاره کند به اینکه حاکم در زندگی عرب آن روز ، تنها و تنها جهل بوده ، نه علم و در تمامی امورشان باطل و سفاهت بر آنان مسلط بوده است نه حق و استدلال .
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : عرب جاهلیت به طوری که قرآن کریم حکایت میکند چنین وصفی داشتند که :« یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیة »(آل عمران/154)،« ا فحکم الجاهلیة یبغون»(المائده/50) ،« اذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیة حمیة الجاهلیة»(الفتح/26) ،« و لا تبرجن تبرج الجاهلیة الاولی» (الأحزاب/33). عرب در آن ایام در سمت جنوب ، مجاور با حبشه بود که مذهب نصرانیت داشتند و در سمت مغرب ، مجاور بود با امپراطوری روم که او نیز نصرانی بود و در شمالش مجاور بود با امپراطوری فرس که مذهب مجوس داشت و در غیر این چند سمت عرب هند و مصر قرار داشت که دارای کیش و ثنیت بودند و در داخل سرزمینشان طوایفی از یهود بودند و خود عرب دارای کیش و ثنیت بود و بیشترشان زندگی قبیلهای داشتند و همه اینها که گفته شد ، یک اجتماع صحرائی و تاثیر پذیر برایشان پدید آورده بود ، اجتماعی که هم از رسوم یهودیت در آن دیده میشد و هم از رسوم نصرانیت و مجوسیت ، و در عین حال مردمی سر مست از جهالت خود بودند ، همچنانکه قرآن کریم در باره آنان فرموده :« و ان تطع اکثر من فی الارض یضلوک عن سبیل الله ان یتبعون الا الظن و ان هم الا یخرصون» (الأنعام/116).
از این جهت که بگذریم عشایر عرب که مردمی صحرانشین بودند علاوه بر زندگی پستی که داشتند ، اساس زندگی اقتصادیشان را جنگ و غارت تشکیل میداد ، ناگهان این قبیله بر سر آن قبیله میتاخت و دار و ندار او را میربود و به مال و عرض او تجاوز میکرد ، در نتیجه امنیتی و امانتی و سلمی و سلامتی در بین آنان وجود نداشت ، منافع از آن کسی بود که زورش بیشتر بود و قدرت و سلطنت هم از آن کسی که آن را به دست میآورد .
اما مردان عرب ، فضیلت و برتری در خونریزی و حمیت جاهلیة و کبر و غرور و پیروی ستمگران و از بین بردن حقوق مظلومان و دشمنی و ستیز با دیگران و قمار ، شراب ، زنا ، خوردن میته ، خون و خرمای گندیده و فاسد بود .
و اما زنان از تمامی مزایای مجتمع بشری محروم بودند ، نه مالک اراده خود بودند و نه مالک عملی از اعمال خود ، و نه مالک ارثی از پدر و مادر و برادر ، مردان با آنان ازدواج میکردند ، اما ازدواجی بدون هیچ حد و قیدی ، همچنانکه در یهود و بعضی از وثنیها ازدواج به این صورت بوده و با این حال زنان به این کار افتخار میکردند و هر کسی را که دوست میداشتند به سوی خود دعوت میکردند در نتیجه عمل زنا و ازدواجهای نامشروع از قبیل ازدواج زنان شوهردار بین آنان شایع شد و از عجایب زنان آن روز این بود که چه بسا لخت و مادر زاد به زیارت خانه کعبه میآمدند . (در مورد اولا د و فرزندان عرب باید گفت ) یکی از بدبختیها که گریبانگیر اولاد عرب بوده ، این بود که به دست پدر خود کشته میشد ، زیرا بلاد عرب خراب و اراضی آن خشک و بایر بود ، زراعتی نداشتند و بیشتر اوقات مردمش گرفتار قحطی و گرانی میشدند به این جهت پدران از ترس تهی دستی ، فرزندان خود را میکشتند ! و دختران را زنده به گور میکردند(التکویر/8) و بدترین خبر و وحشتزاترین بشارت این بود که به او بگویند همسرت دختر آورده است (الزخرف/17)! . بعد از گفتگو پیرامون همه این مطالب - که در باره احوال ، اعمال ، عادات ، و رسوم حاکم در بین عرب بود - امور دیگری از سیاق آیات قرآنی و خطابهائی که در آن به عرب شده ، به طور واضح استفاده میشود ، لذا خوانندگان را توصیه میکنم که این آیات و خطابها را و بیاناتی را که قرآن کریم در مکه و سپس در مدینه و بعد از شوکت یافتن اسلام به عرب کرده و به اوصافی که در آن آیات ، عرب را به آن توصیف نموده و اموری که قرآن عرب را به خاطر آن امور توبیخ و مذمت کرده و نهیهائی را که در این مدت ( با نرمی و یا به خشونت ) به عرب کرده ، به دقت مورد نظر قرار دهند که اگر مجموع اینها را مورد دقت قرار دهند ، خواهند دید که آنچه ما در باره عرب تذکر دادیم ، درست بوده است .
علاوه بر اینکه تاریخ هم همه این مطالب را ضبط کرده و از جزئیات ، تفاصیلی را ذکر نموده که در بیان ما نیامده بود ، چون بنای ما ، بیان آیات کریم و همچنین بنا بر اختصار گوئی است .
کوتاهترین کلمه و در عین حال وافیترین بیان برای افاده همه مطالبی که از وضع عرب آوردیم ، همان کلمه جاهلیت و تعبیر از آن ایام به عهد جاهلیت است که همه معانی گذشته بطور اجمال در این کلمه خوابیده و مندرج است ، و این بود وضع جهان عرب در آن روز .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان ج : 4، ص : 240 تا 243 |
قالب : تاریخی |
موضوع اصلی : جاهلیت |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بنی آدم اعضای یکدیگرند
در این آیه مىخواهد مردم را به تقوا و پروا داشتن از پروردگار خویش دعوت کند، مردمى که در اصل انسانیت و در حقیقت بشریت با هم متحدند و در این حقیقت بین زنشان و مردشان ، صغیرشان و کبیرشان ، عاجزشان و نیرومندشان ، فرقی نیست ، تا مردم در باره خویش به این بیتفاوتی پی ببرند تا دیگر مرد به زن و کبیر به صغیر ظلم نکند ، و با ظلم خود مجتمعی را که خداوند آنان را به داشتن آن اجتماع هدایت نموده آلوده نسازند.
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : از همین جا روشن میشود که چرا در آیه شریفه ، خطاب را متوجه ناس( همه مردم ) کرد و نه به خصوص مؤمنین ، و نیز چرا فرمان اتقوا را مقید به قید« ربکم» کرد و نفرمود : اتقوا الله - از خدا پروا کنید ، بلکه فرمود : ( از پروردگار خود پروا کنید ) ، چون صفتی که از خدا به یاد بشر انداخت ( که همه را از یک نفر خلق کرده ) صفتی است که پر و بال آن تمامی افراد بشر را میگیرد و اختصاصی به مؤمنین ندارد ، و این صفت خود یکی از آثار ربوبیت او است چون منشاش ربوبیت خدا یعنی تدبیر و تکمیل است ، نه الوهیت او .
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج4، ص: 213 |
قالب : اخلاقی |
موضوع اصلی : مساوات |
گوینده : علامه طباطبایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● صله ارحام -
سميه حدادي
امیر المؤمنین علی (ع) فرمودند: صله رحم کنید گرچه با سلام کردن باشد.خداوند فرمود:( واتقو الله...والارحام...)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : اجتماعی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : سمیه حدادی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مقدمه برای پذیرش احکام -
محمد به روز سعدآباد
در صدور احکام و پذیرش مغز و ظاهر حکم نیاز به شرایطی است که تشریح ان را به شکل مقدمات می توان مطرح کرد. برای احکام صادره بعدی و توجه به سطح بصیرت مورد نیاز جهت استنباط صحیح و تصمیم درست نیاز به توجه به موارد ذیل به شرح آیه مبارکه می باشد:
1) تقوا پیشه کنید!
2)خداوند پرورش دهنده شماست.
3) شما داراری اتحادی به شکل خلق شده از نفس واحدی را دارید و زوج آن را از خودش قرار داد.(هم خونی و هم خویی در شماست).
4)هنگامی که سوالی را مطرح می کنید تقوا پیشه کنید!
5) همچنین از نزدیکانتان سوال می کنید و یا از نزدیکانتان پیش خداوند سوالی را می آورید تقوا پیشه کنید!
6) اخطار می شود که خداوند مراقب شماست!
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : اخلاقی |
موضوع اصلی : احکام |
گوینده : محمد به روز سعدآباد |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عمل مقبول و ماندگار -
سيد علي بهبهاني
عملی نزد خداوند پذیرفته میشود و عامل آن به بهشت میرود که دارای دو رکن باشد: 1. حسن فعلی؛ یعنی نیک بودن عمل (عمل صالح). 2. حسن فاعلی؛ یعنی اعتقاد صحیح عامل (ایمان). در آیه مورد بحث، اجتماع دو رکن برای قبول چنین آمده است: ﴿فَاستَجابَ لَهُم رَبُّهُم اَنّی لااُضیعُ عَمَلَ عمِلٍ مِنکُم مِن ذَکَرٍ اَو اُنثی﴾. از آنجا که مخاطب خدای سبحان «اولوا الألباب» یعنی مؤمنان راستین هستند، شرط «ایمان» کنار «عمل صالح» جداگانه ذکر نشد.
در آیات دیگر، حفظ پاداش عمل صالح گاهی برای عنوان «محسن» 1 و زمانی برای عنوان «مؤمن» 2 ذکر شده است تا اجتماع دو رکن یاد شده محفوظ باشد.
شرط خلود در عذاب نیز سوء فعلی و سوء فاعلی است؛ لیکن اصل عذاب و ورود به جهنّم دو رکن لازم ندارد، بلکه صرف گناه و بد بودن عمل برای استحقاق جهنّم کافی است؛ گناهکار مؤمن باشد یا کافر؛ مثلاً دروغ گفتن، غصب مال دیگری و مانند آن از گناهان معروف، زمینه استحقاق عذاب را فراهم میکند و فرق ندارد که عامل این گناهان مسلمان باشد یا کافر.
البته لازم است عنایت شود که معنای گناه آن است که علم به موضوع و علم به حکم (حرمت) حاصل است و هیچ عذری در بین نیست، وگرنه طبق حدیث رفع 3 و مانند آن، حرمت برداشته میشود.
گفتنی است عمل نیک کافر بیاثر نیست و در دنیا جزای مادی دارد و در آخرت شاید سبب تخفیف در عذاب باشد؛ امّا عامل دستیابی وی به بهشت نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : عمل انسان |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ویژگیهای ستودنی زن -
سيد علي بهبهاني
1. خدای سبحان زنان را شش سال زودتر از مردان لایق خطاب خویش، مستقل و مکلّف کرده است: دختر در نُه سالگی در دین خود بالغ شمرده میشود؛ ولی پسران در پانزده سالگی.
تذکّر: ممکن است موجودی زود رشد کند و زود هم متوقف گردد؛ لیکن دلیلی بر سرعت توقف رشد زن وجود ندارد، بلکه وی همتای مرد زندگی دوران میانسالی و نیز سالمندی خود را پشت سر میگذارد.
2. در معاملات اقتصادی، مشهور میان فقها این است که معامله پسر را پیش از پانزده سالگی باطل میدانند؛ ولی دختر پس از نه سالگی (سنّ بلوغ) میتواند طرف معامله باشد و تصمیم و امضای او مشروع و قانونی است. البته مسائل کلان اقتصادی حکم خاص خود را دارد.
3. در امور اجرایی که نقش چندانی در کمال انسان و تعالی روح او ندارد، ممکن است مردان قویتر باشند؛ امّا زنان بر اثر برخورداری از طبعی لطیف و رقیق، در مناجات با پروردگار و انجذاب به سوی او مستعدّتر و در پذیرش موعظه مهیّاترند و سخنان حکیمانه انبیا و ائمّه(علیهمالسلام) در زنان مؤثرتر و پذیرش حقایق و معارف قرآن کریم از سوی زنان نسبت به مردان بیشتر وسریعتر است. البته باید تعدیل و تکمیل شود.
4. سلاح گریه براساس و سلاحه البکاء 1 که وسیله اظهار ذلّت در برابر مولاست، بیش از مردان در اختیار زنان است. البته باید براساس معرفت، تلطیف و جهتدار شود.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : زن |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شبهه نقص عقل زن -
سيد علي بهبهاني
در نهج البلاغه زنان «نواقص العقول» شمرده شدهاند 2. این ناقص به معنای معیوب بودن نوع زن نیست، بلکه به قرینه کنتم جند المرأة 3 در خطاب به اهل بصره، «قضیةٌ فی واقعةٍ» بوده است، چنانکه آن حضرت(علیهالسلام) درباره تفاوتهای موجود بین مردم چنین فرموده است: مادّ القامة قصیر الهمّة 4. اینگونه سخنان، توجیه خاص دارد.
تذکّر: 1. ادلهای که در نقص حظّ زن، نقص ایمان زن و... در همان خطبه آمد که مشابه سخن حضرت رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم در همین مورد است، همراه با اموری است که تمامیّت آن ادله را مورد تأمل قرار میدهد و توضیح آن در کتاب زن در آئینه جلال و جمال 5 آمده است.
2. توجیه اینگونه احادیث گاهی به حمل قضیه وارد در آنها به نحو قضیه خارجیه است نه حقیقیه و زمانی به این است که به نحو قضیّه مهمله است نه موجبه کلیّه.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر تسنیم |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : روح |
گوینده : آیت الله جوادی آملی |
1)
: در این باره لطفا سخنران اقای رائفی پور رو پیوست کنید
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ازدواج فرزندان آدم -
سيد علي بهبهاني
روایات دربارهى ازدواج فرزندان آدم دو نوع است، آنچه با قرآن هماهنگ است، روایاتى است که مىگوید فرزندان آدم با یکدیگر ازدواج کردند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان حضرت آدم (علیهالسلام) |
گوینده : حجت الاسلام قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ازدواج فرزندان آدم -
سيد علي بهبهاني
روایات دربارهى ازدواج فرزندان آدم دو نوع است، آنچه با قرآن هماهنگ است، روایاتى است که مىگوید فرزندان آدم با یکدیگر ازدواج کردند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : داستان حضرت آدم (علیهالسلام) |
گوینده : حجت الاسلام قرائتی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تقوا -
عليرضا مزروعي
1- آغاز سوره ى خانواده، با سفارش به تقوا شروع شده است، یعنى بنیان خانواده، بر تقواست و مراعات آن بر همه لازم است. «یا ایّها الناس اتّقوا»
2- خلقت و تربیت انسان، هر دو به دست خداست، پس پروا و اطاعت هم باید از او باشد. «اتّقوا ربکم الّذى خلقکم»
3- همهى انسانها از یک نوعند، پس هر نوع تبعیض نژادى، زبانى، اقلیمى و... ممنوع است. «خلقکم من نفس واحدة»
4- زن و مرد در آفرینش وحدت دارند و هیچکدام از نظر جنسیّت بر دیگرى برترى ندارند. «خلق منها زوجها»
5 - همهى انسانها در طول تاریخ، از یک پدر ومادرند. «بثّ منهما رجالاً...» روایات دربارهى ازدواج فرزندان آدم دو نوع است، آنچه با قرآن هماهنگ است، روایاتى است که مىگوید فرزندان آدم با یکدیگر ازدواج کردند. <226>
6- در مسائل تربیتى، تکرار یک اصل است. «اتّقوا ربّکم... اتّقوا اللّه»
7- رعایت حقوق خانواده و خویشاوندان، لازمهى تقواست. «اتّقوا اللّه... والارحام» امام باقرعلیه السلام فرمود: قرابت دلبستگان پیامبرصلى الله علیه وآله را باید با موّدت مراعات کرد. <227>
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : تقوا- پرهیزگاری- تقوی |
گوینده : علیرضا مزروعی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تقوا 2 -
. پوربافراني
اولین حکمى که در این سوره مبارکه به تمام افراد بشر مقرر فرموده تقوا است زیرا تقوا جامع تمام خوبیها است و نزد اهل تحقیق تقوا اجتناب از هر چیزى جز خدا است.
کشف الاسرار در ذیل این آیه شریفه می نویسد: تقوا بر سه قسمت است:
(۱) پرهیز کردن از شرک که تقواى عام است.
(۲) پرهیز کردن از گناه که تقواى خاص است.
(۳) پرهیز کردن از شبهات که تقواى خاص خاص است.
شیبانى به سند خود در تفسیر آیه شریفه یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ از امام جعفر صادق (علیه السّلام) نقل کرده که فرمود: مراد از تقوا فرمانبردارى خدا و معصیت نکردن و متذکر حق بودن و فراموش نکردن آن است و همچنین شکر نعمت بجاى آوردن و ناسپاسى و کفران نکردن است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علی بافرانی |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ارحام -
. پوربافراني
امیرالمؤمنین على(علیه السلام) فرمودند: صلهى رحم کنید، گرچه با سلام دادن باشد، خداوند فرمود: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ»، «وَ الْأَرْحامَ …»(کافى، ج ۲)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تبیان |
قالب : لغوی |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علی بافرانی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نکته -
. پوربافراني
منبع : تبیان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علی بافرانی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تنوع -
. پوربافراني
خالق انسان، همه انسانها را فقط از طریق آدم و حوا آفرید و در تکثیر نسل آنها موجود دیگری ـ مانند فرشتگان یا جنّیان ـ دخالتی نداشتند. در حدیثی از امام رضا(ع) همین معنا دیده میشود. آن حضرت فرمود تکثیر نسل بشر با ازدواج فرزندان آدم و حوا با یکدیگر انجام گرفت، البته با زایشهای متعددی که حضرت حوا داشته است.1
از نظر قرآن گوناگونی و تنوع شرایع انبیاء الهی مسئله روشنی است. خداوند حکیم بر اساس مصالح انسانها و ضرورتهای ادوار گوناگون زندگی او، شرایع مختلفی تشریع فرمود.
خداوند نزد اعراب جاهلیت نیز دارای عظمت و محبوبیت بوده است، چرا که در کارهایشان به نام او سوگند داده میشدند و یا به نام او پیمان میبستند. و از آنجایی که از این عمل آنان نهی نشده، پس سوگند به خداوند جایز است.
دستور صریح به پاسداشت حرمت خویشان و ارحام در کنار دستور به تقوای الهی، اهمیت این موضوع را میرساند و از آنجایی که همه انسانها از یک پدر و مادر میباشند و در یک رحم به هم میرسند، این دستور به پاسداشت ارحام، خود دستور به پاسداشت مقام رفیع انسان است که اگر همگان به این دستور الهی عمل کنند و هر فردی با همه افراد انسانها به مانند اقوام و ارحام خود برخورد کند، انسان گرامی داشته خواهد شد.
خداوند متعال پس از امر به تقوا و پاسداشت حرمت ارحام، به انسانها هشدار میدهد و تهدیدی ضمنی را متوجه آنان میسازد که بدانید خداوند ناظر و نگهبان شما است و انگیزهها و نیز کارهایتان بر او پنهان نمیباشد. این خود ایجاد ضمانت اجرایی برای دستورات الهی میباشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تبیان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علی بافرانی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تقوا -
. پوربافراني
اولین حکمى که در این سوره مبارکه به تمام افراد بشر مقرر فرموده تقوا است زیرا تقوا جامع تمام خوبیها است و نزد اهل تحقیق تقوا اجتناب از هر چیزى جز خدا است.
کشف الاسرار در ذیل این آیه شریفه می نویسد: تقوا بر سه قسمت است:
(۱) پرهیز کردن از شرک که تقواى عام است.
(۲) پرهیز کردن از گناه که تقواى خاص است.
(۳) پرهیز کردن از شبهات که تقواى خاص خاص است.
شیبانى به سند خود در تفسیر آیه شریفه یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ از امام جعفر صادق (علیه السّلام) نقل کرده که فرمود: مراد از تقوا فرمانبردارى خدا و معصیت نکردن و متذکر حق بودن و فراموش نکردن آن است و همچنین شکر نعمت بجاى آوردن و ناسپاسى و کفران نکردن است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تبیان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : بدون موضوع |
گوینده : علی بافرانی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● صله رحم -
شهرام سليمان زاده
امیرالمؤمنین علىعلیه السلام فرمودند: صلهى رحم کنید، گرچه با سلام دادن باشد، خداوند فرمود: «و اتّقوا اللّه... و الارحام...»
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : خوف از خداوند- ترس از خداوند |
گوینده : کافی ج2 ص 150 |
1)
طوفانی : فرمایش متین و کاربردی ای آقا امیرمومنان فرمودند. روحشان قرین الله باد.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● - محل نزول سوره نساء -
مسعود ورزيده
تمام آیات این سوره ( به استثناى آیه 58 طبق نقل بعضى از مفسران ) در مدینه نازل شده است و از نظر ترتیب نزول بعد از سوره ممتحنه قرار دارد.
زیرا میدانیم ترتیب کنونى سورههاى قرآن مطابق ترتیب نزول سورهها نیست یعنى بسیارى از سورههائى که در مکه نازل شده در آخر قرآن قرار دارد و بسیارى از سورههائى که در مدینه نازل شده است در اوائل قرآن قرار گرفته.
البته همانطور که در آغاز جلد اول گفتیم مدارکى در دست است که جمعآورى سورههاى قرآن به شکل کنونى در زمان خود پیغمبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) واقع شده بنا بر این به هنگام جمعآورى قرآن شخص پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) به دلائل مختلفى از جمله اهمیت مطالب ، و ترتیب طبیعى آنها ، دستور داده است که سورهها را بر طبق وضعى که الان مىبینیم ترتیب دهند ، که نخستین آنها سوره حمد و آخرین آنها سوره الناس است بدون اینکه کلمه و یا حتى حرفى از آیات و یا سورهها کم و یا زیاد شود .
این سوره از نظر تعداد کلمات و حروف ، طولانىترین سورههاى قرآن بعد ازسوره البقره است و داراى 177 آیه میباشد و نظر به اینکه بحثهاى فراوانى در مورد احکام و حقوق زنان در آن طرح شده به سوره نساء نامیده شده است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : سوره نساء |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محتویات این سوره -
مسعود ورزيده
همانطور که گفتیم این سوره در مدینه نازل شده ، یعنى به هنگامى که پیامبر (صلىاللهعلیهوآلهوسلّم) دست در کار تاسیس حکومت اسلامى و ایجاد یک جامعه سالم انسانى بود ، به - همین دلیل بسیارى از قوانینى که در سالم سازى جامعه مؤثر است در این سوره نازل شده است.
از طرفى چون افرادى که تار و پود این جامعه نو پا را تشکیلمىدادند ، افراد بتپرست دیروز با آن همه آلودگىهاى دوران جاهلیت بودهاند ، لذا باید قبل از هر چیز رسوبات گذشته را از مغز و روح آنها بیرون ساخت و به جاى آن قوانین و برنامههائى که براى نوسازى یک جامعه فرسوده لازم است قرار داد بطور کلى بحثهاى مختلفى که در این سوره مىخوانیم عبارتند از:
1 -دعوت به ایمان و عدالت و قطع رابطه دوستانه با دشمنان سرسخت.
2 -قسمتى از سرگذشت پیشینیان براى آشنائى هر چه بیشتر به سرنوشت جامعههاى نا سالم.
3 -حمایت از کسانى که نیازمند به کمک هستند ، مانند یتیمان ، و دستورهاىلازم براى نگاهدارى و مراقبت از حقوق آنها.
4 -قانون ارث بر اساس یک روش طبیعى و عادلانه در برابر شکل بسیار زنندهاى که در آن زمان داشت و به بهانههاى مختلفى افراد ضعیف را محروم مىساختند.
5 -قوانین مربوط به ازدواج و برنامههائى براى حفظ عفت عمومى.
6 -قوانین کلى براى حفظ اموال عمومى.
7 -کنترل و نگهدارى و بهسازى نخستین واحد اجتماع یعنى محیط خانواده.
8 -حقوق و وظائف متقابل افراد جامعه در برابر یکدیگر.
9 -معرفى دشمنان جامعه اسلامى و بیدار باش به مسلمانان در برابر آنها.
10 -حکومت اسلامى و لزوم اطاعت از رهبر چنین حکومتى.
11 -تشویق مسلمانان به مبارزه با دشمنان شناخته شده.
12 -معرفى دشمنانى که احیانا فعالیتهاى زیر زمینى داشتند.
13 -اهمیت هجرت و لزوم آن به هنگام روبرو شدن با یک جامعه فاسد و غیر قابل نفوذ.
14 -مجددا بحثهائى در باره ارث و لزوم تقسیم ثروتهاى متراکم شده در میان وارثان.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : سوره نساء |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت تلاوت این سوره -
مسعود ورزيده
پیامبر اسلام طبق روایتى فرمود : هر کس سوره نساء را بخواند گویا به اندازه هر مسلمانى که طبق مفاد این سوره ارث میبرد ، در راه خدا انفاق کرده است و همچنین پاداش کسى را که بردهاى را آزاد کرده به او میدهند .
بدیهى است در این روایت و در تمام روایات مشابه آن ، منظور تنها خواندن آیات نیست بلکه خواندن ، مقدمهاى است براى فهم و درک ، و آن نیز به نوبه خود مقدمهاى است براى پیاده ساختن آن در زندگى فردى و اجتماعى ، و مسلم است که اگر مسلمانان از مفاد آیات این سوره در زندگى خود الهام بگیرند همه این پاداشها را علاوه بر نتائج دنیوى آن خواهند داشت.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیرنمونه |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : سوره نساء |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اهمیت صله رحم -
مرضيه علمدار
منبع : نهج البلاغه حکمت14 |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : عمل صالح |
گوینده : مرضیه علمدار |
1)
طوفانی : واقعا این سخن آقا امیر مومنان بسیار به حقّ و عمیق است. روحشان شاد.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فظیلت تلاوت سوره نساء -
داريوش بيضايي
سوره نساء در مدینه منوره نازل شد و بقول کوفیین عدد آیات این سوره یکصد و هفتاد و شش آیه و بعقیده دیگران هفت میباشد و سه هزار و هفتصد و چهل و پنج کلمه و شانزده هزار و سی حرف است.
عیاشی بسند خود از امیرالمومنین(ع) روایت کرده فرمود: هر کس در هر جمعه سوره نساء را تلاوت کند از فشار قبر ایمن باشد.
طبرسی از ابی بن کعب روایت کرده گفت پیغمبر اکرم(ص) فرمود: هر که سوره نساء را قرائت کند مانند کسی است که تمام دارایی خود را در راه خدا بمردم صدقه داده و پاداش آزاد کردن بنده در راه خدا را داشته باشد و فرمود: یاد بگیرید سوره بقره و نساء و مائده و حج و نور را که در این سوره ها احکام و واجبات خدا میباشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره نساء |
گوینده : بیضایی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جامعه بشری -
مرتضي جليلي
نفس واحده یعنی یک حقیقت (ازهرحقیقتی یک جفت آفریدیم نه اینکه ازیکی دیگری راآفریدیم راه تمایزبسته است/تساوی زن ومرد /من کل شی خلقنا زوجین
الارحام :(واتقوا )الارحام =ازقطع صله رحم بپرهیزید
تسائلون به : قسم می دهید به او
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : درس تفسیر آیه ا....جوادی آملی |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : خلقت انسان |
گوینده : مرتضی جلیلی |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.