از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(وما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله ):(و ما هیچ رسولی رانفرستادیم مگر برای آنکه مردم ، او را به خاطر اینکه از طرف ماست اطاعت کنند)،این بیان رد مطلق همه اعمال منافقین است ، چون تمام این کارها مخالفت کردن با رسول خداست ، در حالیکه خدا پیامبر (ص )را برای این فرستاده که مردم از او اطاعت کنند تا به سعادت رسند، (ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابارحیما):(و اگر آنها زمانی که به نفس خود ستم کردند نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند ورسول هم برایشان طلب آمرزش کرده بود ،هرآینه خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند) یعنی اگر بعد از میل و انحرافشان از راه و روش عبودیت و اطاعت ازرسول اگر به جای عذر خواهی بدتر از گناه ، تنها استغفار و توبه کنند وپیامبر(ص )هم برای آنها طلب آمرزش نماید، در این صورت خدا هم چون مهربان و توبه پذیر است ،توبه آنها را قبول می کند و آنها را می آمرزد. [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
1) : ابن شهر آشوب روایت کرده که مردى در زمان رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم گناهى کرد و از بیم پنهان شد تا هنگامى که حسنین را تنها یافت ، پس ایشان را بر گرفت و بر دوش خود سوار کرد و به نزد حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم آورد و عرض کرد: یا رسول اللّه !اِنّى مُسْتَجیرٌ باللّه وَ بِهِما؛ یعنى من پناه آورده ام به خدا و به این دو فرزندان تو از آن گناه که کرده ام ، رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم چنان بخندید که دست به دهان مبارک گذاشت و فرمود بر او که آزادى و حسنین را فرمود که شفاعت شما را قبول کردم در حقّ او، پس این آیه نازل شد (وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ(18)...).(19)
منتهی الاعمال
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
آیا برای آمرزش گناهان غیر از استغفار خود آدم استغفار کسی لازم است یا نه؟ استغفار مؤمنین یا ملائکه دلیل بر لزوم آنها نیست ولی استغفار رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دلیل بر لزوم او هست همین آیه محلّ بحث، آیه محلّ بحث فصل دوم آن این است که ﴿وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرَوا اللّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوَّاباً رَحِیماً﴾ اگر اینها که گناه کردند و به خود ظلم کردند به حضور نبوّت و رسالت بیایند و استغفار بکنند و پیامبر برایشان استغفار بکند خدا اینها را می‌آمرزد و خدا را توّاب رحیم می‌بینند این معنایش این است که چون مرکّب «ینتفی بانتفاع أحد الأجزاء» اگر اینها گناه کردند به حضور نبوّت نیایند یا استغفار نکنند یا استغفار بکنند ولی پیامبر برای آنها استغفار نکند آمرزیده نیستند چون مرکّب «ینتفی بانتفاع أحد الأجزاء» پس ظاهر فصل دوم آیه محلّ بحث این است که استغفار پیامبر برای بخشش گناه تبهکاران لازم است.
ولی طایفه دیگر دلالت می‌کند که استغفار از خدا به تنهایی کافی است و آن آیهٴ 125 سورهٴ «آل‌عمران» است که قبلاً گذشت آن آیه این است که ﴿وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ﴾ همین اینها کسانی که کارِ بدی کردند به خود ظلم کردند اگر استغفار بکنند همین دیگر نفرمود پیامبر برای آنها استغفار بکند.
خب، این آیه هم چون در مقام تحدید است مفهوم دارد پس این آیه می‌گوید که غیر از استغفارِ گنهکار چیز دیگر لازم نیست، فصل دوم آیه محلّ بحث می‌گوید برای آمرزش گناهِ گنهکاران دو چیز لازم است یکی استغفار خود آنها، یکی استغفار رسول خدا.
حلّ این تعارض بدیی آن است که آنجا که شفاعت مقرّر است و رسول خدا حتماً حضور دارد و بدون وساطت پیامبر مشکل حل نمی‌شود در آن‌گونه از موارد این آیهٴ ﴿وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً﴾ یعنی آیه 125 سورهٴ «آل‌عمران» این اطلاقش تقیید می‌شود چون ظاهر آیه این است که استغفار بکنند خواه پیامبر برایشان استغفار بکند خواه نکند این اطلاق آیه 125 سورهٴ «آل‌عمران» به آیه محلّ بحث سورهٴ «نساء» تقیید می‌شود و آنجا که ذات اقدس الهی بلاواسطه می‌بخشد چون شفاعت جایز است نه واجب آن طور نیست که جمیع گناهان حتماً باید با شفاعت باشد یک عدّه‌ از گناهان است که «وآخر من یشفع أرحم الراحیمن» یک رابطه مستقیمی هم بین عبد و مولا هست آخرین شفیع خداست «وآخر من یشفع أرحم الراحیمن». در آن مواردی که ذات اقدس الهی می‌بخشد و خودش شفاعت می‌کند در آن‌گونه از موارد استغفار رسول خدا ضمیمهٴ کمال مغفرت را فراهم می‌کند.
فتحصّل که این آیه سورهٴ «نساء» یا حمل بر نفی صحّت است آنجا که شفاعت لازم است یا حمل بر نفی کمال است آنجا که شفاعت لازم نیست ولی مکمّل است
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عليرضا مزروعي - تفسیرنور
سیماى یک جامعه و مدیریّت سالم آن است که مردمش با ایمان، رهبرش آسمانى، فرمان‏برى و اطاعت مردم قوى، منحرفانش پشیمان و اهل استغفار و رهبرش پذیرا و مهربان باشد. چنانکه دعاى پیامبر در حقّ مؤمنان مستجاب است، «استغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه» دعاى نیکان و فرشتگان نیز در حقّ آنان اثر دارد. در یک جا استغفار فرشتگان براى مردم مطرح است. «و یستغفرون لمن فى‏الارض» <320> و در جاى دیگر براى مؤمنان. «و یستغفرون للذین آمنوا» <321> [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  رضا رضائي
تفسیر نمونه
قرآن در آیات گذشته مراجعه به داوران جور را شدیدا محکوم نمود، در این آیه به عنوان تاءکید این سخن مى گوید: ((پیامبرانى را که ما مى فرستادیم همه براى این بوده اند که به فرمان خدا از آنها اطاعت شود)). و هیچ گونه مخالفتى نسبت به آنها انجام نگردد (و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله ). زیرا آنها هم رسول و فرستاده خدا بوده اند و هم رئیس حکومت الهى ، بنابر این مردم موظف بوده اند هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگى اجراى آن از آنها پیروى کنند، و تنها به ادعاى ایمان قناعت نکنند. از ایـن جـمـله بـه خـوبـى اسـتـفـاده مـى شـود کـه هـدف از فـرسـتـادن پـیـامـبران ، اطاعت و فـرمـانـبـردارى کـردن هـمـه مـردم بـوده اسـت ، حـال اگـر بـعـضـى از مـردم از آزادى خـود سـوءاسـتـفـاده کـردند و اطاعت ننمودند، تقصیر متوجه خود آنها است ، بنابر این آیه فوق عـقـیـده جـبریون را که مى گویند بعضى از مردم از آغاز موظف به اطاعت ، و بعضى محکوم به عصیان و مخالفت هستند را نفى مى کند. ضمنا از تعبیر ((باذن الله )) استفاده مى شود که پیامبران الهى هر چه دارند از نـاحیه خدا است و به عبارت دیگر وجوب اطاعت آنها بالذات نیست ، بلکه آن هم به فرمان پروردگار و از ناحیه اوست . سـپـس در دنـبـاله آیـه راه بـازگـشـت را بـه روى گناهکاران و آنها که به طاغوت مراجعه کـردنـد، و یا به نحوى از انحاء مرتکب گناهى شدند، گشوده و مى فرماید: ((اگر آنها هنگامى که به خویش ستم کردند، به سوى تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى نمودند و پـیامبر هم براى آنها طلب آمرزش مى نمود، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند)) (و لو انـهـم اذ ظـلمـوا انـفـسـهـم جـاؤ ک فـاسـتـغـفـروا الله و اسـتـغـفـر لهـم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما). قابل توجه اینکه قرآن به جاى اینکه بگوید: نافرمانى خدا کردند و مراجعه به داوران جـور نـمـودنـد مى گوید: ((اذ ظلموا انفسهم )) (هنگامى که به خویش ستم کردند)! اشاره به اینکه فایده اطاعت فرمان خدا و پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) متوجه خود شما مى شود، و مخالفت با آن در واقع یک نوع ستم به خویشتن است ، زیرا زندگى مادى شما را به هم مى ریزد و از نظر معنوى مایه عقب گرد شما است . از ایـن آیـه ضمنا پاسخ کسانى که توسل جستن به پیامبر و یا امام را یک نوع شرک مى پـندارند، روشن مى شود، زیرا این آیه صریحا مى گوید: آمدن به سراغ پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و او را بر در درگاه خدا شفیع قرار دادن ، و وساطت و استغفار او براى گنهکاران مؤ ثر است ، و موجب پذیرش توبه ، و رحمت الهى است . اگـر وسـاطـت و دعـا و اسـتـغفار و شفاعت خواستن از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) شرک بود چگونه ممکن بود که قرآن چنین دستورى را به گنهکاران بدهد! مـنـتـهـا افـراد خـطـاکـار بـاید نخست خود توبه کنند و از راه خطا برگردند، سپس براى قبول توبه خود از استغفار پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز استفاده کنند. بدیهى است پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمرزنده گناه نیست ، او تنها مى تواند از خدا طلب آمرزش کند و این آیه پاسخ دندان شکنى است به آنها که این گونه وساطت را انکار مى کنند (دقت کنید). جـالب تـوجـه ایـنـکـه قـرآن نـمـى گـویـد: تـو بـراى آنها استغفار کن بلکه مى گوید: ((رسول )) براى آنها استغفار کند، این تعبیر گویا اشاره به آن است که پیامبر (صلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) از مـقـام و مـوقـعـیـتش استفاده کند و براى خطاکاران توبه کننده استغفار نماید. این معنى (تاءثیر استغفار پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) براى مؤ منان ) در آیات دیگرى از قرآن نیز آمده است مانند آیه 19 سوره محمد و آیه 5 سوره منافقون و آیه 114 سوره توبه که درباره استغفار ابراهیم نسبت به پدرش (عمویش ) اشاره مى کند، و آیات دیـگـرى کـه نهى از استغفار براى مشرکان مى کند و مفهومش این است که استغفار براى مؤ مـنان بى مانع است ، و نیز از بعضى از آیات استفاده مى شود که فرشتگان براى جمعى از مـؤ مـنان خطاکار در پیشگاه خداوند استغفار مى کنند (سوره غافر آیه 7 و سوره شورى آیه 5). خـلاصـه ایـنـکـه آیـات زیـادى از قـرآن مـجـیـد حـکـایـت از این معنى مى کند که پیامبران یا فـرشـتـگـان و یـا مـؤ مـنـان پاکدل مى توانند براى بعضى از خطاکاران استغفار کنند، و اسـتـغـفـار آنـهـا در پـیـشـگاه خدا اثر دارد، این خود یکى از معانى شفاعت کردن پیامبر و یا فـرشـتـگـان و یـا مـؤ مـنـان پـاکـدل بـراى خـطاکاران است ، ولى همانطور که گفتیم چنین شفاعتى نیازمند به وجود زمینه و شایستگى و آمادگى در خود خطاکاران است . شـگفت انگیز اینکه از پاره اى از کلمات بعضى از مفسران استفاده مى شود که خواسته اند اسـتـغـفـار پـیـامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) را در آیه فوق مربوط به تجاوز به حقوق شخصى خود پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بدانند و بگویند چون نسبت به خـود پـیـغـمـبـر (صـلى الله عـلیه و آله و سلم ) ستم کرده بودند، لازم بود رضایت او را بدست آورند تا خداوند از خطاى آنها بگذرد! ولى روشن است که ارجاع داورى به غیر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) ستمى به شـخـص پـیـغـمـبـر نیست بلکه مخالفت با منصب خاص او و یا به عبارت دیگر مخالفت با فرمان خـداسـت و بـه فـرض که ستمى بر شخص پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) باشد قـرآن روى آن تـکـیـه نـکـرده اسـت بلکه تکیه قرآن روى این مطلب است که آنها برخلاف فرمان خدا رفتار کردند. بـه عـلاوه اگـر مـا به کسى ستم کنیم رضایت او کافى است چه نیازى به استغفار او در پـیـشگاه خدا است ؟ و از همه گذشته به فرض که چنین تفسیرى براى آیه فوق کنیم در مـورد آن هـمه آیات دیگر که استغفار پیامبران و فرشتگان و مؤ منان را در حق خطاکاران مؤ ثر مى داند چه خواهیم گفت ؟ آیا در مورد آنها نیز پاى حقوق شخصى در میان بوده است ؟!.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کشاف
( و ما أرسلنا من رسول ) و ما أرسلنا رسولا قط ( إلا لیطاع بإذن الله ) بسبب إذن الله فی طاعته ، و بأنه أمر المبعوث إلیهم بأن یطیعوه و یتبعوه ، لأنه مؤد عن الله ، فطاعته طاعة الله و معصیته معصیة الله ( ومن یطع الرسول فقد أطاع الله ) و یجوز أن یراد بتیسیر الله و توفیقه فی طاعته ( و لو أنهم إذ ظلموا أنفسهم ) بالتحاکم إلی الطاغوت ( جاؤک ) تائبین من النفاق متنصلین عما ارتکبوا ( فاستغفروا الله ) من ذلک بالإخلاص ، و بالغوا فی الاعتذار إلیک من إیذائک برد قضائک ، حتی انتصبت شفیعا لهم إلی الله و مستغفرا ( لوجدوا الله توابا ) لعلموه توابا ، أی لتاب علیهم . و لم یقل : و استغفرت لهم ، و عدل عنه إلی طریقة الالتفات ، تفخیما لشأن رسول الله صلی الله علیه و سلم و تعظیما لاستغفاره ، و تنبیها علی أن شفاعة من اسمه الرسول من الله بمکان .
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ابراهيم چراغي - تفسیر نمونه
(آیه 64)- قرآن در آیات گذشته مراجعه به داوران جور را شدیدا محکوم نمود، در این آیه به عنوان تأکید مى‏گوید.

«ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این منظور که به فرمان خدا از وى اطاعت شود» و هیچ گونه مخالفتى نسبت به آنها انجام نگردد (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِیُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ).

زیرا آنها هم رسول و فرستاده خدا بوده‏اند و هم رئیس حکومت الهى، بنابراین، مردم موظف بوده‏اند هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگى اجراى آن از آنها پیروى کنند، و تنها به ادعاى ایمان قناعت نکنند.

سپس در دنباله آیه راه بازگشت را به روى گناهکاران و آنها که به طاغوت برگزیده تفسیر نمونه، ج‏1، ص: 417

مراجعه کردند، و یا به نحوى از انحاء مرتکب گناهى شدند، گشوده و مى‏فرماید:

«اگر آنها هنگامى که به خویش ستم کردند، به سوى تو مى‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏نمودند و پیامبر هم براى آنها طلب آمرزش مى‏نمود، خدا را توبه‏پذیر و مهربان مى‏یافتند» (وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً).

اشاره به این که فایده اطاعت فرمان خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله متوجه خود شما مى‏شود و مخالفت با آن یک نوع ستم به خویشتن است زیرا زندگى مادى شما را به هم مى‏ریزد و از نظر معنوى مایه عقب‏گرد شماست.

از این آیه ضمنا پاسخ کسانى که توسل جستن به پیامبر و یا امام را یک نوع شرک مى‏پندارند روشن مى‏شود، زیرا این آیه صریحا مى‏گوید که آمدن به سراغ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و او را بر درگاه خدا شفیع قرار دادن، و وساطت و استغفار او براى گنهکاران مؤثر است، و موجب پذیرش توبه، و رحمت الهى است.

[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  . پوربافراني
تفسیر نور
سیماى یک جامعه و مدیریّت سالم آن است که مردمش با ایمان، رهبرش آسمانى، فرمان‏برى و اطاعت مردم قوى، منحرفانش پشیمان و اهل استغفار و رهبرش پذیرا و مهربان باشد. چنانکه دعاى پیامبر در حقّ مؤمنان مستجاب است، «استغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه» دعاى نیکان و فرشتگان نیز در حقّ آنان اثر دارد. در یک جا استغفار فرشتگان براى مردم مطرح است. «و یستغفرون لمن فى‏الارض» <320> و در جاى دیگر براى مؤمنان. «و یستغفرون للذین آمنوا» <321> 1- هدف از فرستادن انبیا، هدایت مردم از طریق اطاعت از آنان است. «الا لیطاع» 2- اطاعت مخصوص خداست. حتّى اطاعت از پیامبران باید با اذن خدا باشد و گرنه شرک است. «لیطاع باذن اللّه» 3- توبه‏ى ترک رهبر، بازگشت به رهبر است. «لیطاع - جاؤک» 4- رها کردن انبیا ورجوع به طاغوت، ظلم به مقام انسانى خود است. «ظلموا انفسهم» (با توجّه به ارتباط این آیه با آیات قبل) 5 - پیوند همه مردم با رسول‏اللّه باید محکم باشد. چه مؤمن چه فاسق. مؤمن براى کسب فیض و فاسق براى درک شفاعت. «جاؤک» 6- راه بازگشت و توبه براى خطاکاران و حتّى منافقان باز است. (با توجّه به آیات قبل که مربوط به منافقان است) «فاستغفروا اللّه» 7- زیارت رهبران آسمانى و استمداد و توسل از طریق آن عزیزان، مورد تأیید قرآن است. «جاؤک فاستغفروااللّه و استغفر لهم الرسول» 8 - پیامبر بخشنده‏ى گناه نیست، واسطه‏ى عفو الهى است. «استغفر لهم الرسول» 9- خطاکار، ابتدا باید پشیمان شود وبه سوى حقّ برگردد، سپس براى استحکام رابطه با خدا، از مقام رسالت کمک بگیرد. «استغفروا اللّه واستغفر لهم الرسول» 10- گناهکاران نباید مأیوس شوند، استغفار، توبه و زیارت اولیاى خدا، وسیله‏اى براى بازسازى روحى آنان است. «جاءوک فاستغفروا...» 11- در زیارت رسول خدا و اقرار به لغزش و استغفار خود احساس سبک شدن از گناه به انسان دست مى‏دهد. «لوجدوا اللَّه تواباً» 12- اگر خطاکاران را بخشیدید به آنان محبّت نیز بکنید. «توّاباً رحیماً» 13- گناه، حجابى میان انسان و رحمت الهى است و همین که آن حجاب برطرف شد، رحمت دریافت مى‏شود. «استغفر.... لوجدوا اللَّه» 14- اقرار و اعتراف به گناه و استغفار از آن در محضر اولیاى خدا، وسیله و زمینه‏ى عفو الهى است. «جاؤک فاستغفروا... لوجدوا اللَّه توّاباً رحیماً [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
(64)(وما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله ):(و ما هیچ رسولی رانفرستادیم مگر برای آنکه مردم ، او را به خاطر اینکه از طرف ماست اطاعت کنند)،این بیان رد مطلق همه اعمال منافقین است ، چون تمام این کارها مخالفت کردن با رسول خداست ، در حالیکه خدا پیامبر (ص )را برای این فرستاده که مردم از او اطاعت کنند تا به سعادت رسند، (ولو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابارحیما):(و اگر آنها زمانی که به نفس خود ستم کردند نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند ورسول هم برایشان طلب آمرزش کرده بود ،هرآینه خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند) یعنی اگر بعد از میل و انحرافشان از راه و روش عبودیت و اطاعت ازرسول اگر به جای عذر خواهی بدتر از گناه ، تنها استغفار و توبه کنند وپیامبر(ص )هم برای آنها طلب آمرزش نماید، در این صورت خدا هم چون مهربان و توبه پذیر است ،توبه آنها را قبول می کند و آنها را می آمرزد.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
تفسیر نمونه
قرآن در آیات گذشته مراجعه به داوران جور را شدیدا محکوم نمود، در این آیه به عنوان تاءکید این سخن مى گوید: ((پیامبرانى را که ما مى فرستادیم همه براى این بوده اند که به فرمان خدا از آنها اطاعت شود)). و هیچ گونه مخالفتى نسبت به آنها انجام نگردد (و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله ). زیرا آنها هم رسول و فرستاده خدا بوده اند و هم رئیس حکومت الهى ، بنابر این مردم موظف بوده اند هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگى اجراى آن از آنها پیروى کنند، و تنها به ادعاى ایمان قناعت نکنند. از ایـن جـمـله بـه خـوبـى اسـتـفـاده مـى شـود کـه هـدف از فـرسـتـادن پـیـامـبران ، اطاعت و فـرمـانـبـردارى کـردن هـمـه مـردم بـوده اسـت ، حـال اگـر بـعـضـى از مـردم از آزادى خـود سـوءاسـتـفـاده کـردند و اطاعت ننمودند، تقصیر متوجه خود آنها است ، بنابر این آیه فوق عـقـیـده جـبریون را که مى گویند بعضى از مردم از آغاز موظف به اطاعت ، و بعضى محکوم به عصیان و مخالفت هستند را نفى مى کند. ضمنا از تعبیر ((باذن الله )) استفاده مى شود که پیامبران الهى هر چه دارند از نـاحیه خدا است و به عبارت دیگر وجوب اطاعت آنها بالذات نیست ، بلکه آن هم به فرمان پروردگار و از ناحیه اوست . سـپـس در دنـبـاله آیـه راه بـازگـشـت را بـه روى گناهکاران و آنها که به طاغوت مراجعه کـردنـد، و یا به نحوى از انحاء مرتکب گناهى شدند، گشوده و مى فرماید: ((اگر آنها هنگامى که به خویش ستم کردند، به سوى تو مى آمدند و از خدا طلب آمرزش مى نمودند و پـیامبر هم براى آنها طلب آمرزش مى نمود، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند)) (و لو انـهـم اذ ظـلمـوا انـفـسـهـم جـاؤ ک فـاسـتـغـفـروا الله و اسـتـغـفـر لهـم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما). قابل توجه اینکه قرآن به جاى اینکه بگوید: نافرمانى خدا کردند و مراجعه به داوران جـور نـمـودنـد مى گوید: ((اذ ظلموا انفسهم )) (هنگامى که به خویش ستم کردند)! اشاره به اینکه فایده اطاعت فرمان خدا و پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) متوجه خود شما مى شود، و مخالفت با آن در واقع یک نوع ستم به خویشتن است ، زیرا زندگى مادى شما را به هم مى ریزد و از نظر معنوى مایه عقب گرد شما است . از ایـن آیـه ضمنا پاسخ کسانى که توسل جستن به پیامبر و یا امام را یک نوع شرک مى پـندارند، روشن مى شود، زیرا این آیه صریحا مى گوید: آمدن به سراغ پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و او را بر در درگاه خدا شفیع قرار دادن ، و وساطت و استغفار او براى گنهکاران مؤ ثر است ، و موجب پذیرش توبه ، و رحمت الهى است . اگـر وسـاطـت و دعـا و اسـتـغفار و شفاعت خواستن از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) شرک بود چگونه ممکن بود که قرآن چنین دستورى را به گنهکاران بدهد! مـنـتـهـا افـراد خـطـاکـار بـاید نخست خود توبه کنند و از راه خطا برگردند، سپس براى قبول توبه خود از استغفار پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) نیز استفاده کنند. بدیهى است پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمرزنده گناه نیست ، او تنها مى تواند از خدا طلب آمرزش کند و این آیه پاسخ دندان شکنى است به آنها که این گونه وساطت را انکار مى کنند (دقت کنید). جـالب تـوجـه ایـنـکـه قـرآن نـمـى گـویـد: تـو بـراى آنها استغفار کن بلکه مى گوید: ((رسول )) براى آنها استغفار کند، این تعبیر گویا اشاره به آن است که پیامبر (صلى الله عـلیـه و آله و سـلم ) از مـقـام و مـوقـعـیـتش استفاده کند و براى خطاکاران توبه کننده استغفار نماید. این معنى (تاءثیر استغفار پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) براى مؤ منان ) در آیات دیگرى از قرآن نیز آمده است مانند آیه 19 سوره محمد و آیه 5 سوره منافقون و آیه 114 سوره توبه که درباره استغفار ابراهیم نسبت به پدرش (عمویش ) اشاره مى کند، و آیات دیـگـرى کـه نهى از استغفار براى مشرکان مى کند و مفهومش این است که استغفار براى مؤ مـنان بى مانع است ، و نیز از بعضى از آیات استفاده مى شود که فرشتگان براى جمعى از مـؤ مـنان خطاکار در پیشگاه خداوند استغفار مى کنند (سوره غافر آیه 7 و سوره شورى آیه 5). خـلاصـه ایـنـکـه آیـات زیـادى از قـرآن مـجـیـد حـکـایـت از این معنى مى کند که پیامبران یا فـرشـتـگـان و یـا مـؤ مـنـان پاکدل مى توانند براى بعضى از خطاکاران استغفار کنند، و اسـتـغـفـار آنـهـا در پـیـشـگاه خدا اثر دارد، این خود یکى از معانى شفاعت کردن پیامبر و یا فـرشـتـگـان و یـا مـؤ مـنـان پـاکـدل بـراى خـطاکاران است ، ولى همانطور که گفتیم چنین شفاعتى نیازمند به وجود زمینه و شایستگى و آمادگى در خود خطاکاران است . شـگفت انگیز اینکه از پاره اى از کلمات بعضى از مفسران استفاده مى شود که خواسته اند اسـتـغـفـار پـیـامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) را در آیه فوق مربوط به تجاوز به حقوق شخصى خود پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بدانند و بگویند چون نسبت به خـود پـیـغـمـبـر (صـلى الله عـلیه و آله و سلم ) ستم کرده بودند، لازم بود رضایت او را بدست آورند تا خداوند از خطاى آنها بگذرد! ولى روشن است که ارجاع داورى به غیر پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) ستمى به شـخـص پـیـغـمـبـر نیست بلکه مخالفت با منصب خاص او و یا به عبارت دیگر مخالفت با فرمان خـداسـت و بـه فـرض که ستمى بر شخص پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) باشد قـرآن روى آن تـکـیـه نـکـرده اسـت بلکه تکیه قرآن روى این مطلب است که آنها برخلاف فرمان خدا رفتار کردند. بـه عـلاوه اگـر مـا به کسى ستم کنیم رضایت او کافى است چه نیازى به استغفار او در پـیـشگاه خدا است ؟ و از همه گذشته به فرض که چنین تفسیرى براى آیه فوق کنیم در مـورد آن هـمه آیات دیگر که استغفار پیامبران و فرشتگان و مؤ منان را در حق خطاکاران مؤ ثر مى داند چه خواهیم گفت ؟ آیا در مورد آنها نیز پاى حقوق شخصى در میان بوده است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  شهرام سليمان زاده - تفسیر نور
سیماى یک جامعه و مدیریّت سالم آن است که مردمش با ایمان، رهبرش آسمانى، فرمان‏برى و اطاعت مردم قوى، منحرفانش پشیمان و اهل استغفار و رهبرش پذیرا و مهربان باشد.
چنانکه دعاى پیامبر در حقّ مؤمنان مستجاب است، «استغفر لهم الرسول لوجدوا اللّه» دعاى نیکان و فرشتگان نیز در حقّ آنان اثر دارد. در یک جا استغفار فرشتگان براى مردم مطرح است. «و یستغفرون لمن فى‏الارض»[320] و در جاى دیگر براى مؤمنان. «و یستغفرون للذین آمنوا»[321]

--------------------------------------------------------------------------------
320) شورى، 5.
321) غافر، 7.
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیر نمونه
قرآن در آیات گذشته مراجعه به داوران جور را شدیدا محکوم نمود ، در این آیه به عنوان تاکید این سخن مى‏گوید : پیامبرانى را که ما مى‏فرستادیم همه براى این بوده‏اند که به فرمان خدا از آنها اطاعت شود و هیچگونه مخالفتى نسبت به آنها انجام نگردد ( و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله ) .
زیرا آنها هم رسول و فرستاده خدا بوده‏اند و هم رئیس حکومت الهى ، بنا بر این مردم موظف بوده‏اند هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگى اجراى آن از آنها پیروى کنند ، و تنها به ادعاى ایمان قناعت نکنند.
از این جمله به خوبى استفاده مى‏شودکه هدف از فرستادن پیامبران ، اطاعت و فرمانبردارى کردن همه مردم بوده است ، حال اگر بعضى از مردم از آزادى خود سوء استفاده کردند و اطاعت ننمودند ، تقصیر متوجه خود آنها است ، بنا بر این آیه فوق عقیده جبریون را که مى‏گویند بعضى از مردم از آغاز موظف به اطاعت ، و بعضى محکوم به عصیان و مخالفت هستند نفى مى‏کند.
ضمنا از تعبیر باذن الله استفاده مى‏شود که پیامبران الهى هر چه دارند از ناحیه خدا است و به عبارت دیگر وجوب اطاعت آنها بالذات نیست ، بلکه آن هم به فرمان پروردگار و از ناحیه اوست .
سپس در دنباله آیه راه بازگشت را به روى گناهکاران و آنها که به طاغوت مراجعه کردند ، و یا به نحوى از انحاء مرتکب گناهى شدند ، گشوده و مى‏فرماید : اگر آنها هنگامى که به خویش ستم کردند ، به سوى تو مى‏آمدند و از خدا طلب آمرزش مى‏نمودند و پیامبر هم براى آنها طلب آمرزش مینمود ، خدا را توبه‏پذیر و مهربان مى‏یافتند ( و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحیما).
قابل توجه اینکه قرآن به جاى اینکه بگوید : نافرمانى خدا کردند و مراجعه به داوران جور نمودند مى‏گوید اذ ظلموا انفسهم : هنگامى که به خویش ستم کردند ! اشاره به اینکه فایده اطاعت فرمان خدا و پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) متوجه خود شما مى‏شود ، و مخالفت با آن در واقع یک نوع ستم به خویشتن است ، زیرا زندگى مادى شما را به هم مى‏ریزد و از نظر معنوى مایه عقب‏گرد شما است .
از این آیه ضمنا پاسخ کسانى که توسل جستن به پیامبر و یا امام را یک نوع شرک مى‏پندارند روشن مى‏شود ، زیرا این آیه صریحا مى‏گوید که آمدن به سراغ پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) و او را بر در درگاه خدا شفیع قرار دادن ، و وساطت و استغفار اوبراى گنهکاران مؤثر است ، و موجب پذیرش توبه ، و رحمت الهى است.
اگر وساطت و دعا و استغفار و شفاعت خواستن از پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) شرک بود چگونه ممکن بود که قرآن چنین دستورى را به گنهکاران بدهد ! منتها افراد خطاکار باید نخست خود توبه کنند و از راه خطا برگردند ، سپس براى قبول توبه خود از استغفار پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) نیز استفاده کنند.
بدیهى است پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) آمرزنده گناه نیست ، او تنها مى‏تواند از خدا طلب آمرزش کند و این آیه پاسخ دندان شکنى است به آنها که این گونه وساطت را انکار مى‏کنند ( دقت کنید ) جالب توجه اینکه قرآن نمى‏گوید : تو براى آنها استغفار کن بلکه مى‏گویدرسول براى آنها استغفار کند ، این تعبیر گویا اشاره به آن است که پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) از مقام و موقعیتش استفاده کند و براى خطاکاران توبه کننده استغفار نماید.
این معنى ( تاثیر استغفار پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) براى مؤمنان ) در آیات دیگرى از قرآن نیز آمده است مانند آیه 19 سوره محمد و آیه 5 سوره منافقون و آیه 114 سوره توبه که در باره استغفار ابراهیم نسبت به پدرش ( عمویش ) اشاره مى‏کند ، و آیات دیگرى که نهى از استغفار براى مشرکان مى‏کند و مفهومش این است که استغفار براى مؤمنان بى‏مانع است ، و نیز از بعضى از آیات استفاده مى‏شود که فرشتگان براى جمعى از مؤمنان خطاکار در پیشگاه خداوند استغفار مى‏کنند ( سوره غافر آیه 7 و سوره شورى آیه 5 ) .
خلاصه اینکه آیات زیادى از قرآن مجید حکایت از این معنى مى‏کند که پیامبران یا فرشتگان و یا مؤمنان پاکدل مى‏توانند براى بعضى از خطاکاران استغفار کنند ، و استغفار آنها در پیشگاه خدا اثر دارد ، این خود یکى از معانى شفاعت کردن پیامبر و یا فرشتگان و یا مؤمنان پاکدل براى خطاکاران است ، ولى همانطور که گفتیم چنین شفاعتى نیازمند به وجود زمینه و شایستگى و آمادگى در خود خطاکاران است .
شگفت‏انگیز اینکه از پاره‏اى از کلمات بعضى از مفسران استفاده مى‏شود که خواسته‏اند استغفار پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) را در آیه فوق مربوط به تجاوز به حقوق شخصى خود پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) بدانند و بگویند چون نسبت به خود پیغمبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) ستم کرده بودند ، لازم بود رضایت او را بدست آورند تا خداوند از خطاى آنها بگذرد!ولى روشن است که ارجاع داورى به غیر پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) ستمى به شخص پیغمبر نیست بلکه مخالفت با منصب خاص او و یا به عبارت دیگر مخالفت با فرمان خدا است و بفرض که ستمى بر شخص پیامبر (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) باشد قرآن روى آن تکیه نکرده است بلکه تکیه قرآن روى این مطلب است که آنها بر خلاف فرمان خدا رفتار کردند.
به علاوه اگر ما به کسى ستم کنیم رضایت او کافى است چه نیازى به استغفاراو در پیشگاه خدا است ؟ و از همه گذشته بفرض که چنین تفسیرى براى آیه فوق کنیم در مورد آن همه آیات دیگر که استغفار پیامبران و فرشتگان و مؤمنان را در حق خطاکاران مؤثر مى‏داند چه خواهیم گفت ؟ آیا در مورد آنها نیز پاى حقوق شخصى در میان بوده است ؟ ! .
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.