از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمه «أخذ»
اخذ چیزى از چیزى دیگر مستلزم این است که اولى جدا و به نحوى از انحاء مستقل از دومى باشد، و این جدایى و استقلال بحسب اختلاف عنایاتى که متعلق اخذ مى‏شود و نیز به اختلاف عباراتى که در آن لحاظ مى‏گردد مختلف مى‏شود، مثلا اخذ لقمه از سفره و اخذ جرعه از قدح آب یک نوع اخذ است، و اخذ مال و اثاث از دزدى که آن را غصب کرده یک نحو دیگر اخذ است، و اخذ مال از فروشنده و یا بخشنده و یا کسى که چیز به عاریه مى‏دهد نحو دیگر و یا انحاء مختلف دیگر اخذ، و همچنین گرفتن علم از عالم و اخذ هبه و گرفتن حظ از ملاقات دوستان یک نحو اخذ است، و گرفتن فرزند از پدرش تربیت را، نوع دیگر اخذ است، و ... پس هر جا که دیدیم صحبت از اخذ به میان آمد نمى‏توانیم بفهمیم که نوع آن کدامیک از این انواع مختلف است، مگر اینکه بیان زائدى در کار باشد، به همین جهت در آیه مورد بحث خداى تعالى بعد از جمله «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ» که تنها جدایى ماخوذ را از ماخوذ منه مى‏رساند جمله «مِنْ ظُهُورِهِمْ» را اضافه کرد تا دلالت کند بر نوع جدایى آن دو، و اینکه این جدایى و این اخذ از نوع اخذ مقدارى از ماده بوده، بطورى که چیزى از صورت ما بقى ماده ناقص نشده، و نیز استقلال و تمامیت خود را از دست نداده، و پس از اخذ آن مقدار ماخوذ را هم موجود و مستقل و تمام عیارى از نوع ماخوذ منه کرده، فرزند را از پشت پدر و مادر گرفته، و آن را که تا- کنون جزئى از ماده پدر و مادر بوده موجودى مستقل و انسانى تمام عیار گردانیده و از پشت این فرزند نیز فرزند دیگر أخذ کرده و همچنین تا آنجا که اخذ تمام شود، و هر جزئى از هر موجودى که باید جدا گردد، و افراد و انسانها موجود گشته و منتشر شوند، و هر یک از دیگرى مستقل شده و براى هر فردى نفسى مستقل درست شود، تا سود و زیانش عاید خودش گردد، این آن مفادى است که از جمله «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ» استفاده مى‏شود، و اگر فرموده بود: «و اذ اخذ ربک من بنى آدم ذریتهم» و یا مى‏فرمود: «اذ نشر بنى آدم» معناى کلام مبهم مى‏ماند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 400 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  استشهاد انسانها بر ربوبیت خداوند در عالم ذر
جمله «وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» از یک فعل دیگر خداوند بعد از جدا ساختن ابناء بشر از پدران خبر مى‏دهد، و آن فعل خدا این است که هر فردى را گواه خودش گرفت، و اشهاد بر هر چیز حاضر کردن گواه است در نزد آن و نشان دادن حقیقت آن است تا گواه، حقیقت آن چیز را از نزدیک و به حس خود درک نموده و در موقع به شهادت به آنچه که دیده شهادت دهد، و اشهاد کسى بر خود آن کس نشان دادن حقیقت او است به خود او تا پس از درک حقیقت خود و تحمل آن در موقعى که از او سؤال مى‏شود شهادت دهد.
و از آنجایى که نفس هر صاحب نفسى از جهاتى بغیر خود ارتباط و تعلق دارد، و ممکن است انسان نسبت به پاره‏اى از آنها استشهاد شود، و نسبت به پاره‏اى دیگر نشود، از این رو اضافه کرد: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» تا بدین وسیله مورد استشهاد را معلوم کرده باشد، و بفهماند آن امرى که براى آن، ذریه بشر را استشهاد کرده‏ایم ربوبیت پروردگار ایشان است تا در موقع پرستش به ربوبیت خداى سبحان شهادت دهند.
پس انسان هر قدر هم دچار کبر و غرور باشد و هر چند رو به راه بودن وضع زندگیش مغرورش کرده باشد نمى‏تواند این معنا را حاشا کند که مالک وجود خود نبوده، و در تدبیر امور خود مستقل و بى‏نیاز نیست، چون اگر مالک وجود خود بود خویشتن را از مرگ و سایر آلام و مصائب زندگى نگه مى‏داشت، و اگر در تدبیر امور خود مستقل بود، هرگز ناچار نمى‏شد که در برابر اسباب طبیعى و وسائلى که او به خیال خود مدبر آنها و حاکم در آنها است خضوع کند، آنهم اسباب و وسائلى که خود آنها نیز مانند انسان بغیر خود محتاجند، و در برابر حکم حاکمى غیبى هر چند علیه‏شان باشد مطیع و منقادند، و حوائجشان بدست انسان برآورده نمى‏شود و انسان حاکم و مدبر آنها نیست.
پس احتیاج آدمى به پروردگارى که مالک و مدبر است جزو حقیقت و ذات انسان است، و فقر به چنین پروردگارى در ذات او نوشته شده، و ضعف بر پیشانیش مکتوب گشته، و این معنا بر هیچ انسانى که کمترین درک و شعور انسانى را داشته باشد پوشیده نیست، عالم و جاهل، صغیر و کبیر و شریف و وضیع همه در این درک مساویند.
آرى، انسان در هر منزلى از منازل انسانیت قرار داشته باشد از ناحیه ذات خود این احساس را مى‏کند که براى او پروردگارى است که مالک او و مدبر امور او است، و چطور ممکن است این احساس را نداشته باشد با اینکه احتیاج ذاتیش را درک مى‏کند؟ و چگونه تصور دارد که شعور او حاجت را درک بکند و لیکن آن کسى را که احتیاجش به او است درک نکند؟ پس اینکه فرمود: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» بیان آن چیزى است که باید به آن شهادت داد، و جمله «بَلى‏ شَهِدْنا» اعتراف انسان‏ها است به اینکه این مطلب را ما شاهد بودیم و چنین شهادتى از ما واقع شد.
و لذا بعضى گفته‏اند آیه شریفه اشاره است به آن مواردى که انسان در زندگى دنیایش به احتیاج خود در جمیع جهات زندگى و متعلقات و لوازم و احکام وجودش پى مى‏برد، و معنایش این است که ما بنى آدم را در زمین خلق کردیم و ایشان را در اقطار زمین پراکنده نموده و با توالد و تناسل از یکدیگر متمایزشان ساختیم، و ایشان را به محتاج بودن و مربوب بودنشان واقف ساختیم و در نتیجه همه به این معنا اعتراف کرده و گفتند: «آرى ما شاهدیم که تو پروردگار مایى».
و بنا بر این، جمله «بَلى‏ شَهِدْنا» از قبیل زبان حال و یا لازمه گفتار را به صاحب گفتار نسبت دادن است، چون وقتى محتاج بودن خود را اعتراف کنند لازمه‏اش این است که به وجود آن کسى که به او احتیاج دارند نیز اعتراف کرده باشند، و فرق میان زبان حال و میان اخذ به لازمه کلام این است که اولى از باب بدست آوردن معنا از ناحیه دلالت صفتى از صفات و حالى از احوال است، چه اینکه صاحب صفت و حال خودش به آن معنا متوجه باشد یا نباشد، مانند دلالتى که آثار باستانى بر حال ساکنین خود دارد، و اینکه چگونه دست روزگار با آنان بازى کرده و به دیار خاموشى رهسپارشان ساخته است، و نیز مانند دلالتى که چهره افسرده مسکین بر فقر و مسکنت و بد حالیش دارد، و دومى انکشاف و درز کردن معنا از قائل است، به این معنا که قائل حرفى بزند که علاوه بر معناى تحت اللفظى مستلزم معناى دیگرى نیز باشد، و یا حرفى بزند که به دلالت التزامى بر آن معنا دلالت کند.
در آیه مورد بحث جمله «بَلى‏ شَهِدْنا» که حکایت اعتراف بنى نوع بشر است باید به یکى از دو نحو کلامى که شرح دادیم حمل شود، البته اگر به اولى از آن دو حمل شود هم نزدیک‏تر و هم مناسب‏تر است، چون در مقام شهادت جز به دلالت صریح و مطابقى کلام به چیز دیگر اکتفاء نمى‏شود یعنى دلالت التزامى آن کفایت نمى‏کند.
و پر واضح است که این شهادت بهر نحوى که صورت گرفته باشد از سنخ همان استشهادى است که جمله «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» از آن حکایت مى‏کند، و جوابى که داده به همان زبانى بوده که سؤال با آن صورت گرفته، اینجا است که مى‏توان گفت به غیر از آن دو نحو کلامى که گذشت نحو سومى نیز هست که ممکن است سؤال و جواب مورد بحث را حمل بر آن نمود و آن به نحوى از تحلیل عبارت است از ایجاد، چون کلام چیزى است که کشف از منویات کند، و در خداى تعالى فعل او است که کشف از مقاصد او مى‏کند، و فعل او همان ایجاد است، و این مطلب بطور مکرر در مباحث سابق ما گذشته است، و بنا بر این مى‏توان گفت که سؤال «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» جواب «بَلى‏ شَهِدْنا» از همین باب است، و به زودى تتمه‏اى براى این مطلب خواهد آمد.
و بهر حال آیه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ ...م دلالت دارد بر اینکه تمامى افراد بشر مورد این استشهاد واقع شده، و یکا یک ایشان به ربوبیت پروردگار اعتراف نموده‏اند و ذیل آن و همچنین آیه بعدش یعنى جمله «أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ» و جمله «أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ» غرض از این اخذ و استشهاد را بیان مى‏کند.
خواننده محترم اگر در آیه مورد بحث یعنى آیه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ ...» به خوبى دقت بفرماید خواهد دید که آیه اشاره مى‏کند به تفصیل حقیقتى که آیات فوق بطور اجمال به آن اشاره داشت، اشاره مى‏کند به یک نشات انسانى که سابق بر نشات دنیایى او است، این نشات است که خداوند در آن بین افراد نوع انسان تفرقه و تمایز قرار داده و هر یک از ایشان را بر نفس خود شاهد گرفته است که «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ آیا من پروردگار شما نیستم؟ قالُوا بَلى‏ گفتند آرى» این است معناى آیه شریفه و دیگر آن اشکالاتى که بر کلام مثبتین عالم ذر وارد مى‏شد بر آن وارد نمى‏شود، ایشان از آیه و روایات، عالم ذرى فهمیده بودند که تقدم زمانى بر این عالم دارد، لیکن در معنایى که ما از آیه شریفه و از سایر آیات فهمیدیم تقدم زمانى نیست، نشاتى است که به حسب زمان هیچ انفکاک و جدایى از نشات دنیوى ندارد، بلکه با آن و محیط به آن است، و تقدمى که بر آن دارد مانند تقدم «کن» بر «فیکون» است، پس آن محذورها و اشکالاتى که در تقدم زمانى بود در این وجه راه ندارد.
و همچنین اشکالاتى هم که بر گفتار منکرین عالم ذر در تفسیر آیه مورد بحث وارد مى‏شد بر این وجه وارد نمى‏شود، ایشان آیه شریفه را به حالت وجود نوع انسانى در نشات دنیا تفسیر کرده بودند، و ما بر کلام ایشان اشکال کرده و گفتیم: این توجیه مخالف با جمله «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ» است، و نیز مستلزم این است که اشهاد را مجازا حمل بر تعریف کنیم و نیز سؤال «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» و جواب «قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا» را حمل بر زبان حال کنیم، و حال آنکه چنین نیست، و این گفت و شنود مربوط به نشات دنیا نبوده بلکه ظرف آن سابق بر ظرف دنیا است، و اشهاد هم معناى حقیقیش اراده شده، و خطاب هم زبان حال نیست بلکه خطاب حقیقى است.
و نیز معنایى که ما براى آیه کردیم معناى تحمیلى نبوده، بلکه معنایى است که آیه شریفه از آن تأبى ندارد، و سایر آیات هم به شرطى که به یکدیگر ضمیمه شود اشاره به آن دارد.
و اما روایات- به زودى خواهد آمد که پاره‏اى از آنها مانند آیه شریفه دلالت دارد بر اصل تحقق این نشات انسانى، و بعضى دیگر دارد که خداوند براى آدم از این نشات انسانى پرده بردارى نموده و ملکوت عالم انسانى و اشهاد و اخذ میثاقى را که در آن واقع شده به وى نشان داده، همانطورى که ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان داده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 400- 403 و 405- 419 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حجت انسانها بر گمراهی خود
دو جمله «أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ» و «أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ» بطورى که از سیاق کلام استفاده مى‏شود ابطال دو حجت را که ممکن است بندگان به آنها احتجاج کنند مى‏رساند، و مى‏فهماند که اگر این اخذ و اشهاد از بندگان و اخذ میثاق بر انحصار ربوبیت نبود بندگان مى‏توانستند در روز قیامت به یکى از آن دو تمسک جسته، و حجتى را که خداوند علیه شرک ایشان اقامه مى‏کند و به استناد آن، مشرکین را محکوم به آتش مى‏سازد، دفع نمایند.
و دقت در این دو آیه مخصوصا با در نظر داشتن اینکه دو حجت بندگان با حرف «أو» که تردید را مى‏رساند عطف بهم شده، و اینکه مبناى هر دو حجت بر اشهاد است که خود مستلزم علم است، و اینکه هر دو از یکا یک بنى آدم نقل شده این معنا را دست مى‏دهد که حجت‏هاى مذکور بنا بر اینکه اخذ و اشهادى نمى‏بود تمام بود، چه اینکه اصلا اخذ و اشهادى نبود و چه اینکه از تمامى افراد صورت نمى‏گرفت، و چنین استفاده مى‏شود که ما ذریه بنى آدم را از پشتهایشان گرفته و یک یک ایشان را علیه خودشان گواه گرفتیم، و همه به ربوبیت ما اعتراف کردند، و در نتیجه حجت ما در قیامت علیه ایشان تمام شد، و اگر چنین نمى‏کردیم، و فرد فرد ایشان را هر کدام را علیه خودش شاهد نمى‏گرفتیم و به کلى اشهادى در کار نمى‏آوردیم و یا اگر مى‏آوردیم در کار همه افراد نمى‏آوردیم حجت ما تمام نمى‏شد.
زیرا اگر بکلى از این کار صرف نظر مى‏کردیم و احدى را شاهد بر خودش نمى‏گرفتیم، و احدى به ربوبیت ما شهادت نمى‏داد، و به این معنا علم و اطلاعى بهم نمى‏رسانید همه در قیامت بر ما اقامه حجت مى‏کردند، و مى‏گفتند: ما در دنیا از ربوبیت پروردگار غافل بودیم، و بر غافل هم تکلیف و مؤاخذه‏اى نیست «أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ».
و اگر بکلى از این کار صرفنظر نمى‏کردیم، و لیکن در تمامى افراد اعمال نمى‏نمودیم، و به اشهاد بعضى از آنان اکتفاء مى‏کردیم مثلا تنها پدران را مورد این امر عظیم قرار مى‏دادیم در این صورت نیز حجت آنان بر ما تمام بود، زیرا اگر پدران که بحسب فرض میثاق داده‏اند شرک مى‏ورزیدند مقصر و گناه کار شناخته مى‏شدند ولى فرزندان در این گمراهى هیچ تقصیرى نداشتند، براى اینکه در یک امرى که جز تقلید از پدران هیچ راه دیگرى نسبت به آن ندارند و هیچگونه علمى نه اجمالى و نه تفصیلى به آن نداشته و نمى‏توانستند داشته باشند از پدران خود پیروى کرده‏اند، این پدران بوده‏اند که با علم به حقیقت امر فرزندان ضعیف خود را به سوى شرک سوق داده‏اند و با تلقینات سوء خود آنان را بر این رسم نکوهیده بار آوردند، حتى فرزندان اطلاعى از ضلالت و اضلال پدران هم نداشتند، و به همین جهت حجت آنان بر ما تمام بود، و مى‏توانستند بگویند: شرک و عصیان و ابطال حق همه از پدران ما بوده، و تنها آنان مستحق مؤاخذه هستند- ما حقى را نمى‏فهمیدیم تا مامور به احقاق آن شده و در صورت عصیان آن امر مورد مؤاخذه قرار بگیریم، پس ما در عین اینکه همه عمر مشرک بوده‏ایم مع ذلک هیچ گناهى از ما سر نزده، و هیچ حقى را ابطال نکرده‏ایم، «أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَ فَتُهْلِکُنا بِما فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ» و حرفشان هم حسابى بود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 403- 405 قالب : اعتقادی موضوع اصلی : قیامت گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  تکلم خداوند با انسانها در عالم ذر
«أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا» همانطورى که گفتیم این خطاب و جواب از باب زبان حال نیست، بلکه خطابى است حقیقى و کلامى است الهى، مگر کلام چیست؟ کلام عبارت است از «القائاتى که بر معناى مورد نظر دلالت کند» و خداى تعالى هم کارى کرده و در نهاد بشر القائاتى کرده است که بشر مقصود خدا را از آن فهمیده و درک مى‏کند که باید به ربوبیت پروردگارش اعتراف نموده و به این عهد ازلى وفا کند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 420 قالب : تفسیری موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  خلقت انسان همزمان با گرفتن عهد از انسان
در کافى (ج 2 ص 8 ح 1) به سند خود از زراره از حمران از ابى جعفر (علیه السّلام) روایت کرده که فرمود: موقعى که خداوند تبارک و تعالى خلق را مى‏آفرید نخست آبى گوارا و آبى شور و تلخ آفرید و آن دو را بهم آمیخت، و از روى زمین خاکى بر گرفت و آن را به شدت مالش داد، سپس به اصحاب یمین که در آن روز به صورت ذراتى جاندار در جنبش بودند فرمود: بسوى جنت شوید که مرا در این امر باکى نیست، و به اصحاب شمال فرمود: بسوى آتش شوید و مرا در این امر باکى و اعتنایى نیست، آن گاه فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» «قالُوا بَلى‏ شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلِینَ ... . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 421 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  خلقت انسان بر اسلام
در کافى (ج 2 ص 12 ح 2) به سند خود از عبد اللَّه بن سنان از ابى عبد اللَّه (علیه السّلام) روایت کرده که گفت: از آن جناب پرسیدم این کدام فطرت است که آیه شریفه «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها» از آن یاد کرده؟ فرمود: اسلام است که خداوند بشر را در موقعى که از او بر توحید خود میثاق مى‏گرفت به کافر و مؤمن فرمود: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» بشر را بر فطرت اسلام خلق کرد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 421 قالب : روایی موضوع اصلی : فطرت- سرشت گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  تکلم خداوند با انسانها در عالم ذر
در تفسیر عیاشى (ج 2 ص 41 ح 116) و خصائص (ص 63) سید رضى از اصبغ بن نباته از على بن ابى طالب‏ (علیه السّلام) روایت شده که گفت: وقتى ابن الکواء نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: یا امیر المؤمنین مرا خبر ده از خداى تعالى و اینکه آیا قبل از موسى با کسى از اولاد آدم تکلم کرده؟ حضرت فرمود: خداوند با جمیع مخلوقات خود تکلم کرده چه خوب آنان و چه بدشان، و همه جواب او را داده‏اند، این معنا بر ابن الکواء گران آمد و مقصود امام را نفهمید و لذا پرسید چطور یا امیر المؤمنین؟ حضرت فرمود: مگر کتاب خدا را نخوانده‏اى که به پیغمبر خود مى‏فرماید: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى» اگر این آیه را خوانده‏اى باید بدانى که خداوند کلام خود را به جمیع افراد بنى آدم شنوانده و ایشان هم جواب او را داده‏اند. اى ابن کواء! جمله «قالُوا بَلى‏ «جواب بنى آدم است، خداوند به بنى آدم فرمود: بدرستى منم معبود یکتا، معبودى نیست جز من و منم رحمان و رحیم پس اقرار آوردند به اطاعت و ربوبیت، و رسل و انبیاء و اوصیاى انبیاء را از دیگران جدا کرد و بشر را مامور به اطاعتشان کرد، بشر نیز در عهد ازل به همه اینها اقرار نمود، موقعى که اقرار مى‏کردند ملائکه ناظر بودند و گفتند: اى بنى آدم ما علیه شما گواه شدیم تا در قیامت نتوانید بگویید ما از این امر غافل بودیم.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 421 و 422 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  گرفتن عهد از انسانها در عالم ذر
در تفسیر عیاشى (ج 2 ص 37 ح 103) از رفاعة روایت شده که گفت: از حضرت صادق (علیه السّلام) معناى آیه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ» را پرسیدم، فرمود: آرى، براى خدا است حجت بر جمیع خلق، و همه را ماخوذ به آن حجت کرد روزى که از همه اینطور میثاق گرفت- سپس حضرت دست خود را گرفت- و فرمود: این چنین.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 422 و 423 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معرفت انسان به ربوبیت خداوند در عالم ذر
در تفسیر قمى (ج 1 ص 248) از پدرش از ابن ابى عمیر از ابن مسکان از ابى عبد اللَّه (علیه السّلام) روایت شده که گفت: از آن جناب پرسیدم اشهادى که در آیه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏» آمده آیا بطور معاینه بوده؟ فرمود آرى، چیزى که هست مردم خصوصیات آن موقف را فراموش کردند، و تنها معرفت را از دست ندادند، و بزودى آن خصوصیات به یادشان خواهد آمد، و اگر معرفت هم از دست مى‏رفت احدى نمى‏فهمید که خالق و رازق او کیست، و اشخاصى هم که در این نشات کافر شدند کسانى هستند که در آن نشات ایمان نیاوردند و اقرارشان زبانى بوده، و همانهایند که خداوند در حقشان فرموده: «فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ ایمان نخواهند آورد به چیزى که در سابق آن را تکذیب کرده بودند».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 423 و 424 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  گرفتن عهد از انسانها در عالم ذر
در کافى (ج 2 ص 10 ح 3) به سند خود از عبد اللَّه بن محمد جعفى و عقبه نقل مى‏کند که هر دو از ابى جعفر (علیه السّلام) روایت کرده‏اند که فرمود: خداى عز و جل خلق را آفرید، به این نحو که دوستان خود را از چیزى آفرید که آن را دوست مى‏داشت و آن خاک بهشت بود، و دشمنانش را از چیزى آفرید که دشمن مى‏داشت و آن خاک جهنم بود، آن گاه هر دو فریق را در ظلال مبعوث کرد، شخصى پرسید ظلال چیست؟ فرمود: نمى‏بینى که سایه‏ات در آفتاب چیزیست و حال آنکه چیزى نیست، سپس انبیاء را با ایشان مبعوث کرد، انبیاء ایشان را به اقرار به خدا دعوت کردند، و این همان کلام خدا است که مى‏فرماید: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ» سپس ایشان را به اقرار دعوت کردند، بعضى اقرار کردند و بعضى دیگر انکار، آن گاه ایشان را به ولایت ما دعوت کردند و به خدا سوگند کسانى اقرار کردند که خدا دوستشان مى‏داشت، و کسانى انکار کردند که خدا دشمنشان مى‏داشت، و این همان کلام خدا است که مى‏فرماید: «فَما کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ»، آن گاه ابى جعفر (علیه السّلام) فرمود: تکذیب بود (یعنى تکذیب سابقه دارد).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 424 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نحوه پاسخ گویی انسانها در عالم ذر
در کافى (ج 2 ص 12 ح 1) و تفسیر عیاشى (ج 2 ص 37 ح 104) از ابى بصیر روایت شده که گفت: به حضرت صادق (علیه السّلام) عرض کردم، مردم در عالم ذر چطور جواب دادند و حال آنکه ذراتى بودند؟ فرمود: خداوند در همان ذرات چیزى قرار داده که اگر از آنها سؤال شود بتوانند جواب بگویند. عیاشى اضافه کرده که مقصود جواب دادن در میثاق است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 424 و 425 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نحوه پاسخ گویی انسانها در عالم ذر
در تفسیر عیاشى (ج 2 ص 40 ح 110) از ابى بصیر از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده که در ذیل جمله «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» از آن جناب پرسید آیا این کلام را به زبانهاى خود ادا کردند، فرمود: آرى، و هم با دل‏هاى خود گفتند. ابى بصیر مى‏گوید: پرسیدم در آن روز این ذرات کجا بودند؟ فرمود: آن روز خداوند در آن ذرات کارى کرد و آن ذرات عکس العملى نشان دادند که همان جوابشان بود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 425 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  گرفتن عهد از انسانها در عالم ذر
در الدر المنثور (ج 3 ص 143) است که عبد بن حمید و حکیم ترمذى در کتاب نوادر الاصول و ابو شیخ در عظمت و ابن مردویه از ابى امامه روایت کرده‏اند که گفت: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود خداوند خلق را آفرید و کار خلقت تمام شد، و در آن موقع که عرشش بر روى آب بود میثاق انبیاء را گرفته و اصحاب یمین را به دست راست خود و اصحاب شمال را به دست چپ خود گرفت- گر چه هر دو دست خدا راست است- آن گاه اصحاب یمین را صدا زد، ایشان جواب دادند و گفتند: پروردگار ما لبیک و سعدیک، فرمود: آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند آرى. اصحاب شمال را صدا زد، ایشان نیز جواب دادند و گفتند پروردگار ما لبیک و سعدیک، فرمود آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آرى.
آن گاه همه را به یکدیگر آمیخت یکى از ایشان گفت: پروردگارا چرا ما را بهم مخلوط کردى؟ فرمود: ایشان غیر این اعمال دیگرى دارند که مرتکب خواهند شد، بهمین جهت اینکار را کردم تا روز قیامت نگویند پروردگارا ما از این امر غفلت داشتیم، آن گاه همه ذریه را دوباره به صلب آدم برگردانید، پس اهل بهشت بهشتیان آن روز و اهل آتش دوزخیان آن روزند.
وقتى سخنان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به اینجا رسید شخصى پرسید یا رسول اللَّه پس خاصیت اعمال چیست؟ حضرت فرمود: هر قومى براى سر منزل مقصودش عمل مى‏کند عمر بن خطاب وقتى این را شنید گفت: حال که مطلب چنین است براى آن منزل تلاش مى‏کنیم.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 426 و 427 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  گرفتن عهد از انسانها در عالم ذر
در الدر المنثور (ج 3 ص 141) است که عبد بن حمید، ابن جریر، ابن المنذر، ابن ابى حاتم و ابو الشیخ از ابن عباس روایت کرده‏اند که در تفسیر «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ ...» گفته است: خداوند آدم را خلق کرد و از او میثاق گرفت به اینکه پروردگار او است، و مقدرات او را از قبیل اجل، رزق و مصیبت تعیین نموده، آن گاه فرزندان او را که به شکل ذره‏هایى بودند از صلب او بیرون کشیده از ایشان نیز میثاق گرفت به اینکه پروردگار ایشان است، و اجل، رزق و مصیبت هر یک از ایشان را تعیین نمود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 427 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  گرفتن عهد از انسانها در عالم ذر
در الدر المنثور (ج 3 ص 141) است که ابن عبد البر در کتاب تمهید از طریق سدى از ابى مالک و از ابى صالح از ابن عباس و از مره همدانى از ابن مسعود و عده دیگرى از صحابه روایت کرده که در ذیل آیه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ» گفته‏اند: وقتى که خداى تعالى آدم را از بهشت راند قبل از اینکه به زمین فرودش فرستد صفحه طرف راست پشتش را مسح کرد و از همانجا ذریه سفید رنگى مانند لؤلؤ و به صورت مورچه‏هاى ریز بیرون آورد و فرمود: به رحمت من به بهشت درآیید، آن گاه صفحه طرف چپ پشتش را مسح کرد و ذریه سیاه رنگى به‏ صورت مورچه‏هاى خرد بیرون آورد و فرمود: به دوزخ اندر شوید که از این کار باکى ندارم، این است معناى اصحاب یمین و اصحاب شمال که در قرآن آمده است.
آن گاه از هر دو فرقه میثاق گرفت و فرمود: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏» بعضى به طوع و رغبت عهد کردند و بعضى به کراهت و بر وجه تقیه، در اینجا خداى تعالى و ملائکه گفتند که ما شاهدیم تا در روز قیامت نگویید ما از این امر غافل بودیم، و یا پدران ما قبل از ما مشرک شدند.
این عده از اصحاب اضافه کردند که احدى از فرزندان آدم نیست مگر اینکه مى‏داند که خداى تعالى پروردگار او است، و این گفته خدا است که مى‏فرماید: «وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً و براى او به رغبت و یا به کراهت تسلیم شده است آنکه در آسمانها و زمین است» (آل عمران/83) و نیز مى‏فرماید: «فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِینَ پس براى خدا است حجت بالغه، و اگر مى‏خواست همه شما را هدایت مى‏کرد» (انعام/149) یعنى در روز اخذ میثاق.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 427 و 428 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  تعیین سرنوشت انسانها در عالم ذر
در الدر المنثور (ج 3 ص 145) است که ابن سعد و احمد از عبد الرحمن بن قتاده سلمى که از اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بوده روایت کرده‏اند که گفت: از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) شنیدم که مى‏فرمود: خداى تبارک و تعالى آدم را خلق کرد و سپس خلائق را از پشتش بیرون آورد و فرمود: این عده در بهشت، و پروایى ندارم و این عده در جهنم، و پروایى ندارم، مردى پرسید: یا رسول اللَّه ما بر چه پایه و اساس عمل کنیم؟ حضرت فرمود: بر طبق مقدر زمان.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 429 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  خداجویی انسان بر اساس فطرت
در کافى (ج 2 ص 12 ح 3) از على بن ابراهیم از پدرش از ابن ابى عمیر از ابن اذینة از زراره از ابى جعفر (علیه السّلام) روایت کرده که گفت: من از آن حضرت از معناى جمله «حنفاء غیر مشرکین» سؤال کردم، فرمود: «حنفیت» از فطرتى است که خداوند بشر را بر آن فطرت سرشته است، و در خلقت خدا تبدیل نیست، و سپس فرمود: خداوند بشر را بر فطرت معرفت خود سرشته است. زراره مى‏گوید: وقتى این بیان را از آن جناب شنیدم پرسیدم معناى آیه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى‏ ...» چیست؟ فرمود: خداوند از پشت آدم ذریه‏اش را تا روز قیامت بیرون آورد، و ایشان مانند ذره‏ها بیرون آمدند و خداوند خود را به ایشان شناسانید و نشان داد، و اگر این نبود احدى پروردگار خود را نمى‏شناخت.
و نیز مى‏گوید: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرموده: هر فرزندى بر طبق فطرت به دنیا مى‏آید و مقصود از فطرت معرفت خدا است و اینکه او خالق و آفریدگار وى است، در قرآن هم فرموده: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ اگر از ایشان بپرسى چه کسى آسمان و زمین را آفریده هر آینه خواهند گفت خدا».

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 429 و 430 قالب : روایی موضوع اصلی : فطرت- سرشت گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  معرفت انسان به ربوبیت خداوند در عالم ذر
در محاسن (ج 1- 2 ص 281) از حسن بن فضال از ابن بکیر از زراره روایت شده که گفت: از امام صادق (علیه السّلام) معناى آیه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ» را پرسیدم، فرمود: از آن خاطرات معرفت در دلها بجاى ماند و لیکن سایر خصوصیات موقف از یادها برفت، و روزى خواهد آمد که دوباره به یادشان بیاید، و اگر این معنا نبود احدى از مردم نمى‏فهمید که آفریدگار و روزى دهنده‏اش کیست. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 430 و 431 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  خلقت انسان های عالم ذر
در کافى (ج 5 ص 504 ح 4) به سند خود از ابى عبد اللَّه (علیه السّلام) روایت کرده که فرمود: امام على بن الحسین (علیه السّلام) عزل (بیرون ریختن منى در خارج رحم) را اشکال نمى‏کرد، و در استدلال براى آن آیه «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ ...» را قرائت مى‏نمود، و مى‏فرمود: نطفه‏هایى که خداوند آنها را در عالم ذر بیرون کشید و از آنها میثاق گرفت خواه ناخواه به دنیا خواهند آمد هر چند پدران آن نطفه‏ها را روى سنگ سخت بریزند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج‏8، ص: 431 قالب : روایی موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : علامه طباطبایی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عالم ذر - رعنا سليمان عباسي

و هنگامى که پروردگار تو از فرزندان آدم، از پشتهایشان، فرزندانشان را گرفت و آنان را بر خودشان گواه کرد، آیا پروردگار شما نیستیم؟ گفتند: آرى گواهى مى دهیم. مبادا در روز قیامت بگویید که ما از این غافل بودیم. یا بگویید همانا پدران ما از پیش (به خدا) شریک قرار دادند و ما فرزندانى پس از آنها بودیم. آیا ما را به سبب آنچه که اهل باطل انجام داده هلاک مى کنى؟

در زبان اخبار و احادیث وارده از معصومین(ع) از وجود عالمهاى گوناگون و از جمله عالمى خبر داه شده که به آن «عالم ذرّ» یا «عالم الست» یا «عالم قالوابلى» گفته مى شود. این عالم که مربوط به دوران پیش از خلقت آدم و یا همزمان با خلقت اوست، عالمى بوده که در آن تمام انسانهایى که مقدر بوده تا روز قیامت به دنیا بیایند به صورت ذرّه و به تعبیر بعضى از روایات به شکل مورچه در آنجا گرد آورده شدند و از آنها پیمانى بر توحید و یگانگى و ربوبیت خدا و نبوت پیامبران از جمله نبوت پیامبر اسلام و ولایت اوصیا، از جمله ولایت امیرالمؤمنین (ع)، گرفته شد و سپس آن افراد که به صورت ذرّه بودند از بین رفتند و یا به جایگاه اولى خود برگشتند.
1-زراره مى گوید: از امام باقر درباره سخن خدا پرسیدم که فرمود: «هنگامى که پروردگارت از پشتهاى بنى آدم فرزندانشان را خارج کرد...» امام فرمود: خداوند از پشت آدم فرزندان او را تا روز قیامت بیرون آورد و آنها مانند ذرّه بیرون آمدند; پس صنعت خود را به آنها نشان داد و معرفى کرد، و اگر این کار نبود کسى پروردگارش را نمى شناخت.
امام صادق (ع) فرمود: همانا خداوند علم و دین خود را بر آب حمل کرده بود و این پیش از آن بود که زمینى یا آسمانى یا جنّى یا انسى یا آفتابى یا ماهى وجود داشته باشد، پس چون خواست مردم را خلق کند آنها را در برابر خود منتشر کرد و به آنها گفت: پروردگار شما کیست؟ پس اوّلین کسى که سخن گفت پیامبر خدا و امیر المؤمنین و امامان بودند که گفتند: تو پروردگار ما هستى. پس خدا علم و دین را بر آنها حمل کرد. سپس به فرشتگان گفت: اینان حاملان علم و دین من و امناى من در میان مردم هستند و آنان مسؤولیت دارند. سپس به فرزندان آدم گفته شد: به ربوبیّت خدا و اطاعت اینان اقرار کنید. پس گفتند:
آرى، پروردگارا اقرار کردیم. پس به فرشتگان گفت: گواه باشید. فرشتگان گفتند:
گواهى مى دهیم تا اینها نگویند ما از آن غافل بودیم.
3-پیامبر فرمود: خداوند در سرزمین عرفه از پشت آدم پیمان گرفت. پس از صلب او تمام فرزندانى را که آفریده مى شوند خارج کرد و آنها را در برابر خود مانند ذرّه پراکنده ساخت. سپس با آنها سخن گفت. آنگاه پیامبر این آیه را تلاوت کرد: فقال الست بربکم قالوا بلى ... (آخر آیه).
شیخ مفید موضوع عالم ذر را در «اجوبة المسائل السرویه» با تفصیل بیشترى مورد بحث قرار داده و در ضمن جواب مسأله دوم از مسائل سرویه احادیثى را که درباره اخراج ذریه آدم از صلب او به شکل ذره، وارد شده چنین معنا مى کند که خداوند ذریه آدم را مانند ذره از صلب او خارج کرد و افق از آنها پر شد بعضى از آنها داراى نور بودند و بعضى در ظلمت قرار داشتند و بعضى آمیزه اى از نور و ظلمت داشتند. وقتى آدم آنها را دید، هم از کثرت آنها و هم از تفاوتشان در نور و ظلمت تعجب کرد. خداوند مى خواست کثرت نسل او را به او نشان بدهد، و درباره تفاوتهایى که در نور و ظلمت داشتند خداوند به او چنین توضیح داد که آنها که در نور محض هستند برگزیدگان من از فرزندان تو هستند که همواره در اطاعت من قرار دارند و آنها اهل بهشتند، و کسانى که در ظلمت محض واقع شده اند کافران ذریه تو هستند و فرمان مرا اطاعت نخواهند کرد و جاى آنها در جهنم است، و کسانى که هم نور دارند و هم ظلمت، افرادى هستند که اعمال بد را با اعمال نیک مخلوط مى کنند. آنها را اگر خواستم با عدل خود عذابشان مى کنم و اگر خواستم با فضل خود مى بخشایم.
شیخ مفید احتمال مى دهد که آنها اجسام بسیار کوچکى بودند که روح نداشتند و خداوند مى خواست کثرت ذریه آدم و عاقبت امر آنها را به حضرت آدم نشان دهد
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر کوثر ، جلد چهارم/آیت الله یعقوب جعفرى مراغى قالب : تفسیری موضوع اصلی : عالم ذر گوینده : رعنا سلیمان عباسی
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عالم ذر - سيد مصطفي فاطمي کيا
«ذریّة»، یا از «ذَرّ»، به معناى ذرّات بسیار کوچک غبار (یا مورچه‏هاى ریز) است، که مراد از آن در اینجا، اجزاى نطفه‏ى انسان و یا فرزندان کوچک و کم‏سن و سال مى‏باشد، یا از ریشه‏ى «ذَرو»، به معناى پراکنده ساختن و یا از «ذَرأ»، به معناى آفریدن است. [332] امّا اغلب به فرزندان گفته مى‏شود.
چگونگى پیمان گرفتن خدا از بنى‏آدم در این آیه بیان نشده است، ولى مفسّران اقوال متعدّدى بیان کرده‏اند که مشهورترین آنها دو قول است؛ الف: طبق روایات، پس از خلقت حضرت آدم، همه فرزندان او تا پایان دنیا به صورت ذرّات ریز و پراکنده، همچون مورچگان از پشت او بیرون آمده، مورد خطاب و سؤال الهى قرار گرفتند و به قدرت الهى به ربوبیّت خدا اعتراف کردند. سپس همه به صلب و گل آدم برگشتند تا به تدریج و به طور طبیعى به این جهان بیایند. این عالم را «عالم ذرّ» و آن پیمان را «پیمان ألَست» مى‏گویند. [333]
امام صادق علیه السلام فرمود: بعضى از ذریّه‏ى آدم در عالم ذرّ به زبان اقرار کردند، ولى ایمان قلبى نداشتند. [334] از پیامبر صلى الله علیه وآله نقل شده که این اقرار، روز عرفه انجام شده است. [335]
ب: مراد از عالم ذرّ، همان پیمان فطرت و تکوین مى‏باشد. یعنى هنگام خروج فرزندان آدم از صلب پدران به رحم مادران که ذرّاتى بیش نیستند، خداوند فطرت توحیدى و حقّ‏جویى را در سرشت آنها مى‏نهد و این سرّ الهى به صورت یک حسّ درونى در نهاد وفطرت همه، به ودیعت نهاده مى‏شود. همچنین در عقل و خردشان، خداباورى به صورت یک حقیقت خود آگاه نقش مى‏بندد. و لذا فطرت و خرد بشرى، بر ربوبیّت خداوند گواهى مى‏دهد.
در بعضى روایات که از امام صادق علیه السلام درباره‏ى فطرت سؤال شده است، امام، فطرت را همان عالم ذرّ دانسته‏اند. [336]
در برخى روایات، فطرت، اثر عالم ذرّ است نه خود آن، «ثبت المعرفة فى قلوبهم و نسوا الموقف»، بنابراین انسان‏ها در زمان و موقفى اقرار کرده، ولى آن را فراموش کرده‏اند، و اثر آن اقرار همان فطرتى است که گرایش دل به سوى اوست. به هرحال آیه، مورد گفتگوى متکلّمین، محدّثین و مفسّرین است، لذا ما علم آن را به اهلش که همان راسخان در علم هستند، واگذار مى‏کنیم. [337]
332) تفسیر نمونه‏
333) کافى، ج‏2، ص‏13
334) تفسیر نورالثقلین‏
335) تفسیر درّالمنثور
336) تفسیر برهان ونورالثقلین، پیام قرآن، ج 3، ص‏117
337) براى اطلاع از اقوال و نظرات مختلف، به کتاب‏هاى »پیام قرآن«، از آیت‏اللّه مکارم شیرازى و »منشور جاوید«، آیت اللّه سبحانى و تفسیر اطیب البیان مراجعه کنید
پیام ها
1- تمام انسان‏ها، فرزندان حضرت آدم علیه السلام هستند و خداوند از آنها بر ربوبیّت خود اقرار گرفته است. «و اذ اخذ ربّک من بنى‏آدم... ألست بربّکم»
2- خداوند، توحید را در فطرت و سرشت انسان‏ها قرار داده است. «أشهدهم على أنفسهم ألست بربّکم» هر انسانى به گونه‏اى ربوبیّت و وحدانیّت خداوند را دریافته و بر آن گواه است.
3- خداوند، پس از آفرینش انسان، ربوبیّت خود را بر او آشکار کرد تا به هنگام لزوم گواهى دهد. «ألستُ بربّکم»
4- میثاق فطرت و خداجویى، براى اتمام حجّت است. «أن تقولوا یوم القیامة»
5 - در روز قیامت، ادّعاى غفلت از ربوبیّت خداوند، پذیرفته نیست. «انّا کنّا عن هذا غافلین» جهل و غفلت، عذر پذیرفته نزد خداوند نیست.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور : حجت الاسلام قرائتی قالب : لغوی موضوع اصلی : انسان گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  انسانها در پیمان توحید وشهادت بر ربوبیت خدا - مرضيه علمدار .ب
خداوند به دو طریق از انسان، پیمان توحید و شهادت بر ربوبیت خود گرفته است؛ یکى از طریق فطرت و دیگرى از طریق عقل که با استدلالهاى خود به نتیجه‏اى مى‏رسد که همان اقرار به توحید است. البته گاهى پرده‏هایى که ناشى از جهل یا سنتهاى غلط جامعه و یا عوامل دیگر است ، روى فطرت و عقل انسان را مى‏پوشاند و به طور موقت آن را به تعطیلى مى‏کشاند؛ ولى به هر حال در مواقع خاصى فطرت انسان بیدار مى‏شود و عقل انسان کمال خود را باز مى‏یابد و هر دو در مسیر درست قرار مى‏گیرند [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر کوثر قالب : تفسیری موضوع اصلی : خشیت گوینده : مرضیه علمدار .ب
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) : مرسی توضیحات کامل و قابل فهم بود
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.