از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(فاما الانسان اذا ما ابتلیه ربه فاکرمه و نعمه فیقول ربی اکرمن ):(اماانسان طبیعتش اینگونه است که وقتی پروردگارش او را امتحان کند و در محیط زندگی او را ارجمند نماید و به او نعمت بدهد، می گوید: پروردگارم مرا گرامی داشته ) [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  حاجيه تقي زاده فانيد - احسن الحدیث
فَأَمَّا الإِنسان‌ُ إِذا مَا ابتَلاه‌ُ رَبُّه‌ُ فَأَکرَمَه‌ُ وَ نَعَّمَه‌ُ فَیَقُول‌ُ رَبِّی‌ أَکرَمَن‌ِ
گروهی‌ ‌در‌ نعمت‌خود‌ ‌را‌ مورد کرامت‌ و لیاقت‌ ذاتی‌ پنداشته‌ و نعمت‌ ‌را‌ ‌به‌ برتری‌ و فضیلت‌ ذاتی‌ ‌خود‌ مستند می‌دانند و بحکم‌: إِن‌َّ الإِنسان‌َ لَیَطغی‌ أَن‌ رَآه‌ُ استَغنی‌ علق‌/ 6 و 7، طغیان‌ می‌کنند و کوس‌ أَنَا رَبُّکُم‌ُ الأَعلی‌ می‌زنند چنان‌ ‌که‌ درباره عاد، ثمود و فرعون‌ گفته‌ شد.گرچه‌ سخن‌ مفصل‌ شد ولی‌ باز چند نکته‌ باقی‌ ‌است‌، اول‌ اینکه‌ ‌به‌ قرینه‌ رَبِّی‌ أَکرَمَن‌ِ‌-‌ رَبِّی‌ أَهانَن‌ِ ظاهرا مراد ‌از‌ «الانسان‌» ‌در‌ ‌آیه‌ انسان‌ خداشناس‌ ‌است‌ آیات‌ بعدی‌ ‌در‌ زمینه‌ ارث‌ و مسکین‌ نیز ‌آن‌ ‌را‌ تأیید می‌کند ‌اگر‌ منظور انسان‌ مشرک‌ ‌باشد‌ کلمه‌ «ربی‌» ندای‌ فطرت‌ ‌او‌ ‌است‌ گرچه‌ ‌به‌ زبان‌ انکار می‌کند.

دوم‌: امتحان‌ لازمه‌ زندگی‌ و طریق‌ تکامل‌ ‌در‌ مراحل‌ انسانیت‌ ‌است‌ ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ ‌از‌ عهده ‌آن‌ بربیاید و ‌در‌ تکامل‌ ‌برای‌ اهل‌ عذاب‌ شدن‌ ‌است‌، ‌اگر‌ ‌از‌ عهده‌اش‌ برنیاید آری‌ إِنَّما نُملِی‌ لَهُم‌ لِیَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِین‌ٌ آل‌ عمران‌/ 178.

سوم‌: فَأَکرَمَه‌ُ وَ نَعَّمَه‌ُ نشان‌ می‌دهد ‌که‌ نعمت‌ دادن‌ یک‌ نوع‌ اکرام‌ ابتدایی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌از‌ عهده‌ امتحان‌ بربیاید مداوم‌ خواهد ‌بود‌. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر اثنا عشری‏
فَأَمَّا الإِنسان‌ُ إِذا مَا ابتَلاه‌ُ رَبُّه‌ُ فَأَکرَمَه‌ُ وَ نَعَّمَه‌ُ فَیَقُول‌ُ رَبِّی‌ أَکرَمَن‌ِ (15)

فَأَمَّا الإِنسان‌ُ: (‌اینکه‌ ‌آیه‌ متصل‌ ‌است‌ ‌به‌ إِن‌َّ رَبَّک‌َ لَبِالمِرصادِ) بدین‌ تقریر: ‌به‌ درستی‌ ‌که‌ ‌خدا‌ نمی‌خواهد ‌از‌ انسان‌، مگر طاعت‌ و سعی‌ ‌برای‌ نفع‌ آخرت‌، ‌در‌ حالتی‌ ‌که‌ مترصّد ‌است‌ ‌برای‌ عاصی‌ ‌به‌ عقوبت‌، ‌پس‌ امّا آدمی‌ نمی‌خواهد ‌اینکه‌ ‌را‌ و اهتمام‌ ندارد مگر نیکو حالی‌ ‌را‌ ‌در‌ دنیا و مستلذات‌ آنرا، فلهذا، اذا ‌ما ابتلیه‌ ربّه‌: چون‌ بیازماید ‌او‌ ‌را‌ پروردگارش‌ ‌به‌ شکر ‌بر‌ نعمت‌ ‌او‌، ‌یعنی‌ اراده‌ نماید ‌که‌ ‌به‌ سپاس‌ داری‌ ‌او‌ ‌بر‌ توانگری‌ و نیکو حالی‌ ظاهر گردد، فَأَکرَمَه‌ُ: ‌پس‌ گرامی‌ کند ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ جاه‌ و اقتدار، وَ نَعَّمَه‌ُ: و نعمت‌ دهد ‌او‌ ‌را‌ و معیشت‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ فراخ‌ گرداند و ‌به‌ آسانی‌ کار ‌او‌ ‌را‌ بسازد. فَیَقُول‌ُ: ‌پس‌ گوید ‌از‌ روی‌ فرح‌ و شادمانی‌، رَبِّی‌ أَکرَمَن‌ِ: پروردگار ‌من‌ گرامی‌ کرد مرا و ‌با‌ ‌من‌ ‌اینکه‌ مکرمت‌ها فرموده‌. ‌یعنی‌ گمان‌ برد ‌که‌ سبب‌ بزرگواری‌ ‌او‌ توسّع‌ نعمت‌ ‌است‌ ‌از‌ پروردگار ‌او‌. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر راهنما

1 - خداوند، انسان ها را امتحان مى کند.

فأمّا الإنسـن إذا ما ابتلیه ربّه

حرف «ال» در «الإنسان» براى جنس و بیانگر این است که آیه شریفه درباره نوع انسان ها است. «إبتلاء» به معناى اختبار و امتحان است. (قاموس)

2 - امتحان بندگان، جلوه ربوبیت خداوند و در راستاى تدبیر امور آنان است.

ربّه

3 - خداوند، با بهره مند ساختن آبرومندانه مردم از مادیات و رساندن آنها به نعمت و رفاه، آنان را آزمایش مى کند.

ابتلیه ربّه فأکرمه و نعّمه

«اکرام» این است که بدون تحقیر به کسى نفعى رسانده شود و یا به کسى عطاى شرافتمندانه اى داده شود(مفردات راغب). فعل «أکرمه» به معناى «او را با عظمت و بى عیب شمرد» نیز آمده و فعل «نعّمه»; یعنى، او را رفاهمند ساخت (قاموس). حرف فاء در «فأکرمه»، براى تفصیل مجمل به کار رفته و نوع امتحان را بیان مى کند.

4 - آزمایش هاى متعدد خداوند از انسان ها، کمین هاى او براى مراقبت رفتار آنان است.

إنّ ربّک لبالمرصاد . فأمّا الإنسـن إذا ما ابتلیه ربّه

حرف «فاء» در «فأمّا الإنسان»، این آیه را به آیه قبل مرتبط ساخته و ابتلا را مصداق آن قرار داده است.

5 - نعمت هاى ارزانى شده به انسان ها، اکرام خداوند و احسان او است.

فأکرمه و نعّمه

جمله «نعّمه» ـ به قرینه سیاق آیه ـ بیان جمله قبل و عطف آن، براى تفسیر اکرام است.

6 - انسان ها، هنگام برخوردارى از نعمت و رفاه، خود را نزد خداوند، عزّت مند و با کرامت مى پندارند.

فأمّا الإنسـن إذا ... نعّمه فیقول ربّى أکرمن

اکرام در فعل هاى «أکرمه» و «أکرمن»، به یک معنا نیست; زیرا لحن آیه شریفه گوینده «ربّى أکرمن» را نکوهش کرده; با آن که اکرام را در «أکرمه» پذیرفته است. بنابراین در «أکرمه» مراد «رساندن نفع بدون خوارى و ذلت» است ـ که در «مفردات راغب» از معانى اکرام شمرده شده ـ و در «أکرمن» مقصود «با عظمت شمردن و بى عیب دانستن» است که در «قاموس» آمده است.

7 - عجب و خودپسندى، خطرى در کمین ثروت مندان; حتى کسانى که نعمت ها را وابسته به خداوند دیده و به ربوبیت او ایمان دارند.

ربّى أکرمن

واژه «ربّى»، نشانگر مؤمن بودن گوینده آن به ربوبیت خداوند است. بنابراین گرچه «الإنسان» مطلق است; ولى سخن درباره خداپرستان است.

8 - غفلت از آزمایش بودن نعمت ها، مایه خطا در تحلیل عوامل پیشرفت هاى اقتصادى

ابتلیه ربّه ... فیقول ربّى أکرمن

9 - برخوردارى از نعمت و رفاه، نشانه شرافت مندى در پیشگاه خداوند نیست.

و نعّمه فیقول ربّى أکرمن

10 - خودپسندى و احساس شرافت مندى بر اثر ثروت، حالتى نکوهیده و ناشایست است.

فیقول ربّى أکرمن

11 - لزوم دقّت در گفتار و پرهیز از ارائه تحلیل هاى نادرست

فیقول [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر منهج الصادقین
(15)‌-‌ فَأَمَّا الإِنسان‌ُ ‌اینکه‌ متصل‌ ‌است‌ بقوله‌ إِن‌َّ رَبَّک‌َ لَبِالمِرصادِ کانه‌ ‌قیل‌ ‌ان‌ اللّه‌ ‌لا‌ یرید ‌من‌ الانسان‌ الا الطاعة و السعی‌ للاخرة و ‌هو‌ مرصد للعقوبة للعاصی‌ فاما الانسان‌ ‌فلا‌ یرید ‌ذلک‌ و ‌لا‌ یهمه‌ الا العاجلة و ‌ما یلذه‌ و ینعمه‌، ‌پس‌ بدرستی‌ ‌که‌ خدای‌ نمیخواهد ‌از‌ آدمی‌ مگر طاعت‌ و سعی‌ ‌برای‌ نفع‌ آخرت‌ ‌در‌ حالتی‌ ‌که‌ مترصد ‌است‌ ‌برای‌ عاصی‌ بعقوبت‌ ‌پس‌ اما آدمی‌ نمیخواهد ‌اینکه‌ ‌را‌ و اهتمام‌ ندارد مگر توانگری‌ و نیکو حالی‌ ‌در‌ دنیا و مستلذات‌ ‌آن‌ فلهذا إِذا مَا ابتَلاه‌ُ رَبُّه‌ُ چون‌ بیازماید ‌او‌ ‌را‌ پروردگار ‌او‌ بشکر ‌بر‌ نعمت‌ ‌او‌ ‌یعنی‌ اراده‌ نماید ‌که‌ بسپاس‌ داری‌ ‌او‌ ‌بر‌ توانگری‌ و نیکو حالی‌ ظاهر گردد فَأَکرَمَه‌ُ ‌پس‌ گرامی‌ کندش‌ بجاه‌ و اقتدار وَ نَعَّمَه‌ُ و نعمت‌ دهد ‌او‌ ‌را‌ و معیشت‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌او‌ فراخ‌ گرداند و بآسانی‌ کار وی‌ ‌را‌ بسازد.

فَیَقُول‌ُ ‌پس‌ گوید ‌از‌ روی‌ فرح‌ رَبِّی‌ أَکرَمَن‌ِ پروردگار ‌من‌ گرامی‌ کرد مرا و ‌با‌ ‌من‌ ‌اینکه‌ کرامتها فرموده‌، ‌یعنی‌ گمان‌ برد ‌که‌ سبب‌ کرامت‌ ‌او‌ توسع‌ نعمت‌ ‌از‌ پروردگار ‌او‌ بوده‌ بدانکه‌ فَیَقُول‌ُ ‌تا‌ آخر خبر مبتداست‌ ‌که‌ (انسان‌) ‌است‌ و ذکر (فا) بجهت‌ آنکه‌ (اما) متضمن‌ معنی‌ شرطست‌ و ظرف‌ متوسط ‌در‌ تقدیر تأخیر کانه‌ ‌قیل‌ فأما الانسان‌ فقائل‌ ربی‌ اکرمن‌ وقت‌ ابتلائه‌ بالانعام‌ و همچنین‌ ‌است‌ ‌قوله‌: [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیرآسان
منظور ‌از‌ کلمه (الإِنسان‌ُ) جنس‌ انسان‌ ‌است‌، ‌یعنی‌ انسان‌ نوعا اینطور ‌است‌ ‌که‌ هرگاه‌ پروردگارش‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ منظور آزمایش‌ ‌به‌ مال‌ و منالی‌ برساند ‌از‌ موقعیت‌ استفاده‌ میکند و میگوید: پروردگارم‌ مرا محترم‌ و گرامی‌ داشته‌ ‌که‌ ‌اینکه‌ نعمت‌ و ثروت‌ ‌را‌ بمن‌ داده‌ ‌است‌. ‌به‌ عبارت‌ دیگر: تنعم‌ و ثروتمند بودن‌ ‌خود‌ ‌را‌ دلیل‌ ‌بر‌ ‌اینکه‌ میداند ‌که‌ نزد ‌خدا‌ گرامی‌ و محترم‌ میباشد. ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ ثروتمند بودن‌ دلیل‌ ‌بر‌ سعادت‌ و گرامی‌ بودن‌ نیست‌. بلکه‌ غالبا دلیل‌ ‌بر‌ شقاوت‌ و بدبختی‌ انسان‌ ‌است‌. چنانکه‌ ‌در‌ آیات‌ ‌بعد‌ باین‌ معنا اشاره‌ میکند [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » محمد حسینی همدانی
فَأَمَّا الإِنسان‌ُ إِذا مَا ابتَلاه‌ُ رَبُّه‌ُ فَأَکرَمَه‌ُ وَ نَعَّمَه‌ُ فَیَقُول‌ُ رَبِّی‌ أَکرَمَن‌ِ:

بیان‌ آنستکه‌ بشر پیوسته‌ تحت‌ مراقبت‌ و احاطه‌ شهودی‌ ساحت‌ کبریائی‌ خواهد ‌بود‌ چه‌ بسا افرادی‌ ‌که‌ پروردگار ‌بر‌ حسب‌ نظام‌ جهان‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ اثر وفور نعمت‌ و سلامت‌ و عافیت‌ و ثروت‌ و تمکن‌ مالی‌ معرض‌ آزمایش‌ ‌در‌ آورده‌ و ‌او‌ ‌را‌ اکرام‌ فرموده‌ ولی‌ بشر ‌از‌ نظر کوتاه‌ فکری‌ چنین‌ پندارد ‌که‌ ‌در‌ اثر کرامت‌ وجودی‌ ‌خود‌ ‌او‌ ‌است‌ و منزلتی‌ و مقامی‌ ‌در‌ نزد آفریدگار دارد بدین‌ جهت‌ غرور و ‌خود‌ ستائی‌ ‌او‌ سبب‌ شود ‌که‌ دست‌ بهر جنایت‌ و تبه‌ کاری‌ بزند و ستم‌ ‌بر‌ زیر دستان‌ بنماید بالاخره‌ ‌در‌ اثر غرور ‌خود‌ ‌را‌ مسئول‌ نداند بنای‌ فتنه‌ و فساد بگذارد.

غافل‌ ‌از‌ اینکه‌ پروردگار بشر ‌را‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ جهان‌ بمعرض‌ آزمایش‌ کامل‌ ‌در‌ آورده‌ و هرگونه‌ نعمت‌ سلامت‌ و صحت‌ بدن‌ و ثروت‌ و نفوذ و آثار وجودی‌ ‌که‌ دارد همه‌ وسیله‌ آزمایش‌ دقیق‌ ‌هر‌ فردی‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌آن‌ نعمت‌ ‌را‌ ‌در‌ مورد شایسته‌ صرف‌ نماید آنگاه‌ نعمت‌ ‌را‌ پذیرفته‌ ‌است‌ و ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌غیر‌ مورد صرف‌ نماید نعمت‌ ‌را‌ بصورت‌ نقمت‌ ‌در‌ آورده‌ و مسئول‌ کفران‌ نعمت‌ ‌خود‌ خواهد ‌بود‌. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - تفسیرهدایت
[15] ‌برای‌ ‌آن‌ ‌که‌ آدمی‌ ‌بر‌ حتمیات‌ ماده‌ و مؤثرات‌ مایه فشار ‌آن‌ ‌تعالی‌ پیدا کند، و ‌برای‌ ‌اینکه‌ ‌که‌ مالک‌ دنیا و متصرف‌ ‌در‌ ‌آن‌ و نه‌ مملوک‌ و کشیده‌ شده ‌با‌ ‌آن‌ باقی‌ بماند، ‌در‌ نتیجه‌ ثروت‌ و سلطه‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌به‌ طغیان‌ برنینگیزد، و ‌به‌ خوشگذرانی‌ و فساد نکشد، قرآن‌ ‌اینکه‌ آدمی‌ ‌را‌ ‌به‌ حکمت‌ مال‌ و قدرت‌ تجسم‌ یافته ‌در‌ اختیار اراده انسان‌ و آزمایش‌ قدرت‌ شکیبایی‌ ‌او‌ ‌در‌ برابر جاذبه‌ و فریبندگی‌ مال‌ آشنا می‌سازد.

ثروت‌ دلیل‌ ‌بر‌ کرامت‌ و بزرگی‌ انسان‌ ‌در‌ نزد ‌خدا‌ و گزیده ‌او‌ بودن‌ نیست‌، ‌پس‌ غرور نباید ‌بر‌ ‌او‌ مسلط شود و چنان‌ گمان‌ کند ‌که‌ حق‌ ‌با‌ ‌او‌ ‌است‌، و سپس‌ چندان‌ فرو افتد ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ حق‌ تصور کند، و چون‌ سفاهت‌ ‌به‌ حد اعلی‌ برسد، همچون‌ فرعون‌ ‌خود‌ ‌را‌ پروردگار بلند مرتبه‌ بخواند؟ هرگز ... ثروت‌ وسیله آزمایش‌ ‌است‌، و ‌بر‌ آدمی‌ واجب‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌شرّ فریبندگی‌ ‌آن‌ ‌با‌ انفاق‌ کردن‌ مال‌ و مقید بودن‌ ‌به‌ حدود شرعی‌ ‌در‌ گرد کردن‌ ‌آن‌ خلاص‌ کند.

«فَأَمَّا الإِنسان‌ُ إِذا مَا ابتَلاه‌ُ رَبُّه‌ُ فَأَکرَمَه‌ُ وَ نَعَّمَه‌ُ فَیَقُول‌ُ رَبِّی‌ أَکرَمَن‌ِ‌-‌ و اما انسان‌، چون‌ پروردگارش‌ ‌او‌ ‌را‌ بیازماید و کرامت‌ و نعمت‌ ‌به‌ ‌او‌ ببخشد، می‌گوید ‌که‌ پروردگارم‌ مرا بزرگ‌ داشت‌.»

آری‌، ثروت‌ ‌خود‌ ‌به‌ ‌خود‌ نعمت‌ و کرامت‌ ‌است‌، ولی‌ ‌در‌ عین‌ حال‌ وسیله آزمایش‌ و اختبار نیز هست‌، و ‌اینکه‌ ‌در‌ عین‌ حال‌ خط جدایی‌ و دقیق‌ میان‌ بصیرت‌ الاهی‌ و تصور بشری‌ ‌است‌، ‌پس‌ ثروت‌ پلید نیست‌، و همیشه‌ ‌هم‌ کرامت‌ و بزرگواری‌ نیست‌، بلکه‌ حقیقتی‌ بدون‌ هویت‌ و بدون‌ رنگ‌ ‌است‌، و ‌اینکه‌ هویت‌ درنگ‌ ‌را‌ ‌از‌ طریقه تصرف‌ انسان‌ ‌در‌ مال‌ پیدا می‌کند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سمانه عباس نژاد - تفسیر المیزان
این آیه به دلیل اینکه حرف (فاء) در آغاز آن آمده نتیجه گیرى از آیات قبل است ، و در آن حال آدمى را در صورتى که نعمتش زیاد شود و صورتى که از نعمت محروم باشد بیان مى کند، گویا فرموده : گفتیم انسان زیر نظر خداى تعالى است ، و خداى تعالى در کمین او است تا ببیند به صلاح مى گراید و یا به فساد، و او را مى آزماید، و در بوته امتحان قرارش مى دهد، یا با دادن نعمت ، و یا با محروم کردنش از آن ، این از نظر واقع امر و اما انسان این واقعیت را آن طور که باید در نظر نمى گیرد، او وقتى مورد انعام خداى تعالى قرار مى گیرد خیال مى کند نزد خدا احترام و کرامتى داشته ، که این نعمت را به او داده ، پس او هر کارى دلش بخواهد مى تواند بکند، در نتیجه طغیان مى کند و فساد را گسترش مى دهد، و اگر مورد انعام قرارش ندهد و زندگیش را تنگ بگیرد، او خیال مى کند که خداى تعالى با او دشمنى دارد و به وى اهانت مى کند، در نتیجه به کفر و جزع مى پردازد.
پس مراد از جمله (فاما الانسان ) این است که : نوع انسان بحسب طبع اولى اینطور است ، نه اینکه فرد فرد همه انسانها اینطورند، بنابر این ، الف و لام (الانسان ) براى جنس است ، نه براى استغراق .
(اذا ما ابتلیه ربه ) - یعنى وقتى او را مورد امتحان قرار دهد، و عامل در کلمه (اذا) حذف شده ، تقدیرش (کائنا اذا ما ابتلیه ...) است .
بعضى گفته اند: عامل در آن کلمه (فیقول ) است ، که بعد از کلمه (اذا)آمده و تقدیرش :(فاما الانسان فیقول ربى اکرمن اذا ما ابتلیه ربه )است ، یعنى انسان مى گوید: پروردگارم احترامم کرده ، و این را وقتى مى گوید که خدا مورد امتحانش قرار داده باشد.
و جمله (فاکرمه و نعمه ) تفسیر کلمه (ابتلاء) است ، و مراد از اکرام و تنعیم ، اکرام و تنعیم صورى است ، و به عبارت دیگر مراد اکام و تنعیم حدوثى است ، نه بقایى ، و مى خواهد بفرماید خداى تعالى او را اکرام کرده و نعمت داده تا شکرش را بجاى آرند و بندگیش کنند، و لیکن انسان همان را مایه درد سر خود کرد و در راهى مصرف کرد که مستحق عذاب گردید.
(فیقول ربى اکرمن ) - یعنى مى گوید خداى تعالى مرا مورد کرامت و نعمتى از خود قرار داد، به دلیل این که به من نعمتهایى داده که به دیگران نداده ، و یا به عبارتى خیال مى کند که این قدرت و دارایى که به او داده اند هم اکرام و تنعیم حدوثى است و هم بقایى ، و به همین جهت به خود اجازه مى دهد هر کارى که خواست بکند، چون وقتى انسان پنداشت بقاى نعمت و قدرتش تضمین شده ، هر کارى بخواهد مى کند.
در اینجا سؤ الى است و آن اینکه این جمله که مورد بحث ما است حکایت زبان حال انسان است ، و از دیدگاه یک انسان طبیعى خبر مى دهد، و از اینکه مى گوید: (رب من مرا اکرام کرده ) و خداى تعالى را رب خود معرفى مى کند، بر مى آید که گوینده این سخن ، خدا و ربوبیتش را قبول دارد، با اینکه وثنى مذهبان که منکر ربوبیت صانعند معتقد به چنین چیزى نیستند؟
پاسخ این سؤ ال این است که : همانطور که در سؤ ال آمده بود سخن مذکور زبان حال فطرت است ، و وثنى مذهبان هم به حسب فطرتشان اعتراف به این معنا دارند، هر چند که به زبان نمى گویند و از اقرار بدان استنکاف مى ورزند، علاوه بر این قرآن کریم خواسته است رعایت مقابله با جمله (اذا ما ابتلیه ربه ) را کرده باشد.
و آزمایش خدا با فقر و تنگدستى را اهانت و خوارى از ناحیه خدا مى پندارد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تدبرقران
خدا در آیات بعدی سراغ انسان می‌آید

بعد سراغ انسان می‌آید که بحث فقط عاد و ثمود و فرعون نیست، بلکه بحث، بحث انسان است. در وجود انسان چه چیزی وجود دارد که کارش به اینجا می‌انجامد؟

فَأَمَّا الإنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ (١۵)وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ (١۶)

این انسان، طوری است که وقتی خدا او را با جلوۀ اکرام و نعمت امتحان می‌کند، می‌گوید که خدا مرا اکرام کرده، و وقتی با جلوۀ فقر و کم کردن روزی او و عرصه را بر او تنگ کردن، امتحانش می‌کند، باز آن امتحان را نمی‌بیند و از آن این طور یاد می‌کند که پروردگارم به من اهانت کرده! این وضعیت انسان است.

ولی خدا چه می‌فرماید؟ «کلا». یعنی این که انسان می‌گوید که «اکرمنِ» و«اهاننِ»، «کلا». نه! اشتباه است. آنچه که باید مورد توجه باشد، این نیست. بلکه چیزی که او باید به آن توجه داشته باشد و ندارد، ابتلا است.

ریشه این تفکر «اکرمن» و «اهانن»

کَلا بَل لا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ (١٧)شما اکرام یتیم نمی‌کنید.

یعنی ریشه در اکرام نکردن یتینم است؟ بله (ولی فعلا کاملاً مفهوم نیست، و با توضیحات بعدی روشن می‌شود).

دوم : وَلا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْکِینِ (١٨):شما یکدیگر را بر طعام مسکین تشویق

نمی‌کنید.

یعنی خدایا این که ما یکدیگر را به طعام مسکین تشویق نمی‌کنیم ریشۀ این تفکر غلط «اکرمن» و «اهانن» هست؟ بله!

وَتَأْکُلُونَ التُّرَاثَ أَکْلا لَمًّا (١٩):شما ارث را، مال دیگران را به چپاول می‌خورید.

آیا این هم باعث این تفکر غلط است؟ بله! و خدا که این سه رفتار را عامل این تفکر بیان می‌کند، ولی هنوز ربط اینها، با این تفکر برای ما روشن نیست، و خدا از این سه رفتار یک جمع بندی مفهومی می‌کند، خلاصه این سه رفتار این است:

دنیا دوستی و تفکر غلط «اکرمن» و «اهانن»

وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا (٢٠) یعنی عاشق مال و دنیا هستید و دنیا را خیلی دوست دارید و الان این سؤال را جواب نمی‌دهد که چطور دنیا دوستی باعث این تفکر غلط است؟ انسان وقتی برای دنیا ارزش ذاتی قائل است، دادن دنیا برابر است با دادن ارزش، «اکرمن» و گرفتن دنیا برابر می‌شود با گرفتن ارزش، «اهانن».

انسان با این تفکر، وقتی خدا به او مال دنیا را می‌دهد، می‌گوید «اکرمن». او خوشحال می‌شود و احساس غرور می‌کند و فکر می‌کند که به او ارزش داده‌اند.

یک عدّه‌ای هستند که وقتی دنیا، با تمام مظاهرش به آنها داده می‌شود، یک احساسی به آنها دست می‌دهد. و با خود می‌گوید: « من چرا»؟! بعد می‌گوید: «به هر حال خدا که بی‌حساب و کتاب به کسی نمی‌بخشد! حتماً یک لیاقتی بوده!» و این حس درونی، که انسان را از خودش راضی می‌کند. این یک جور انسان را از مسیر خارج می‌کند.

و وقتی از او نعمت را می‌گیرند می‌گوید: « من چرا؟! مگر من چه کار کرده بودم؟ هر چه حساب می‌کنم، می‌بینم که این حق من نبود».

کسی که می‌گوید من چرا؟ خود را از طرف خدا مورد اهانت می‌بیند! و این از دنیا دوستی او نشأت می‌گیرد. فلذا انسان به طغیان می‌افتد. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبد بائس - تفسیر مجمع البیان
پس از هشدار به ستمکاران و سرکشان روزگار، اینک در تقسیم انسان‏ها به دو گره از نظر وصف و حال و اندیشه و عملکرد در برابر نعمت‏هاى خدا مى‏فرماید:
اما انسان هنگامى که از سوى پروردگارش با ارزانى شدن نعمت‏هاى گوناگون آزمون مى گردد، و با گسترش یافتن آن نعمت‏ها از سوى خدا گرامى داشته مى‏شود، سرخوش و شادمان مى‏گردد و مى‏گوید: پرودگارم مرا گرامى داشت که این ثروت‏ها و امکانات گسترده را به من داد.
آرى، او در تحلیل خویش از مهر و لطف خدا و ارزانى شدن نعمت‏ها، آن‏ها را ملاک کمال و برترى و بزرگى خویش مى‏شمارد و نه وسیله آزمون تا بیندیشد و درست عمل کند و موفقیت خود را در آزمون‏هاى زندگى تضمین نماید. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  داريوش بيضايي - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
قوله تعـــالی: {فَأَمَّا الْإِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ وَ أَمَّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ وَ لا تَحَاضُّونَ عَلی‏ طَعامِ الْمِسْکینِ وَ تَأْکُلُونَ التُّراثَ أَکْلاً لَمًّا وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّ}
این آیات بیان میکند احوال بشر را و میفرماید: اما انسان را چون خدایتعالی آزمایش و امتحان کند به نعمتی و تندرست گرداند و مال و ثروت و انواع نعمتهای دیگر به او عطا کند در آن حال به آن ناز و نعمت مغرور شود و گوید خـــدا مرا عزیز و گرامی داشته است و گمان کند که این حق و نعمت بر خــــدا واجب بوده که باو عطا فرموده! و چون او را به فقر و بیماری امتحان کند مغموم شود و گوید خــــدا مرا خوار گردانید, چه انسان نه شکر نعمت کند و نه در محنت و ابتلا بردبار و صابر باشد, چنین نیست که گمان کرده ثروت و توانگری بخاطر عزت و اکرام او نیست و فقر و احتیاج او برای خواری و اهانت باو نیست بلکه برای صلاح و مصلحتی است که پـــــروردگار او را میداند و گاهی فقر و پریشانی برای آنست که یتیم نوازی نمیکنند و بینوائی را به میل و رغبت بر سفره طعام خود نمیشانند و میراث را به تمام میخورند و مراعات صغیر و سایر ورثه را نمینمایند و سخت فرفیته مال دنیا هستند و آن را ذخیره میکنند و در راه خــــدا انفاق نمیکنند. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.