● حاجيه تقي زاده فانيد -
تفسیر انگلیسی- ابن کثیر
وَ لَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى حَیاةٍ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا یَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ یُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَ ما هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذابِ أَنْ یُعَمَّرَ وَ اللَّهُ بَصیرٌ بِما یَعْمَلُونَ
And verily, you will find them (the Jews) the greediest of mankind for life.) meaning, greedy to live longer, because they know their evil end, and the only reward they will have with Allah is total loss. This life is a prison for the believer and Paradise for the disbeliever. Therefore, the People of the Book wish they could delay the Hereafter, as much as possible. However, they shall certainly meet what they are trying to avoid, even if they are more eager to delay the Hereafter than the polytheists who do not have a divine book.
Muhammad bin Ishaq narrated that Ibn `Abbas commented on,
﴿وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن یُعَمَّرَ﴾
(But the grant of such life will not save him even a little from (due) punishment.) "Long life shall not save them from torment. Certainly, the polytheists do not believe in resurrection after death, and they would love to enjoy a long life. The Jews know the humiliation they will suffer in the Hereafter for knowingly ignoring the truth.'' Also, `Abdur-Rahman bin Zayd bin Aslam said, "The Jews are most eager for this life. They wish they could live for a thousand years. However, living for a thousand years will not save them from torment, just as Iblis' - Satan - long life did not benefit him, due to being a disbeliever.'' t
﴿وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ﴾
(And Allah is Seer of what they do.) meaning, "Allah knows what His servants are doing, whether good or evil, and will compensate each of them accordingly.''
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر راهنما
1 - یهود، حریص ترین مردمان بر زنده ماندن و برخوردار شدن از عمرى طولانى هستند.
و لتجدنهم أحرص الناس على حیوة
2 - یهود، به هر نوع زندگى دنیوى - هر چند پست باشد - حریص و دل بسته اند.
و لتجدنهم أحرص الناس على حیوة
نکره آوردن «حیاة» اشاره به این نکته دارد که: یهودیان بر صرف زنده ماندن با هر ویژگى - هر چند که پست و حقیر هم باشد - حریصند.
3 - روش و منش یهود، نمایانگر حرص شدید آنان بر زندگانى دنیا و ترس از مرگ است.
و لتجدنهم أحرص الناس على حیوة
«لتجدن» مرکب از فعل تجد (مى یابى)، لام قسم و نون تأکید است; یعنى، البته و بدون هیچ تردید مى یابى که یهود حریص ترین مردمند. تأکید بر اینکه مخاطب، دلبستگى یهود را بر زندگى دنیا مى یابد، گویاى این معناست که عملکرد یهود نمایانگر علاقه شدید آنان به حیات دنیاست.
4 - نمایان بودن علاقه یهود به زندگى دنیا، مانع آنان از اظهار اشتیاق به حیات اخروى و تظاهر به نهراسیدن از مرگ
و لتجدنهم أحرص الناس على حیوة
جمله «لتجدنهم ...» استشهادى است براى جمله «لن یتمنوه»; یعنى، این حقیقت که یهود تمناى مرگ و رسیدن به آخرت را ندارند، از زندگى آنان به خوبى معلوم مى شود; به گونه اى که حتى خود آنان نیز نمى توانند آن را انکار کنند.
5 - اشتیاق یهود به زندگى دنیا، حتى از مشرکان فزونتر است.
و لتجدنهم أحرص الناس ... و من الذین أشرکوا
«من الذین» عطف بر «الناس» مى باشد; یعنى: «و لتجدنهم أحرص من الذین اشرکوا; مى یابى آنها را که از مشرکان به زندگى در دنیا دلبسته ترند».
6 - دنیاپرستى یهود از پیشگوییهاى قرآن
لتجدنهم أحرص الناس على حیوة
7 - یهودیان خود نیز بر بى پایه بودن ادعایشان (تقدیر بهشت براى آنان) واقفند.
إن کانت لکم الدار الأخرة ... و لتجدنهم أحرص الناس
جمله هاى «لتجدنهم ...» و «یود أحدهم ...» را مى توان ناظر به ادعاى یهود (إن کانت ... در آیه 94) دانست; یعنى، شما یهودیان از یکسو مدعى هستید که سراى آخرت از آن شماست و از سوى دیگر آرزوى ماندگار شدن در حیات دنیا را دارید، این نشان مى دهد که خود شما نیز آن ادعا را باور ندارید.
8 - فرد فرد یهود، خواهان عمر طولانىِ هزار ساله هستند.
یود أحدهم لو یعمر الف سنة
«یعمّر» از تعمیر و به معناى عمر داده شود، است. آوردن «أحدهم» به عنوان فاعل «یود» و استفاده نکردن از ضمیر جمع (یودون) تصریح به این معنا دارد که: عمر طولانى هزار ساله، خواسته فرد فرد آنان است.
9 - علاقه به دنیا و آرزوى عمر طولانى به خاطر آن، خویى ناپسند و نکوهیده است.
و لتجدنهم أحرص الناس على حیوة ... یود أحدهم لو یعمر الف سنة
لحن آیه گویاى مذمت یهود به خاطر علاقه به دنیا و درخواست عمر طولانى به خاطر آن است.
10 - مشرکان، به زندگى دنیا حریص و دل بسته اند.
لتجدنهم أحرص الناس ... و من الذین أشرکوا
11 - گروهى از مشرکان، خواهان عمرى طولانى هزار ساله هستند.
و من الذین أشرکوا یود أحدهم لو یعمر الف سنة
برداشت فوق مبتنى بر این است که «و من الذین أشرکوا» خبر براى مبتدایى محذوف باشد نه عطف بر «الناس»; یعنى: «و من الذین أشرکوا طائفة یود أحدهم». بر این مبنا، جمله «و من الذین...» جمله حالیه است و «یود أحدهم» توصیف همین دسته از مشرکان خواهد بود. بر این اساس مفاد آیه چنین است: یهودیان از همه مردم به دنیا دلبسته ترند و این در حالى است که گروهى از مشرکان خواهان عمرى هزار ساله هستند.
12 - یهودیان گنهکار به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد.
بما قدمت أیدیهم ... و ما هو بمزحزحه من العذاب
«زحزحة» (مصدر مزحزح) به معناى دور ساختن است.
13 - یأس یهود از سراى آخرت، زمینه ساز حرصشان بر حیات دنیا و آرزوى عمر طولانى است.*
یود أحدهم لو یعمر الف سنة و ما هو بمزحزحه من العذاب أن یعمر
14 - زندگانى در دنیا و داشتن عمرى طولانى، نجاتبخش یهود از عذاب اخروى نیست.
و ما هو بمزحزحه من العذاب أن یعمر
«أن یعمر» بدل براى «هو» و یا فاعل براى «مزحزح» است. مآل هر دو به یک معناست; معناى جمله «ما هو ...» چنین است: یهودیان [بر فرض اینکه عمرى هزار ساله داده شوند ]آن عمر طولانى، ایشان را از عذاب رها نخواهد ساخت.
15 - عمر گنهکاران، هر چند طولانى باشد، موجب نجاتشان از عذاب الهى نخواهد شد.
بما قدمت أیدیهم ... و ما هو بمزحزحه من العذاب أن یعمر
16 - خداوند، ناظر بر رفتار و کردار برخاسته از دنیاپرستى یهود است.
و اللّه بصیر بما یعملون
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر نمونه
آخرین آیه مورد بحث از حرص شدید آنها به مادیات چنین سخن مى گوید تو آنها را حریصترین مردم بر زندگى مى بینى )) (و لتجدنهم احرص الناس على حیاة ).
((حتى حریصتر از مشرکان )) (و من الذین اشرکوا).
حریص در اندوختن مال و ثروت ، حریص در قبضه کردن دنیا، حریص در انحصارطلبى ، آنها حتى از مشرکان که طبعا مى بایست در جمع آورى اموال از همه حریصتر باشند و از هر راه بدست آورند باکى نداشته باشند حریصترند.
((آنچنان علاقه به دنیا دارند که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند)). (یود احدهم لو یعمر الف سنة ).
براى جمع ثروت بیشتر یا به خاطر ترس از مجازات !
آرى هر یک تمناى عمر هزار ساله دارد ((ولى این عمر طولانى او را از عذاب خداوند باز نخواهد داشت )) (و ما هو بمزحزحه من العذاب ان یعمر).
و اگر گمان کنند که خداوند از اعمالشان آگاه نیست ، اشتباه مى کنند ((خداوند نسبت به اعمال آنها بصیر و بینا است )) (و الله بصیر بما یعملون ).
نکته : 1
البته باید توجه داشت که مقصود از هزار سال ، عدد هزار نیست ، بلکه کنایه از عمر بسیار طولانى است و به تعبیر دیگر عدد تکثیر است نه ((تعداد)).
بعضى از مفسران مى گویند: عدد هزار در آن زمان بزرگترین عدد نزد عرب بوده و اعداد بزرگتر از آن نام مخصوصى نداشته است ، ولذا رساترین تعبیر براى فزونى محسوب مى شده است . <159>
نکته : 2
تعبیر به على حیاة (به صورت نکره ) به گفته جمعى از مفسران براى تحقیر است یعنى آنها آنقدر به زندگى دنیا دل بسته اند که حتى پستترین زندگى این جهان را که در نهایت بدبختى باشد بر سراى آخرت ترجیح مى دهند. <160>
نکته : 3
بى شک سرچشمه بسیارى از جنگها و خونریزیها در طول تاریخ بشر برترى جوئى نژادى بوده است ، مخصوصا در جنگ جهانى اول و دوم که بزرگترین رقم تلفات و ویرانى را در تاریخ همراه داشت ، عامل نژاد پرستى آلمانها (یا حزب نازى ) عامل غیر قابل انکارى بود.
و اگر بنا شود نژاد پرستان جهان را رده بندى کنیم بدون شک یهود در رده هاى بالا قرار خواهند گرفت ، هم اکنون کشورى را که آنها به نام اسرائیل تشکیل داده اند بر مبناى همین مساءله نژاد تاءسیس شده ، چه جنایتهاى هولناکى که براى تشکیل آن مرتکب شدند، و چه جنایات وحشتناکى که براى نگهدارى آن مرتکب مى شوند.
آنها حتى آئین موسى (علیه السلام ) را در نژاد خود محصور ساخته اند، و اگر کسى از غیر نژاد یهود بخواهد این آئین را بپذیرد براى آنها جالب نیست ، به همین دلیل تبلیغ و دعوت به سوى آئین خود در میان اقوام دیگر نمى کنند.
همین وضع خاص آنها سبب شده که در انظار جهانیان منفور گردند، چرا که مردم دنیا کسانى را که براى خود امتیازى بر دیگران قائل باشند هرگز دوست ندارند.
اصولا نژاد پرستى شعبهاى از شرک است و به همین دلیل اسلام شدیدا با آن مبارزه کرده و همه انسانها را از یک پدر و مادر مى داند که امتیازشان تنها به تقوا و پرهیزکارى است .
نکته : 4
بیشتر مردم از مرگ مى ترسند و وحشت دارند و پس از تحلیل و بررسى مى بینیم که ریشه این ترس را یکى از دو چیز تشکیل مى دهد:
1 بسیارى از مردم مرگ را به معنى فنا و نیستى و نابودى تفسیر مى کنند و بدیهى است که انسان از فنا و نیستى وحشت دارد، اگر انسان مرگ را به این معنى تفسیر کند حتما از آن گریزان خواهد بود، و لذا حتى در بهترین حالات زندگى و در اوج پیروزى فکر این مطلب که روزى این زندگى پایان مى یابد، شهد زندگى را در کام آنان زهر مى کند، و همیشه از این نظر نگرانند.
2 افرادى که مرگ را پایان زندگى نمى دانند و مقدمه اى براى زندگى در سرائى وسیعتر و عالیتر مى بینند به خاطر اعمال خود و خلافکاریها از مرگ وحشت دارند، زیرا مرگ را آغاز رسیدن به نتائج شوم اعمال خود مى بینند، بنابراین براى فرار از محاسبه الهى و کیفر اعمال ، میل دارند هر چه بیشتر مرگ را به عقب بیندازند، آیه بالا اشاره به دسته دوم مى کند
ولى پیغمبران بزرگ خدا از یکسو ایمان به زندگى جاویدان بعد از مرگ را در دلها زنده کردند و چهره ظاهرى وحشتناک مرگ را در نظرها دگرگون ساخته ، چهره واقعى آن را که دریچه اى به زندگى عالیتر است به مردم نشان دادند.
و از سوى دیگر دعوت به ((پاکى عمل )) کردند تا وحشت از مرگ بخاطر کیفر اعمال نیز زائل گردد، بنابراین مردم با ایمان از پایان زندگى و مرگ بهیچوجه وحشت ندارند.
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
» تفسیر کشاف
(و لتجدنهم ) هو من وجد بمعنی علم المتعدی إلی مفعولین فی قولهم : وجدت زیدا ذا الحفاظ و مفعولاه "هم أحرص ". فإن قلت : لم قال : (علی حیاة) بالتنکیر؟ قلت : لانه أراد حیاة مخصوصة و هی الحیاة المتطاولة، و لذلک کانت القراءة بها أوقع من قراءة أبی (علی الحیاة) (و من الذین أشرکوا) محمول علی المعنی لان معنی أحرص الناس : أحرص من الناس . فإن قلت : ألم یدخل الذین أشرکوا تحت الناس ؟ قلت : بلی ، ولکنهم أفردوا بالذکر لان حرصهم شدید. و یجوز أن یراد: و أحرص من الذین أشرکوا، فحذف لدلالة أحرص الناس علیه . و فیه توبیخ عظیم : لان الذین أشرکوا لایؤمنون بعاقبة و لا یعرفون إلا الحیاة الدنیا، فحرصهم علیها لایستبعد لانها جنتهم ، فإذا زاد علیهم فی الحرص من له کتاب و هو مقر بالجزاء کان حقیقا بأعظم التوبیخ . فإن قلت : لم زاد حرصهم علی حرص المشرکین ؟ قلت : لانهم علموا لعلمهم بحالهم أنهم صائرون إلی النار لا محالة و المشرکون لا یعلمون ذلک . و قیل : أراد بالذین أشرکوا المجوس ، لانهم کانوا یقولون لملوکهم : عش ألف نیروز و ألف مهرجان . و عن ابن عباس رضی الله عنه : هو قول الاعاجم : زی هزار سال . و قیل (و من الذین أشرکوا) کلام مبتدأ، أی و منهم ناس (یود أحدهم ) علی حذف الموصوف کقوله : ( و ما منا إلا له مقام معلوم ) و الذین أشرکوا علی هذا مشار به إلی الیهود، لانهم قالوا: عزیر ابن الله . و الضمیر فی (و ما هو) لاحدهم و (أن یعمر) فاعل بمزحزحه ، أی : و ما أحدهم بمن یزحزحه من النار تعمیره . و قیل : الضمیر لما دل علیه یعمر من مصدره ، و أن یعمر بدل منه . و یجوز أن یکون "هو" مبهما، و "أن یعمر" موضحه . و الزحزحة: التبعید و الانحاء. فإن قلت (یود أحدهم ) ما موقعه ؟ قلت : هو بیان لزیادة حرصهم علی طریق الاستئناف . فإن قلت : کیف اتصل لو یعمر بیود أحدهم ؟ قلت : هو حکایة لودادتهم . و "لو" فی معنی التمنی ، و کان القیاس : لو أعمر، إلا أنه جری علی لفظ الغیبة لقوله (یود أحدهم ) کقولک : حلف بالله لیفعلن .
[ نظرات / امتیازها ]
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.