«وَ اِخْتٰارَ مُوسىٰ قَوْمَهُ » 155 مجمع: در مقصود از این آیه اختلاف است اکثر گفته اند: این انتخاب موسى پیش از گوساله پرستى بوده است و همان موقع که موسى رفت براى میقات و تجلّى حق شد این هفتاد نفر در آنجا گرفتار زلزله شدند، و در این آیه پس از نقل قضیّه ى گوساله پرستى دنباله ى مطلب سابق گرفته شده است و آن را باین تفصیل تکمیل کرده است، و از تفسیر علىّ بن ابراهیم و احادیث منقول از معصوم ع همین احتمال را نقل کرده است، بعضى گفته اند: این آیه میقات دوّم را نقل کرده است که بعد از پرستیدن گوساله براى استغفار و بخشش گناه رفته اند
تفسیر عبده: این قضایا که مردم نقل مى کنند حدیث صحیح از پیغمبر ندارد و از اخبار اسرائیلى است که اطمینان به آن نیست و نوشته هاى تورات هم مضطرب است و تطبیق آن با این منقولها درست نیست و استاد شیخ محمّد عبده معتقد بوده است که این نقل مربوط بسابق نیست و بمیقات رفتن دو نوبت انجام شده است
«إِنْ هِیَ إِلاّٰ فِتْنَتُکَ » 155 تفسیر حسینى: یعنى اینان را کلام خود شنوانیدى تا طمع رؤیت کردند، و از گوساله آوازى پدید ساختى تا روى به وى آوردند، و در کتاب فصل الخطاب خواجه محمّد پارسا مذکور است که حقّ سبحانه موسى را در مقام بسط بداشت تا بکمال حال انس رسیده از روى دلال بدین جرأت اقدام فرمود، و دلال در مرتبه ى محبوبیّت است، چنانکه در قوت القلوب فرموده «و هى ادلال المحبّین من المستأنسین» حضرت مولوى قدّس سرّه فرمود که گستاخى عاشق ترک ادب نیست و عین ادب است
گفتگوى عاشقان در کار ربّ جوشش عشق است نى ترک ادب هرکه کرد از جام حقّ یک جرعه نوش نى ادب ماند بر او، نى عقل و هوش و هم از مقام بسط است این سخن که: گمراه مى گردانى بدان فتنه و ابتلا، هرکه را مى خواهى که گمراه شود، و راه مى نمائى هم بدان، هرکه را مى خواهى راه یابد، و توئى یار ما و متولّى کار ما، پس بیامرز ما را و ببخشاى بر ما و تو بهترین آمرزندگانى
مجمع البیان: سعید بن جبیر گفته است: یعنى این گرفتارى و محنت آزمایشى است از سوى تو در تکلیف بر صبر و بندگى در برابر این زلزله و حوادث غیر منتظر و ابن عباس گفته است: یعنى این زلزله عذابى است از جانب تو در برابر کفر و گوساله پرستى و تقاضاى رؤیت
تأویلات کاشانى: یعنى این گرفتارى بصفات نفس و هواپرستى از جانب تو هست که دیگرى را در آن قدرتى نیست
تفسیر عبده: یعنى این عملى که موجب زلزله شد و آنها را گرفتار کرد، ابتلا و آزمایش تو بود براى نمودارى استعداد و مکنونات طینت آنها که در نظام احسن، و حکمت آفرینش همیشه در جریان است
استاد فلسفه ى ما مرحوم آقابزرگ شهیدى مى فرمود: موساى فقیر حقّ داشت که مى گفت «إِنْ هِیَ إِلاّٰ فِتْنَتُکَ »
[ نظرات / امتیازها ]
وَ اِخْتٰارَ مُوسىٰ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلاً لِمِیقٰاتِنٰا مفسران سخن را پیرامون این آیه به درازا کشانده اند و نظریات آنها در تفسیر آن مختلف است به عنوان نمونه: در مورد میقات اختلاف کرده اند که آیا مقصود، میعادگاه نزول تورات است و یا چیز دیگر؟ و نیز اختلاف کرده اند که چرا موسى علیه السّلام براى رفتن به میقات از میان قوم خود هفتاد مرد را برگزید: آیا بدین سبب بود که آنها موسى را متهم مى کردند و به او مى گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمى آوریم تا اینکه سخن خدا را همان گونه که تو شنیدى ما هم بشنویم
ازاین رو آنها وى را همراهى کردند تا همان طور که او شنیده، آنها هم بشنوند یا اینکه رفتن آنها همراه موسى علیه السّلام دلیل دیگرى داشت ؟
همچنین، مفسران دربارۀ سبب مجازات آنها و نیز در این خصوص اختلاف کرده اند که آیا زلزله به مرگ آن هفتاد نفر انجامید یا به گونه اى بود که ستون فقرات آنها را شکست و مفصل هاى آنان را از یکدیگر جدا کرد! ولى به مرحلۀ مرگ نرسید
در آیه، نشانه اى وجود ندارد که به ترجیح نظر گروهى از مفسران اشاره داشته باشد، و آیه تنها بر این موضوع دلالت دارد که موسى هفتاد مرد را از میان قومش برگزید تا آنها را به میعادگاه پروردگارش ببرد بالطبع این گزینش برطبق فرمان خداوند بوده است؛ زیرا موسى جز آنچه را از سوى خدا به او امر شده بود، انجام نمى دهد و نیز آیه نشان مى دهد که خداوند به سبب اقتضاى حکمت، نوعى عذاب را بر این هفتاد تن فروفرستاد ما دلیلى نداریم که آن میعادگاه را مشخص کند و نیز سببى که موجب این گزینش و عذاب شد در اختیار ما نیست شایستۀ ذکر است که سخن موسى با خداوند: «أَ تُهْلِکُنٰا بِمٰا فَعَلَ اَلسُّفَهٰاءُ»، نشان مى دهد که آنان عملى انجام دادند که موجب هلاکت آنها شد؛ امّا او بیان نداشته که این عمل چه بوده است و ما هم نباید آنچه را نمى دانیم بگوییم
فَلَمّٰا أَخَذَتْهُمُ اَلرَّجْفَةُ قٰالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُمْ مِنْ قَبْلُ وَ إِیّٰایَ موسى از میان بهترین هاى قومش هفتاد مرد را برگزید و آنان را به میعادگاه پروردگارش برد و وقتى که آنان به آنجا رسیدند همگى هلاک شدند و موسى تنها باقى ماند این موقعیت، موقعیتى بسیار دشوار است که دل انسان را تنگ و صبرش را کم مى کند و انسان بیچاره مى شود با این وضع موسى علیه السّلام چه باید بکند؟ آیا به تنهایى به سوى بنى اسرائیل بازگردد؟ و در این صورت، اگر آنان دربارۀ مردانشان بپرسند او چه پاسخ دهد؟ هیچ پناهگاهى براى او وجود ندارد جز خدا لذا در پیشگاه خدا زارى مى کند که این مشکل را برطرف سازد و آرزو مى کند که اى کاش پیش ازآن که آنان را به این مکان بیاورد خدا او را به همراه آنان هلاک مى کرد! آن گاه خطاب به خداوند عرض مى کند: أَ تُهْلِکُنٰا بِمٰا فَعَلَ اَلسُّفَهٰاءُ مِنّٰا تو بزرگ تر از آن هستى که چنین کنى؛ زیرا تو بردبار و کریمى
إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ. واژه فتنه چند معنا دارد که برخى از آنها عبارتند از:
1. گمراه کردن و فاسد نمودن و از این قبیل است: آیه 26 از سوره اعراف: «یا بَنِی آدَمَ لا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطانُ کَما أَخْرَجَ أَبَوَیْکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ؛ اى فرزندان آدم! شیطان شما را گمراه نکند؛ چنانکه پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد». گفته مىشود: هذا مفتن: فاسدکننده است.
2. جنگیدن و کشتن. گفته مىشود: افتتن القوم: با یکدیگر جنگیدند و ستیز کردند.
3. امتحان کردن و آزمودن، همانند «وَ کَذلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ؛ و اینچنین برخى را به وسیله برخى دیگر آزمایش مىکنیم».
4. در موارد متعددى به معناى عذاب بهکار مىرود و از این قبیل است: آیه 25 از سوره انفال: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْکُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِید الْعِقابِ؛ و بترسید از عذابى که تنها ستمکارانتان را دربر نخواهد گرفت. و بدانید که خدا به سختى عقوبت مىکند».
در جمله «إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ» واژه «فتنه» به معناى عذاب است و ضمیر «هِیَ» به «رجفة» که پیشتر آشکارا ذکر شده است برمىگردد. معناى جمله «تُضِلُّ بِها مَنْ تَشاءُ» این است که خدا، هریک از بندگانش را که بخواهد عذاب مىکند و معناى «وَ تَهْدِی مَنْ تَشاءُ» آن است که خدا از هرکس که بخواهد این عذاب را برمىگرداند و معناى آیه بهطور کلّى آن است که اگر خدا بخواهد به هرکس که استحقاق عذاب را دارد عذاب فرومىفرستد و از هرکس که استحقاق آنرا ندارد برمىگرداند. با این بیان روشن مىشود که معناى جمله «إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ» به آنچه پیش از آن آمده و نیز به آنچه پس از آن آمده است ارتباط دارد و نمىتوان بدان استدلال کرد بر اینکه گمراه کردن از سوى خداست. چگونه خدا کسى را گمراه و سپس او را بهسبب گمراهى مجازات مىکند؟ خدا هرگز ستم را بر بندگانش روا نمىدارد. تنها شیطان است که دشمن و گمراهکننده انسان است؛ اما خداوند هدایتکننده و یارىدهنده است.
أَنْتَ وَلِیُّنا فَاغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الْغافِرِینَ. وَ اکْتُبْ لَنا فِی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنا إِلَیْکَ هیچ ترجمانى براى این مناجات، بالاتر از سخن سرور شهیدان امام حسین بن على علیه السّلام وجود ندارد، در آنهنگام که هزاران تن از هرسوى او را در میان گرفته بودند و او یکه و تنها مانده بود، به پروردگارش روىآورد و از دشمنان خود به او پناه برد و عرضه داشت: «خداوندا! در هر مصیبتى تکیهگاه من تویى، در هر سختى امیدم تویى، در هر مشکلى که بر من فرود آید تکیهگاه و کمک من تویى، چهبسیار مصیبتى را که موجب ضعف قلب، کم شدن صبر، خوارى دوست و خوشحالى دشمن مىشود، بر من فروفرستادى و من به سبب دوست داشتن تو و روىبرتافتن از دیگران، به تو شکایت بردم و تو به من گشایش عطا کردى و آن مصیبت را از من برداشتى. پس تو ولیّ هر نعمت، صاحب هر نیکى و مقصد هر محبّتى».
[ نظرات / امتیازها ]