● سوره مریم آیه 1 - تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
کهیعص: مفسرین را در فواتح السور اختلاف و سابقا مذکور شد، لکن در اینجا روایت خاصه در معنى و تاویل وارد شده:
ابن بابویه (رحمه اللّه) به سندهاى خود از جعفر بن محمد بن عماره از پدرش که گفت: حضور حضرت صادق علیه السلام بودم، شخصى وارد شد و سؤال نمود از «کهیعص»، حضرت فرمود: «کاف» کافى است خداوند مر شیعیان ما را، «ها» هادى است مر ایشان را، «یا» ولى است مر ایشان را، «عین» عالم است به اهل طاعت ما، «صاد» صادق است مر ایشان را به وعده خود تا آنکه برساند ایشان را به منزلتى که وعده فرموده ایشان را در بطن قرآن «1»؛ و مؤید این تفسیر است روایت دیگر از آن حضرت که فرمود معنى: «کهیعص» انا الکافى الهادى الولىّ العالم الصّادق الوعد.
تأویل آن: ابن بابویه به سندهاى خود از سعد بن عبد اللّه قمى در حدیثى: حضرت عسکرى علیه السلام فرمود: چه چیز تو را آورد؟ عرض کردم: احمد بن اسحق مرا به شوق انداخت براى ملاقات مولاى خود. فرمود: مسائلت چه شد؟
عرض کردم: به حال خود باقى است. فرمود: بپرس از نور چشم من و اشاره نمود به حجة عصر عجل اللّه فرجه. من سؤال کردم آنها را تا آنکه عرض کردم: خبر ده مرا از تأویل «کهیعص»؟ فرمود: این حروف از اخبار غیب، و خداى تعالى مطلع فرمود بنده خود زکریا را، بعد بیان نماید براى پیغمبر. و آن اینست که زکریا سؤال نمود تعلیم اسماء خمسه. خدا جبرئیل را بر او نازل، و اسماء خمسه را تعلیم نمود. زکریا وقتى ذکر مىکرد اسماء محمد و على و فاطمه و حسن علیهم السلام را، مسرور مىشد. وقتى نام حسین علیه السلام را مىگفت محزون و گریان مىگردید، روزى عرض کرد: خدایا در این چه علت باشد؟
پس خداى تعالى او را خبر داد که کهیعص «کاف» اسم کربلا، «ها» اشاره به هلاکت عترت، «یا» اشاره به یزید لعنه اللّه و ظالم آن حضرت، «عین» اشاره به عطش آن سرور، «صاد» اشاره به صبر او. زکریا به شنیدن این کلام سه روز از مسجد خارج نشد و مردم را منع نمود از نزد خود، پیوسته مشغول گریه بود و به الفاظ مخصوصه ندبه مىنمود، بعد عرض کرد: خدایا پسرى به من عطا فرما که در سن پیرى روشنى چشم من باشد و قرار ده او را وصى و وارث من و بگردان محل او را به من چون محل حسین علیه السلام و مفتون نما مرا به محبت او بعد مرا مبتلا کن به او، چنانکه حبیب خود محمد صلّى اللّه علیه و آله به فرزندش مبتلا فرمودى. پس دعاى زکریا مستجاب، و یحیى از او بوجود آمد که حملش شش ماه بود مانند حمل حضرت حسین علیه السلام.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
● سوره مریم آیه 2 - تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ: یاد فرمودن پروردگار تو است به بخشش و مهربانى.
عَبْدَهُ زَکَرِیَّا: بنده خود زکریا علیه السلام را که از اولاد رجعیم بن سلیمان بن داود بود پیغمبرى عالیشان و مهتر احبار بیت المقدس و صاحب القربان، پس قصه او بخوان و یاد کن براى امت خود.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مریم آیه 3 - تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِذْ نادى رَبَّهُ: وقتى را که ندا نمود و بخواند پروردگار خود را در محراب بیت المقدس بعد از تقرب به قربان. نِداءً خَفِیًّا: ندائى پنهان.
این دال است بر آن که اخفاء در دعا مستحب و به اجابت اقرب است به جهت محفوظ بودن از شائبه ریا در آن. و در حدیث است که: خیر الدّعاء الخفىّ و خیر الرّزق ما یکفى . یا خفا از جهت آن بود که شرم مىداشت که در شصت سالگى یا شصت و پنج یا هفتاد و پنج یا هشتاد و پنج یا نود و نه سالگى با وجود زن نود و هشت ساله عقیم، از خداوند طلب فرزند نماید؛ یا دعاى بلند مىنمود، لکن از قوم پنهان بود تا آنها استهزا نکنند و گویند به این حالت طلب فرزند مىنماید، یا از موالى خود اندیشه مىکرد یا پیرى او را به وجهى ضعیف ساخته بود که هر چند دعا بلند مىنمود کسى نمىشنید.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مریم آیه 4 - تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
نداى او این بود که از روى نیاز:
قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی: گفت پروردگارا، بدرستى که سست شده آن استخوانى که ستون و قوام و اصل بنا است از من؛ و چون استخوان که محکمترین اعضاست سست شده باشد، سایر اعضا به طریق اولى. و نیز استخوان تکیهگاه سایر اعضا و اجزاء و سپر آفات و بلاها است، پس لازم آید که حامل قویتر از محمول باشد. بنابراین وقتى سختترین اعضا ضعیف گردد، ناتوانى سایر اعضا با سستى آنها دیگر معلوم است. وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً: و افروخته گشته سرم از جهت پیرى. این اثر ضعف در ظاهر است، پس خلاصه آنکه ضعف بر ظاهر و باطن من استیلا یافته.
لطیفه: استعاره فرموده سیاهى موى را به ظلمت، و سفیدى آن را به روشنى آتش، و فرا گرفتن آن موى را به اشتعال آن؛ یعنى چنانکه ظلمت به نور منتفى مىشود. سیاهى موى من به سفیدى پیرى منتفى گشته؛ و چنانچه آتش در جائى افتد هیمه آن را فرا گیرد و بجاى دیگر سرایت کند، همچنین سفیدى موى که در یکجا بود سرایت به اطراف نموده و همه سفید گشته، و این را استعاره تصریحیه گویند.
وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیًّا: و نبودهام بخواندن من تو را اى پروردگار من بىبهره و ناامید، یعنى هر گاه دعا نموده به اجابت رسیده و مرا محروم نگردانیده، و چون من به حسن اجابت تو امیدوارم، پس در این دعا مرا محروم مفرما اگرچه درخواست من غیر معتاد باشد، لکن اجابت تو معتاد است.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مریم آیه 5 - تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بعد شرح حال خود را عرض مىکند:
وَ إِنِّی خِفْتُ الْمَوالِیَ مِنْ وَرائِی: و بدرستى که من مىترسم از اولیائى که وارث من باشند بعد از مرگ من، یعنى بنى اعمام که شرار بنى اسرائیلند از آن که ترکه مرا در غیر رضاى تو خرج کنند. به روایت صحیحه از حضرت باقر علیه السلام: مراد عمو و پسر عمو باشد «1». حاصل آنکه: مىترسم جماعت وراث بعد از من، به حسن معاشرت قیام و به قواعد خلافت اقدام ننموده، نظام امور دین مختل و امت من گمراه شوند. وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً: و باشد زن من نازائیده و در کبر سن فرو رفته. فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا: پس ببخش مرا از نزد خود فرزندى که اولى باشد بترکه، و معذلک متولى امور دین من و ولى عهد من باشد، یا فرزندى که ولى از اولیاء تو باشد.
نکته: ذکر «من لدنک» اشعار است به آنکه آن را از جانب خود ایجاد کن بدون سبب، زیرا از ما صلاحیت ولادت نیست، و ایماء به استدعاى ولیى که پسندیده تو و مقبول بارگاه تو باشد به استحقاق.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مریم آیه 6 - تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
یَرِثُنِی: میراث برد ترکه مرا. وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ: و میراث برد از اولاد یعقوب بن ماثان برادر عمران که پدر مریم بوده. نزد بعضى «1» مراد یعقوب پسر اسحق پسر ابراهیم است، زیرا زکریا متزوج بود به خواهر مریم بنت عمران، و نسب او متصل به یعقوب بود. وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا: و قرار ده فرزند مرا شایسته و پسندیده که از گفتار و کردار او راضى باشى و همیشه مطیع و منقاد فرمان تو و ممتثل امر تو باشد.
تحقیق: این مطلب محقق است که مقام نبوت و ولایت مطلقه الهیه، جعل تشریعى استقلالى دارد. یعنى هیچیک از افراد بشر را حق مداخله در آن نباشد به غیر از ذات احدیت سبحانى به صریح آیات قرآنى:
1- نسبت به آدم علیه السلام فرماید: «إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» یعنى من قرار دهندهام در زمین خلیفه.
2- نسبت به داود علیه السلام فرماید. «یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ» اى داود ما قرار دادیم تو را در زمین خلیفه.
و اینها دال است بر آنکه جعل نبوت از جانب خدا، و وضع آن تعینى و تخصصى است نه تعیینى و تخصیصى. بنابراین چنین منصب بزرگ، متعقل نیست که ذاتا ارثى باشد، پس مراد از آیه «یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ» ارث مال باشد نه مقام نبوت؛ و انبیاء، مال را میراث بردهاند.
3- «میراث» را در لغت اطلاق نکنند مگر بر آنچه نقل شود از مورث به وارث از اموال، و در غیر آن مجاز و محتاج به دلیل است.
4- اگر «ارث» در آیه شریفه محمول بر نبوت باشد، ذکر جمله «وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیًّا» بعد از آن بىمعنى و لغو باشد، چنانچه مستحسن نیست کسى گوید (اللّهمّ ابعث الینا نبیّا و اجعله عاقلا مرضیّا فى اخلاقه) زیرا منصب نبوت حاوى اخلاق مرضیه است.
از این مقدمه معلوم گردید که آنچه از پیغمبر نقل شده: (نحن معاشر الانبیاء لا نورث و ما ترکناه صدقة) صحت ندارد، بلکه مجعول و کذب باشد؛ و لذا حضرت فاطمه سلام اللّه علیها در رد استشهاد به آن در باب فدک، استدلال فرموده به آیه شریفه «یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ» .
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مریم آیه 7 - تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
خلاصه حضرت زکریا علیه السلام بعد از دعا، سر به سجده نهاد و تضرع مىنمود، ناگاه نداى الهى رسید: یا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلامٍ: اى زکریا بدرستى که ما بشارت مىدهیم تو را به پسرى که: اسْمُهُ یَحْیى: نام او یحیى باشد. و تسمیه او به یحیى به جهت آنست که زنده شد از رحم عاقرى که در حکم میت بود. یا دین خدا به دعوت او زنده گشت. و نزد جمعى این لفظ عجمى است. حاصل آنکه حق سبحانه بتوسط جبرئیل یا ملک دیگر یا به طریق خلق صوت، ندا فرمود که اى زکریا مژده دهیم تو را به فرزندى که نامش یحیى باشد. لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا: نیافریدیم او را پیش از این زمان همنامى، یعنى هیچکس قبل از او به این اسم مسمى نبوده، و این موجب مزیت شرف او است.
سعید بن جبیر گفته: «سمى» به معنى مثل و شبیه است، یعنى هیچکس پیش از او به صورت و هیئت او خلق نکرده بودیم. و تسمیه مثل به سمى به جهت آنست که هر یک از متماثل و متشاکل به سبب تشاکل و تماثل به اسم صاحب خود مسمى مىشود و لذا هر یک سمى صاحب خود باشد .
تفسیر برهان- عبد الخالق گوید: شنیدم حضرت صادق علیه السلام فرمود در این آیه شریفه: یحیى بن زکریّا علیه السّلام لم یکن له من قبل سمیّا و کذلک الحسین علیه السّلام لم یکن له من قبل سمیّا و لم تبک السّماء الّا علیهما اربعین صباحا قلت: فما کانت بکاءها؟ قال: تطلع الشّمس حمراء قال: و کان قاتل الحسین علیه السّلام ولد الزّنا و قاتل یحیى بن زکریّا ولد الزّنا یحیى بن زکریا نبود مر او را پیش از او همنامى، و همچنین حسین علیه السلام نبود مر او را پیش از او همنامى، و گریه نکرد آسمان مگر بر آن دو نفر چهل روز. عرض کردم: چه بوده گریه آسمان و زمین؟ فرمود: طلوع نمود آفتاب در حالتى که سرخ بود. و کشنده حسین علیه السلام ولد الزنا بود و کشنده یحیى بن زکریا ولد الزنا بود.
و چندین روایت به همین مضمون به اسناد و الفاظ مختلفه وارد شده.
اشارة: فیه بشاره- ثعلبى در تفسیر خود آورده که: ذکر «قبل» به جهت آن فرمود که بعد از او کسى ظهور خواهد کرد که او را به چندین اسم خاص اختصاص دهد، و اسم سامى او را از نام همایون فرجام خود مشتق سازد، چنانچه حسان گوید:
و شق له من اسمه لیجله
فذو العرش محمود و هذا محمد صلّى اللّه علیه و آله
تفسیر لوامع- در کتاب الفردوس- ابن شیرویه دیلمى عامى در جزء دوم باب القاف از ابن عباس نقل نموده که: حضور اقدس نبوى صلّى اللّه علیه و آله عرض شد: «لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِیًّا» فرمود: آن شخص یحیى علیه السلام و قرة العین من حسین علیه السلام مىباشد.
سفیان بن عیینه از حضرت على بن الحسین علیه السلام روایت نموده که فرمود: وقتى از مدینه به عراق مىآمدیم، در هیچ منزلى و در هیچ مسیرى نبود الّا پدرم ذکر یحیى بن زکریا علیه السلام را مىنمود. روزى فرمود: از جمله خوارى دنیا نزد خدا آن بود که سر یحیى بن زکریا علیه السلام را به هدیه نزد زانیه نابکار از بغات بنى اسرائیل فرستادند.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مریم آیه 8 - تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
خلاصه چون زکریا علیه السلام مژده فرزند شنید، بر وجه تعجب و استعلام، قالَ رَبِّ أَنَّى یَکُونُ لِی غُلامٌ: گفت: اى پروردگار من، چگونه باشد مرا پسرى. وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً: و حال آنکه زن من هست نازاینده. وَ قَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْکِبَرِ عِتِیًّا: و بتحقیق رسیدهام از بزرگسالى و غایت پیرى به نحافت و حالت خشکى و سستى اعصاب و عظام و ضعف قوى. نزد بعضى زکریا علیه السلام نود و نه سال از عمر شریفش گذشته بود. نزد ابن عباس صد و بیست سال و زوجه او نود و هشت سال داشت.
حاصل آنکه زکریا علیه السلام بر وجه تعجب گفت: بار خدایا در وقتى که جوان و استعداد داشتیم که از ما فرزندى آید بوجود نیامد، و اکنون که به نهایت پیرى رسیده و مفاصل و اعضاء سست شده، به چه نوع فرزند پیدا خواهد شد.
غرض این کلام این بود که تا جواب آن موجب زیادتى یقین اهل ایمان شود، و الزام و ارتداع مبطلان عقم ثابت، و کمال سلطنت الهیه ظهور یابد، و الّا زکریا در اول و آخر به یقین مىدانست که حق سبحانه مستغنى از اسباب است و به محض اراده مىتواند شىء موجود گرداند بىماده و مده. نزد بعضى این سخن بر طریق استخبار است از کیفیت ایلاد، یعنى بار خدایا ما را جوان خواهى ساخت، یا در همین پیرى رایت قدرت برافراخت.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مریم آیه 9 - تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ کَذلِکَ: گفت ملکى به امر الهى در جواب او که: اى زکریا، امر چنین است که تو گفتى، اما، قالَ رَبُّکَ: فرمود پروردگار تو. هُوَ عَلَیَّ هَیِّنٌ: این کار که آفریدن فرزند است در این سن از این دو شخص، بر قدرت من آسان است. وَ قَدْ خَلَقْتُکَ مِنْ قَبْلُ: و بتحقیق آفرید تو را پیش از یحیى. وَ لَمْ تَکُ شَیْئاً: و نبودى تو چیزى، یعنى معدوم صرف بودى، تو را از کتم عدم بوجود آوردم. و چون تو را در حالت عدم وجود دادم، پس قادر خواهم بود بر ایجاد فرزند از دو پیر، چه ازاله عقر زوجه تو و آنچه مانع قبول ولد باشد آسانتر است از ابتداى ایجاد، و چون ممکن بالنسبه بوجود و عدم مساوى است و تا مادامى که خلّاق عالم، لباس وجود به او ندهد، صحیح باشد اطلاق معدوم بر آن. حکم بن عینیه از حضرت باقر علیه السلام روایت نموده که: یحیى پنج سال بعد از این بشارت الهى متولد شد.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.
● سوره مریم آیه 10 - تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
خلاصه زکریا از این بشارت مسرور، لکن ندانست که نزدیک باشد یا مدتى دیگر ظهور خواهد یافت لذا:
قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَةً: گفت پروردگارا مقرر فرما براى من علامتى که وقت حصول آن را دانسته باشم. قالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ: فرمود خداى تعالى زکریا را بواسطه ملکى که نشانه تو بر این مولود اینست که سخن نتوانى گفت با مردمان. ثَلاثَ لَیالٍ سَوِیًّا: سه شب و روز در حالتى که صحیح و سلیم باشى بدون مرضى، یعنى قادر نباشى بر تکلم در حالتى که سوى الخلق و تندرست باشى نه آن که عدم قدرت تو بر تکلم به جهت علتى باشد، و مؤید آن اینکه ابن عباس نقل نموده که سه روز زبان او گرفته شد بدون مرضى و علتى.
بنابراین با سلامتى آلات، نتوانستن تکلم، نباشد مگر فعل الهى و معجزه براى زکریا بر حسب دعا و طلب او، و آیه شریفه نیز دلالت دارد بر آن، زیرا تخصیص داده آن حضرت را به ترک تکلم با مردمان، پس به طریق مفهوم دلالت دارد بر آنکه با غیر مردم بالضروره قادر بود، یعنى با خداى خود که ذکر الهى نمودى و آیات تورات را قرائت کردى.
|
امتیاز داوران : |
|
امتیاز کاربران : |
|
نظرات کاربران : |
نظری ثبت نشده است.