از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  معنای کلمه «عادیات»
1) کلمه «عادیات» از مصدر «عدو» است، که به معناى دویدن به سرعت است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 588 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «قدح»
2) کلمه «قدح» به معناى زدن به ضرب است وقتى گفته مى‏شود: «قدح فاورى» معنایش این است سنگ و چخماق را به هم کوبید، و جرقه بیرون آورد. و منظور از اینکه اسبان عادیات را توصیف کرده به «موریات قدحا» این است که این اسبان در هنگام دویدن در زمین سنگزار جرقه‏هایى از برخورد نعلهایشان به سنگ زمین بیرون مى‏جهد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 588 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «ضبح»
1) کلمه «ضبح» به معناى صوتى است که از نفس نفس زدن اسبان در حین دویدن شنیده مى‏شود، و آنچه معهود در ذهن همه و معروف در بین اهل لسان است، این است که این کلمه در خصوص اسبان بکار مى‏رود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 588 و 589 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «موریات»
2) کلمه «موریات» جمع اسم فاعل از مصدر «ایراء» است، که به معناى برون کردن آتش (از سنگ چخماق) است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 589 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «مغیرات»
3) کلمه «مغیرات» جمع مؤنث اسم فاعل از باب افعال (اغارة) است، و «اغارة» و همچنین «غارت» به معناى سواره هجوم بردن بر دشمن به طور ناگهانى است، و این جمله که به ظاهر و مجازا صفت خیل قرار گرفته، در واقع صفت سوارگان صاحب خیل است، و معنایش این است که: سوگند مى‏خورم به سوارگان که در هنگام صبح و بناگهانى بر دشمن هجوم مى‏آورند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 589 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «اثرن»
4) کلمه «اثرن» جمع مؤنث غایب از فعل ماضى و از مصدر «اثاره» است که به معناى انگیختن گرد و غبار و امثال آن است.
و معناى آیه این است که: سوگند به هجوم کنندگان در صبح، که با اغاره به دشمن و دست و پاچه کردن آنان گرد و غبار برمى‏انگیزند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 590 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «نقع»
4) کلمه «نقع» به معناى غبار است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 590 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  مرجع ضمیر در کلمه «به»
5) ضمیر «به» به صبح بر مى‏گردد، و حرف «باء» به معناى حرف «فى» است، که در این صورت معنا چنین مى‏شود: «پس در وقت صبح در وسط جمع قرار گرفتند». ممکن هم هست ضمیر به کلمه «نقع» برگردد، و حرف «با» براى ملابسه باشد، که در این صورت معنا چنین مى‏شود: «پس در هنگام صبح دسته جمعى در وسط غبار قرار گرفتند». [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 590 قالب : قواعد عربی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «وسط»
5) کلمه «وسط» که مصدر فعل «وسطن» است، به معناى توسط -در وسط قرار گرفتن- است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 590 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «کنود»
6) کلمه «کنود» به معناى کفرانگر است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 590 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  مراد از شاهد بودن انسان علیه خودش
7) ظاهر سیاق ضمیرهاى پى در پى این است که: ضمیر در آیه مورد بحث هم مانند سایر ضمایر به انسان بر گردد، آن وقت مقصود از شاهد بودن انسان علیه خودش، این مى‏شود که انسان خودش آگاه به کفرانگرى خود هست، و نیز مى‏داند که کفران صفت نکوهیده‏اى است، در نتیجه معناى آیه قبل و آیه مورد بحث این مى‏شود که: انسان نسبت به پروردگارش ناسپاس است، و خودش بر این معنا شاهد است، و کفران خود را تحمل مى‏کند. پس آیه شریفه در معناى آیه «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ» (قیامت/14) به معنای انسان بر نفس خود بینا است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 591 قالب : تفسیری موضوع اصلی : انسان گوینده : علامه طباطبایی
  «حب خیر» توهمی چیست؟
8) بعید نیست مراد از «خیر»، تنها مال نباشد، بلکه مطلق خیر باشد، و آیه شریفه بخواهد بفرماید: حب خیر فطرى هر انسانى است، و به همین جهت وقتى زینت و مال دنیا را خیر خود مى‏پندارد قهرا دلش مجذوب آن مى‏شود، و این شیفتگى یاد خدا را از دلش مى‏برد و در مقام شکرگزارى او بر نمى‏آید.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج:‏20، ص: 591 و 592 قالب : تفسیری موضوع اصلی : دوستی- حب- محبت- تولی- دوست- محب گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «عَدْو»
1) «عَدْو» به معناى تجاوز است. چون دویدن، تجاوز از حدّ حرکت عادى است، به آن «عَدْو» گفته مى‏شود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 568 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «ضَبْح»
1) «ضَبْح» به معناى صداى نفس اسب است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 569 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «قَدْح»
2) «قَدْح» به معناى خروج آتش از سنگ چخماق است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 569 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «المغیرات»
3) «المغیرات» از «اِغارة» به معناى تاختن سریع است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 569 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  غافلگیر کردن دشمن
3) «صُبحا» کنایه از غافلگیر کردن دشمن و پنهان کردن زمان هجوم است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 569 قالب : تفسیری موضوع اصلی : جهاد گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «أثَرن»
4) «أثَرن» از «اِثارة» به معناى منتشر ساختن است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 569 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «نَقْع»
4) «نَقْع» به معناى غبار است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 569 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  معنای کلمه «کَنود»
6) «کَنود» به معناى کَفور است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 569 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  عقل و غریزه عوامل حرکت در انسان
6) قرآن در برخى آیات، انسان را به خاطر برخى صفات، مورد سرزنش قرار داده و او را «ظلوماً جهولاً» (احزاب/72) (ستمگر و نادان)، «هلوعاً» (معارج/19) (حریص)، «یؤوساً» (اسراء/83) (ناامید)، «کفوراً» (اسراء/67) (ناسپاس)، «جزوعاً» (معارج/20) (بى صبر)، «منوعاً» (معارج/21) (بخیل) خوانده است. ولى از سوى دیگر درباره انسان مى‏فرماید: «کرّمنا» (اسراء/70) (گرامى داشتیم)، «فضّلنا» (اسراء/70) (برترى دادیم)، «احسن تقویم» (تین/4) (بهترین قوام را به او دادیم)، «نفخت فیه من روحى» (حجر/29) (روح الهى در او دمیدیم) و این دوگانگى به خاطر آن است که در انسان دو نوع عامل حرکت وجود دارد: یکى عقل و یکى غریزه. اگر در مسیر بندگى خدا و تربیت اولیاى خدا قرار گیرد، به گونه‏اى است و اگر در مسیر هوسها و طاغوت‏ها و وسوسه‏ها قرار گیرد، به گونه دیگر. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 569 قالب : تفسیری موضوع اصلی : انسان گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  نکوهش قرآن درباره حب مال
8) در قرآن از علاقه شدید و حریصانه به مال دنیا که سبب فراموش کردن آخرت و محرومان شود، انتقاد شده است. {انّه لحبّ الخیر لشدید} [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 569 قالب : اخلاقی موضوع اصلی : دنیا پرستی گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  مراد از خیر بودن مال
8) قرآن از مال دنیا به «خیر» تعبیر کرده است: «لحبّ الخیر» تا بفهماند مال باید از راه خیر بدست آید و در راه خیر با نیت خیر و با شیوه خیر مصرف گردد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 569 قالب : تفسیری موضوع اصلی : پول گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  شأن نزول سوره عادیات - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) در حدیثى آمده است که، این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود:

در سال هشتم هجرت، به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خبر دادند: دوازده هزار سوار در سرزمین «یابس» جمع شده، با یکدیگر عهد کرده اند: تا پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشى نکنند، از پاى ننشینند!

پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) جمع کثیرى از یاران خود را به سرکردگى بعضى از صحابه، به سراغ آنها فرستاد، ولى بعد از گفتگوهائى بدون نتیجه، بازگشتند، سرانجام، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، على (علیه السلام) را با گروه کثیرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت.

آنها به سرعت به سوى منطقه دشمن حرکت کردند، به دشمن خبر رسید که على بن ابیطالب(علیه السلام) وارد منطقه شده، آنها براى مقابله حاضر شدند، امام(علیه السلام)نخست، اسلام را بر آنها عرضه داشت، ولى نپذیرفتند، و اظهار داشتند جز جنگ و کشتار به عمل دیگرى راضى نخواهیم شد، وعده نبرد فردا.

امام(علیه السلام) پذیرفت، و دستور داد نیروها اسب هاى خود را علف دهند، زین بر آنها نهند و آماده کارزار باشند، و صبحگاهان که هنوز هوا تاریک بود، دشمن را در حلقه محاصره گرفته، به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند، عده اى را کشتند، زنان و فرزندانشان را اسیر، و اموال فراوانى را به غنیمت گرفتند.

سوره «و العادیات» نازل شد، در حالى که هنوز سربازان اسلام به «مدینه» باز نگشته بودند، پیغمبر خدا(صلى الله علیه وآله) آن روز براى نماز صبح آمد، و این سوره را در نماز، تلاوت فرمود، بعد از پایان نماز، اصحاب عرض کردند: این سوره اى است که ما تا به حال نشنیده بودیم!.

فرمود: آرى، على(علیه السلام) بر دشمنان پیروز شد، و «جبرئیل» دیشب با آوردن این سوره، به من بشارت داد.

چند روز بعد، على(علیه السلام) با غنائم و اسیران به «مدینه» وارد شد.

بعضى معتقدند: این یکى از مصادیق روشن آیه است، نه شأن نزول. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ثامن بلاگ قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  اسامی سوره - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) والعادیات، این عنوان که از گونه نامیدن سوره ای به آغازین واژگان آیه نخست اوست، در حدیثی از ابن عباس (سیوطی، الدرالمنثور، 6/383؛ الإتقان، 1/31) و در پاره ای از تفسیرها، آمده است (ابن عاشور، 30/497). [ نظرات / امتیازها ]
منبع : دانشنامه موضوعی قرآن قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شأن نزول سوره - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) عادیات ، اسبهاى تیز تک و تندرو مى باشند که هنگام دویدن، همهمه صدایشان بگوش مى رسد. خداوند در نخستین آیه این سوره، به چنین اسبها و اسب سواران چابک که از سُم اسبان آنها آتش مى پرد، و سحرگاهان بر سر دشمن هجوم مى آورند، سوگند مى خورد و برخى نکات تربیتى و انسان شناسى در پى آن مطرح مى شود و با اشاره اى به رستاخیز و قیامت ، سوره پایان مى گیرد.

سیاق آیات مى رساند که این سوره باید در مدینه و پس از تشریع حکم جهاد با دشمن، نازل شده باشد . در روایات آمده که این سوره درباره على (ع) و گروه پارتیزانى او که در جنگ "ذات السلاسل" به دشمن شبیخون زدند، نازل شده است .

سوره عادیات 11 آیه ،و 40 کلمه، و 160 یا 163 یا 169 حرف دارد.

در ترتیب نزول چهاردهمین ، و در قرآن کریم صدمین سوره است . بعد از سوره عصر و قبل از سوره کوثر نازل شده است .

گفته اند سوره عادیات قبل از هجرت در مکه نازل شد ولکن به عقیده علماى شیعه (مفید، حلی، طبری) و برخى از اهل سنت این سوره پس از هجرت در مدینه و در جریان جنگ "ذات السلاسل" - در سال هشتم هجرت - و در شأن و منزلت امیرالمؤمنین على - علیه السلام - فرمانده سریّه "ذات السلاسل" نازل شده است . و مدنى به حساب مى آید.

تمام آیات این سوره یک باره و به صورت مجموعى فرود آمد و از سُوَر جمعى النزول است . بیست و دومین سوره اى است که با سوگند آغاز شده و نسخى در آن واقع نشده است . از سور مفصل و از نوع قصار آن به شمار مى آید.

سوره با قسم به عادیات آغاز گردیده و به همین سبب ، " عادیات " نام گذارى شده است . [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت اسلامی قرآن قالب : شأن نزول موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  مطالب سوره - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) 1- سوگند به اسبان تیز رو جنگى و تجلیل از مجاهدان راه خدا؛

2- ترسیم پیروزى سپاه اسلام به فرماندهى امام على علیه السلام در جنگ "ذات السلاسل"؛

3- بخل و ناسپاسى انسان؛

4- زنده شدن مردگان در رستاخیز. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت اسلامی قرآن قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  در باره سوره عادیات - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) این سوره در باره ناسپاسى انسان و کفران نعمت‏هاى پروردگارش و حب شدیدش نسبت به خیر سخن مى‏گوید، و نتیجه مى‏گیرد با اینکه دوستدار خیر خلق شد، و با اینکه خیر را تشخیص مى‏دهد، اگر انجام ندهد حجتى بر خدا ندارد، بلکه خدا بر او حجت دارد، و به زودى به حسابش مى‏رساند.
و این سوره به شهادت سوگندهاى اولش در مدینه نازل شده، چون یکى از آن سوگندها جمله" وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً ..." است، که ظاهرش به بیانى که مى‏آید این است که مراد از آن اسبان سربازان و مجاهدین در جنگ است، و همه مى‏دانیم که جنگهاى اسلامى در مدینه واقع شده، و اصولا مساله جهاد بعد از هجرت تشریع شد، روایاتى هم که از طرق شیعه از ائمه اهل بیت (ع) رسیده مؤید این نظریه است، چون در آن روایات آمده که این سوره در باره على (ع) نازل شده، آن زمانى که به غزوه ذات السلاسل رفته بود. و نیز بعضى از روایات وارده از طرق اهل سنت آن را تایید مى‏کند، که ان شاء اللَّه در بحث روایتى آینده به آن روایات اشاره مى‏شود.
[وجوهى که در باره مراد از سوگندهاى:" وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً ..." گفته شده و بیان اینکه این قسم‏ها قسم به سوارگان رزمنده است‏] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت المبین قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  محتوای سوره - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) در این سوره سخن از پاره‌ای از ضعف های انسان همچون کفر و بخل و دنیا پرستی به میان می‌آورد. در پایان اشاره کوتاهی به مسأله معاد دارد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شأن نزول سوره عادیات - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود: در سال ۸ هجرت به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) خبر دادند که دوازده هزار سوار درسرزمین «یابس» جمع شده، و با یکدیگر عهد کرده‌اند که تا پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علی (علیه السلام) رابه قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشی نکنند از پای ننشینند.

پیغمبراکرم (صلی الله علیه وآله) جمع کثیری از یاران خود را به سرکردگی بعضی از صحابه به سراغ آنها فرستاد، ولی بعد از گفتگوهائی بدون نتیجه بازگشتند؛ سرانجام پیامبر، علی (علیه السلام) را با گروه کثیری از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت، آنها بسرعت به سوی منطقه دشمن حرکت کردند و شبانه راه می‌رفتند، و صبحگاهان دشمن را درحلقه محاصره گرفتند، نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند، عده‌ای را کشتند، و اموال فراوانی به غنیمت گرفتند.

سوره عادیات نازل شد در حالی که هنوز سربازان اسلام به مدینه بازنگشته بودند، پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) آن روز برای نماز صبح آمد، واین سوره را درنماز تلاوت فرمود. بعد از پایان نماز اصحاب عرض کردند: این سوره‌ای است که ما تا به حال نشنیده بودیم. فرمود: آری، علی (علیه السلام) بردشمنان پیروز شد، و جبرئیل دیشب باآوردن این سوره به من بشارت داد.

چند روز بعد علی (علیه السلام) با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  فضیلت سوره عادیات - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره عادیات را قرائت نماید اجر و پاداشی ده برابر کسانی که در ایام حج در مزدلفه بیتوته کرده اند نصیب او خواهد شد.

هم چنین فرموده اند: هر کس سوره عادیات را بخواند و همواره بر قرائت آن مداومت ورزد در روز قیامت با امیرالمؤمنین علیه السلام محشور می گردد و از دوستان و همراهان او خواهد بود.

ایشان در کلامی دیگر فرموده اند: ثواب قرائت سوره عادیات، برابر ثواب قرائت نصف قرآن است.

در فضیلت این سوره همین بس که در شأن امیرالمؤمنین علی علیه السلام نازل شده است و خداوند در آن به پیروزی ایشان در جنگ خبر داده بود.

امام صادق علیه السلام در زیارت امیرالمؤمنین می فرمایند: «السلام علیک یا من نزلت فی فضله سوره العادیات».

هر که از درد و گرسنگی و تشنگی و قرض بخواهد رها شود به عدد نام امیرالمؤمنین علی علیه السلام 110 بار این سوره را بخواند بسیار نافع است. و نیز به جهت وسعت رزق و روزی همراه خود داشته باشد [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  آثار و برکات سوره - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) 1) ادای دین و بدهکاری

امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر کس در قرائت سوره عادیات مداومت ورزد ، خداوند بدهکاری او را از جایی که فکرش را نمی کند ادا می کند.

2) جهت وسعت رزق ورهایی از قرض و گرسنگی یا تشنگی :

هر که از درد و گرسنگی و تشنگی و قرض بخواهد رها شود به عدد نام امیرالمؤمنین علی علیه السلام 110 بار این سوره را بخواند بسیار نافع است. و نیز به جهت وسعت رزق و روزی همراه خود داشته باشد.



3) برای درد کبد

آورده اند که برای درد کبد سوره عادیات را در ظرف چینی نو نوشته شود و سپس با آب باران بشویند و اندکی شکر به آن اضافه شود و بیمار سه روز متوالی از آن بنوشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان قالب : روایی موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  شآن نزول - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) رسول خدا (ص)چندین بار لشکری به سوی قبیله ای از کنانه گسیل می داد و هر بار شکست می خورد .آخرین بار لشکری به فرماندهی حضرت علی (ع)فرستاد که آن را ذات السلاسل خواندند و آن حضرت شکست سختی به دشمن داد . این سوره در همان صبح پیروزی بر رسول خدا نازل شد که در نماز صبح آن را قرائت کرد .مردم پرسیدند که ای رسول خدا ما این سوره را نشنیده بودیم . رسول خدا فرمود : علی (ع) لشکر دشمن را شکست داد و این سوره توسط جبرئیل برای نوید و مژده فرستاده شد. همان روز حضرت علی (ع)با تعداد زیادی اسیر و غنائم به مدینه رسید . (المیزان )

من سعی کردم برای حفظ امانت از المیزان کمک بگیرم ،اما همان فردی که این سوره را تفسیر می کرد ،چنان با ذوق و شوق شان و مقام یک مجاهد راه خدا و یک سرباز اسلام را بیان می کرد که من محو گفتارش شدم وهنوز هم از یادم نرفته است . همان کلاس کوهنوردی باعث شد تا همراه گروه کوهنوردی میگون قله هایی از قبیل دماوند ،علم کوه ، توچال ،کلوم بستک ،سی چال ،بمو وغیره را صعود نمایم .

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت شهدای میگون قالب : شأن نزول موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  فضیلت سوره و العادیات - سيد مصطفي فاطمي کيا
1) در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده است : من قراءها اعطى من الاجر عشر حسنات ، بعدد من بات بالمزدلفة ، و شهد جمعا: هر کس آن را تلاوت کند به عدد هر یک از حاجیانى که (شب عید قربان ) در مزدلفه توقف مى کنند و در آنجا حضور دارند ده حسنه به او داده مى شود ودر حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : من قراء و العادیات و اءدمن قرائتها بعثه الله مع امیر المؤ منین (سلام الله علیه ) یوم القیامة خاصه ، و کان فى حجره و رفقائه : هر کس سوره و العادیات را بخواند، و بر آن مداومت کند، خداوند روز قیامت او را با امیر مؤ منان (سلام الله علیه ) مبعوث مى کند، و در جمع او و میان دوستان او خواهد بود.
از بعضى از روایات نیز استفاده مى شود که سوره و العادیات معادل نصف قرآن است [ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت می روم تا قیامت قالب : روایی موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  مقام حضرت زهرا(س) - سيد مصطفي فاطمي کيا
5) در کتاب البرهان فی تفسیر القرآن، نوشته سیدهاشم بحرانی، در تفسیر آیه پنجم سوره بینه آنجا که خداوند متعال می فرماید: «ذلک دین القیمه» از حضرت امام محمدباقر(ع) روایت شده که فرمودند: منظور از این آیه فاطمه(س) است
در این رابطه باید گفت که ولایت اهل بیت(ع) لازمه قبولی همه فرائض و عبادات است و در حقیقت دین بدون ولایت محمد و آل محمد کامل و پایدار نیست و اینکه در روایت، پایداری دین به (محبت) فاطمه (و ذریه او) تفسیر شده است، حاکی از همین مطلب مهم می باشد.
فاطمه زهرا بر اساس سخنان معصومین علیهم السلام حجت و نشانه الهی بر این ذوات مقدسه بوده است و ولایت و محبت او و فرزندانش یکسان و در راستای ولایت الهی است و آیینی که این ولایت را همراه نداشته باشد پایدار نمی ماند.
همچنان که امام صادق(ع) می فرمایند: هنگامی که بنده ای در آخرت در برابر خداوند متعال قرار می گیرد، نخست درباره نمازهای واجب، زکات، روزه و ولایت ما اهل بیت مورد سوال قرار می گیرد، پس اگر به ولایت ما اقرار نموده و بر این عقیده از دنیا رخت بربسته باشد، نماز، زکات، روزه و حج او مورد قبول حق تعالی خواهد بود، اما چنانکه اقرار به ولایت ما نکند هیچ یک از اعمال او پذیرفته نخواهد شد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : فضایل قرآنی فاطمه(سلام الله علیها ) نویسنده : حامد علی اکبر زاده قالب : روایی موضوع اصلی : سوره بینة گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا
  محتوى و فضیلت سوره و العادیات - ليلا حسين زاده
1) در اینکه این سوره در مکه نازل شده است یا در مدینه ؟ در میان مفسران سخت گفتگو است ، بسیارى آن را مکى شمرده‏اند ، در حالى که جمعى آن را مدنى مى‏دانند.
کوتاه بودن مقطع آیات ، و تکیه بر سوگندها ، و همچنین تکیه بر مساله معاد قرائنى است که مکى بودن سوره را تایید مى‏کند.
ولى از سوى دیگر مضمون سوگندهاى این سوره که تناسب زیادى با مسائل جهاد دارد - چنانکه انشاء الله مشروحا بیان خواهد شد - و همچنین روایاتى که مى‏گوید این سوره بعد از جنگ ذات السلاسل نازل شده است .
(جنگى که در سال هشتم هجرت واقع شد و در آن گروه کثیرى از کفار به اسارت درآمدند ، و آنها را با طنابها محکم بستند و لذا آن را ذات السلاسل نامیده‏اند و شرح آن در تفسیر آیات به خواست خدا خواهد آمد ) گواه بر مدنى بودن این سوره است ، حتى اگر سوگندهاى آغاز این سوره را ناظر به حرکت حجاج به سوى منى و مشعر بدانیم نیز تناسب با مدینه دارد.
درست است که مراسم حج با اکثر شاخ و برگهایش در میان عرب جاهلى نیز - به خاطر اقتدا به سنت ابراهیم - رواج داشت ولى آنها چنان با خرافات آمیخته شده بود که بعید به نظر مى‏رسد قرآن به آن سوگند یاد کرده باشد .
با توجه به مجموع این جهات ما مدنى بودن آن را ترجیح مى‏دهیم.
از آنچه گفتیم ضمنا محتواى سوره نیز روشن شد که در آغاز سوگندهاى بیدار کننده‏اى را ذکر مى‏کند ، و بعد از آن سخن از پاره‏اى از ضعفهاى نوع انسان همچون کفر و بخل و دنیاپرستى به میان مى‏آورد ، و سرانجام با اشاره کوتاه و گویائى به مساله معاد ، و احاطه علمى خداوند به بندگان ، سوره را پایان مى‏دهد.در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) آمده است:من قرأها اعطى من الاجر عشر حسنات ، بعدد من بات بالمزدلفة ، و شهد جمعا : هر کس آن را تلاوت کند به عدد هر یک از حاجیانى که ( شب عید قربان ) در مزدلفه توقف مى‏کنند و در آنجا حضور دارند ده حسنه به او داده مى‏شود و در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه‏السلام‏) مى‏خوانیم : من قرأ و العادیات و أدمن قرائتها بعثه الله مع امیر المؤمنین ( سلام الله علیه ) یوم القیامة خاصه ، و کان فى حجره و رفقائه : هر کس سوره و العادیات را بخواند ، و بر آن مداومت کند ، خداوند روز قیامت او را با امیر مؤمنان ( سلام الله علیه ) مبعوث مى‏کند ، و در جمع او و میان دوستان او خواهد بود .
از بعضى از روایات نیز استفاده مى‏شود که سوره و العادیات معادل نصف قرآن است.
ناگفته پیدا است که اینهمه فضیلت براى آنها است که آن را برنامه زندگى خویش قرار دهند و به تمام محتواى آن ایمان دارند و عمل مى‏کنند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : لیلا حسین زاده
  نکات سوره والعادیات - ليلا حسين زاده
6) 1 -رابطه سوگندهاى این سوره و هدف آن
از سؤالاتى که پیرامون این سوره مطرح مى‏شود این است که چه ارتباطى میان سوگند به اسبهاى مجاهدان و جمله ان الانسان لربه لکنود وجود دارد ؟ زیرا بررسى آیات قرآن به ما نشان مى‏دهد که همواره نوعى ارتباط در میان قسمها و مقسم به ( آنچه به آن قسم یاد مى‏شود ) موجود است و اصولا بلاغت و فصاحت قرآن نیز چنین مطلبى اقتضا مى‏کند .
در باره آیات مورد بحث ممکن است رابطه چنین باشد که قرآن مى‏گوید انسانهائى یافت مى‏شوند ایثارگر که در مسیر جهاد بى‏پروا پیش مى‏روند ، و از هیچگونه فداکارى مضایقه ندارند ، جان و مال خود را در راه خدا مى‏دهند ، با این حال چگونه بعضى آنهمه بخیل و ناسپاسند ، و در برابر نعمتهاى حق نه حمد خدا مى‏گویند و نه در راه او ایثار مى‏کنند ؟ درست است که قسم به اسبها خورده شده است ، ولى مى‏دانیم که اهمیت آنها از این نظر است که ابزارى براى مجاهدان هستند در واقع سوگند به جهاد مجاهدان است ( همچنین اگر سوگند به شتران حاجیان و زوار خانه خدا باشد ) .
بعضى نیز گفته‏اند که ارتباط از این رو حاصل مى‏شود که این حیوانات در طریق رضاى حق به سرعت پیش مى‏روند پس تو اى انسان چرا تسلیم او نیستى،
تفسیر نمونه ج : 27ص :254
تو که اشرف مخلوقاتى ، و شایسته‏ترى؟ ! ولى مناسبت اول روشنتر است.
2 -آیا طبیعت انسان ناسپاسى و بخل است ؟
ممکن است کسانى از جمله ان الانسان لربه لکنود چنین استفاده کنند که حالت کنود بودن ، یعنى ناسپاسى و بخل ، جزء طبیعت همه انسانها است ، سپس این سؤال پیش مى‏آید که این امر با وجدان بیدار و شعور فطرى که انسان را دعوت به شکر منعم و ایثار مى‏کند چگونه مى‏تواند سازگار باشد ؟ نظیر این سؤال در آیات زیادى از قرآن مجید که انسان را با نقاط ضعف واضحى توصیف مى‏کند مطرح مى‏شود.
در یکجا انسان ظلوم و جهول شمرده شده ( احزاب - 72).
در جاى دیگرهلوع ( کم ظرفیت ) ( معارج - 19).
و در جاى دیگر یؤوس و کفور ( مایوس و ناسپاس ) ( هود - 9).
و در جاى دیگر طغیانگر ( علق - 6 ) توصیف شده است.
آیا به راستى همه این نقاط ضعف در طبیعت انسان نهفته است ؟ با اینکه قرآن تصریح مى‏کند که خدا بنى آدم را گرامى داشته ، و بر همه خلایق برترى بخشیده ، : و لقد کرمنا بنى آدم و حملناهم فى البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا ( اسراء - 70).
پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن مى‏شود ، و آن اینکه : انسان داراى دو بعد وجودى است ، و به همین دلیل مى‏تواند در قوس صعودیش به اعلى علیین رسد ، و در قوس نزولیش به اسفل سافلین کشیده شود .
اگر تحت تربیت مربیان الهى قرار گیرد ، و از پیام عقل الهام پذیرد
تفسیر نمونه ج : 27ص :255
و خودسازى کند ، مصداق و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا مى‏شود.
و اگر به ایمان و تقوى پشت کند ، و از خط اولیاى خدا خارج گردد ، به صورت موجودى ظلوم و کفار و یؤوس و کفور و هلوع و کنود درمى‏آید.
و به این ترتیب هیچگونه تضادى در میان این آیات وجود ندارد ، منتها هر کدام به یکى از ابعاد وجود انسان نگاه مى‏کند.
آرى در درون فطرت انسان ریشه تمام خوبیها و نیکیها و افتخارات و فضائل نهفته است ، همانگونه که انسان آمادگى براى نقطه مقابل این فضائل نیز دارد ، و لذا هیچ موجودى در عالم آفرینش در میان قوس صعودى و نزولیش اینقدر فاصله نیست ( دقت کنید).
3 -عظمت جهاد!
در قرآن مجید سخن از مساله جهاد و عظمت مجاهدان راه خدا بسیار به میان آمده ، ولى شاید در هیچ جا مساله با این عظمت ترسیم نشده است که حتى نفس زدن اسبهاى آنها ، و جرقه‏هاى سم این ستوران و گرد و غبار ناشى از حرکت سریع آنان ، آنقدر با عظمت شناخته شده که موردقسم قرار گرفته.
مخصوصا روى سرعت عمل آنها که یکى از مهمترین عوامل پیروزى در جنگها است تکیه شده ، و نیز روى اصل غافلگیرى که یکى دیگر از عوامل موفقیت در جنگ است تکیه گردیده است.
و اینها همه آموزشى است در زمینه برنامه جهاد.
قابل توجه اینکه در شان نزول این سوره نیز آمده است که على (علیه‏السلام‏) دستور داد در تاریکى شب مرکبها را آماده کنند ، خوراک لازم به آنها بدهند و زین بر آنها
تفسیر نمونه ج : 27ص :256
نهند و به حالت آماده باش کامل درآیند ، هنگامى که پرده تاریکى شب شکافته شد فورا نماز صبح را با یاران خود بجا آورد ، و بلا فاصله به دشمن حمله کرد ، دشمن وقتى بیدار شد که زیر دست و پاى اسبهاى مجاهدین اسلام قرار گرفته بود .
این حمله سریع و غافلگیرانه ، هم تعداد تلفات را به حداقل رساند ، و هم در ساعاتى کوتاه به جنگ خاتمه داد ، و جالب اینکه همه این مسائل در آیات این سوره به طرز ظریفى منعکس شده است.
بدیهى است نه اسب خصوصیت دارد ، و نه مساله جرقه ناشى از برخورد سم آنها به سنگهاى بیابان و نه گرد و غبار پاى آنها آنچه موضوعیت دارد مساله جهاد ، و سپس ابزار آن است که تمام وسائل جنگى امروز را شامل مى‏شود همانگونه که در آیه 60 سوره انفال در کنار رباط الخیل ( اسبهاى ورزیده ) سخن از قوه و ( نیرو ) به صورت کلى به میان آمده .


[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : لیلا حسین زاده
  خدا از نفس نفس اسب چه کسی به بزرگی یاد کرده است؟ - ليلا حسين زاده
1) کلمه«عادیات» از مصدر «عدو» است که به معناى دویدن با سرعت است و کلمه «ضبح» به معناى صوتى است که از نفس نفس زدن اسبان در حین دویدن شنیده مى‏شود که معنای آیه این می شود: سوگند مى‏خورم به اسبان تیزتک، که نفس نفس مى‏زنند.
در حدیثى آمده است که این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود:
در سال هشتم هجرت به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله خبر دادند که دوازده هزار سوار در سرزمین «یابس» جمع شده و با یکدیگر عهد کرده‏اند که تا پیامبر صلی الله علیه و آله و على علیه السلام را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشى نکنند از پاى ننشینند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله جمع کثیرى از یاران خود را به فرماندهی بعضى از صحابه به سراغ آنها فرستاد؛ ولى بعد از گفتگوهایى بدون نتیجه بازگشتند. سرانجام پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، على علیه السلام را با گروه کثیرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت. آنها به سرعت به سوى منطقه دشمن حرکت کردند و در صبحگاهی، دشمن را در حلقه محاصره گرفتار ساختند. نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند؛ چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند؛ عده‏اى را کشتند و زنان و فرزندانشان را اسیر کردند و اموال فراوانى به غنیمت گرفتند.
سوره«و العادیات» نازل شد در حالى که هنوز سربازان اسلام به مدینه باز نگشته بودند. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله آن روز براى نماز صبح آمد و این سوره را در نماز تلاوت فرمود. بعد از پایان نماز، اصحاب عرض کردند: این سوره‏ را ما تا به حال نشنیده بودیم؟!
فرمود: آرى، على (ع) بر دشمنان پیروز شد و جبرئیل دیشب با آوردن این سوره به من بشارت داد. چند روز بعد على علیه السلام با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.
بر اساس این روایت خداوند متعال، به اسب علی علیه السلام و سپاه او که در حمله و کارزار با دشمن، نفس نفس می زنند قسم یاد کرده است. شگفتا از این قسم! و این نمی شود مگر به واسطه علوّ مقامی که علی علیه السلام نزد خداوند متعال دارد.



[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : لیلا حسین زاده
  خدا از نفس نفس اسب چه کسی به بزرگی یاد کرده است؟ - مسعود ورزيده
1) خدا از نفس نفس اسب چه کسی به بزرگی یاد کرده است؟
اسب

وَ الْعَادِیَاتِ ضَبْحًا(1- عادیات)

سوگند به اسبان تیزرو که نفس نفس مى‏زنند.

کلمه«عادیات» از مصدر «عدو» است که به معناى دویدن با سرعت است و کلمه «ضبح» به معناى صوتى است که از نفس نفس زدن اسبان در حین دویدن شنیده مى‏شود که معنای آیه این می شود: سوگند مى‏خورم به اسبان تیزتک، که نفس نفس مى‏زنند.

در حدیثى آمده است که این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود:

در سال هشتم هجرت به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله خبر دادند که دوازده هزار سوار در سرزمین «یابس» جمع شده و با یکدیگر عهد کرده‏اند که تا پیامبر صلی الله علیه و آله و على علیه السلام را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشى نکنند از پاى ننشینند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله جمع کثیرى از یاران خود را به فرماندهی بعضى از صحابه به سراغ آنها فرستاد؛ ولى بعد از گفتگوهایى بدون نتیجه بازگشتند. سرانجام پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، على علیه السلام را با گروه کثیرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت. آنها به سرعت به سوى منطقه دشمن حرکت کردند و در صبحگاهی، دشمن را در حلقه محاصره گرفتار ساختند. نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند؛ چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند؛ عده‏اى را کشتند و زنان و فرزندانشان را اسیر کردند و اموال فراوانى به غنیمت گرفتند.

سوره«و العادیات» نازل شد در حالى که هنوز سربازان اسلام به مدینه باز نگشته بودند. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله آن روز براى نماز صبح آمد و این سوره را در نماز تلاوت فرمود. بعد از پایان نماز، اصحاب عرض کردند: این سوره‏ را ما تا به حال نشنیده بودیم؟!

فرمود: آرى، على (ع) بر دشمنان پیروز شد و جبرئیل دیشب با آوردن این سوره به من بشارت داد. چند روز بعد على علیه السلام با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.(10)

بر اساس این روایت خداوند متعال، به اسب علی علیه السلام و سپاه او که در حمله و کارزار با دشمن، نفس نفس می زنند قسم یاد کرده است. شگفتا از این قسم! و این نمی شود مگر به واسطه علوّ مقامی که علی علیه السلام نزد خداوند متعال دارد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=178102 قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : مسعود ورزیده
  ساختار سوره - مسعود ورزيده
1) معنای آیات
وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا (١) «عادیات» جمع عادیه، هست. حرکت اسب با سرعت و با شتاب
و «ضبحا» هم به معنای همهمه هست، یعنی اسبهایی که با سرعت و شتاب دارند حرکت می‌کنند به همراه همهمه و صدای نفس کشیدنهایشان.
علت اینکه اسبان گفته شد، اول اینکه مونث آمد و اینکه در ادامه آیات تا «فوسطن به جمعاً» نظر به جمع اسبها دارد.
فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا (٢)«فالموریات»: «موریات» جمع موریه هست، به معنای بر آوردن
آتش.
«قدحا»: ضربه زدن به چیزی را به نحو نقیصه، می‌گویند. یعنی چیزی را ضربه بزنی و چیزی از آن برداشته شود. این اسبها با آن ضربه سمهایشان بر روی سنگها جرقه برمی‌آوردند.
همچنین «فاء»هایی که در این آیات آمده‌اند، همه را به «عادیات» عطف می‌کنند، یعنی «فاُقسم المغیرات و فاقسم الموریات». یعنی سوگند به «عادیات»ی که «موریات» هستند. یعنی از پی این عدوشان و این سرعت باشتابشان، آتش برآورندگانند و به دنبال آن یورش برندگانند و «اغاره» به معنای یورش بردن در صبح است.
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا (۴) «اثرن» یعنی برانگیختن هست و «نقعا» هم به معنای غبار هست،
یعنی به دنبال این سرعتشان غبار می‌انگیزند..
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا (۵)در میان جمعی در می‌آیند.

سوگند به اینها ( در این شک نیست که فلسفه وجود سوگند، در کلام حکیم تأکید بر جواب سوگند هست) خداوند در اینجا صحنه‌ای را درست کرد و بعد به اینها قسم خورد.

منظور این بود که برساند:

إِنَّ الإنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ (۶)انسان به پروردگارش «کنود» هست. «کنود» به معنای ناسپاس

و بی‌توجه است. که در اینجا جنس انسان مراد هست مانند: «ان الانسان لفی خسر»

بعد می‌فرماید:

وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ (٧)و همانا آن انسان بر آن «کنود» بودن خود آگاه هست و بین شهید و عالم بودن فرق هست؛ و شهید به کسی می‌گویند که علمش با حضور است. یعنی «کنود» بودنش در نزد خودش حاضر هست و دلیل برهان نمی‌خواهد.

سومین جمله در جواب قسم:

وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ (٨)او در خواهان بودن منفعت شدید هست، یعنی او بسیار

منفعت طلب هست.

در اینجا ما کاری با مصداق نداریم و همان مفهوم را در نظر می‌گیریم، که مال هم نوعی منفعت هست. یعنی آنچه که به منفعت اوست، شدیداً او آن را طالب هست.

آیات بعدی، از ذیل قسم خارج شده و می‌فرماید:‌

أَفَلا یَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِی الْقُبُورِ (٩)آیا او نمی‌داند هنگامی که آنچه در قبرهاست زیرورو شود.

نکته‌ای در مورد «بعثر»

التحقیق در مورد «بعثر» چیز جالبی را می‌گوید که کلمات بعضا، از تلفیق دو ماده، کلمه‌ای را درست می‌کنند که معنای هر دو کلمه در آن هست، مانند «بعثر» که از تلفیق دو ماده «بعث» یعنی برانگیختن و «عثر» به معنای زائل شدن. این دو ماده را باهم ترکیب داده‌اند و کلمه‌ای را درست کرده‌اند، مانند «بعثر» یعنی وقتی قبرها زیرورو می‌شوند و آنچه که در درون آن هست بیرون می‌آید.

وَحُصِّلَ مَا فِی الصُّدُورِ (١٠)آشکار شود آنچه که در سینه‌هاست.

إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ (١١)همانا پروردگار آنها در آن روز به آنها خبیر هست و

خبیر فرقی که با علیم دارد این است که خبیر آگاهی از عمق مطلب یا شیء هست.

پس انسان چه چیز را نمی‌داند؟ این مجموعه را که وقتی قبرها زیرورو شد و او از قبر بیرون آمد، و آنچه که در دلها بود آشکار شد، خدا در آن روز به آنها آگاه هست.

تا اینجا ساختار سوره مشخص شد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : مسعود ورزیده
  بررسی جواب قسم - مسعود ورزيده
1) در اینجا سه جمله، در جواب قسم وجود دارد که باید
آنها بررسی شود.
¨ إِنَّ الإنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ (۶)وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ (٧)وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ (٨)در این

آیات «کنود» بودن انسان مطرح شده هست و اینکه او خودش هم به این «کنود» بودن آگاهی دارد و اینکه او شدیدا منفعت طلب هست، آن منفعتی را که خودش برای خود متصور هست آن را شدیداً می‌خواهد. این جمله سوم وصفی است که نظارت مستقیم به ما قبل ندارد.
پس محور در این بحث، جواب قسم شد و اصل در جواب هم جمله اول و جمله دوم است.
حال باید دید که این دو جمله نسبت به هم چه حیثیتی دارند، در مرحله بیان، هیچ کدام نسبت به دیگری نظارت داده نشد و هر دو جمله در عرض هم قرار دارند و به مرحله محتوا می‌رویم.

یعنی اگر در نسبت سنجی در مرحله بیان، به نتیجه نرسیدیم وارد مرحله محتوا می‌شویم.
در بررسی اینکه «حب خیر» که در انسان شدید هست، چه نسبتی با «کنود» بودن انسان می‌تواند داشته باشد. ‌اولین گزینه این است که حب شدید خیر برای بی‌توجهی و کنود بودن، علت شده است. یعنی انسان ذاتاً و جبلتاً‌ با حرص و ولع نسبت به حب خیر آفریده شده است.

«انّ الانسان خلق هلوعا» : انسان هلوع و حریص آفریده شده است. آیا این هلوع بودن انسان شر به حساب می‌آید و چیز بدی است؟ خیر، چون خدا در آفرینش انسان چیز بدی را قرار نمی‌دهد. نکته اینجاست که این حب شدید خیر را اگر درست مدیریت ‌کند سمت او، به سوی خدا است و اگر خوب مدیریت نکند، او را به طرف شر و بدی می‌کشد.

در ادامه همان آیه دارد که: «إذا مسه الشر جزوعا ، و إذا مسه الخیر منوعا، الا المصلین». در اینجا وجود «مصلین» برای چیست؟ یعنی آیا مصلین «هلوع» آفریده نشده‌اند؟! خیر، فرقی در آفرینش نیست، بلکه آنها «هلع» خود را مدیریت کرده‌اند و نگذاشته‌اند کارشان به جایی برسد که با رسیدن شر «جزوع» شوند و با رسیدن خیر «منوع».

پس حب خیر به تنهایی عامل منفی محض نیست، ولی می‌تواند در کنار عدم مدیریت، محصولش «کنود» بودن نسبت به پروردگار شود.

حال باید دید آنچه که به عنوان ریشه مطرح شد، ثقل کلام است و دغدغه سوره است؟ یا آنچه که به عنوان معلول و اثر و نتیجه آن بیان و مطرح شد دغدغه سوره است؟

إِنَّ الإنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ (۶)ثقل کلام است

چند گزینه وجود دارد که نشان می‌دهد که: إِنَّ الإنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ (۶)ثقل کلام هست.

اول اینکه: مقدم شد، اولین جوابی که بعد از سوگندهای اول سوره، پشت سراین قسمها آمد همین آیه بود.

دوم اینکه: یک وصف دیگری، برای محکم کاری برای این «کنود» بودنش به آن اضافه شد، و وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ (٧)بودن را پررنگ‌تر می‌کند.

در اینجا بیان می‌کند که این انسان که نسبت به پروردگارش «کنود» و بی‌توجه و ناسپاس هست، این طور نیست که حب خیر او اصلاً خاصیت ندارد، بلکه وقتی پای منافع خودش می‌رسد خیلی هم خاصیت دارد و در کسب منافع خودش خیلی هم شدید هست، آنقدر که از این اسبها هم جلو می‌زند. ولی در مورد پروردگارش کنود است. وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ (٨)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : مسعود ورزیده
  استفاده نکته‌ای از این آیات - مسعود ورزيده
1) ولی نکته‌ای که هست این است خدا در این آیات به سوار این اسبها قسم نخورده و نگفته این اسبها سوار داشتند یا نه، ولی نکته‌ای که مشخص هست، این است که این اسبها سوار داشتند و با هدف می‌تاختند. و این از اینجا معلوم می‌شود که این اسبها با مدیریت داشتند حرکت می‌کردند، و اگر اسب سوار نداشته باشد، «فالمغیرات صبحا» و «فوسطن به جمعا» ندارد. جمع گریز است، ولی اینها سواری دارند.
این آیات به سواران قسم نخورد تا بخواهد سواران را تقدیس کند، ولی این اسبها و نشاط فزاینده آنها( چه در جهاد باشند یا در غیر آن)، آیات و نشانه‌های خدا هستند و آیات به اینها قسم می‌خورد، ولی اسبهایی که سوار دارند.

می‌خواهد نشان بدهد در جواب قسم انسان هست، (انسان که خودش اسب نیست ولی) با امکانات و انرژی و نشاط و قوایی که خدا در اختیار او قرار داده دارد می‌تازد.

یعنی سواران این اسبها هست این انسان هم با هر چیزی که در اختیار دارد، اعم از مال و ثروت و مقام و… همه را مایه تازاندن خودش قرار می‌دهد و به سرعت می‌تازد. با نگاه تدبری همه این حرفها می‌توانند با این که بگوییم این اسبها همان اسبهای امام علی (ع) بوده‌اند منافاتی ندارد ولی این نگاه، کاملاً با این مخالف است که بگوییم که سوره به این خاطر آمده که جهاد و جهادگران را معرفی کند.

چون چیزی را که لازم به معرفی باشد، مانند حضرت علی ع و یارانش را به صورت مطابقی معرفی می‌کند نه ضمنی. و لازم نیست از اسبهایی که در اینجا آمده این معنا را دربیاوریم. چون آیات همراهی نمی‌کنند.

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : مسعود ورزیده
  جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1) دور کردن انسان از بی‌توجهی و ناسپاسی نسبت به پروردگار.
که حاصل نسبت سنجی بین دو فراز بود. که فراز اول به ناسپاسی انسان اشاره می‌کرد، و فراز دوم با استفهام توبیخی برای دور کردن انسان از این ناسپاسی که غفلت انسان باعث آن شده بود.
آگاهی از خبیر بودن پروردگار زمینه‌ساز دور بودن از غفلت و بی‌توجهی و ناسپاسی نسبت به پروردگار است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : مسعود ورزیده
  شأن نزول و فهم سوره - مسعود ورزيده
1) در مورد سوره‌ها درست است که روایاتی نازل شده است ولی در تدبر در فهم قرآن مبنا این است که فهم، قرآن به قرآن جلو برود. و فهم قرآن به قرآن مبنا قرار می‌گیرد برای تفسیر قرآن به سنت.
تا زمانی که فهم قرآن به قرآن حاصل نشود، مبنا متزلزل است و در معرفت دینی دور حاصل می‌شود. ما هنوز قبل از اینکه روایات برای ما حجت قرار گیرد، باید سوره را از خود سوره بفهمیم. بعد از فهم سوره روایات را به سوره عرضه کنیم، اگر سوره آن روایات را پذیرفت، می‌پذیریم، ولی اگر مقداری را رد کرد، آن مقدار را ما هم رد می‌کنیم، اگر سوره ساکت بود ما هم با نگاه تدبری ساکت می‌شویم، نه رد می‌کنیم و نه قبول می‌کنیم، و باید در این زمینه تحقیق لازم را انجام دهیم.
در این سوره هم وقتی به خود سوره نگاه می‌کنیم، لشکر علی علیه السلام و اسبان آنها درنمی‌آید، ممکن است در واقعیت یک طوری بوده ما نمی‌دانیم و بحثی هم روی آن نمی‌کنیم. ولی دغدغه سوره این نیست که بگوید قسم به این اسبها که امیرمومنان یا لشکر اسلام سوارش هستند و اگر دغدغه لشکر اسلام باشد رزمنده‌های اسلام از اسبهایشان مهمتر هستندبرای قسم خوردن.
این صحنه اسب دوانی از شور نشاط و همهمه و نفس نفس زدن و گرد و خاک بلند کردن و یورش بردن و وسط یک جمعیت وارد شدن آن را شکافتن، (که در اینجا چون «وسّطن» نیست بگوییم به معنای محاصره کردن است بلکه وسطن به معنای در وسط جمعی درآمدن را می‌گویند) که در سوره طراحی شده است. در واقع به تصویر درآورنده صحنه شور و نشاط و توان در انسانها است.
حالا باید دید که این نکته از کجا استفاده می‌شود؟ در جواب قسم که دنبال یک ربطی بین قسم و جواب قسم و می‌گردیم می‌بینیم که «انه لحب الخیر لشدید» این حلقه ارتباطی را ایجاد می‌کند، چون قسمهای اول شدت تاخت و تاز را نشان می‌دهند، وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا (١)فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا (٢)فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحًا (٣)فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا (۴)فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا (۵)
اسبان یا مادیانی که با سرعت می‌تازند و در اثر این تاختن آنها و برخورد سمهایشان به سنگ ها آتش برمی‌خیزد با همهمه و نفس نفس زنان در وسط صبحگاهان در وسط جمعی در‌می‌آیند.
در این آیات، شدت تاخت و تاز یک گله اسب را به تصویر می‌کشد و آن هم نه گله اسبی که رها و بی‌صاحب هستند؛ بلکه گله اسبی که سوار دارند و سواران آنها را مدیریت می‌کنند. چون اگر رها بودند فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحًا (٣)فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا (۵)z

صورت نمی‌گرفت، اینجا به آن کسانی که این اسبها را می‌تازانند قسم نخورده است، چون آن کسان حرفهایی برای گفتن دارند. این اسبهایی که توسط انسانها دارند با شدت رو به افزایش تازانده می‌شوند به کدام سو؟

خداوند در این آیات می‌فرماید که این انسانها اسبها را با سرعت می‌تازانند و شما خیال نکنید که به طرف خدا می‌تازانند نه! همین انسان «ربه لکنود» و «انه علی ذلک لشهید» خودش هم می‌داند که ناسپاس و بی‌توجه نسبت به خداست. و «انه لحب الخیر لشدید» اسبهای خود را به طرف آنچه که خیال می‌کند که برای او خیر است می‌تازاند.

در این آیات سوگندها، بیشتر از اینکه بخواهد نماد یک گروه حق بر علیه باطل باشد، نماد یک حرکتی است که ابزار از خداست و اسب از خداست و انسان از خداست و خیر خداست و او باید به سمت خدا بتازد، ولی نمی‌تازد؛ و عکس حرکت می‌کند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : مسعود ورزیده
  تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره - مسعود ورزيده
1)

فضای سخن: بی توجهی و ناسپاسی انسان، نسبت به پروردگار. صدق آیه ششم، دلیل استفاده این فضاست.
جهت هدایتی: آیات نهم تا یازدهم، شرط و جزایی مصدّر به (أفلا یعلم) و خارج از چارچوب قسم و جواب آیات پیشین است؛ بنابراین سوره عادیات دارای دو دسته، اما در یک سیاق است، زیرا دسته دوم به دلیل «فاء»، رجوع ضمیر مستتر «هو» به (الإنسان) و تکرار واژه مبارک «ربّ)، در ادامه دسته اول است.

أ‌.دسته نخست متشکل از قسم و جواب و جهت هدایتی آن در جواب قسم است. این جواب از سه جمله تشکیل شده است. محتوای جمله اول از بی توجهی و ناسپاسی انسان نسبت به پروردگار خبر می دهد و جمله دوم از گواهی انسان بر بی توجهی و ناسپاسی خویش سخن می گوید و مفهوم آن وابسته به جمله اول است که اسم اشاره (ذلک) شاهد این ادعاست و محتوای جمله سوم در عرض جمله اول بیان شده است و از شدت شیفتگی انسان نسبت به خیر خبر می­دهد؛ بنابراین برای تشخیص جهت هدایتی این آیات باید به بررسی جمله نخست و سوم جواب قسم پرداخت.

جمله سوم در مقام تعلیل جمله نخست است؛ بدین بیان که حب شدید خیر، علت بی توجهی و ناسپاسی است، زیرا به سمت خدا جهت دهی نشده است. تقدیم جمله اول بر جمله سوم نشان می دهد که سوره در مقام بررسی ناسپاسی و بی توجهی انسان نسبت به پروردگار است و در مقام ریشه یابی این اشکال، علت آن را هم مطرح کرده است.

ب‌.شروع دسته دوم با اسلوب (أفلا یعلم…) می فهماند که ناآگاهی یا بی توجهی به خبیر بودن پروردگار زمینه انحراف وصف خدادادی حب خیر و انقطاع انسان از خدا و ناسپاسی در برابر او را فراهم می‌سازد.

براین‌اساس، جهت هدایتی سوره چنین خواهد بود: «دور کردن انسان از بی توجهی و ناسپاسی نسبت به پروردگار: آگاهی از خبیر بودن پروردگار، زمینه ساز دوری از بی توجهی و ناسپاسی نسبت به اوست».

[۱]. اسبان به خودی خود یورش نمی‌برند و به میان جمع انسانی وارد نمی‌شوند و همین اوصاف نشان می‌دهد که در سوگند به اسبان، سواران آنها مد نظر است.

[۲]. قسمهای قرآنی غالباً حجت یا دلیلی بر جواب قسم نیز هست. (ر.ک: المیزان، ج ۲۰، ص ۱۴۷)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : مسعود ورزیده
  سوره یک سیاق است - مسعود ورزيده
1)


ولی ما در این سوره دو سیاق نداریم، یعنی نمی‌گوییم که آنجایی که از ذیل قسم خارج شدیم و بعد یک سیاق جدید شروع شد. به دلیل اینکه درست است که خارج شده، ولی کاملا ناظر به آن آیات هست. استفهام توبیخی ناظر است به انسانی که «کنود» هست و ضمیر «هو» به همان انسان «کنود» برمی‌گردد و «رب» همان «رب»ی هست که انسان نسبت به او «کنود» و ناسپاسی دارد.

پس این مجموعه استفهام توبیخی و ذیلش ناظر به ما قبل هست، برای همین هم در یک سیاق قرار می‌گیرند، ولی دو دسته بودش کاملا مشهود هست. تا یک جایی جواب قسم آمد و از آن به بعد به استفهام توبیخی می‌پردازد. موقعی که این تقسیم بندی را انجام می‌دهیم باید جهت را در هر کدام پیدا کنیم و بعد به جهت کل سوره برسیم.

اما اگر ما قبل از اینکه به بیان جهت بپردازیم شأن نزول را مطرح کنیم و همان اول بگوییم که امیر المومنین، با توجه به ارادتی که گوینده و شنونده نسبت به ایشان دارند، ممکن است که جهت اصلی گم شود و ابهت «کنود» بودن انسان پایین بیاید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : مسعود ورزیده
  پرتوى از سوره مبارکه‏ والعادیات - مسعود ورزيده
1)
پرتوى از سوره مبارکه‏
مفاهیم و درس‏هاى آیات یازده‏گانه این سوره را مى‏توان این گونه شکل داد و در آن اندیشید:

1 - سوگندهاى بدیع و شور آفرین و راز آن‏ها
در آیات 5 - 1 خداى فرزانه چندین سوگند بدیع و شورانگیز یاد مى‏کند که هر کدام بسیار اندیشاننده است.
سوگند به اسب‏هاى تیز تک و چابک مجاهدان و مبارزان راه خدا،
سوگند به سرنشینان و سواران خداجو و آزادى خواه آنها،
سوگند به نفس نفس آن مرکب‏ها که وسیله دفاع از حق و عدالت‏اند،
سوگند به جهش برق و جرقه‏ها و شراره‏ها که از برخورد سم آن‏ها بر سنگ و صخره‏ها مى‏جهد و پدید مى‏آید،
سوگند به سپیده‏دمانى که آنان با دو اصل پیروزى آفرین غافلگیرى و استتار و سرعت عمل و یورش برق‏آسا صف‏هاى شرارت و شقاوت و بیداد را هدف مى‏گیرند و از هم فرو مى‏پاشند،
سوگند به گرد و غبارى که در تلاش و کوشش خستگى‏ناپذیرشان مى‏پراکنند،
سوگند به دل‏هاى پراخلاص آنان،
سوگند به جهاد بى امانشان،
سوگند به پیروزى برق‏آساى آنان‏
و سوگند به فرمانده آگاه و دلیر و توحیدگرا و پراخلاص آنان امیرمؤمنان که آن پیروزى را آفرید و آن خطر را دفع کرد...
آیا این سوگندها برانگیزاننده خردها و اندیشه‏ها نیست؟ آیا درس ایمان و اخلاص و جهاد و پاکى و تلاش و ده‏ها درس ظریف و دقیق نمى‏دهد؟
آیا روشنگرى نمى‏کند که باید در زندگى، نه ستم کرد و برترى جست و بدمستى و استبداد پیشه ساخت و نه پذیرفت؟ و آیا نشان نمى‏دهد که یکى از ملاک‏هاى برترى و بزرگى در بارگاه خدا تلاش هماره و جهاد خالصانه در راه آزادى است؟

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر مجمع البیان قالب : تفسیری موضوع اصلی : بلاغت قرآن گوینده : مسعود ورزیده
  عادیات - مسعود ورزيده
1) «عدو» به معناى تجاوز است. چون دویدن، تجاوز از حدّ حرکت عادى است، به آن «عدو»
گفته مى‏شود. «ضبح» به معناى صداى نفس اسب است. «قدح» به معناى خروج آتش از سنگ چخماق، «المغیرات» از «اغارة» به معناى تاختن سریع، «صُبْحاً» کنایه از غافلگیر کردن دشمن و پنهان کردن زمان هجوم است.
«أثرن» از «اثارة» به معناى منتشر ساختن، «نقع» به معناى غبار و «کنود» به معناى کَفور است.
در کلمه‏ «بُعْثِرَ» معناى بعث و اثاره نهفته است یعنى بیرون کشیدن و زیرو رو کردن.
«حُصِّلَ» به معناى استخراج مغز از پوسته و متمایز شدن خصلت‏هاى نیک و بد در آن روز از یکدیگر است.
قرآن در برخى آیات، انسان را به خاطر برخى صفات، مورد سرزنش قرار داده و او را «ظَلُوماً جَهُولًا» «1» (ستمگر و نادان)، «هَلُوعاً» «2» (حریص)، «یَؤُساً» «3» (ناامید)، «کَفُوراً» «4»* (ناسپاس)، «جَزُوعاً» «5» (بى صبر)، «مَنُوعاً» «6» (بخیل) خوانده است. ولى از سوى دیگر درباره انسان مى‏فرماید: «کَرَّمْنا» «7» (گرامى داشتیم)، «فَضَّلْنا» «8»* (برترى دادیم)، «أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» «9» (بهترین قوام را به او دادیم)، «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» «10»* (روح الهى در او دمیدیم) و این دوگانگى به خاطر آن است که در انسان دو نوع عامل حرکت وجود دارد: یکى عقل و یکى غریزه. اگر در مسیر بندگى خدا و تربیت اولیاى خدا قرار گیرد، به گونه‏اى است و اگر در مسیر هوسها و طاغوت‏ها و وسوسه‏ها قرار گیرد، به گونه دیگر.
در قرآن از علاقه شدید و حریصانه به مال دنیا که سبب فراموش کردن آخرت و محرومان شود، انتقاد شده است. «إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ»
قرآن از مال دنیا به «خیر» تعبیر کرده است: «لِحُبِّ الْخَیْرِ» تا بفهماند مال باید از راه خیر بدست آید و در راه خیر با نیت خیر و با شیوه خیر مصرف گردد.
______________________________
(1). احزاب، 72.
(2). معارج، 19.
(3). اسراء، 83.
(4). اسراء، 67.
(5). معارج، 20.
(6). معارج، 21.
(7). اسراء، 70.
(8). اسراء، 70.
(9). تین، 4.
(10). حجر، 29.

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : مسعود ورزیده
  آیا طبیعت انسان ناسپاسى و بخل است ؟ - عبد بائس
6) ممکن است کسانى از جمله ان الانسان لربه لکنود چنین استفاده کنند که حالت کنود بودن ، یعنى ناسپاسى و بخل ، جزء طبیعت همه انسانها است ، سپس این سؤ ال پیش مى آید که این امر با وجدان بیدار و شعور فطرى که انسان را دعوت به شکر منعم و ایثار مى کند چگونه مى تواند سازگار باشد؟
نظیر این سؤ ال در آیات زیادى از قرآن مجید که انسان را با نقاط ضعف واضحى توصیف مى کند مطرح مى شود.
در یک جا انسان ((ظلوم و جهول )) شمرده شده (احزاب - 72).
در جاى دیگر ((هلوع ))(کم ظرفیت ) (معارج - 19).
و در جاى دیگر یؤ وس و کفور (ماءیوس و ناسپاس ) (هود - 9).
و در جاى دیگر طغیانگر (علق - 6) توصیف شده است .
آیا به راستى همه این نقاط ضعف در طبیعت انسان نهفته است ؟ با اینکه قرآن تصریح مى کند که خدا بنى آدم را گرامى داشته ، و بر همه خلایق برترى بخشیده ،: و لقد کرمنا بنى آدم و حملناهم فى البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا (اسراء - 70).
پاسخ این سؤ ال با توجه به یک نکته روشن مى شود، و آن اینکه : انسان داراى دو بعد وجودى است ، و به همین دلیل مى تواند در قوس ‍ صعودیش به اعلى علیین رسد، و در قوس نزولیش به اسفل سافلین کشیده شود.
اگر تحت تربیت مربیان الهى قرار گیرد، و از پیام عقل الهام پذیرد و خودسازى کند، مصداق ((وفضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا)) مى شود.
و اگر به ایمان و تقوى پشت کند، و از خط اولیاى خدا خارج گردد، به صورت موجودى ((ظلوم )) و ((کفار)) و ((یؤ وس )) و ((کفور)) و ((هلوع )) و ((کنود)) درمى آید.
و به این ترتیب هیچگونه تضادى در میان این آیات وجود ندارد، منتها هر کدام به یکى از ابعاد وجود انسان نگاه مى کند.
آرى در درون فطرت انسان ریشه تمام خوبیها و نیکیها و افتخارات و فضائل نهفته است ، همانگونه که انسان آمادگى براى نقطه مقابل این فضائل نیز دارد، و لذا هیچ موجودى در عالم آفرینش در میان قوس ‍ صعودى و نزولیش اینقدر فاصله نیست (دقت کنید).


[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه قالب : تفسیری موضوع اصلی : عمل انسان گوینده : آیت الله مکارم
  فضیلت سوره عادیات - محمدامين آقالر
1) فضیلت سوره عادیات در کتاب ثواب الاعمال آمده است که مداومت بر آن باعث محشور شدن با امام علی(ع) میشود. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : قالب : اعتقادی موضوع اصلی : آیین- دین- شریعت- مذهب گوینده : محمدامین آقالر
  فضیلت تلاوت سوره عادیات - مرضيه علمدار
1) یکصدمین سوره قران کریم که مکی است و 11 آیه دارد.
از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره عادیات را قرائت نماید اجر و پاداشی ده برابر کسانی که در ایام حج در مزدلفه بیتوته کرده اند نصیب او خواهد شد.(1)
هم چنین فرموده اند: هر کس سوره عادیات را بخواند و همواره بر قرائت آن مداومت ورزد در روز قیامت با امیرالمؤمنین علیه السلام محشور می گردد و از دوستان و همراهان او خواهد بود.(2)
ایشان در کلامی دیگر فرموده اند: ثواب قرائت سوره عادیات، برابر ثواب قرائت نصف قران است.(3)
در فضیلت این سوره همین بس که در شأن امیرالمؤمنین علی علیه السلام نازل شده است و خداوند در آن به پیروزی ایشان در جنگ خبر داده بود.(4)
امام صادق علیه السلام در زیارت امیرالمومنین می فرمایند: «السلام علیک یا من نزلت فی فضله سوره العادیات».(5)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : پورتال اینتر نتی انهار قالب : روایی موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : مرضیه علمدار
  مکی یا مدنی؟ - محمد هادي مؤذن جامي
1) این سوره مشهور به "مکی" بودن است و سیاق و متن سوره برخلاف آن است

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبر و تحقیق شخصی قالب : شأن نزول موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : محمد هادی مؤذن جامی
  فضیلت تلاوت سوره. عادیات و خلاصه مطالب - داريوش بيضايي
1) سوره عادیات در مکه نازل شده و شامل یازده آیه و چهل کلمه و صد و شصت و سه حرف میباشد.

در خواص و ثواب این سوره ابن بابویه از حضرت صادق(ع) روایت کرده فرمود: هر کس سوره عادیات را قرائت کند برابر ثواب یک ختم از قرآن را دارد و اگر بر قرائت مداومت کند, اگر مدیون باشد خداوند دین او را بزودی ادا کند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی قالب : روایی موضوع اصلی : سوره عادیات گوینده : بیضایی