● شأن نزول سوره عادیات -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) در حدیثى آمده است که، این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود:
در سال هشتم هجرت، به پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خبر دادند: دوازده هزار سوار در سرزمین «یابس» جمع شده، با یکدیگر عهد کرده اند: تا پیامبر(صلى الله علیه وآله) و على(علیه السلام) را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشى نکنند، از پاى ننشینند!
پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) جمع کثیرى از یاران خود را به سرکردگى بعضى از صحابه، به سراغ آنها فرستاد، ولى بعد از گفتگوهائى بدون نتیجه، بازگشتند، سرانجام، پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، على (علیه السلام) را با گروه کثیرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت.
آنها به سرعت به سوى منطقه دشمن حرکت کردند، به دشمن خبر رسید که على بن ابیطالب(علیه السلام) وارد منطقه شده، آنها براى مقابله حاضر شدند، امام(علیه السلام)نخست، اسلام را بر آنها عرضه داشت، ولى نپذیرفتند، و اظهار داشتند جز جنگ و کشتار به عمل دیگرى راضى نخواهیم شد، وعده نبرد فردا.
امام(علیه السلام) پذیرفت، و دستور داد نیروها اسب هاى خود را علف دهند، زین بر آنها نهند و آماده کارزار باشند، و صبحگاهان که هنوز هوا تاریک بود، دشمن را در حلقه محاصره گرفته، به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند، عده اى را کشتند، زنان و فرزندانشان را اسیر، و اموال فراوانى را به غنیمت گرفتند.
سوره «و العادیات» نازل شد، در حالى که هنوز سربازان اسلام به «مدینه» باز نگشته بودند، پیغمبر خدا(صلى الله علیه وآله) آن روز براى نماز صبح آمد، و این سوره را در نماز، تلاوت فرمود، بعد از پایان نماز، اصحاب عرض کردند: این سوره اى است که ما تا به حال نشنیده بودیم!.
فرمود: آرى، على(علیه السلام) بر دشمنان پیروز شد، و «جبرئیل» دیشب با آوردن این سوره، به من بشارت داد.
چند روز بعد، على(علیه السلام) با غنائم و اسیران به «مدینه» وارد شد.
بعضى معتقدند: این یکى از مصادیق روشن آیه است، نه شأن نزول.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ثامن بلاگ |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● اسامی سوره -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) والعادیات، این عنوان که از گونه نامیدن سوره ای به آغازین واژگان آیه نخست اوست، در حدیثی از ابن عباس (سیوطی، الدرالمنثور، 6/383؛ الإتقان، 1/31) و در پاره ای از تفسیرها، آمده است (ابن عاشور، 30/497).
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : دانشنامه موضوعی قرآن |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شأن نزول سوره -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) عادیات ، اسبهاى تیز تک و تندرو مى باشند که هنگام دویدن، همهمه صدایشان بگوش مى رسد. خداوند در نخستین آیه این سوره، به چنین اسبها و اسب سواران چابک که از سُم اسبان آنها آتش مى پرد، و سحرگاهان بر سر دشمن هجوم مى آورند، سوگند مى خورد و برخى نکات تربیتى و انسان شناسى در پى آن مطرح مى شود و با اشاره اى به رستاخیز و قیامت ، سوره پایان مى گیرد.
سیاق آیات مى رساند که این سوره باید در مدینه و پس از تشریع حکم جهاد با دشمن، نازل شده باشد . در روایات آمده که این سوره درباره على (ع) و گروه پارتیزانى او که در جنگ "ذات السلاسل" به دشمن شبیخون زدند، نازل شده است .
سوره عادیات 11 آیه ،و 40 کلمه، و 160 یا 163 یا 169 حرف دارد.
در ترتیب نزول چهاردهمین ، و در قرآن کریم صدمین سوره است . بعد از سوره عصر و قبل از سوره کوثر نازل شده است .
گفته اند سوره عادیات قبل از هجرت در مکه نازل شد ولکن به عقیده علماى شیعه (مفید، حلی، طبری) و برخى از اهل سنت این سوره پس از هجرت در مدینه و در جریان جنگ "ذات السلاسل" - در سال هشتم هجرت - و در شأن و منزلت امیرالمؤمنین على - علیه السلام - فرمانده سریّه "ذات السلاسل" نازل شده است . و مدنى به حساب مى آید.
تمام آیات این سوره یک باره و به صورت مجموعى فرود آمد و از سُوَر جمعى النزول است . بیست و دومین سوره اى است که با سوگند آغاز شده و نسخى در آن واقع نشده است . از سور مفصل و از نوع قصار آن به شمار مى آید.
سوره با قسم به عادیات آغاز گردیده و به همین سبب ، " عادیات " نام گذارى شده است .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت اسلامی قرآن |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● مطالب سوره -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) 1- سوگند به اسبان تیز رو جنگى و تجلیل از مجاهدان راه خدا؛
2- ترسیم پیروزى سپاه اسلام به فرماندهى امام على علیه السلام در جنگ "ذات السلاسل"؛
3- بخل و ناسپاسى انسان؛
4- زنده شدن مردگان در رستاخیز.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت اسلامی قرآن |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● در باره سوره عادیات -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) این سوره در باره ناسپاسى انسان و کفران نعمتهاى پروردگارش و حب شدیدش نسبت به خیر سخن مىگوید، و نتیجه مىگیرد با اینکه دوستدار خیر خلق شد، و با اینکه خیر را تشخیص مىدهد، اگر انجام ندهد حجتى بر خدا ندارد، بلکه خدا بر او حجت دارد، و به زودى به حسابش مىرساند.
و این سوره به شهادت سوگندهاى اولش در مدینه نازل شده، چون یکى از آن سوگندها جمله" وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً ..." است، که ظاهرش به بیانى که مىآید این است که مراد از آن اسبان سربازان و مجاهدین در جنگ است، و همه مىدانیم که جنگهاى اسلامى در مدینه واقع شده، و اصولا مساله جهاد بعد از هجرت تشریع شد، روایاتى هم که از طرق شیعه از ائمه اهل بیت (ع) رسیده مؤید این نظریه است، چون در آن روایات آمده که این سوره در باره على (ع) نازل شده، آن زمانى که به غزوه ذات السلاسل رفته بود. و نیز بعضى از روایات وارده از طرق اهل سنت آن را تایید مىکند، که ان شاء اللَّه در بحث روایتى آینده به آن روایات اشاره مىشود.
[وجوهى که در باره مراد از سوگندهاى:" وَ الْعادِیاتِ ضَبْحاً ..." گفته شده و بیان اینکه این قسمها قسم به سوارگان رزمنده است]
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت المبین |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● محتوای سوره -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) در این سوره سخن از پارهای از ضعف های انسان همچون کفر و بخل و دنیا پرستی به میان میآورد. در پایان اشاره کوتاهی به مسأله معاد دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
1)
مختاری : برادر فاطمی کیا
سلام
لطفا از بیان مطالب ضعیف خودداری نمایید. قرآن به اندازه کافی مهجور می باشد ؛ شما هم با تقلیل آن به دوای درد کبد، این مهجوریت را بیشتر نکنید.
قرآن در درجه اول، کتاب انسان سازی است نه رقیب پزشک ها و داروها!!!
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شأن نزول سوره عادیات -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود: در سال ۸ هجرت به پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) خبر دادند که دوازده هزار سوار درسرزمین «یابس» جمع شده، و با یکدیگر عهد کردهاند که تا پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علی (علیه السلام) رابه قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشی نکنند از پای ننشینند.
پیغمبراکرم (صلی الله علیه وآله) جمع کثیری از یاران خود را به سرکردگی بعضی از صحابه به سراغ آنها فرستاد، ولی بعد از گفتگوهائی بدون نتیجه بازگشتند؛ سرانجام پیامبر، علی (علیه السلام) را با گروه کثیری از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت، آنها بسرعت به سوی منطقه دشمن حرکت کردند و شبانه راه میرفتند، و صبحگاهان دشمن را درحلقه محاصره گرفتند، نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند، عدهای را کشتند، و اموال فراوانی به غنیمت گرفتند.
سوره عادیات نازل شد در حالی که هنوز سربازان اسلام به مدینه بازنگشته بودند، پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) آن روز برای نماز صبح آمد، واین سوره را درنماز تلاوت فرمود. بعد از پایان نماز اصحاب عرض کردند: این سورهای است که ما تا به حال نشنیده بودیم. فرمود: آری، علی (علیه السلام) بردشمنان پیروز شد، و جبرئیل دیشب باآوردن این سوره به من بشارت داد.
چند روز بعد علی (علیه السلام) با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت سوره عادیات -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است: هر کس سوره عادیات را قرائت نماید اجر و پاداشی ده برابر کسانی که در ایام حج در مزدلفه بیتوته کرده اند نصیب او خواهد شد.
هم چنین فرموده اند: هر کس سوره عادیات را بخواند و همواره بر قرائت آن مداومت ورزد در روز قیامت با امیرالمؤمنین علیه السلام محشور می گردد و از دوستان و همراهان او خواهد بود.
ایشان در کلامی دیگر فرموده اند: ثواب قرائت سوره عادیات، برابر ثواب قرائت نصف قرآن است.
در فضیلت این سوره همین بس که در شأن امیرالمؤمنین علی علیه السلام نازل شده است و خداوند در آن به پیروزی ایشان در جنگ خبر داده بود.
امام صادق علیه السلام در زیارت امیرالمؤمنین می فرمایند: «السلام علیک یا من نزلت فی فضله سوره العادیات».
هر که از درد و گرسنگی و تشنگی و قرض بخواهد رها شود به عدد نام امیرالمؤمنین علی علیه السلام 110 بار این سوره را بخواند بسیار نافع است. و نیز به جهت وسعت رزق و روزی همراه خود داشته باشد
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● آثار و برکات سوره -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) 1) ادای دین و بدهکاری
امام صادق علیه السلام می فرمایند: هر کس در قرائت سوره عادیات مداومت ورزد ، خداوند بدهکاری او را از جایی که فکرش را نمی کند ادا می کند.
2) جهت وسعت رزق ورهایی از قرض و گرسنگی یا تشنگی :
هر که از درد و گرسنگی و تشنگی و قرض بخواهد رها شود به عدد نام امیرالمؤمنین علی علیه السلام 110 بار این سوره را بخواند بسیار نافع است. و نیز به جهت وسعت رزق و روزی همراه خود داشته باشد.
3) برای درد کبد
آورده اند که برای درد کبد سوره عادیات را در ظرف چینی نو نوشته شود و سپس با آب باران بشویند و اندکی شکر به آن اضافه شود و بیمار سه روز متوالی از آن بنوشد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
1)
هدایتی : با سلام
درمورد مطلب شماره 3 این مطلب ازکجاست وبا سند . (آورده اند) حتی از سایتهای مورد اطمینان قابل قبول نیست
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شآن نزول -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) رسول خدا (ص)چندین بار لشکری به سوی قبیله ای از کنانه گسیل می داد و هر بار شکست می خورد .آخرین بار لشکری به فرماندهی حضرت علی (ع)فرستاد که آن را ذات السلاسل خواندند و آن حضرت شکست سختی به دشمن داد . این سوره در همان صبح پیروزی بر رسول خدا نازل شد که در نماز صبح آن را قرائت کرد .مردم پرسیدند که ای رسول خدا ما این سوره را نشنیده بودیم . رسول خدا فرمود : علی (ع) لشکر دشمن را شکست داد و این سوره توسط جبرئیل برای نوید و مژده فرستاده شد. همان روز حضرت علی (ع)با تعداد زیادی اسیر و غنائم به مدینه رسید . (المیزان )
من سعی کردم برای حفظ امانت از المیزان کمک بگیرم ،اما همان فردی که این سوره را تفسیر می کرد ،چنان با ذوق و شوق شان و مقام یک مجاهد راه خدا و یک سرباز اسلام را بیان می کرد که من محو گفتارش شدم وهنوز هم از یادم نرفته است . همان کلاس کوهنوردی باعث شد تا همراه گروه کوهنوردی میگون قله هایی از قبیل دماوند ،علم کوه ، توچال ،کلوم بستک ،سی چال ،بمو وغیره را صعود نمایم .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت شهدای میگون |
قالب : شأن نزول |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● فضیلت سوره و العادیات -
سيد مصطفي فاطمي کيا
1) در فضیلت تلاوت این سوره از پیغمبر اکرم (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) آمده است : من قراءها اعطى من الاجر عشر حسنات ، بعدد من بات بالمزدلفة ، و شهد جمعا: هر کس آن را تلاوت کند به عدد هر یک از حاجیانى که (شب عید قربان ) در مزدلفه توقف مى کنند و در آنجا حضور دارند ده حسنه به او داده مى شود ودر حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : من قراء و العادیات و اءدمن قرائتها بعثه الله مع امیر المؤ منین (سلام الله علیه ) یوم القیامة خاصه ، و کان فى حجره و رفقائه : هر کس سوره و العادیات را بخواند، و بر آن مداومت کند، خداوند روز قیامت او را با امیر مؤ منان (سلام الله علیه ) مبعوث مى کند، و در جمع او و میان دوستان او خواهد بود.
از بعضى از روایات نیز استفاده مى شود که سوره و العادیات معادل نصف قرآن است
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت می روم تا قیامت |
قالب : روایی |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : سید مصطفی فاطمی کیا |
1)
ابراهیمی (داور) : منبع آخرین روایت را که تلاوت این سوره را برابر با نصف قرآن می داند ذکر نمایید.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● نکات سوره والعادیات -
ليلا حسين زاده
6) 1 -رابطه سوگندهاى این سوره و هدف آن
از سؤالاتى که پیرامون این سوره مطرح مىشود این است که چه ارتباطى میان سوگند به اسبهاى مجاهدان و جمله ان الانسان لربه لکنود وجود دارد ؟ زیرا بررسى آیات قرآن به ما نشان مىدهد که همواره نوعى ارتباط در میان قسمها و مقسم به ( آنچه به آن قسم یاد مىشود ) موجود است و اصولا بلاغت و فصاحت قرآن نیز چنین مطلبى اقتضا مىکند .
در باره آیات مورد بحث ممکن است رابطه چنین باشد که قرآن مىگوید انسانهائى یافت مىشوند ایثارگر که در مسیر جهاد بىپروا پیش مىروند ، و از هیچگونه فداکارى مضایقه ندارند ، جان و مال خود را در راه خدا مىدهند ، با این حال چگونه بعضى آنهمه بخیل و ناسپاسند ، و در برابر نعمتهاى حق نه حمد خدا مىگویند و نه در راه او ایثار مىکنند ؟ درست است که قسم به اسبها خورده شده است ، ولى مىدانیم که اهمیت آنها از این نظر است که ابزارى براى مجاهدان هستند در واقع سوگند به جهاد مجاهدان است ( همچنین اگر سوگند به شتران حاجیان و زوار خانه خدا باشد ) .
بعضى نیز گفتهاند که ارتباط از این رو حاصل مىشود که این حیوانات در طریق رضاى حق به سرعت پیش مىروند پس تو اى انسان چرا تسلیم او نیستى،
تفسیر نمونه ج : 27ص :254
تو که اشرف مخلوقاتى ، و شایستهترى؟ ! ولى مناسبت اول روشنتر است.
2 -آیا طبیعت انسان ناسپاسى و بخل است ؟
ممکن است کسانى از جمله ان الانسان لربه لکنود چنین استفاده کنند که حالت کنود بودن ، یعنى ناسپاسى و بخل ، جزء طبیعت همه انسانها است ، سپس این سؤال پیش مىآید که این امر با وجدان بیدار و شعور فطرى که انسان را دعوت به شکر منعم و ایثار مىکند چگونه مىتواند سازگار باشد ؟ نظیر این سؤال در آیات زیادى از قرآن مجید که انسان را با نقاط ضعف واضحى توصیف مىکند مطرح مىشود.
در یکجا انسان ظلوم و جهول شمرده شده ( احزاب - 72).
در جاى دیگرهلوع ( کم ظرفیت ) ( معارج - 19).
و در جاى دیگر یؤوس و کفور ( مایوس و ناسپاس ) ( هود - 9).
و در جاى دیگر طغیانگر ( علق - 6 ) توصیف شده است.
آیا به راستى همه این نقاط ضعف در طبیعت انسان نهفته است ؟ با اینکه قرآن تصریح مىکند که خدا بنى آدم را گرامى داشته ، و بر همه خلایق برترى بخشیده ، : و لقد کرمنا بنى آدم و حملناهم فى البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا ( اسراء - 70).
پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن مىشود ، و آن اینکه : انسان داراى دو بعد وجودى است ، و به همین دلیل مىتواند در قوس صعودیش به اعلى علیین رسد ، و در قوس نزولیش به اسفل سافلین کشیده شود .
اگر تحت تربیت مربیان الهى قرار گیرد ، و از پیام عقل الهام پذیرد
تفسیر نمونه ج : 27ص :255
و خودسازى کند ، مصداق و فضلناهم على کثیر ممن خلقنا تفضیلا مىشود.
و اگر به ایمان و تقوى پشت کند ، و از خط اولیاى خدا خارج گردد ، به صورت موجودى ظلوم و کفار و یؤوس و کفور و هلوع و کنود درمىآید.
و به این ترتیب هیچگونه تضادى در میان این آیات وجود ندارد ، منتها هر کدام به یکى از ابعاد وجود انسان نگاه مىکند.
آرى در درون فطرت انسان ریشه تمام خوبیها و نیکیها و افتخارات و فضائل نهفته است ، همانگونه که انسان آمادگى براى نقطه مقابل این فضائل نیز دارد ، و لذا هیچ موجودى در عالم آفرینش در میان قوس صعودى و نزولیش اینقدر فاصله نیست ( دقت کنید).
3 -عظمت جهاد!
در قرآن مجید سخن از مساله جهاد و عظمت مجاهدان راه خدا بسیار به میان آمده ، ولى شاید در هیچ جا مساله با این عظمت ترسیم نشده است که حتى نفس زدن اسبهاى آنها ، و جرقههاى سم این ستوران و گرد و غبار ناشى از حرکت سریع آنان ، آنقدر با عظمت شناخته شده که موردقسم قرار گرفته.
مخصوصا روى سرعت عمل آنها که یکى از مهمترین عوامل پیروزى در جنگها است تکیه شده ، و نیز روى اصل غافلگیرى که یکى دیگر از عوامل موفقیت در جنگ است تکیه گردیده است.
و اینها همه آموزشى است در زمینه برنامه جهاد.
قابل توجه اینکه در شان نزول این سوره نیز آمده است که على (علیهالسلام) دستور داد در تاریکى شب مرکبها را آماده کنند ، خوراک لازم به آنها بدهند و زین بر آنها
تفسیر نمونه ج : 27ص :256
نهند و به حالت آماده باش کامل درآیند ، هنگامى که پرده تاریکى شب شکافته شد فورا نماز صبح را با یاران خود بجا آورد ، و بلا فاصله به دشمن حمله کرد ، دشمن وقتى بیدار شد که زیر دست و پاى اسبهاى مجاهدین اسلام قرار گرفته بود .
این حمله سریع و غافلگیرانه ، هم تعداد تلفات را به حداقل رساند ، و هم در ساعاتى کوتاه به جنگ خاتمه داد ، و جالب اینکه همه این مسائل در آیات این سوره به طرز ظریفى منعکس شده است.
بدیهى است نه اسب خصوصیت دارد ، و نه مساله جرقه ناشى از برخورد سم آنها به سنگهاى بیابان و نه گرد و غبار پاى آنها آنچه موضوعیت دارد مساله جهاد ، و سپس ابزار آن است که تمام وسائل جنگى امروز را شامل مىشود همانگونه که در آیه 60 سوره انفال در کنار رباط الخیل ( اسبهاى ورزیده ) سخن از قوه و ( نیرو ) به صورت کلى به میان آمده .
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نمونه |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : لیلا حسین زاده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● خدا از نفس نفس اسب چه کسی به بزرگی یاد کرده است؟ -
ليلا حسين زاده
1) کلمه«عادیات» از مصدر «عدو» است که به معناى دویدن با سرعت است و کلمه «ضبح» به معناى صوتى است که از نفس نفس زدن اسبان در حین دویدن شنیده مىشود که معنای آیه این می شود: سوگند مىخورم به اسبان تیزتک، که نفس نفس مىزنند.
در حدیثى آمده است که این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود:
در سال هشتم هجرت به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله خبر دادند که دوازده هزار سوار در سرزمین «یابس» جمع شده و با یکدیگر عهد کردهاند که تا پیامبر صلی الله علیه و آله و على علیه السلام را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشى نکنند از پاى ننشینند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله جمع کثیرى از یاران خود را به فرماندهی بعضى از صحابه به سراغ آنها فرستاد؛ ولى بعد از گفتگوهایى بدون نتیجه بازگشتند. سرانجام پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، على علیه السلام را با گروه کثیرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت. آنها به سرعت به سوى منطقه دشمن حرکت کردند و در صبحگاهی، دشمن را در حلقه محاصره گرفتار ساختند. نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند؛ چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند؛ عدهاى را کشتند و زنان و فرزندانشان را اسیر کردند و اموال فراوانى به غنیمت گرفتند.
سوره«و العادیات» نازل شد در حالى که هنوز سربازان اسلام به مدینه باز نگشته بودند. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله آن روز براى نماز صبح آمد و این سوره را در نماز تلاوت فرمود. بعد از پایان نماز، اصحاب عرض کردند: این سوره را ما تا به حال نشنیده بودیم؟!
فرمود: آرى، على (ع) بر دشمنان پیروز شد و جبرئیل دیشب با آوردن این سوره به من بشارت داد. چند روز بعد على علیه السلام با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.
بر اساس این روایت خداوند متعال، به اسب علی علیه السلام و سپاه او که در حمله و کارزار با دشمن، نفس نفس می زنند قسم یاد کرده است. شگفتا از این قسم! و این نمی شود مگر به واسطه علوّ مقامی که علی علیه السلام نزد خداوند متعال دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : سایت تبیان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : لیلا حسین زاده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● خدا از نفس نفس اسب چه کسی به بزرگی یاد کرده است؟ -
مسعود ورزيده
1) خدا از نفس نفس اسب چه کسی به بزرگی یاد کرده است؟
اسب
وَ الْعَادِیَاتِ ضَبْحًا(1- عادیات)
سوگند به اسبان تیزرو که نفس نفس مىزنند.
کلمه«عادیات» از مصدر «عدو» است که به معناى دویدن با سرعت است و کلمه «ضبح» به معناى صوتى است که از نفس نفس زدن اسبان در حین دویدن شنیده مىشود که معنای آیه این می شود: سوگند مىخورم به اسبان تیزتک، که نفس نفس مىزنند.
در حدیثى آمده است که این سوره بعد از جنگ «ذات السلاسل» نازل شد و ماجرا چنین بود:
در سال هشتم هجرت به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله خبر دادند که دوازده هزار سوار در سرزمین «یابس» جمع شده و با یکدیگر عهد کردهاند که تا پیامبر صلی الله علیه و آله و على علیه السلام را به قتل نرسانند و جماعت مسلمین را متلاشى نکنند از پاى ننشینند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله جمع کثیرى از یاران خود را به فرماندهی بعضى از صحابه به سراغ آنها فرستاد؛ ولى بعد از گفتگوهایى بدون نتیجه بازگشتند. سرانجام پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله، على علیه السلام را با گروه کثیرى از مهاجر و انصار به نبرد آنها اعزام داشت. آنها به سرعت به سوى منطقه دشمن حرکت کردند و در صبحگاهی، دشمن را در حلقه محاصره گرفتار ساختند. نخست اسلام را بر آنها عرضه داشتند؛ چون نپذیرفتند هنوز هوا تاریک بود که به آنها حمله کردند و آنان را درهم شکستند؛ عدهاى را کشتند و زنان و فرزندانشان را اسیر کردند و اموال فراوانى به غنیمت گرفتند.
سوره«و العادیات» نازل شد در حالى که هنوز سربازان اسلام به مدینه باز نگشته بودند. پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله آن روز براى نماز صبح آمد و این سوره را در نماز تلاوت فرمود. بعد از پایان نماز، اصحاب عرض کردند: این سوره را ما تا به حال نشنیده بودیم؟!
فرمود: آرى، على (ع) بر دشمنان پیروز شد و جبرئیل دیشب با آوردن این سوره به من بشارت داد. چند روز بعد على علیه السلام با غنائم و اسیران به مدینه وارد شد.(10)
بر اساس این روایت خداوند متعال، به اسب علی علیه السلام و سپاه او که در حمله و کارزار با دشمن، نفس نفس می زنند قسم یاد کرده است. شگفتا از این قسم! و این نمی شود مگر به واسطه علوّ مقامی که علی علیه السلام نزد خداوند متعال دارد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=178102 |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● ساختار سوره -
مسعود ورزيده
1) معنای آیات
وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا (١) «عادیات» جمع عادیه، هست. حرکت اسب با سرعت و با شتاب
و «ضبحا» هم به معنای همهمه هست، یعنی اسبهایی که با سرعت و شتاب دارند حرکت میکنند به همراه همهمه و صدای نفس کشیدنهایشان.
علت اینکه اسبان گفته شد، اول اینکه مونث آمد و اینکه در ادامه آیات تا «فوسطن به جمعاً» نظر به جمع اسبها دارد.
فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا (٢)«فالموریات»: «موریات» جمع موریه هست، به معنای بر آوردن
آتش.
«قدحا»: ضربه زدن به چیزی را به نحو نقیصه، میگویند. یعنی چیزی را ضربه بزنی و چیزی از آن برداشته شود. این اسبها با آن ضربه سمهایشان بر روی سنگها جرقه برمیآوردند.
همچنین «فاء»هایی که در این آیات آمدهاند، همه را به «عادیات» عطف میکنند، یعنی «فاُقسم المغیرات و فاقسم الموریات». یعنی سوگند به «عادیات»ی که «موریات» هستند. یعنی از پی این عدوشان و این سرعت باشتابشان، آتش برآورندگانند و به دنبال آن یورش برندگانند و «اغاره» به معنای یورش بردن در صبح است.
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا (۴) «اثرن» یعنی برانگیختن هست و «نقعا» هم به معنای غبار هست،
یعنی به دنبال این سرعتشان غبار میانگیزند..
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا (۵)در میان جمعی در میآیند.
سوگند به اینها ( در این شک نیست که فلسفه وجود سوگند، در کلام حکیم تأکید بر جواب سوگند هست) خداوند در اینجا صحنهای را درست کرد و بعد به اینها قسم خورد.
منظور این بود که برساند:
إِنَّ الإنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ (۶)انسان به پروردگارش «کنود» هست. «کنود» به معنای ناسپاس
و بیتوجه است. که در اینجا جنس انسان مراد هست مانند: «ان الانسان لفی خسر»
بعد میفرماید:
وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ (٧)و همانا آن انسان بر آن «کنود» بودن خود آگاه هست و بین شهید و عالم بودن فرق هست؛ و شهید به کسی میگویند که علمش با حضور است. یعنی «کنود» بودنش در نزد خودش حاضر هست و دلیل برهان نمیخواهد.
سومین جمله در جواب قسم:
وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ (٨)او در خواهان بودن منفعت شدید هست، یعنی او بسیار
منفعت طلب هست.
در اینجا ما کاری با مصداق نداریم و همان مفهوم را در نظر میگیریم، که مال هم نوعی منفعت هست. یعنی آنچه که به منفعت اوست، شدیداً او آن را طالب هست.
آیات بعدی، از ذیل قسم خارج شده و میفرماید:
أَفَلا یَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِی الْقُبُورِ (٩)آیا او نمیداند هنگامی که آنچه در قبرهاست زیرورو شود.
نکتهای در مورد «بعثر»
التحقیق در مورد «بعثر» چیز جالبی را میگوید که کلمات بعضا، از تلفیق دو ماده، کلمهای را درست میکنند که معنای هر دو کلمه در آن هست، مانند «بعثر» که از تلفیق دو ماده «بعث» یعنی برانگیختن و «عثر» به معنای زائل شدن. این دو ماده را باهم ترکیب دادهاند و کلمهای را درست کردهاند، مانند «بعثر» یعنی وقتی قبرها زیرورو میشوند و آنچه که در درون آن هست بیرون میآید.
وَحُصِّلَ مَا فِی الصُّدُورِ (١٠)آشکار شود آنچه که در سینههاست.
إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ یَوْمَئِذٍ لَخَبِیرٌ (١١)همانا پروردگار آنها در آن روز به آنها خبیر هست و
خبیر فرقی که با علیم دارد این است که خبیر آگاهی از عمق مطلب یا شیء هست.
پس انسان چه چیز را نمیداند؟ این مجموعه را که وقتی قبرها زیرورو شد و او از قبر بیرون آمد، و آنچه که در دلها بود آشکار شد، خدا در آن روز به آنها آگاه هست.
تا اینجا ساختار سوره مشخص شد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● بررسی جواب قسم -
مسعود ورزيده
1) در اینجا سه جمله، در جواب قسم وجود دارد که باید
آنها بررسی شود.
¨ إِنَّ الإنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ (۶)وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ (٧)وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ (٨)در این
آیات «کنود» بودن انسان مطرح شده هست و اینکه او خودش هم به این «کنود» بودن آگاهی دارد و اینکه او شدیدا منفعت طلب هست، آن منفعتی را که خودش برای خود متصور هست آن را شدیداً میخواهد. این جمله سوم وصفی است که نظارت مستقیم به ما قبل ندارد.
پس محور در این بحث، جواب قسم شد و اصل در جواب هم جمله اول و جمله دوم است.
حال باید دید که این دو جمله نسبت به هم چه حیثیتی دارند، در مرحله بیان، هیچ کدام نسبت به دیگری نظارت داده نشد و هر دو جمله در عرض هم قرار دارند و به مرحله محتوا میرویم.
یعنی اگر در نسبت سنجی در مرحله بیان، به نتیجه نرسیدیم وارد مرحله محتوا میشویم.
در بررسی اینکه «حب خیر» که در انسان شدید هست، چه نسبتی با «کنود» بودن انسان میتواند داشته باشد. اولین گزینه این است که حب شدید خیر برای بیتوجهی و کنود بودن، علت شده است. یعنی انسان ذاتاً و جبلتاً با حرص و ولع نسبت به حب خیر آفریده شده است.
«انّ الانسان خلق هلوعا» : انسان هلوع و حریص آفریده شده است. آیا این هلوع بودن انسان شر به حساب میآید و چیز بدی است؟ خیر، چون خدا در آفرینش انسان چیز بدی را قرار نمیدهد. نکته اینجاست که این حب شدید خیر را اگر درست مدیریت کند سمت او، به سوی خدا است و اگر خوب مدیریت نکند، او را به طرف شر و بدی میکشد.
در ادامه همان آیه دارد که: «إذا مسه الشر جزوعا ، و إذا مسه الخیر منوعا، الا المصلین». در اینجا وجود «مصلین» برای چیست؟ یعنی آیا مصلین «هلوع» آفریده نشدهاند؟! خیر، فرقی در آفرینش نیست، بلکه آنها «هلع» خود را مدیریت کردهاند و نگذاشتهاند کارشان به جایی برسد که با رسیدن شر «جزوع» شوند و با رسیدن خیر «منوع».
پس حب خیر به تنهایی عامل منفی محض نیست، ولی میتواند در کنار عدم مدیریت، محصولش «کنود» بودن نسبت به پروردگار شود.
حال باید دید آنچه که به عنوان ریشه مطرح شد، ثقل کلام است و دغدغه سوره است؟ یا آنچه که به عنوان معلول و اثر و نتیجه آن بیان و مطرح شد دغدغه سوره است؟
إِنَّ الإنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ (۶)ثقل کلام است
چند گزینه وجود دارد که نشان میدهد که: إِنَّ الإنْسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ (۶)ثقل کلام هست.
اول اینکه: مقدم شد، اولین جوابی که بعد از سوگندهای اول سوره، پشت سراین قسمها آمد همین آیه بود.
دوم اینکه: یک وصف دیگری، برای محکم کاری برای این «کنود» بودنش به آن اضافه شد، و وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِکَ لَشَهِیدٌ (٧)بودن را پررنگتر میکند.
در اینجا بیان میکند که این انسان که نسبت به پروردگارش «کنود» و بیتوجه و ناسپاس هست، این طور نیست که حب خیر او اصلاً خاصیت ندارد، بلکه وقتی پای منافع خودش میرسد خیلی هم خاصیت دارد و در کسب منافع خودش خیلی هم شدید هست، آنقدر که از این اسبها هم جلو میزند. ولی در مورد پروردگارش کنود است. وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ (٨)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● استفاده نکتهای از این آیات -
مسعود ورزيده
1) ولی نکتهای که هست این است خدا در این آیات به سوار این اسبها قسم نخورده و نگفته این اسبها سوار داشتند یا نه، ولی نکتهای که مشخص هست، این است که این اسبها سوار داشتند و با هدف میتاختند. و این از اینجا معلوم میشود که این اسبها با مدیریت داشتند حرکت میکردند، و اگر اسب سوار نداشته باشد، «فالمغیرات صبحا» و «فوسطن به جمعا» ندارد. جمع گریز است، ولی اینها سواری دارند.
این آیات به سواران قسم نخورد تا بخواهد سواران را تقدیس کند، ولی این اسبها و نشاط فزاینده آنها( چه در جهاد باشند یا در غیر آن)، آیات و نشانههای خدا هستند و آیات به اینها قسم میخورد، ولی اسبهایی که سوار دارند.
میخواهد نشان بدهد در جواب قسم انسان هست، (انسان که خودش اسب نیست ولی) با امکانات و انرژی و نشاط و قوایی که خدا در اختیار او قرار داده دارد میتازد.
یعنی سواران این اسبها هست این انسان هم با هر چیزی که در اختیار دارد، اعم از مال و ثروت و مقام و… همه را مایه تازاندن خودش قرار میدهد و به سرعت میتازد. با نگاه تدبری همه این حرفها میتوانند با این که بگوییم این اسبها همان اسبهای امام علی (ع) بودهاند منافاتی ندارد ولی این نگاه، کاملاً با این مخالف است که بگوییم که سوره به این خاطر آمده که جهاد و جهادگران را معرفی کند.
چون چیزی را که لازم به معرفی باشد، مانند حضرت علی ع و یارانش را به صورت مطابقی معرفی میکند نه ضمنی. و لازم نیست از اسبهایی که در اینجا آمده این معنا را دربیاوریم. چون آیات همراهی نمیکنند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) دور کردن انسان از بیتوجهی و ناسپاسی نسبت به پروردگار.
که حاصل نسبت سنجی بین دو فراز بود. که فراز اول به ناسپاسی انسان اشاره میکرد، و فراز دوم با استفهام توبیخی برای دور کردن انسان از این ناسپاسی که غفلت انسان باعث آن شده بود.
آگاهی از خبیر بودن پروردگار زمینهساز دور بودن از غفلت و بیتوجهی و ناسپاسی نسبت به پروردگار است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● شأن نزول و فهم سوره -
مسعود ورزيده
1) در مورد سورهها درست است که روایاتی نازل شده است ولی در تدبر در فهم قرآن مبنا این است که فهم، قرآن به قرآن جلو برود. و فهم قرآن به قرآن مبنا قرار میگیرد برای تفسیر قرآن به سنت.
تا زمانی که فهم قرآن به قرآن حاصل نشود، مبنا متزلزل است و در معرفت دینی دور حاصل میشود. ما هنوز قبل از اینکه روایات برای ما حجت قرار گیرد، باید سوره را از خود سوره بفهمیم. بعد از فهم سوره روایات را به سوره عرضه کنیم، اگر سوره آن روایات را پذیرفت، میپذیریم، ولی اگر مقداری را رد کرد، آن مقدار را ما هم رد میکنیم، اگر سوره ساکت بود ما هم با نگاه تدبری ساکت میشویم، نه رد میکنیم و نه قبول میکنیم، و باید در این زمینه تحقیق لازم را انجام دهیم.
در این سوره هم وقتی به خود سوره نگاه میکنیم، لشکر علی علیه السلام و اسبان آنها درنمیآید، ممکن است در واقعیت یک طوری بوده ما نمیدانیم و بحثی هم روی آن نمیکنیم. ولی دغدغه سوره این نیست که بگوید قسم به این اسبها که امیرمومنان یا لشکر اسلام سوارش هستند و اگر دغدغه لشکر اسلام باشد رزمندههای اسلام از اسبهایشان مهمتر هستندبرای قسم خوردن.
این صحنه اسب دوانی از شور نشاط و همهمه و نفس نفس زدن و گرد و خاک بلند کردن و یورش بردن و وسط یک جمعیت وارد شدن آن را شکافتن، (که در اینجا چون «وسّطن» نیست بگوییم به معنای محاصره کردن است بلکه وسطن به معنای در وسط جمعی درآمدن را میگویند) که در سوره طراحی شده است. در واقع به تصویر درآورنده صحنه شور و نشاط و توان در انسانها است.
حالا باید دید که این نکته از کجا استفاده میشود؟ در جواب قسم که دنبال یک ربطی بین قسم و جواب قسم و میگردیم میبینیم که «انه لحب الخیر لشدید» این حلقه ارتباطی را ایجاد میکند، چون قسمهای اول شدت تاخت و تاز را نشان میدهند، وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا (١)فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا (٢)فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحًا (٣)فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا (۴)فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا (۵)
اسبان یا مادیانی که با سرعت میتازند و در اثر این تاختن آنها و برخورد سمهایشان به سنگ ها آتش برمیخیزد با همهمه و نفس نفس زنان در وسط صبحگاهان در وسط جمعی درمیآیند.
در این آیات، شدت تاخت و تاز یک گله اسب را به تصویر میکشد و آن هم نه گله اسبی که رها و بیصاحب هستند؛ بلکه گله اسبی که سوار دارند و سواران آنها را مدیریت میکنند. چون اگر رها بودند فَالْمُغِیرَاتِ صُبْحًا (٣)فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا (۵)z
صورت نمیگرفت، اینجا به آن کسانی که این اسبها را میتازانند قسم نخورده است، چون آن کسان حرفهایی برای گفتن دارند. این اسبهایی که توسط انسانها دارند با شدت رو به افزایش تازانده میشوند به کدام سو؟
خداوند در این آیات میفرماید که این انسانها اسبها را با سرعت میتازانند و شما خیال نکنید که به طرف خدا میتازانند نه! همین انسان «ربه لکنود» و «انه علی ذلک لشهید» خودش هم میداند که ناسپاس و بیتوجه نسبت به خداست. و «انه لحب الخیر لشدید» اسبهای خود را به طرف آنچه که خیال میکند که برای او خیر است میتازاند.
در این آیات سوگندها، بیشتر از اینکه بخواهد نماد یک گروه حق بر علیه باطل باشد، نماد یک حرکتی است که ابزار از خداست و اسب از خداست و انسان از خداست و خیر خداست و او باید به سمت خدا بتازد، ولی نمیتازد؛ و عکس حرکت میکند.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● تشخیص فضای سخن و جهت هدایتی سوره -
مسعود ورزيده
1) فضای سخن: بی توجهی و ناسپاسی انسان، نسبت به پروردگار. صدق آیه ششم، دلیل استفاده این فضاست.
جهت هدایتی: آیات نهم تا یازدهم، شرط و جزایی مصدّر به (أفلا یعلم) و خارج از چارچوب قسم و جواب آیات پیشین است؛ بنابراین سوره عادیات دارای دو دسته، اما در یک سیاق است، زیرا دسته دوم به دلیل «فاء»، رجوع ضمیر مستتر «هو» به (الإنسان) و تکرار واژه مبارک «ربّ)، در ادامه دسته اول است.
أ.دسته نخست متشکل از قسم و جواب و جهت هدایتی آن در جواب قسم است. این جواب از سه جمله تشکیل شده است. محتوای جمله اول از بی توجهی و ناسپاسی انسان نسبت به پروردگار خبر می دهد و جمله دوم از گواهی انسان بر بی توجهی و ناسپاسی خویش سخن می گوید و مفهوم آن وابسته به جمله اول است که اسم اشاره (ذلک) شاهد این ادعاست و محتوای جمله سوم در عرض جمله اول بیان شده است و از شدت شیفتگی انسان نسبت به خیر خبر میدهد؛ بنابراین برای تشخیص جهت هدایتی این آیات باید به بررسی جمله نخست و سوم جواب قسم پرداخت.
جمله سوم در مقام تعلیل جمله نخست است؛ بدین بیان که حب شدید خیر، علت بی توجهی و ناسپاسی است، زیرا به سمت خدا جهت دهی نشده است. تقدیم جمله اول بر جمله سوم نشان می دهد که سوره در مقام بررسی ناسپاسی و بی توجهی انسان نسبت به پروردگار است و در مقام ریشه یابی این اشکال، علت آن را هم مطرح کرده است.
ب.شروع دسته دوم با اسلوب (أفلا یعلم…) می فهماند که ناآگاهی یا بی توجهی به خبیر بودن پروردگار زمینه انحراف وصف خدادادی حب خیر و انقطاع انسان از خدا و ناسپاسی در برابر او را فراهم میسازد.
برایناساس، جهت هدایتی سوره چنین خواهد بود: «دور کردن انسان از بی توجهی و ناسپاسی نسبت به پروردگار: آگاهی از خبیر بودن پروردگار، زمینه ساز دوری از بی توجهی و ناسپاسی نسبت به اوست».
[۱]. اسبان به خودی خود یورش نمیبرند و به میان جمع انسانی وارد نمیشوند و همین اوصاف نشان میدهد که در سوگند به اسبان، سواران آنها مد نظر است.
[۲]. قسمهای قرآنی غالباً حجت یا دلیلی بر جواب قسم نیز هست. (ر.ک: المیزان، ج ۲۰، ص ۱۴۷)
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● سوره یک سیاق است -
مسعود ورزيده
1) ولی ما در این سوره دو سیاق نداریم، یعنی نمیگوییم که آنجایی که از ذیل قسم خارج شدیم و بعد یک سیاق جدید شروع شد. به دلیل اینکه درست است که خارج شده، ولی کاملا ناظر به آن آیات هست. استفهام توبیخی ناظر است به انسانی که «کنود» هست و ضمیر «هو» به همان انسان «کنود» برمیگردد و «رب» همان «رب»ی هست که انسان نسبت به او «کنود» و ناسپاسی دارد.
پس این مجموعه استفهام توبیخی و ذیلش ناظر به ما قبل هست، برای همین هم در یک سیاق قرار میگیرند، ولی دو دسته بودش کاملا مشهود هست. تا یک جایی جواب قسم آمد و از آن به بعد به استفهام توبیخی میپردازد. موقعی که این تقسیم بندی را انجام میدهیم باید جهت را در هر کدام پیدا کنیم و بعد به جهت کل سوره برسیم.
اما اگر ما قبل از اینکه به بیان جهت بپردازیم شأن نزول را مطرح کنیم و همان اول بگوییم که امیر المومنین، با توجه به ارادتی که گوینده و شنونده نسبت به ایشان دارند، ممکن است که جهت اصلی گم شود و ابهت «کنود» بودن انسان پایین بیاید.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● پرتوى از سوره مبارکه والعادیات -
مسعود ورزيده
1) پرتوى از سوره مبارکه
مفاهیم و درسهاى آیات یازدهگانه این سوره را مىتوان این گونه شکل داد و در آن اندیشید:
1 - سوگندهاى بدیع و شور آفرین و راز آنها
در آیات 5 - 1 خداى فرزانه چندین سوگند بدیع و شورانگیز یاد مىکند که هر کدام بسیار اندیشاننده است.
سوگند به اسبهاى تیز تک و چابک مجاهدان و مبارزان راه خدا،
سوگند به سرنشینان و سواران خداجو و آزادى خواه آنها،
سوگند به نفس نفس آن مرکبها که وسیله دفاع از حق و عدالتاند،
سوگند به جهش برق و جرقهها و شرارهها که از برخورد سم آنها بر سنگ و صخرهها مىجهد و پدید مىآید،
سوگند به سپیدهدمانى که آنان با دو اصل پیروزى آفرین غافلگیرى و استتار و سرعت عمل و یورش برقآسا صفهاى شرارت و شقاوت و بیداد را هدف مىگیرند و از هم فرو مىپاشند،
سوگند به گرد و غبارى که در تلاش و کوشش خستگىناپذیرشان مىپراکنند،
سوگند به دلهاى پراخلاص آنان،
سوگند به جهاد بى امانشان،
سوگند به پیروزى برقآساى آنان
و سوگند به فرمانده آگاه و دلیر و توحیدگرا و پراخلاص آنان امیرمؤمنان که آن پیروزى را آفرید و آن خطر را دفع کرد...
آیا این سوگندها برانگیزاننده خردها و اندیشهها نیست؟ آیا درس ایمان و اخلاص و جهاد و پاکى و تلاش و دهها درس ظریف و دقیق نمىدهد؟
آیا روشنگرى نمىکند که باید در زندگى، نه ستم کرد و برترى جست و بدمستى و استبداد پیشه ساخت و نه پذیرفت؟ و آیا نشان نمىدهد که یکى از ملاکهاى برترى و بزرگى در بارگاه خدا تلاش هماره و جهاد خالصانه در راه آزادى است؟
[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]توضیح : آیا این سوگندها برانگیزاننده خردها و اندیشهها نیست؟ آیا درس ایمان و اخلاص و جهاد و پاکى و تلاش و دهها درس ظریف و دقیق نمىدهد؟
[ بستن توضیحات ] [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر مجمع البیان |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : بلاغت قرآن |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
● عادیات -
مسعود ورزيده
1) «عدو» به معناى تجاوز است. چون دویدن، تجاوز از حدّ حرکت عادى است، به آن «عدو»
گفته مىشود. «ضبح» به معناى صداى نفس اسب است. «قدح» به معناى خروج آتش از سنگ چخماق، «المغیرات» از «اغارة» به معناى تاختن سریع، «صُبْحاً» کنایه از غافلگیر کردن دشمن و پنهان کردن زمان هجوم است.
«أثرن» از «اثارة» به معناى منتشر ساختن، «نقع» به معناى غبار و «کنود» به معناى کَفور است.
در کلمه «بُعْثِرَ» معناى بعث و اثاره نهفته است یعنى بیرون کشیدن و زیرو رو کردن.
«حُصِّلَ» به معناى استخراج مغز از پوسته و متمایز شدن خصلتهاى نیک و بد در آن روز از یکدیگر است.
قرآن در برخى آیات، انسان را به خاطر برخى صفات، مورد سرزنش قرار داده و او را «ظَلُوماً جَهُولًا» «1» (ستمگر و نادان)، «هَلُوعاً» «2» (حریص)، «یَؤُساً» «3» (ناامید)، «کَفُوراً» «4»* (ناسپاس)، «جَزُوعاً» «5» (بى صبر)، «مَنُوعاً» «6» (بخیل) خوانده است. ولى از سوى دیگر درباره انسان مىفرماید: «کَرَّمْنا» «7» (گرامى داشتیم)، «فَضَّلْنا» «8»* (برترى دادیم)، «أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ» «9» (بهترین قوام را به او دادیم)، «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» «10»* (روح الهى در او دمیدیم) و این دوگانگى به خاطر آن است که در انسان دو نوع عامل حرکت وجود دارد: یکى عقل و یکى غریزه. اگر در مسیر بندگى خدا و تربیت اولیاى خدا قرار گیرد، به گونهاى است و اگر در مسیر هوسها و طاغوتها و وسوسهها قرار گیرد، به گونه دیگر.
در قرآن از علاقه شدید و حریصانه به مال دنیا که سبب فراموش کردن آخرت و محرومان شود، انتقاد شده است. «إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ»
قرآن از مال دنیا به «خیر» تعبیر کرده است: «لِحُبِّ الْخَیْرِ» تا بفهماند مال باید از راه خیر بدست آید و در راه خیر با نیت خیر و با شیوه خیر مصرف گردد.
______________________________
(1). احزاب، 72.
(2). معارج، 19.
(3). اسراء، 83.
(4). اسراء، 67.
(5). معارج، 20.
(6). معارج، 21.
(7). اسراء، 70.
(8). اسراء، 70.
(9). تین، 4.
(10). حجر، 29.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور |
قالب : تفسیری |
موضوع اصلی : سوره عادیات |
گوینده : مسعود ورزیده |
نظری ثبت نشده است.
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.