از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید نکته ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  بیان آیات 17 تا 42
17) در این فصل نخست انسان را نفرین مى‏کند، و از اینکه در کفر به ربوبیت رب خود اصرار و مبالغه مى‏ورزد تعجب مى‏کند، و آن گاه به حدوث و بقاى او اشاره نموده مى‏فهماند که انسان نه مالک چیزى از آفرینش خویش است، و نه مالک چیزى از تدبیر امورش، بلکه خداى سبحان است که او را از نطفه‏اى بى‏مقدار آفریده و سپس اندازه‏گیرى‏اش کرد، و آن گاه راه را برایش آسان ساخت، و در آخر هم او است که وى را مى‏میراند، و به قبر داخلش مى‏کند، و هر وقت که بخواهد دوباره زنده‏اش مى‏سازد. پس خداى سبحان یگانه رب و خالق و مدبر امر او است، آن هم نه تنها در حدوثش بلکه در بقایش، و تا آخرین لحظه هستى‏اش مدبر او است، ولى این انسان کفرانگر، فرمان او را نمى‏برد، و به هدایت او مهتدى نمى‏شود.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 335 و 336 قالب : تفسیری موضوع اصلی : انسان گوینده : علامه طباطبایی
  نفرین بر انسان کفرانگر
17) جمله «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ» نفرینى است بر انسان که طبعش طبع دلدادن به شهوات، و پیروى هواى نفس، و فراموش کردن پروردگار خود، و استکبار ورزیدن از پیروى اوامر او است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 336 قالب : تفسیری موضوع اصلی : لعن- نفرین گوینده : علامه طباطبایی
  منظور از «کفر انسان» مطلق حق‏پوشى است
17) جمله «ما أَکْفَرَهُ» شگفت‏انگیزى از اصرار انسان در کفران، و پوشاندن حق صریح است، با اینکه او خودش مى‏بیند و احساس مى‏کند که مدبر خود نیست، و کسى جز خداى سبحان مالک تدبیر امر او نمى‏باشد. پس مراد از «کفر» در این جمله مطلق حق‏پوشى است، که دو مصداق دارد: یکى انکار ربوبیت خدا، و یکى ترک عبادت او است، و مؤید این سخن ذیل آیه است که به جهات تدبیر ربوبى اشاره مى‏کند البته آن جهاتى که با حق‏پوشى و ترک عبادت تناسب دارد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 336 و 337 قالب : تفسیری موضوع اصلی : کفر گوینده : علامه طباطبایی
  شهادت فطرت بر خالقیت خداوند
18) اگر فاعل در فعل «خلقه» را در این جمله و در جملات بعدى حذف کرده براى این بوده که اشاره کند به اینکه فطرت هر کسى مى‏داند که فاعل فعل خلقت و تقدیر سبیل کسى به جز خداى تعالى نیست حتى مشرکین هم به این معنا اعتراف دارند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 337 قالب : تفسیری موضوع اصلی : فطرت- سرشت گوینده : علامه طباطبایی
  چرا آیه در قالب استفهام بیان شده است؟
18) اگر مطلب را در قالب استفهام آورد به این انگیزه بود که عجیب بودن مفاد «ما أَکْفَرَهُ» را تاکید کند -و چون معمولا از چیزى تعجب مى‏شود که علت و سبب روشنى نداشته باشد- استفهام مذکور قهرا مى‏فهماند که اولا این اصرار بشر در کفرش امرى عجیب است و سپس مى‏پرسد آیا در این خلقت عجیب علتى بوده که باعث شده اینطور در کفرش افراط کند؟
آن گاه خودش پاسخ مى‏دهد به اینکه انسان هیچ دلیل و عذرى ندارد که کفرانگرى خود را مستند بدان کند چون او کسى است که از آبى پست خلق شده و چیزى از خلقت و تدبیر امور زندگى و مرگ و بعث خود را مالک نیست. و کوتاه سخن اینکه: استفهام مذکور زمینه‏چینى است براى پاسخى که در جمله «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ ...» (عبس/19) مى‏دهد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 337 قالب : تفسیری موضوع اصلی : انسان گوینده : علامه طباطبایی
  ای انسان کفور آیا به مبدأ خلقتت نگریسته‌ای؟!!
19) نکره آمدن کلمه «نطفة» به منظور تحقیر آن است، یعنى از نطفه‏اى خوار و بى‏مقدارش آفریده، پس کسى که اصل و نسبش آبى چنین پشیز است، حق ندارد با کفر خود طغیان کند، و از اطاعت، استکبار بورزد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 338 قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت انسان گوینده : علامه طباطبایی
  همه ابعاد وجودی انسان اندازه‌ای دارد
19) جمله «فقدره» یعنى به او در ذات و صفات و افعالش قدرت و توانایى داد، پس او نباید از آن حدى که برایش مقدر شده تجاوز کند، چون تدبیر ربوبى از هر سو به وى احاطه دارد، و او نمى‏تواند خودش مستقلا بخواسته خود برسد، اگر خدا برایش مقدر نکرده باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 338 قالب : تفسیری موضوع اصلی : قدر- تقدیر- اندازه گوینده : علامه طباطبایی
  منظور از «سبیل» چیست؟
20) ظاهر سیاق این آیات که سیاقى نفى عذر از بشر در برابر کفر و استکبارش است، این است که مراد از سبیل -آن هم بطور مطلق- راه اطاعت خدا و امتثال اوامر او باشد، و یا به عبارت دیگر راه خیر و سعادت باشد. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 338 قالب : تفسیری موضوع اصلی : اطاعت صحیح- پیروی صحیح گوینده : علامه طباطبایی
  عدم منافات اینکه خلقت و تقدیر از ناحیه خدا است با مختار بودن انسان‏
20) وقتى گفته مى‏شود «مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» (عبس/19) ممکن است شنونده پیش خود خیال کند که وقتى خلقت و تقدیر از هر جهت به انسان احاطه دارد، دیگر انسان در افعال ذات و صفاتش اختیارى از خود ندارد، زیرا همه آنها مقدر و از پیش معین شده است. به همین جهت این شبهه را با جمله «ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ» دفع نموده و فرمود: خلقت و تقدیر هر چند که خاص خدا است، ولى این منافات ندارد با اینکه خود انسان هم اختیار داشته باشد، و به همین خاطر صحیح باشد که خدا هم در آنچه به او امر نموده از ایمان و اطاعت را که راه رسیدن یک انسان به سعادت خویش است به او یاد دهد، و از او بخواهد که به اراده و اختیار خودش چنین و چنان کند، پس فعلى که از انسان سر مى‏زند به اختیار خودش سر مى‏زند، ولى در عین حال همین عمل متعلق تقدیر الهى نیز هست، پس انسان در آنچه مى‏کند هم مختار است و هم مسئول، هر چند که آنچه مى‏کند متعلق قدر هم هست.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 338 و 339 قالب : تفسیری موضوع اصلی : جبر و اختیار گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «اماته»
21) کلمه «اماته» به معناى تحقق دادن به مرگ انسان است. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 339 قالب : لغوی موضوع اصلی : مرگ گوینده : علامه طباطبایی
  منظور از «إقبار» چیست؟
21) مراد از «إقبار» دفن کردن مرده آدمى و پوشاندنش در شکم زمین است، البته این بر اساس غالب است، که عادت مردم بر آن جارى شده و به همین جهت نسبت در گور کردن را به خداى تعالى داده، چون او (بوسیله کلاغ در داستان هابیل) هدایتشان کرده و یا به دلها الهام کرد که مردگان خود را دفن کنند پس این عمل با خداى تعالى نسبتى دارد، همانطور که به خود مردم هم نسبتى دارد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 339 قالب : تفسیری موضوع اصلی : قبر گوینده : علامه طباطبایی
  معنای کلمه «انشار»
22) مجمع البیان گفته: کلمه «انشار» به معناى زنده کردن بعد از مرگ به منظور تصرف است، هم چنان که جامه را بعد از تا کردن و پیچیدن دوباره باز مى‏کنند، (تا در آن تصرفى کنند).

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 339 و 340 قالب : لغوی موضوع اصلی : بدون موضوع گوینده : علامه طباطبایی
  هنوز انسان کفران و عصیان می‌ورزد!!!
23) آنچه از سیاق به دست مى‏آید این است که کلمه «کلا» از سؤالى که از سیاق بر مى‏خیزد ردع و جلوگیرى کند، سؤالى که جمله «لَمَّا یَقْضِ ما أَمَرَهُ» به آن اشاره دارد، گویا بعد از آنکه اشاره شد به اینکه انسان مخلوقى است که از اولین لحظه وجودش تا به آخر تحت تدبیر خداى تعالى است، او است که وى را خلق مى‏کند و تقدیر مى‏نماید، و راه را برایش هموار مى‏سازد، مى‏میراند و در قبر مى‏کند، و مجددا از قبر بیرونش مى‏آورد، همه اینها نعمت‏هایى است از خداى تعالى، شخص مى‏پرسد: حال که جریان بدین قرار است پس انسان چه باید بکند و چه کرد، آیا در برابر مقام ربوبیت خاضع گردید یا نه؟ و آیا شکر نعمت را بجاى آورد یا نه؟ در پاسخ فرموده: «کلا»، نه انسان چنین نکرد، آن گاه مطلب را چنین توضیح داد که: «لَمَّا یَقْضِ ما أَمَرَهُ» هرگز آنچه را خداى تعالى دستور داد به انجام نرساند بلکه کفران و نافرمانى کرد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 340 قالب : تفسیری موضوع اصلی : عصیان- نافرمانی گوینده : علامه طباطبایی
  آیه متضمن ملامت انسان‏هاى مبتلا به کفر است نه هر انسانی
23) مذمت و ملامتى که در آیه آمده متوجه انسان طبیعى است یعنى مى‏خواهد بفرماید طبع انسان چنین است که اگر به خودش واگذار شود در کفر افراط مى‏کند، و این همان مطلبى است که آیه زیر افاده‏اش مى‏کند «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» (ابراهیم/34)، که قهرا با انسانهایى منطبق مى‏شود که فعلا مبتلا به کفر و افراط در آن هستند، و با حق دشمنى مى‏ورزند.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 340 و 341 قالب : تفسیری موضوع اصلی : کفر گوینده : علامه طباطبایی
  روایتی در شأن نزول آیه «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ»
17) عکرمه در تفسیر آیه «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ» گفته: این آیه در شان عتبة بن ابى لهب نازل شده، که وقتى آیه «وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‏» (نجم/1) را شنید، گفت: من کفر مى‏ورزم به پروردگار نجم وقتى که فرو مى‏ریزد، ناگزیر رسول خدا (صل‍ی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) او را نفرین کرد، و در سفرى که به شام مى‏رفت شیر او را پاره کرد.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 344 قالب : شأن نزول موضوع اصلی : روایت- حدیث گوینده : علامه طباطبایی
  بیان معناى «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ» در کلام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)
17) امیر المؤمنین (علیه‌السلام) در حدیثى طولانى در معناى «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَهُ» فرمود: یعنى انسان لعنت شده است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 344 و 345 قالب : روایی موضوع اصلی : لعن- نفرین گوینده : علامه طباطبایی
  راه خیر آسان است یا راه شر؟
20) تفسیر قمى در ذیل آیه «ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ» آورده که خداوند راه خیر را براى بشر آسان کرده است.

علامه طباطبایی: مراد از این حدیث این است که: خداى تعالى انسان را در عملش مختار کرده، بطورى که راه سعادت و رسیدن به کمالش را آسان ساخته، همان کمالى که براى رسیدن به آن آفریده شده. پس این خبر با آن معنایى که ما در تفسیر آیه آوردیم منطبق است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : ترجمه المیزان، ج: ‏20، ص: 345 قالب : روایی موضوع اصلی : خیر و شر گوینده : علامه طباطبایی
  دفن مردگان شیوه‌ای است که خداوند آموخته است
21) در میان انواع برخوردهایى که با مردگان مى‏شود، دفن آنها در گور، شیوه‏اى است که خداوند به انسان آموخته است. در آیه 31 سوره مائده مى‏خوانیم: «فبعث الله غراباً یبحث فى الارض لیریه کیف یوارى سوءة اخیه» آنگاه که قابیل در فکر چاره‏جویى و پنهان کردن جسد بى‏جان برادرش هابیل بود، خداوند با فرستادن کلاغى، دفن در خاک را به او آموخت. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر نور: ج10، ص: 386 قالب : تفسیری موضوع اصلی : مردار- مرده- مردگان گوینده : حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
  حتمیت مرگ - نيره تقي زاده فايند
21) مرگ، سرنوشت محتوم همه انسان ها است.

ثمّ أماته [ نظرات / امتیازها ]
منبع : استاد خرمدل قالب : تفسیری موضوع اصلی : رابطه انسان و دنیا گوینده : نیره تقی زاده فایند
  موجبات کیفر - نيره تقي زاده فايند
17) کفران نعمت، مایه استحقاق شدیدترین عقوبت ها است.

قتل الإنسـن ما أکف [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر راهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : کفران نعمت گوینده : نیره تقی زاده فایند
  انسان - نيره تقي زاده فايند
18) اده اصلى در آفرینش انسان، ماده اى پست و ناچیز بوده است.

من أىّ شىء خلقه [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر راهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت انسان گوینده : نیره تقی زاده فایند
  ذکر عجز انسان - نيره تقي زاده فايند
18) توجّه انسان به دوران نطفه بودن و ناتوانى هاى خویش در آغاز پیدایش، از میان برنده احساس بى نیازى از رهنمودهاى خداوند است.

أمّا من استغنى ... من أىّ شىء خلقه . من نطفة خلقه [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر راهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : خلقت انسان گوینده : نیره تقی زاده فایند
  افعال خدا - نيره تقي زاده فايند
18) خداوند، پیمودن راه طاعت و حرکت در راه راست را، براى انسان ها آسان ساخته است.

ثمّ السبیل یسّره [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تفسیر راهنما قالب : تفسیری موضوع اصلی : افعال خداوند گوینده : نیره تقی زاده فایند
  سیرهدایتی - مسعود ورزيده
17) (آیات ۱۷ – ۳۲)
روی گردانی او از شنیدن قرآن، در حق پوشی و نافرمانی او ریشه دارد. همه مراحل خلق، تقدیر، رشد، مرگ و نشرش به دست خداست، اما اهل اجرای فرمان او نیست و به تبع، در پی قرآن هم نیست. انسان کافی است به طعام خویش نظر کند و نقش خدای متعالی در تهیه این طعام را مطالعه کند تا در پوشیدن جامه بندگی درنگ نورزد.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبردر قران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عبس گوینده : مسعود ورزیده
  بررسی سیاق دوم - مسعود ورزيده
17)

قُتِلَ الإنْسَانُ مَا أَکْفَرَهُ (١٧)مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ (١٨)مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ (١٩)ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ (٢٠)ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ (٢١)ثُمَّ إِذَا شَاءَ أَنْشَرَهُ (٢٢)کَلا لَمَّا یَقْضِ مَا أَمَرَهُ (٢٣)فَلْیَنْظُرِ الإنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ (٢۴)أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا (٢۵)ثُمَّ شَقَقْنَا الأرْضَ شَقًّا (٢۶)فَأَنْبَتْنَا فِیهَا حَبًّا (٢٧)وَعِنَبًا وَقَضْبًا (٢٨)وَزَیْتُونًا وَنَخْلا (٢٩)وَحَدَائِقَ غُلْبًا (٣٠)وَفَاکِهَةً وَأَبًّا (٣١)مَتَاعًا لَکُمْ وَلأنْعَامِکُمْ (٣٢)
قُتِلَ الإنْسَانُ مَا أَکْفَرَهُ (١٧)
مرگ بر انسان! چقدر ناسپاس است!
ناسپاسی انسان را در آیات بعدی باز می‌کند:
مِنْ أَیِّ شَیْءٍ خَلَقَهُ (١٨)
از چه چیز او را خلق کرد؟
مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ (١٩)
از نطفه‌ای او را خلق کرد، پس او را تقدیر کرد.
این نکته به انسان تذکر می‌دهد که تو از نطفه‌ای خلق شدی و انسان شدی و حال در برابر خالق خود کفر می‌ورزی و علاوه بر این، بیان خلق شدن انسان از نطفه یک بیان کبر شکن و غرورشکن است.
«قدره»: یعنی قدرتش را درباره او جاری کرد و حدود و اندازه‌های او را معین کرد و او را به آن سمت هدایت کرد. خدا انسان را خلق کرد و رشد داد.
ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ (٢٠)
راه رفتن و حرکت کردن را برای او ممکن ساخت.
یعنی به صرف خلق و رشد دادن او اکتفا نکرد که راهنمایی او را به عهده گرفت و امکان حرکت به سمت کمال را برای او فراهم ساخت.
ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ (٢١)
سپس او را میراند، پس دفنش کرد.
ثُمَّ إِذَا شَاءَ أَنْشَرَهُ (٢٢)
سپس هر وقت که بخواهد او را از خاک بیرون می‌آورد و زنده می‌کند.
کَلا لَمَّا یَقْضِ مَا أَمَرَهُ (٢٣)
اما او هنوز فرمان خدا را اطاعت نکرده است.
معنای این آیات این است که خدا این همه کار را برای او کرد ولی او هنوز اطاعت نکرده است، یعنی ناسپاسی!
از اول خلقت انسان که از یک نطفه شروع می‌شود تا زنده شدن دوباره او و آخرت همه در دست خداست ولی او مطیع یک فرمان نیست.
«ما امره»: یعنی آنچه که خدا به او فرمان داده است. این یعنی ناسپاسی.
فَلْیَنْظُرِ الإنْسَانُ إِلَى طَعَامِهِ (٢۴)
پس انسان باید به غذای خودش نگاه کند.
مراد از انسان، همین انسان ناسپاسی است که کفر ورزیده است.
خیلی‌ها این آیه را استقلالی گرفته و معانی فراوانی را برای آن درآورده‌اند، ولی وجه نظر را خود آیات باز می‌کنند.
مراد خدا از نگاه انسان به غذای خود این است که انسان با نظر به غذایش خدا را پیدا کند. و به او بگوید نه فقط این است که من تو را خلق کرده‌ام و تا قیامت مدیریتت می‌کنم، دسترس‌ترین کالایی که در اختیار توست، غذای توست که اگر آن را نخوری، می‌میری، تو به آن غذا نگاه کن! بعد ببین باز هم جای ناسپاسی است؟
انسانی که به توجه کردن به غذای خودش دعوت می‌شود، همان انسانی است که ناسپاسی کرده است، حالا خدا با توجه دادن او به غذا می‌خواهد جلوی ناسپاسی او را بگیرد.
أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا (٢۵)
این ما هستیم که آب را فراوان فرو ریختیم.
ثُمَّ شَقَقْنَا الأرْضَ شَقًّا (٢۶)
سپس زمین را شکافتیم، شکافتنی!
فَأَنْبَتْنَا فِیهَا حَبًّا (٢٧)
پس رویاندیم در زمین دانه را.
وَعِنَبًا وَقَضْبًا (٢٨)
و انگور و سبزی را.
وَزَیْتُونًا وَنَخْلا (٢٩)
و زیتون و خرما را.
وَحَدَائِقَ غُلْبًا (٣٠)
و باغهای انبوه را.
وَفَاکِهَةً وَأَبًّا (٣١)
و میوه‌ها و چراگاه را.
مَتَاعًا لَکُمْ وَلأنْعَامِکُمْ (٣٢)
بهره‌ای برای شما باشد و برای چهارپایانتان باشد.
این یک دعوت به مطالعه است برای انسان ناسپاس.
نقل است که کسی به امام حسین (ع) گفت که می‌خواهم گناه کنم و نمی‌توانم جلوی خودم را بگیرم، حضرت به ایشان فرمود که برو و روزی کسی غیر از خدا را بخور و بعد گناه کن.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عبس گوینده : مسعود ورزیده
  جهت هدایتی سیاق دو - مسعود ورزيده
17)
نفرین و هشدار به انسان ناسپاس که فرامین پروردگارش را بجا نیاورده است.
توضیح
آفرینش انسان، رشد دادن او، میراندن، برزخ و قیامتش همه در دست خداست؛ ولی او امر خدا را اطاعت نمی‌کند، کافی است که انسان به غذای خود نظر کند، تا حتی لحظه‌ای در پوشیدن لباس بندگی درنگ نورزد و لحظه‌ای در اطاعت از خدا تعلل نکند. [ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عبس گوینده : مسعود ورزیده
  تاریخچه جهت هدایتی - مسعود ورزيده
17)

زمانی بوده که می‌گفتیم که می‌توان یک عنوانی در دسته‌ها داد که افراد با دیدن مفاهیم مختلف در سیاقها گم نشوند، یعنی از اول سیاق تا آخر سیاق هر آیه‌ای را که می‌خواند، با گرفتن یک مفهوم از هر آیه‌ای سردرگم نشود و بتواند حرف اصلی سیاق را دریافت کند.
مثلا در آیه «فلینظر الانسان الی طعامه» چندین حرف گفته شده است، تا جایی که مراد قرآن این است که انسان در دستشویی نگاه کند که مبادا انگلی در بدن او نباشد، یعنی قرآن از نظر بهداشتی این قدر دقیق است.
یا گفته شده که به حلال و حرام بودن غذای خودش نگاه کند.
یا گفته شده به غذای معنوی خودش نگاه کند و مثلا ببیند که چه کسی به او تدریس می‌کند؟ آیا او آدم پاکی است یا نیست؟
ما در اینجا به بیان مطلق نمی‌خواهیم رد کنیم، چرا که نگاه استقلالی هم در جای خودش مورد تایید است و حدود خودش را دارد و ضوابط خودش را هم دارد و باطن آیات هم باید فهمیده شود، اینها همه به جای خود باقی.
ولی همه این موارد باید بعد از فهم ظاهر قرآن باشد.
ما در نوشتن جهت هدایتی در مراحل قبلی همه قیود را ذکر می‌کردیم ولی نتیجه یک ترجمه از متن سوره می‌شد.
ولی در مراحل بعدی ما قیود را از جهت اصلی حذف کردیم و فقط به عنوان اصلی سوره اکتفا کردیم تا خواننده با دیدن جهت نوک پیکان سوره را گم نکند.
یک شرح مختصر هم در ذیل جهت اصلی عنوان کردیم تا آن قید و قیودی که برای ما مهم است ولی آوردن آنها در جهت، جهت را مغلق می‌کند، در شرح گنجانده شوند.
پس جهت و شرح هر دو جهت اصلی است، ولی در عنوان اصلی دغدغه قیودات را نداریم و آنها را در شرح جا داده‌ایم.
و به نظر می‌رسد که این ترکیب، ترکیب مناسبی است.
[ نظرات / امتیازها ]
منبع : تدبرقران قالب : تفسیری موضوع اصلی : سوره عبس گوینده : مسعود ورزیده
  #قبر در قرآن و روایات - مرتضي حاجي احمدي
21) 🌴#قبر_در_قرآن کریم:
🌱کلمه قبر، 2 بار در قرآن کریم به کار رفته است.
💐 و لا تصل علی‏ احد منهم مات ابدا و لا تقم علی‏ قبره انهم کفروا بالله و رسوله و ماتوا و هم فاسقون توبه/84
💐 ثم اماته فاقبره عبس/21
🌱به استناد آیه شریفه 21 سوره مبارکه عبس؛ خداوند، الهام بخش دفن مردگان در قبرها است.
🌱حرف «فاء» در «فأقبره» بر نبود فاصله بین مرگ و دفن دلالت دارد. از این رو اقدام بى درنگ به دفن جنازه مردگان، مطلوب خداوند است و شیوه های دیگر برخورد با اموات (از قبیل «سوزاندن» و غیر آن) مطلوب خداوند متعال نیست. (فأقبره)
🔹آموزش دفن در قرآن:
🔹وقتی قابیل در اثر حسد و غلبه شیطان برخویش؛برادر خود هابیل را به قتل رساند و پیکر بی جان او را بر زمین دید، پشیمان و درمانده، در فکر چاره‏ جویى و پنهان کردن جسد بى‏ جان برادر بود که خداوند متعال با فرستادن کلاغى، چگونگی دفن در خاک را به او آموخت.
💐فبعث الله غرابا یبحث فی الارض لیریه کیف یواری سواه اخیه ... مائده/ 31
🌴#قبر_در_روایات:
🌱"حماد" از یاران امام صادق(ع) از ایشان پرسید؛ برزخ انسان چیست؟ فرمودند:
« اَلْقَبْرُ مُنْذُ حِینِ مَوْتِهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَام »
برزخ؛ همان قبر از زمان مرگ تا قیامت است. ( الکافی)
🌱گفته می شود روح به محض جدایی از کالبدبدن مادی؛ وارد برزخ می‌گردد و با بدن مثالی ادامه حیات خواهد داد.
🌱در اسلام #نبش_قبر؛ به معنای "بازشکافتن و بیرون آوردن دوباره مرده از گور"؛ بدون مجوز شرعی، حرام است.
#نبش=شکافتن،کندن و بیرون آوردن چیزی.🌷 [ نظرات / امتیازها ]
منبع : مرتضی حاجی احمدی؛ کانال تلگرامی آیه روز قرآن https://telegram.me/Aye_rooz_Quran قالب : لغوی موضوع اصلی : قبر گوینده : مرتضی حاجی احمدی
  پیشینه قبر و دفن در ادیان و مذاهب: - مرتضي حاجي احمدي
21) 🔹به استناد آیه شریفه 31 سوره مبارکه مائده؛ آموزش دفن؛ به هنگام قتل هابیل، بصورت فرستادن کلاغی توسط خداوند متعال صورت گرفته است.
🔸بر اساس مقاله فرهنگ تدفین در ادیان؛ پیشینه ی کهن ترین گورها به پنجاه هزار سال پیش از میلاد مسیح می رسد. (اگر این عدد درست باشد باید مربوط به دور اول قدم گذاشتن انسان به روی زمین باشد چرا که از عهد خلقت حضرت آدم ، حداکثر بیش از هشت هزار سال نمی گذرد- ر.ک تفسیر آیه 30بقره در آیه روز)
🌱در کهن ترین شکل تدفین، در عصر پیشاسنگی، جنازه را مانند جنین در شکم مادر به پهلو در یک گور سنگی می خواباندند.
🔹در طول تاریخ دفن مردگان بصور مختلف مانند: طناب پیچ کردن؛ دفن در قبر های عظیم( 3500 قبل از میلاد)؛ دفن در سنگ آهک(یونانیان)؛ دفن در غار یا کوه ( کنعان و در ایران مقبره های عظیم دوران هخامنشی و ساسانی)؛ دفن در تنه درخت ( قبیله ی سمیول از قبایل سرخپوست در فلوریدای آمریکا و استرالیا) و تدفین در آب( تبت) رخ می داده است.
🌱هندوها و ژرمن ها مردگان خود را می سوزاندند که در این کار هنوز در آئین هندو وجود دارد.مسلمانان و یهودیان سوزاندن مرده را جایز نمی دانند.
🌱ایرانیان زرتشتی پیش از اسلام؛ مردگان خود را در #دخمه، مدفون می‌کردند. "دخمه"، چاهی سنگی بوده است که مرده را در آن قرار می دادند. آنها استخوان‌های بجامانده از مردگان را نیز در چاله‌ای به نام #استودان می‌ریختند.
🌱در دین یهود؛ هر قبر، تنها به یک جنازه اختصاص دارد.در ایران و با افزایش جمعیت، از اوایل دهه ی پنجاه شمسی قبرهای دو و سه طبقه به وجود آمد که سنگ لحد هر یک از این طبقات را از هم جدا می کند.
🌱سنگ قبر در خاورمیانه به طور خوابیده و در غرب به شکل ایستاده قرارمی گیرد.
🌱قبرستان بندر سیراف؛ قدیمی‌ ترین قبرستان کشف شده ایران در دوران اسلامی است.

[ برای مشاهده توضیحات کلیک کنید. ]

[ نظرات / امتیازها ]
منبع : مرتضی حاجی احمدی؛ کانال تلگرامی آیه روز قرآن https://telegram.me/Aye_rooz_Quran قالب : تاریخی موضوع اصلی : قبر گوینده : مرتضی حاجی احمدی