فَلا تُعْجِبْکَ اَمْوالُهُمْ وَ لا اَوْلادُهُمْ
مبادا فزونى دارایى ها و فرزندانشان تو را به شگفت آورد.
در آغاز این آیه، به ظاهر روى سخن با پیامبر است امّا در حقیقت با همه توحید گرایان مى باشد.
و برخى بر آنند که روى سخن با تک تک توحید گرایان و تلاوت کنندگان قرآن در قرون و اعصار است و به هر کدام مى فرماید: مبادا فزونى دارایى ها و فرزندان این تبهکاران شما را به شگفت آورد و با دیده اعجاب به آنها نظاره کنید!
اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِى الْحَیوةِ الدُّنْیا
در تفسیر این فراز دیدگاه ها متفاوت است:
1 - به باور گروهى از جمله «قتاده» و «ابن عباس» در آیه شریفه تقدیم و تأخیرى هست و در حقیقت این گونه است:
فَلا تُعْجِبْکَ اَمْوالُهُمْ وَ لا اَوْلادُهُمْ فِى الْحَیوةِ الدُّنْیا اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِى الاخره
مبادا فزونى دارایى ها وفرزندانشان در زندگى دنیا تو را به شگفت آورد؛ چرا که خدا مى خواهد بدین وسیله این تبهکاران را در سراى آخرت کیفر نماید.
طبق این دیدگاه «فى الحیوة الدنّیا» متعلق به «اموالهم و اولادهم» است، و آیه مورد بحث در تقدیم و تأخیر، بسان این آیه شریفه است که مى فرماید: اذ هب بکتابى هذا فألقه الیهم ثم تولّ عنهم فانظر ما ذا یرجعون؛(188)
که در حقیقت این گونه است:...«فَأَلْقِهْ الیهم فانظر ما ذا یرجعون ثم تولّ عنهم» این نامه مرا ببر و به سوى آنان بیفکن، آن گاه بنگر که چه واکنشى نشان مى دهند و سپس باز گرد.
2 - امّا به باور برخى دیگر از جمله «حسن» و «بلخى» منظور این است که خدا مى خواهد با سخت گرفتن در تکلیف، آنان را در این جهان عذاب نماید؛ چرا که آنان را به پرداخت زکات و انفاق براى جهاد فرمان مى دهد تا آنان که به روز رستاخیز و پاداش شکوهبار خدا به شایستگان، ایمان ندارند، با بى میلى و کراهت زکات دهند و انفاق نمایند، و این براى آنان عذابى مرگبار است.
3 - از دیدگاه «ابن زید» مفهوم آیه این است که خدا مى خواهد آنان را با حفظ مال و رنج و مصیبتى که آنان در این راه به جان مى خرند و خود را از بهره ورى از نعمتهاى خدا محروم مى سازند در همین دنیا عذاب کند.
4 - و از دیدگاه «جبایى» منظور این است که خدا مى خواهد آنان را به هنگام پیروزى توحید گرایان و اقتدار و تسلطشان بر همه کفرگرایان با گرفتن داراییها و فرزندانشان به کیفر کفرشان، آنان را در دنیا به عذابِ حسرت و افسوس گرفتار سازد.
5 - و پاره اى نیز برآنند که منظور از عذاب آنان در این جهان به وسیله دارایى و فرزندانشان، این است که آنان بازر اندوزى و زرپرستى و بخل و خوف و هراسى که در حفاظت از آن هماره رنجشان مى دهد در این سرا کیفر مى شوند، و نگرانى و وحشت آنان از هستى و خاندانشان به هنگامه مرگ و عدم آگاهى از سرنوشت خود و مال و فرزندانشان عذاب دیگرى براى آنان است.
گفتنى است که «لام» در «لیعذبّهم» مى تواند به مفهوم «أن» و یا«لام» نتیجه باشد که تقدیر آن چنین مى شود: خدا مى خواهد آنان را در این جهان مهلت دهد تا دچار عذابشان سازد.
وَ تَزْهَقَ اَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ.
و به خاطر عشق به ارزش هاى مادّى و فناپذیر در کفر و شرک بمیرند و نابود گردند.
با این بیان، اراده و خواست خدا در آیه شریفه که مى فرماید: «انّما یرید اللّه...» به مردن و نابود شدن آنان تعلّق گرفته و نه به کفر و شرک آنان که در آیه آمده است. و بر این اساس ایراد و اشکالى نیز پیش نمى آید که چگونه خداى فرزانه با توجّه به مفهوم و پیام این آیه، کفر آنان را خواسته و کیفر شان نیز مى کند؟.
این آیه شریفه و مفهوم آن بسان این سخن است که گفته شود: «اُرید أن اضربه و هو عاصٍ» مى خواهم او را کیفر کنم و بزنم، چرا که او گناهکار و نافرمان است. روشن است که اراده و خواست، به زدن او تعلّق گرفته نه به نافرمانى او.
[ نظرات / امتیازها ]