از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
(فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم انما یرید الله لیعذبهم بها فی الحیوه الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون ):(پس اموال و فرزندان آنان تو را به شگفت نیاندازد، بدرستی که خداوند می خواهد آنها را به این وسیله در زندگی دنیوی عذاب دهد و جانشان را در حالی بگیرد که آنها کافرند)، (اعجاب )از چیزی یعنی مسرور شدن از آن به جهت جمال یا کمالی که در آن مشاهده می شود و (زهوق )یعنی خروج به دشواری که بیشتر در معنای بیرون شدن جان و مردن بکارمی رود. در این آیه خطاب به پیامبر(ص )می فرماید: مبادا شیفته اموال و اولاد منافقین شوی ، چون اینها برای آنان نعمت نیست ، بلکه نقمت است و آنها را بسوی شقاوت می کشاند، یعنی استدراجی ازناحیه خداست و خدا با این وسایل آنها راسرگرم می کند و در اثر این مشغولیت از ذکر خدا غفلت کرده و از روش بندگی عدول می کنند، لذا اینها در واقع مایه عذاب و گرفتاری آنهاست و زمانی هم که اجل آنها و موقع هلاکتشان برسد با حالت کفر از دنیا می روند و خدا جانشان رادر حالت کفر از آنان می ستاند و این در نتیجه غرق شدن آنان در نعمات دنیوی وغفلت از یاد خداست . [ نظرات / امتیازها ]
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  سيد علي بهبهاني - تفسیر تسنیم
در این بخشها هم اموال را بر اولاد مقدم می‌دارد. برای مردم حجاز این‌طور بود برای اینکه آنها آن‌قدر به مال علاقه‌مند بودند و خود را محتاج مال می‌دیدند که گاهی برای حفظ مال بچه‌هایشان را می‌کشتند دیگر. در چند نوبت اینها فرزندکُشی داشتند؛ یکی مسئلهٴ دخترکُشی بود که ﴿إِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ﴾ هست. و اگر به کسی بشارت می‌دادند خدا به شما دختر داد، عصبانی می‌شد، پژمرده می‌‌شود ﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدّاً وَهُوَ کَظِیمٌ ٭ یَتَوَارَی مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَیُمْسِکُهُ عَلَی هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ﴾ یا سرانجام بالأخره اینها را زنده به گور می‌کردند این دخترها را. گاهی هم در اثر آن جاهلیت جهلهایشان برای بتها قربانی می‌کردند. این بچه‌ها را که آیه نازل شد ﴿قَتَلُوا أَوْلاَدَهُمْ سَفَهَاً﴾ این چه کار سفیهانه‌ای است که می‌کنید. بچه‌ها را قربانی بتها می‌کنید برای اینکه به اهدافتان برسید. جهل همهٴ کارها را عهده می‌گیرد. بخش سوم قتل اولاد بود در سالها مجاعه و قحطی و تورم و گرانی که آن را در دو بخش از قرآن کریم جداگانه مطرح فرمود که ﴿لاَ تَقْتُلُوا أَوْلاَدَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاَقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ﴾ چرا برای ترس از فقر و فلاکت و گرسنگی بچه‌هایتان را می‌کشید.
خب در این سه مقطع سه بهانه اینها شروع می‌کردند به فرزندکُشی بنابراین مال نزد افراد جاهلی عزیزتر از فرزند بود. به همین مناسبت در آیه و آیهٴ دیگری که مشابه و مماثل همین است در همین سورهٴ مبارکهٴ «توبه» که ﴿فَلاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ﴾ آن آیهٴ 85 همین سورهٴ «توبه» که در پیش داریم آن هم همین طور است ﴿وَلاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَأَوْلاَدُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ أَن یُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ﴾ که مسئلهٴ مال، قبل از فرزند ذکر شده است.
کافر بودن منافقان در حال مرگ و توصیه انبیا به حفظ ایمان به هنگام مرگ
مطلب دیگر آن است که فرمود اینها گرچه آن کفرشان مستور است ولی سرانجام کفرشان مشهود خواهد شد علنی می‌‌شوند. ﴿إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ﴾ اینها کافراً از بین می‌روند از دنیا می‌روند.
در قرآن کریم به ما دستور داد به اینکه وصیت انبیای قبلی این‌طور است که ﴿وَوَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیهِ﴾ یعقوب وصیت کرد، وصیت یعقوب این است، وصیت ابراهیم این است. که﴿فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاِّ وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ﴾ این نهی از یک امر غیر مقدور به لحاظ آن قید مقدور است، یک وقت می‌گویند نمیر این نهی از مرگ قابل امتثال نیست چون ﴿کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾ مرگ که در اختیار کسی نیست که انسان نمیرد. ولی تعلق نهی به غیر مقدوری که قید مقدور او را همراهی می‌کند جایز است. یعنی تو که می‌توانی مسلمان باشی اسلام بیاوری و اسلام را هم ادامه بدهی، بدون اسلام نمیر. مسلمان باش هر وقت مردی با اسلام بمیری. این است که نهی مصحح دارد. فرمود ﴿فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاِّ وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ﴾ وگرنه ﴿فَلاَ تَمُوتُنَّ﴾ نهی‌پذیر نیست. خب بنابراین ما موظفیم که اسلام را به همراه داشته باشیم که مسلماً بمیریم. این وصیت برای حضرت ابراهیم است، برای حضرت یعقوب است که ذات اقدس الهی این وصایا را در قرآن کریم نقل کرده ﴿وَصَّی بِهَا إِبْرَاهِیمُ بَنِیه﴾ و مانند آن. فرزند یعقوب، حضرت یوسف(سلام الله علیه) آن هم می‌خواهد به این وصیت عمل کند. عرض می‌کند خدایا همهٴ قدرتها و نعمتها را به ما دادی اما توفیقی بده که من هم به وصیت نیاکانم عمل بکنم ﴿تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَأَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ﴾ آن توفیق را بده که بالأخره ما باایمان بمیریم. حوادث طوری نباشد که خدایی ناکرده انسان خلع ایمان بکند. پس ما موظفیم که ایمان را داشته باشیم و مسلماً بمیریم و ایمان مستقر.

دشواری مرگ برای برخی انسان‌ها و احتمال از بین رفتن ایمان غیر مستقر
چون جریان طامّه موت و حالت احتضار این چنین نیست که کار آسانی باشد. جریان مرگ و انتقال از دنیا به آخرت برای مؤمن مثل بو کردن گل یاس است. و هیچ لذتی در تمام مدت عمر به اندازهٴ لذت مرگ نیست برای مؤمن. ولی برای دیگران بالأخره دشوار است. خب در آن حال داشتن ایمان کار آسانی نیست. اگر ایمان خدای ناکرده مستودع باشد کار آسانی نیست. مستقر باشد می‌ماند. شما می‌بینید آدم یک حصبه می‌گیرد همهٴ درس و بحث یادش می‌رود. کسی که سی سال، چهل سال کتابی را چندین بار درس گفته بعد از آن بیماری حصبه وقتی از بیمارستان آمد چیزی یادش نیست. حالا جریان مغز و دستگاه ادراکی آن قدر توانمند نیست که هر فشاری را بتواند تحمل کند. برخی از بیماریهای مغزی هم همین طور است. طامهٴ مرگ این طور نیست که حالا آدم بتواند همه چیز را به یاد داشته باشد و حفظش بکند. این است که در تلقین میت الفبای دین را تلقین می‌کنند نه مسائل مشکل دینی، برای اینکه همینها یادش نیست. دیگر آن مسائل عمیق علمی را که یاد میت نمی‌دهند که. همین الفبای دین؛ خدا هست، قیامتی هست، قبلهٴ من کعبه است، کتاب من قرآن است، پیغمبر من فلان ذات مقدس رسول اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، ائمهٴ ما اینها هستند. همین الفبای دین است دیگر. اینها یاد آدم نیست. حالا شما گمان می‌کنید مثلاً مشکلات فقهی و اصولی را از آدم سؤال بکنند یا مشکلات حکمت و کلام را سؤال بکنند یا مشکلات تفسیر را سؤال بکنند، اینها را که سؤال نمی‌کنند که. همین الفبای دین. جریان مرگ این طور نیست که آسان باشد آدم مثلاً یادش باشد که. گاهی آدم وقتی از آن بیمارستان که آمد آدرس خانه‌اش یادش می‌رود. این طور نیست که حالا فشاری که روی انسان می‌آید همهٴ خاطرات را حفظ بکند و مهم‌تر از همهٴ اینها طامهٴ موت است. ولی اگر کسی اینها را با اعتقاد راسخ، با عمل صالح ملکه کرد، اینها شکوفا می‌‌شود بقیه یادش می‌رود. بنابراین اگر چیزی از سنخ ملکوت بود، آن فشارهای مغزی و امثال مغزی توان آن را ندارند که بگیرند، آن شکوفاتر می‌‌شود. مانع برطرف بشود آن شکوفاتر می‌‌شود. بنابراین اگر ایمان مستقر باشد می‌ماند و وجود مبارک حضرت یوسف بعد از اینکه به مقام صدارت و وزارت رسید دارد یادمان می‌دهد که اگر وقتی به جایی رسیدید از چاه در آمدید به جاه رسیدید، وصیت ابراهیم و یعقوب(سلام الله علیهما) یادتان نرود ﴿فَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاِّ وَأَنْتُم مُسْلِمُونَ﴾ سعی کنید مسلمان بمیرید. و این هم آسان نیست. تا ملکه نباشد از آدم گرفته می‌‌شود. نشانه‌اش هم همین تلقین در قبر است که الفبا را یاد میت می‌دهد.
حالا این را بعضی از محققین متأخر می‌گفتند اخیراً هم ثابت شد به اینکه سامعه تا هفتاد ساعت یا بیشتر بعد از سایر حواس از کار می‌افتد. اینکه تلقین میت می‌تواند اثر خاص خودش را داشته باشد. باصره نمی‌بیند، لامسه و سایر حواس از کار می‌افتد ولی سامعه دیرتر از همه از کار می‌افتد. البته روح او کاملاً باخبر است و می‌شنود و اینها.این است که وجود مبارک حضرت یوسف بعد از اینکه به وزارت رسید عرض کرد ﴿رَبِّ قَدْ آتَیْتَنی مِنَ الْمُلْکِ ... فَاطِرَ السَّماوَاتِ وَالأرْضِ﴾ یعنی بعد از اینکه به مقام رسید ﴿وَعَلَّمْتَنِی مِن تَأْوِیلِ الأحَادیثِ ... تَوَفَّنِی مُسْلِماً﴾ توفیق بده که من مسلمان بمیرم. این است که ذات اقدس الهی می‌فرماید اینها مسلمان نمی‌میرند ﴿فَلاَ تُعْجِبْکَ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُمْ إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُم بِهَا فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ کَافِرُونَ﴾ یعنی غیر مسلمان می‌میرند. اگر نفاقشان ضعیف بود، شدیدتر می‌‌شود. فسقشان ضعیف بود، شدیدتر می‌‌شود. برای اینکه هر چه طولانی‌تر بشود، متراکم‌تر خواهد می‌‌شود. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  ناهيده تقي زاد فانيد - مجمع البیان
فَلا تُعْجِبْکَ اَمْوالُهُمْ وَ لا اَوْلادُهُمْ
مبادا فزونى دارایى ها و فرزندانشان تو را به شگفت آورد.
در آغاز این آیه، به ظاهر روى سخن با پیامبر است امّا در حقیقت با همه توحید گرایان مى باشد.
و برخى بر آنند که روى سخن با تک تک توحید گرایان و تلاوت کنندگان قرآن در قرون و اعصار است و به هر کدام مى فرماید: مبادا فزونى دارایى ها و فرزندان این تبهکاران شما را به شگفت آورد و با دیده اعجاب به آنها نظاره کنید!
اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِى الْحَیوةِ الدُّنْیا
در تفسیر این فراز دیدگاه ها متفاوت است:
1 - به باور گروهى از جمله «قتاده» و «ابن عباس» در آیه شریفه تقدیم و تأخیرى هست و در حقیقت این گونه است:
فَلا تُعْجِبْکَ اَمْوالُهُمْ وَ لا اَوْلادُهُمْ فِى الْحَیوةِ الدُّنْیا اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِى الاخره
مبادا فزونى دارایى ها وفرزندانشان در زندگى دنیا تو را به شگفت آورد؛ چرا که خدا مى خواهد بدین وسیله این تبهکاران را در سراى آخرت کیفر نماید.
طبق این دیدگاه «فى الحیوة الدنّیا» متعلق به «اموالهم و اولادهم» است، و آیه مورد بحث در تقدیم و تأخیر، بسان این آیه شریفه است که مى فرماید: اذ هب بکتابى هذا فألقه الیهم ثم تولّ عنهم فانظر ما ذا یرجعون؛(188)
که در حقیقت این گونه است:...«فَأَلْقِهْ الیهم فانظر ما ذا یرجعون ثم تولّ عنهم» این نامه مرا ببر و به سوى آنان بیفکن، آن گاه بنگر که چه واکنشى نشان مى دهند و سپس باز گرد.
2 - امّا به باور برخى دیگر از جمله «حسن» و «بلخى» منظور این است که خدا مى خواهد با سخت گرفتن در تکلیف، آنان را در این جهان عذاب نماید؛ چرا که آنان را به پرداخت زکات و انفاق براى جهاد فرمان مى دهد تا آنان که به روز رستاخیز و پاداش شکوهبار خدا به شایستگان، ایمان ندارند، با بى میلى و کراهت زکات دهند و انفاق نمایند، و این براى آنان عذابى مرگبار است.
3 - از دیدگاه «ابن زید» مفهوم آیه این است که خدا مى خواهد آنان را با حفظ مال و رنج و مصیبتى که آنان در این راه به جان مى خرند و خود را از بهره ورى از نعمتهاى خدا محروم مى سازند در همین دنیا عذاب کند.
4 - و از دیدگاه «جبایى» منظور این است که خدا مى خواهد آنان را به هنگام پیروزى توحید گرایان و اقتدار و تسلطشان بر همه کفرگرایان با گرفتن داراییها و فرزندانشان به کیفر کفرشان، آنان را در دنیا به عذابِ حسرت و افسوس گرفتار سازد.
5 - و پاره اى نیز برآنند که منظور از عذاب آنان در این جهان به وسیله دارایى و فرزندانشان، این است که آنان بازر اندوزى و زرپرستى و بخل و خوف و هراسى که در حفاظت از آن هماره رنجشان مى دهد در این سرا کیفر مى شوند، و نگرانى و وحشت آنان از هستى و خاندانشان به هنگامه مرگ و عدم آگاهى از سرنوشت خود و مال و فرزندانشان عذاب دیگرى براى آنان است.
گفتنى است که «لام» در «لیعذبّهم» مى تواند به مفهوم «أن» و یا«لام» نتیجه باشد که تقدیر آن چنین مى شود: خدا مى خواهد آنان را در این جهان مهلت دهد تا دچار عذابشان سازد.
وَ تَزْهَقَ اَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ.
و به خاطر عشق به ارزش هاى مادّى و فناپذیر در کفر و شرک بمیرند و نابود گردند.
با این بیان، اراده و خواست خدا در آیه شریفه که مى فرماید: «انّما یرید اللّه...» به مردن و نابود شدن آنان تعلّق گرفته و نه به کفر و شرک آنان که در آیه آمده است. و بر این اساس ایراد و اشکالى نیز پیش نمى آید که چگونه خداى فرزانه با توجّه به مفهوم و پیام این آیه، کفر آنان را خواسته و کیفر شان نیز مى کند؟.
این آیه شریفه و مفهوم آن بسان این سخن است که گفته شود: «اُرید أن اضربه و هو عاصٍ» مى خواهم او را کیفر کنم و بزنم، چرا که او گناهکار و نافرمان است. روشن است که اراده و خواست، به زدن او تعلّق گرفته نه به نافرمانى او. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  نيره تقي زاده فايند - یوسفعلی
1315. If they appeared to be prosperous, with their purses and their quivers full (metaphorically), they were not to be envied. In reality their wealth and their sons might themselves be a snare: Cf. 8:28 . On this particular occasion this was proved to the hilt. The wealth of the Pagans filled them with pride, darkened their understanding, and led to their destruction. Their sons and followers adopted the Faith which their fathers had fought against, much to the chagrin of the fathers, whose spiritual death was even worse than their discomfiture in this world.
1316. Cf. 3:176-178 and 9:85. [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  فرزانه حسن ابادي - نمونه
در این ایه روی سخن به پیامبر است و میفرمایید فزونی مال و اولاد انها نباید تو را در شگفتی فرو برد «فلا تعجبک اموالهم ولا اولادهم»و فکر میکنی که اناه با اینکه منافقند چگونه مشمول این همه مواهب الهی اند.چراکه اینها در ظاهر برای انها نعمت است اما در حقیقت خدا میخواهد بدین وسیله انها را در زندگی دنیا معذب کند و به خواطر دلبستگی فوق العاده به این امور در حال کفر وبی ایمانی بمیرند «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ»در واقع انها از دو راه بوسیله این اموال و فرزندان معذب میشوند:1-این افراد معمولا فرزندان ناصالح و اموالی بی برکت دارند که مایه درد ورنجشان در دنیا است شب و روز باید برای فرزندانی که مایه ننگ و ناراحتی اند تلاش کنند و برای حفظ اموالی که از طریق گناه بدست اوردند جان بکنند2-چون به اموال وفرزندان دلبستگی دارند به جهان اخرت و بعداز مرگ ایمان ندارند و چشم پوشی از این اموال وفرزندان برایشان مشکل است تا انجا که ایمانشان را روی انها گذارده وبه بدترین شکل جان میدهند و باکفر از دنیا میروند .
مال وفرزند اگر صالح وپاک باشند موهبت است ومایه رفاه واسایش ودر غیر این صورت مایه رنج است
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  مسعود ورزيده - تفسیر نمونه
در این آیه روى سخن را به پیامبر کرده مى گوید: (فزونى اموال و اولاد آنها نباید تو را در شگفتى فرو برد) و فکر کنى که آنها با اینکه منافقند چگونه مشمول اینهمه مواهب الهى واقع شده اند (فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم ).
چرا که اینها به ظاهر براى آنها نعمت است اما در حقیقت (خدا مى خواهد به این وسیله آنان را در زندگى دنیا معذب کند، و به خاطر دلبستگى فوق العاده به این امور در حال کفر و بى ایمانى بمیرند) (انما یرید الله لیعذبهم بها فى الحیوة الدنیا و تزهق انفسهم و هم کافرون ).
در واقع آنها از دو راه به وسیله این اموال و اولاد (نیروى اقتصادى و انسانى ) معذب مى شوند: نخست اینکه این گونه افراد معمولا فرزندانى ناصالح و اموالى بى برکت دارند که مایه درد و رنجشان در زندگى دنیا است ، شب و روز باید براى فرزندانى که مایه ننگ و ناراحتى هستند، تلاش کنند، و براى حفظ اموالى که از طریق گناه بدست آورده اند جان بکنند، و از طرف دیگر چون به این اموال و فرزندان بالاخره دلبستگى دارند و به سراى وسیع و پر نعمت آخرت و جهان پس از مرگ ایمان ندارند چشم پوشى از اینهمه اموال بر ایشان مشکل است تا آنجا
که ایمانشان را روى آنها گذاشته و با کفر از دنیا مى روند، و به سخت ترین وضعى جان مى دهند؟
مال و فرزند اگر پاک و صالح باشد موهبت است و سعادت و مایه رفاه و آسایش و اگر ناپاک و ناصالح باشد رنج و عذاب الیم است .
در اینجا به چند نکته باید توجه کرد
1 بعضى سؤ ال مى کنند که چگونه در آغاز آیه اول گفته شده است خواه از روى اختیار یا اکراه انفاق کنید پذیرفته نمى شود.
در حالى که در آخر آیه دوم تصریح شده که آنها جز از روى کراهت انفاق نمى کنند آیا این دو با هم منافات ندارد؟
ولى با توجه به یک مطلب پاسخ این سؤ ال روشن مى شود و آن اینکه آغاز آیه اول در واقع به صورت یک (قضیه شرطیه ) است ، یعنى اگر از روى اطاعت و یا اکراه انفاق کنید بهر شکل و بهر صورت باشد پذیرفته نخواهد شد، و مى دانیم قضیه شرطیه دلیل بر وجود شرط نیست ، یعنى به فرض که از روى میل و اختیار هم انفاق کنند فایده ندارد چون بى ایمانند.
ولى ذیل آیه دوم بیان یک (قضیه خارجیه ) است و آن اینکه آنها همیشه از روى اکراه انفاق مى کنند (دقت کنید).
2 درس دیگرى که از آیات فوق مى توان گرفت این است که نباید تنها به نماز و روزه مردم فریفته شد زیرا منافقان ، هم نماز مى خواندند، و هم به ظاهر در راه خدا انفاق مى کردند، بلکه باید نمازها و انفاقهاى منافق گرانه را از اعمال پاک و سازنده مؤ منان راستین باز شناخت و اتفاقا با دقت و کنجکاوى در ظاهر عمل نیز غالبا شناخته مى شود.
و در حدیث مى خوانیم (لا تنظروا الى طول رکوع الرجل و سجوده فان ذلک شى ء اعتاده و لو ترکه استوحش ، و لکن انظروا الى صدق حدیثه و اداء امانته ): (تنها به رکوع و سجود طولانى افراد ننگرید، زیرا ممکن است این (عبادت عادتى ) باشد که از ترکش ناراحت شود و لکن به راستگوئى و اداء امانت آنها دقت کنید زیرا راستى و امانت از ایمان سرچشمه مى گیرد در حالى که رکوع و سجود عادتى با کفر و نفاق هم سازگار است ).
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
1) ز : ایه خطاب به پیامبر نیست بلکه خطاب به همه موحدان است... پیامبر کسی نبود که شیفته و متعجب مال دنیا شود و از اسرار الهی و پوچی دنیا اگاه بود
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
  عبدالله عبداللهي - أطیب البیان
پس بتعجب نیاورد شما را اموال آنها و نه اولاد آنها جز این نیست که اراده فرموده خداوند اینکه آنها را باین اموال و اولاد عذاب فرماید در حیات دنیا و موقعى که اجل آنها سر رسد نفس آنها خارج شود و آنها کافر بمیرند

مفسرین وجوهى در تفسیر این آیه گفته هر کدام وجهى اختیار کرده و این وجوه قابلیت نقل ندارد و لا یسمن و لا یغنى من جوع

و توضیح کلام اینست که چیزهایى که خداوند ببندگان عطا میفرماید اگر بنده مصرف سعادت دنیا و آخرت کرد این نعمت و تفضل میشود و اگر وسیله شقاوت دنیا و آخرت نمود بلاء و عذاب میشود مثلا چشم اگر مصرف خط قرآن و اخبار و کتب علمیه و بصورت پدر و مادر و علماء و امثال اینها صرف شد هر نظرش عبادت و نعمت بزرگى است و اگر بصورت نامحرم و امور محرمه مصرف شد بلاء است و البته کورى بهتر است و هکذا سایر نعم و البته اموال و اولاد آنها از راه حرام تحصیل شده و بمصارف حرام صرف شده تماما بلاء و عذاب است چنانچه میفرماید وَ لاٰ یَحْسَبَنَّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّمٰا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمٰا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدٰادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذٰابٌ مُهِینٌ آل عمران آیه 172، بعلاوه انسان هر چه آلودگى او در دنیا بمال و اولاد و زخارف دنیوى زیادتر باشد گرفتارى و عذابش و همّ و غم و بلیاتش بیشتر میشود لذا میفرماید فَلاٰ تُعْجِبْکَ البته خطاب بحضرت رسالت صلّى اللّٰه علیه و آله و سلّم است لکن مقصود جمیع مؤمنین است اموالهم که از چه راهى تحصیل شده و بچه راهى مصرف شده و چه اندازه دشمن و سارق و غارت گر دارد و از اضطراب آنها نه خواب راحت دارد و نه خیال راحت و بالاخره با هزار حسرت میگذارد و میرود(آن مظلمه برد و دیگرى زرّ)

وَ لاٰ أَوْلاٰدُهُمْ که تمام انتظار مرگ او را دارند و هر روز یک ابتلاء و مصیبتى و مرضى و مرگى دارند

إِنَّمٰا یُرِیدُ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِهٰا فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا بهمین بلیات وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ میمیرند و میگذارند و میروند وَ هُمْ کٰافِرُونَ با کمال سخط و غضب که دست از دنیا میکشند و آثار عذاب را مشاهده میکنند مزید بر کفر آنها میشود بر خدا و رسول
[ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر عاملی
«فَلاٰ تُعْجِبْکَ أَمْوٰالُهُمْ وَ لاٰ أَوْلاٰدُهُمْ إِنَّمٰا یُرِیدُ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِهٰا فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا» 53 مجمع: حسن بصرى گفته است: یعنى خدا مى خواهد با این سرمایه ها در دنیا گرفتارشان کند که با اکراه و بى میلى کمک کنند و زکات بدهند و به جنگ بروند چون نه میل به این کارها دارند و نه امید مزد و اجر ابن زید گفته است یعنى این مال و اولاد موجب رنج و عذاب است که کوشش در جمع و ذخیره ى آن مى کنند

جبّائى گفته است: موجب آزار است که اولاد آنها اسیر مسلمین مى شود و اموالشان به تصرّف مسلمین مى رود و لام «لِیُعَذِّبَهُمْ » یا به معنى «الى ان» هست یعنى اینها را دارند تا اینکه به عذاب خداوندى گرفتار شوند و یا به معنى عاقبت است یعنى خدا آنها را مهلت مى دهد به جمع مال که عاقبت آن عذاب و گرفتارى است

روح المعانى: قتاده گفته است: آیه بایستى مقدّم و مؤخر معنى شود به این طور: تعجّب از مال دنیاى آنها مکن که در آخرت عذاب خواهند شد [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر مخزن العرفان در علوم قرآن
فَلاٰ تُعْجِبْکَ أَمْوٰالُهُمْ وَ لاٰ أَوْلاٰدُهُمْ إِنَّمٰا یُرِیدُ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِهٰا فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کٰافِرُونَ [سخنان مفسرین در توجیه آیه] 1 در آیه تقدیم و تأخیر است(فلا تعجبک اموالهم و لا اولادهم فى الحیاة الدنیا انما یرید اللّه لیعذبهم بها فى الآخرة)

[ابن عباس و قتاده] 2 تعذیب آنها در دنیا بسبب مال و اولاد از جهت سختى تکلیف آنها است در امر به زکات و اداء کردن آن و کشته شدن اولادشان در جنگ[حسن و بلخى] 3 عذاب آنها از جهت حفظ اولاد و اموال و شدائدى که از قبل آنها وارد مى گردد یا محروم شدن منفعت بردن از آنها [ابن زید] 4 عذاب آنها در دنیا از جهت اسیر شدن اولاد و به غنیمت بردن مال آنها است [جبائى] 5 عذاب بجمع کردن مال و حفظ و بخل آن و اولاد و حبّ آن و حزن بر تلف و موت آن و مفارقت از اینها [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر نور
نکته ها:
«تَزْهَقَ » به معناى خارج شدن همراه با دشوارى و تأسّف و حسرت است

نهى خدا از تعجّب، دلیل بر وجود این تعجّب در پیامبر نیست، بلکه از باب به در بگو دیوار بشنود، جنبه ى پیشگیرى دارد

در نهج البلاغه، لحظات جان دادن گروهى ترسیم شده است که اموالشان در آن هنگام، در برابر چشمشان جلوه مى کند و از اینکه آنها را مى گذارند و مى روند، عذاب مى کشند

راههاى عذاب شدن به وسیله ى مال از این قبیل است: عذاب در تهیّه آن، در نگهدارىِ آن از سرقت و حریق و مردم حسود، به جا گذاشتن و رفتن هنگام جان دادن، پاسخگویى در قیامت براى چگونگى تهیّه و مصرف آن [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » تفسیر کاشف
فَلاٰ تُعْجِبْکَ أَمْوٰالُهُمْ وَ لاٰ أَوْلاٰدُهُمْ إِنَّمٰا یُرِیدُ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِهٰا فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا

پرسش: اموال و فرزندان، گاهى موجب عذاب آخرت مى شوند، به عنوان مثال: انسان هایى در روزهاى نادارى شان، به امانتدارى و خوبى شهرت داشتند، امّا هنگامى که خدا به آنها نعمت خود را ارزانى داشت، آنان دست به سرکشى و ستم زده اند

خداى تعالى مى فرماید: «حقا که آدمى نافرمانى مى کند، هرگاه که خویشتن را بى نیاز بیند» و نیز فرموده است: «بدانید که دارایى ها و فرزندان وسیلۀ آزمایش شمایند»

در مورد اینکه اموال و فرزندان سبب عذاب دنیا مى شوند، باید گفت: از دیدگاه مردم قضیه کاملا برعکس است، به ویژه مال و ثروتى که آنان، در زیر زمین و ژرفاى دریاها در جستجوى آن بودند و اکنون که دانش پیشرفت کرده است، آنها ثروت را در کرۀ ماه و دیگر ستارگان جستجو مى کنند؛ وانگهى جملۀ «لِیُعَذِّبَهُمْ بِهٰا فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا» با جملۀ «اَلْمٰالُ وَ اَلْبَنُونَ زِینَةُ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا ؛مال و فرزندان زیور زندگى دنیاست» سازگارى ندارد ازسوى دیگر، به فرض اینکه اموال و فرزندان سبب عذاب در این دنیا شوند، این عذاب تنها به منافقان اختصاص ندارد، بلکه به طور طبیعى تمام مردم را دربر مى گیرد؟

پاسخ: بله، این پرسش و یا اشکال، قوى و محکم است و در صورتى که از آیه، معناى عام و فراگیر اراده شود، راه فرار از آن وجود ندارد، امّا اگر از آن، واقعۀ مشخصى اراده شود، اشکال اساسا وارد نیست سیاق کلامى که قبل و بعد از آیه به روشنى نشان مى دهد که ضمیر «یعذبهم» به منافقانى برمى گردد که در دوران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بودند و به ویژه منافقانى که از شرکت در غزوۀ تبوک سرباز زدند و تعداد آنها، چنان که گفته اند، هشتاد و اندى مرد بود و در میان ایشان افرادى وجود داشتند که داراى ثروت و فرزندان زیادى بودند از آنجا که ممکن است کسى بپرسد: چگونه این گروه از گناهکاران بودند، در حالى که خدا نعمت ثروت و فرزند را به آنان ارزانى

داشته بود؟ خدا فرمود: «انما یرید اللّه لیعذّبهم بها فى الحیاة الدنیا» خدا آن منافقان را با فرزندانشان عذاب کرد؛ زیرا فرزندان آنها برخلاف پدران خود، اسلام آوردند و به آن اخلاصمند شدند و چیزى بر پدر، تأسف بارتر از این نیست که فرزندش بر غیر دین و عقیدۀ او باشد؛ مثلا پسر عبد اللّه بن ابى اسلام آورد و به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله پیشنهاد داد که پدرش عبد اللّه، یعنى سرکردۀ منافقان را بکشد امّا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نپذیرفت [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.
 » روان جاوید
در منهج روایت نموده که بعضى از متخلّفین از جهاد خواستند به کمک مالى جبران نمایند از تخلّف و باین وسیله تحصیل اذن نمایند این آیه نازل شد و بنابراین محتمل است مراد از عدم قبول نفقات آنها عدم حصول غرض آنها از انفاق باشد ولى در مجمع عدم قبول را بعدم ثواب تفسیر فرموده بمناسبت آنکه در آیه دوم تصریح شده که مانع از قبول نفقات آنها کفرشان است که موجب حبط کلیّه اعمال است و در کافى از امام صادق (ع) نقل نموده که ضرر ندارد با ایمان عملى و نفع ندارد با کفر عملى یعنى از اعمال و آنکه حضرت براى این معنى استشهاد به آیه دوم فرموده و عیاشى هم به این مضمون نقل نموده است و بنظر حقیر در آیه اوّل مى فرماید نفقات شما قبول نمى شود خواه از روى رضا و رغبت باشد خواه از روى اکراه و براى فرار از جنگ باین معنى که منتج مقصود شما نیست و ثواب هم ندارد زیراکه شما متمرّد از حکم خدا و پیغمبرید و براى غرض دنیوى انفاق مى کنید و شرط قبول اعمال آنست که براى رضاى خدا باشد و عامل متّقى و پرهیزکار باشد و شما فاقد هر دو شرطید و در آیه دوم مى فرماید علاوه بر این علّت اصلى عدم قبول نفقات آنها آنست که کافرند و عمل آنها صحیح نیست چون اسلام شرط صحّت اعمال است و اسناد عدم قبول بعلّت سابقه اولى از اسناد آن بعلّت لاحقه است و علامت کفر آنها آنست که در نماز جماعت با میل و رغبت حاضر نمى شوند بلکه با کراهت و کسالت حاضر مى شوند به طورى که معلوم مى شود اجبارى است و براى حفظ جان و مالشان است نه براى امید ثواب و خوف عقاب نفقاتشان هم از روى کراهت و بهمین ملاحظات است لذا فرضا اگر از روى رضایت هم بدهند قبول نمى شود و نباید کسى بشگفت بیاید و غبطه ببرد از زیادى اموال و اولاد آنها چون جز وبال و خسارت و زحمت براى آنها ثمرى ندارد و خداوند مى خواهد چند روزى آنها را سرگرم باین موهومات بنماید که هرگونه آزار و اذیت را براى جمع آورى و حفظ آنها تحمّل نمایند و نتوانند صرف در تهیّه توشه آخرت کنند و عاقبت بگذارند و با حسرت و ندامت از دنیا بروند با حال کفر که موجب عذاب دائمى است چون زهوق بمعنى خروج با مشقّت است و خطاب در فلا تعجبک اگرچه ظاهرا متوجه به پیغمبر (ص) است ولى واقعا مراد اهل ایمانند و محتمل است خطاب بهر شنوندۀ باشد و لام در لیعذّبهم یا بمعنى ان ناصبه است یا براى بیان عاقبت چنانچه در مجمع ذکر شده است ولى بنظر حقیر لام زائده است براى تاکید و ان ناصبه بعد از آن مقدر است و اراده الهى بعذاب آنها تعلق گرفته است در دنیا بسبب اموال و اولاد و بموت آنها با حسرت و ندامت در حال کفر آنها بسوء اختیارشان نه بکفر آنها در حال موت تأمل لازم است [ نظرات / امتیازها ]
امتیاز داوران :
امتیاز کاربران :
نظرات کاربران :
نظری ثبت نشده است.
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، نظر شما به نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود، قبل از ثبت نظر عضو سايت شويد و یا اگر عضو سايت هستيد لاگین کنید.[ عضويت در سايت ][ ورود اعضا ][ ورود ميهمان ]
نظر شما ثبت شد و بعد از تائید داوران بر روی سایت قرار می گیرد.