از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید لغت ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
  محمد رجب زاده - قاموس قرآن
1) لیلة : شب
 توضيح : شب. لَیْل و لَیْلَة هر دو به یک معنى است. به قولى لیل مفرد است به معنى جمع و لَیْلَة براى واحد است ولى در قرآن هر دو براى مطلق آمده‏اند مثل [آل عمران:27]. و مثل [بقره:187]. جمع آن در قرآن لیالى است [سباء:18]. * [قدر:1]. رجوع شود به «قدر». [ نظرات / امتیازها ]
1) قدر : توانایی، تنگ گرفتن ، تقدیر واندازه گیری ،
 توضيح : (بر وزن فلس) و قدرت و مقدرة به معنى توانائى است. [نحل:75]. خدا عبد مملوکى را مثل زده که بر چیزى قادر نیست. 2- ایضاً قدر به معنى تنگ گرفتن است «قَدَرَ اللَّهُ عَلَیْهِ الرِّزْقَ: ضَیَّقَهُ» این معنى از لفظ «بسط» که در آیات در مقابل قدر آمده به خوبى روشن مى‏شود [رعد:26]. خدا وسعت مى‏دهد روزى را به کسى که مى‏خواهد و مصلحت اقتضا مى‏کند. 3- ایضاً قدر به معنى تقدیر و اندازه‏گیرى و نیز به معنى اندازه است راغب گوید:«اَلْقَدْرُ وَ التَّقْدیرُ: تَبْیینُ کَمِّیَّةِ الشَّىْ‏ءِ». طبرسى ذیل آیه «لَیْلةِ الْقَدْر» فرموده: قدر آن است که شى‏ء با شى‏ء دیگرمساوى باشد بدون زیاده و نقصان «قَدَرَ اللَّهُ هذا الْاَمْرَ یَقْدِرُهُ قَدْراً» یعنى خدا آن را بر مقدارى که مصلحت اقتضا مى‏کرد قرار داد. [طلاق:3]. خدا براى هر چیزى اندازه‏اى معین قرار داده است [قمر:12]. شکافتیم زمین را چشمه هائى پس آب آسمان و زمین به هم رسیدند بر نحوى که تقدیر شده بود بدون زیادت و نقصان. راجع به «اِنّا اَنْزَلْناهُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ» مستقلاً بحث خواهد شد. [انعام:91]. این تعبیر در سوره حج آیه 74 و در زمر آیه 67 نیز آمده است در معنى آن گفته‏اند: خدا نشناختند حق شناختنش، خدا را تعظیم نکردند حق تعظیمش. این هر دو قابل قبول است، از راغب نقل شد که قدر بیان کمیت شى‏ء است. آن در معانى غیر محسوس نیز به کار مى‏رود گویند قدر فلانکس و از آن احترام، وقار، عظمت و وزنه اجتماعى اراده مى‏کنند چنانکه در کتب لغت هست. پس مانعى ندارد که بگوئیم: خدا را تعظیم نکردند تعظیم لایق، خدا را نشناختند شناختن لایق. آیه‏اى که نقل شد در رد یهود است که براى مقابله با رسول خدا «صلى اللَّه علیه و آله» مى‏گفتند: اصلاً خدا به بشرى وحى نکرده است در ذیل آیه فرموده: «قُلْ مَنْ اَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذى جاءَ بِهِ مُوسى...» و در صدر فرموده: خدا نشناختند حق شناختن (وگرنه مى‏دانستند که لازمه خدایى ارسال رسل است و نمى‏گفتند: خدا به انسانى وحى نکرده است). *** قَدَر: (بر وزن فرس) توانائى. اندازه. در جوامع الجامع گفته: قَدْر و قَدَر (بر وزن فلس و فرس) دو لغت اند. یعنى به یک معنى مثل [بقره:236]. به زنان متاع دهید ثروتمند به اندازه قدرتش و تنگدست به اندازه توانائیش. [قمر:49]. ما هر چیز را به اندازه آفریدیم. [حجر:21]. هیچ چیزى نیست مگر آنکه خزائن آن نزد ماست و جز به اندازه معین نمى‏فرستیم. [طه:40]. شاید مراد از «قدر» مقدار و اندازه باشد یعنى مقدار ابتلاآت و امتحانهائى که به موسى تا رسیدن به نبوت رخ داده بود صدر آیه مؤیّد آن است یعنى اى موسى سپس بر حالى که به قدر کافى امتحان شده بودى آمدى و من تو را خاصه خویش کرده و نبوت دادم.و شاید مراد زمان معین باشد یعنى در وقتى آمدى که براى نبوتت تعیین شده بود. [احزاب:38]. «قَدَراً مَقْدُوراً» ظاهراً عبارت اخراى «وَ کانَ اَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً» است که در آیه ماقبل واقع شده لذا طبرسى و زمخشرى و بیضاوى «قَضاءً - مَقْضِّیاً - حُکْماً مَبْتُوتاً» گفته‏اند، مقدور بودن امر نسبت به خداست پس مى‏شود آن را حتمى معنى کرد یعنى: امر خدا حکم حتمى است و جاى خود را مى‏گیرد قدر گاهى به معنى وقت مقدر و مکان مقدر نیز آید چنانکه راغب گفته مثل [مرسلات:22]. که به معنى وقت معلوم است و مثل [رعد:17]. یعنى نهرها به قدر وسعتشان جارى شدند. *** تقدیر: اندازه‏گیرى و تعیین راغب گفته: تقدیر خدا بر دو وجه است یکى اعطاء قدرت بر اشیاء دیگرى آنکه اشیاء را بر مقدار مخصوص و وجه مخصوص قرار بدهد به اقتضاء حکمت...مثل تقدیر هسته خرما که از آن خرما بروید نه سیب و زیتون و مثل تقدیر منى انسان که از آن انسان به وجود آید نه حیوانات دیگر. پس تقدیر خدا بر دو وجه است یکى حکم به اینکه فلانطور باشد یا نباشد... دوم اعطاء قدرت بر اشیاء... [فصّلت:10]. یعنى در زمین برکت گذاشت و اقوات آن را براى عموم نیازمندان اعم از انسان و غیره در چهار دوران مقدر و تعیین کرد رجوع شود به «ارض». [مدثر:18-20]. مراد از تقدیر همان تعیین و اندازه‏گیرى است که دشمن درباره رسول خدا کردو گفت: ساحرش بنامید [یس:39]. مراد تعیین منازل ماه است در حرکت خویش که هر روز در نظر بیننده در محلى قرار مى‏گیرد. [انسان:15-16]. فاعل «قَدَّرُوا» ممکن است اهل بهشت باشد یعنى ظرفها و اکواب را اندازه‏گیرى کرده‏اند که از آن اندازه کم و زیاد نیست و ممکن است به خدمتکاران و «طائفین» برگردد که آنها اندازه کرده‏اند. [مرسلات:20-23]. «قَدَرْنا» ظاهراً به معنى تقدیر است مثل [عبس:19]. ظاهراً مراد تقدیر نطفه است تا به حالت جنینى بیاید یعنى تقدیر و تعیین کردیم که نطفه از مراحل مختلف گذشته و به شکل انسان درآید مثل [مؤمنون:14]. بعضى از بزرگان آن را اعم گرفته گوید: تقدیر کردیم آنچه از حوادث بر شما رخ مى‏دهد... از طول عمر، کوتاهى آن، هیئت، جمال، صحت، مرض، رزق و غیره. ولى ظاهراً این عموم مراد نباشد بعضى «قَدَرْنا» را از قدرت گرفته یعنى بر اینها توانا بوده‏ایم پس بهتر توانائیم ولى به قرینه آیات دیگر تقدیر بهتر است. * [اعلى:1-3]. ظاهراً آیه ذیل نظیر آیه [طه:50]. است و ظاهراً مفعول «فَهَدى» جمله «قَدَّرَ» یعنى «هَدی اِلی ما قدَّرَ» پروردگارى که براى اشیاء عالم اندازه گرفت، مقادیر و مراحلى معین کرد و آنها را به آنچه تقدیر کرده هدایت نمود و همه تکویناً به آنچه تقدیر کرده مى‏روند مثلا یک پرنده مى‏داند چگونه تخم بگذارد، چگونه بچه در بیاورد، چگونه لانه بسازد، به کدام طعام احتیاج دارد، از دشمن چگونه بپرهیزد، در زمستان چگونه به جاهاى گرمسیر بکوچد و...هکذا انسان و سایر موجودات. و این یکى از عجائب خلقت است گویند آنگاه که بشر خواست از ماشینهاى جوجه کشى استفاده کند نتیجه مثبت نداد، دفعه دیگر درحال مرغ خانگى دقت کردند دیدند که هر روز تخم را زیر سینه‏اش زیر و رو مى‏کند دانستند که باید به تخم از هر طرف حرارت داد آن کار را کردند نتیجه مطلوب به دست آمد و تخمها مبدل به جوجه شدند، پاک و منزه و توانا است پروردگارى که زندگى هر حیوان را تقدیر کرده و طبعاً به آن هدایتش فرموده است، ممکن است هدایت تشریعى و تکوینى هر دو مراد باشند. *** قدیر: توانا. و آن از اسماء حسنى است و چهل و پنج بار در قرآن کریم آمده است [بقره:20]. راغب مى‏گوید قدیر آن است که آنچه را بخواهد مطابق مقتضاى حکمت مى‏کند نه زیاد و نه کم، لذا صحیح نیست غیر خدا با آن توصیف شود، «مقتدر» نظیر قدیر است مثل [قمر:55]. لیکن آن گاهى وصف بشر آید... قدیر یا مقتدر در قرآن پیوسته در وصف خدا آمده است. قِدر: (به کسر قاف و سکون دال) دیک. در مفردات گفته: اسم ظرفى است که در آن گوشت مى‏پزند [سباء:13]. کاسه هایى به بزرگى حوضها و دیکهاى ثابت. لیله قدر لیله قدر یعنى شب تقدیر، شب اندازه‏گیرى، شب تعیین بعضى از اشیاء. از این سوره مبارکه چند مطلب استفاده مى‏شود : 1- قرآن در شب قدر نازل شده، شب قدر در ماه رمضان است زیرا در قرآن مى‏خوانیم [بقره:185]. در «نزل» روشن خواهد شد، چگونه قرآن در یک شب نازل شد حال آنکه در بیست و سه سال به تدریج نازل شده است. 2- شب قدر از هزار ماه بهتر است «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ» آیا از این جهت بهتر است که قرآن در آن نازل شده؟ مثل اینکه بگوئیم روز بیست و هفت رجب از هزار روز بهتر است زیرا در آن روز رسول خدا «صلى اللَّه علیه و آله» مبعوث شده است وگرنه وقت به خودى خود از وقت دیگر بهتر نیست. و یا عمل در آن بهتر از عمل در هزار ماه است که در آنها شب قدر نیست؟ بسیارى از اهل تفسیر شق دوم را اختیار فرموده‏اند، در المیزان بعد از نقل آن فرموده: این به غرض قرآن نزدیک است پس احیاء آن با عبادت بهتر از عمل هزار ماه است طبرسى رحمه‏اللَّه در مجمع و جوامع الجامع آن را اختیار فرموده است از اهل بیت علیهم السلام نیز در همین زمینه وارد شده در برهان از امام صادق «علیه السلام» نقل شده که راوى گفت: «کَیْفَ یَکُونُ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْراً مِنْ اَلْفِ شَهْرٍ؟ قالَ: اَلْعَمَلُ فیها خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فى اَلْفِ شَهْرٍ لَیْسَ فیها لَیْلَةُ الْقَدْرِ». نیز در همان کتاب از کافى در ضمن روایت حمران از حضرت باقر «علیه السلام» مروى است که: «فَقالَ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ فیها مِنَ الصَّلوُِ وَ الزَّکوُةِ وَ اَنْواعِ الْخَیْرِ خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ فى اَلْفِ شَهْرٍ لَیْسَ فیها لَیْلَةُ الْقَدْرِ...». درکشاف گوید: ارتقاء فضیلت شب قدر تا این حد، علتش وجود مصالح دینیه است از قبیل نزول ملائکه و روح و تفصیل هر امر از روى حکمت. این کلام همان شق اول است که دراول نقل شد در کافى از امام صادق از امام زین العابدین علیهما السلام در ضمن حدیثى نقل شده که: خداوند به رسول خدا فرمود: «َ هَلْ تَدْرى لِمَ هِىَ خَیْرٌ مَنْ اَلْفِ شَهْرٍ؟ قالَ: لا، قالَ: لِاَنَّها تَنَزَّلُ فیهَا الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمْرٍ...» این روایت در بیان شق اول است یعنى علت خیر بودن آن نزول ملائکه و تفصیل امر در آن است. بنابراین هزار ماه براى بیان کثرت است نه عدد واقعى مثل [توبه:80]. به موجب بعضى از روایات شیعه و اهل سنت مراد خیر بودن از هزار ماه سلطنت بنى امیه است در این باره باید بیشتر تحقیق شود قطع نظر از روایات، شق دوم از نظر نگارنده به ظهور قرآن بهتر مى‏سازد و شاید بهتر بودن عبادت در آن شب غیر از بهتر بودن خود آن شب باشد به عبارت دیگر به موجب روایات عمل در آن شب از عمل هزار ماه بهتر است و خود آن شب در اثر «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ...» از هزار ماه بهتر است. واللَّه‏العالم. چه کارى در شب قدر واقع مى‏شود؟ 3- «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیهَا بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمْرٍ» ظاهر این کلمات مى‏رساند که در شب قدر ملائکه و جبرئیل (روح شاید ملک دیگرى باشد) براى تمشیت همه کارها نازل مى‏شوند. آیا به زمین نازل مى‏شوند؟ آیا براى کارهاى یکساله نازل مى‏شوند تا شب قدر سال آینده؟ آیه به محضر پیغمبر و جانشینان او علیهم السلام مى‏رسند؟ آیا به مؤمنان سلام مى‏دهند؟ اوائل سوره دخان که مستحب است شب 23 رمضان خوانده شود چنین است: [دخان:1-6]. این آیات مى‏گویند: قرآن در شبى با برکت نازل شده، براى انذار نازل شده که خدا به وسیله پیامبران گذشته هم انذار مى‏کرده است، در آن شب هر کار حکیمانه از هم جدا و متمایز مى‏شود، کار حکیمانه‏اى که از جانب خداست، تفریق و متمایز شدن و تعین کارها رحمتى است از جانب خدا که گفتار و در خواست همه را مى‏شنود و به همه چیز داناست اینکه خدا مى‏فرماید: [حجر:21]. آیا قدر معلوم نازل شده‏ها در شب قدر معین مى‏شود؟ از آیات گذشته دو چیز به طور یقین به دست مى‏آید یکى اینکه در شب قدر امور از هم متمایز و منفصل مى‏شوند و تقدیرات از هم جدا و روشن مى‏شوند دیگر اینکه شب قدر همیشه هست و خواهد بود زیرا «فیها یُفْرَقُ...» «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ...» هر دو مضارع اند و دلالت بر دوام دارند، روایاتى که در ذیل براى نمونه نقل مى‏شود مؤیّد استظهارات فوق است: «...اِنَّهُ لَیَنْزِلُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ اِلى وَلِىِّ الْاَمْرِ تَفْسیرُ الْاُمُورِ سَنَةً سَنَةً یُؤْمَرُ فیها فى اَمْرِ نَفْسِهِ بِکَذا وَ کَذا فى اَمْرِ النَّاسِ بِکَذا وَ کَذا...» (کافى از امام باقر «علیه‏السلام»). یعنى در شب قدر به ولى امر (امام هر عصر) تفسیر امور سال به سال نازل مى‏شود درباره خویش و مردم به دستوارت مخصوصى مأمور مى‏گردد. «...لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ لَیْلَةَ الْقَدْرِاَوّلَ ما خَلَقَ الدُّنْیا وَ لَقَدْ خَلَقَ فیها اَوَّلَ نَبِیٍّ یَکوُنُ وَصِىٍّ یَکُونُ وَ لَقَدْ قَضى اَنْ یَکُونَ فى کُلِّ سَنَةٍ لَیْلَةٌ یُهْبَطُ فیها بِتَفْسیرِ الْاُمُورِ اِلى مِثْلِها مِنَ السَّنَةِ الْمُقْبِلَةِ...» (کافى از امام باقر «علیه السلام»). این روایت از روایت قبلى اعم است. «...یُقَدَّرُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ کُلَّ شَىْ‏ءٍ یَکُونُ فى تِلْکَ السَّنَةِ اِلى مِثْلِها مِنْ قابِلٍ من خیر و شر طاعة و معصیة و مولود و احل او رزق فما قدر فى تلک السنة و قضى فهوالمحتوم وللَّه عزوجل فیه المشیة...» تفسیر برهان از امام باقر «علیه السلام». یعنى: در شب قدر هر شى‏ء تا شب قدر آینده درآن سال مقدر و معین مى‏شود از خیر، شر، طاعت، گناه، ولادت، مرگ و روزى و هر چه در آن سال تقدیر شده حتمى است و خدا را در آن مشیت است و خدا در آن مسلوب القدرة نیست. در تفسیر برهان است که ابوذر گوید: به رسول خدا گفتم لیلة قدر چیزى است که در زمان انبیاء مى‏شود و درآن امر بر آنان نازل مى‏گردد و چون رفتند برداشته مى‏شود؟ فرمود: «لابَلْ هِىَ اِلى یَوْمِ الْقِیمَةِ» امور چطور تفصیل مى‏شود؟ به ملائکه چطور خبر مى‏رسد؟ واقعیت این قضایا چیست؟ خدا بهتر مى‏داند، ولى عبادت آن شب را در سرنوشت نیکوى یکساله تأثیر به سزائى است. در دعاهاى مخصوص آن شب نیز به این قضایا اشاره شده است. 4- «سَلامٌ هِىَ» آن شب سلامتى است. این سلام قهراً شامل حال بندگان خداست و اگر مراد سلام دادن ملائکه باشد چنانکه در بعضى روایات وارد شده آنهم براى بندگان مخصوص است چنانکه در«سلم» از صحیفه سجادیه نقل شد. 5- شب قدر کدام شب است؟ در ابتداى بحث گفته شد که آن یقینا در ماه رمضان است ولى کدام شب از شبهاى ان ماه است؟ نزدیک به یقین آن است که شب بیست و سوم ماه باشد. در مجمع از امام صادق«علیه السلام» نقل شده براوى فرمود: «اُطْلُبْها فى تِسْعَ عَشَرَةَ وَاِحْدى وَ اِحْدى وَ عِشْرینَ وَ ثَلثَ وَ عِشْرینَ» در این روایت امام «علیه السلام» سه شب را لاعلى التعیین فرموده است، ظاهرا براى ان است که هر سه شب را به عبادت و دورى از گناهان به سربرند. باز در مجمع از عیاشى ازامام باقر«علیه السلام» نقل شده که فرمود: آن در دو شب 21 و 23 (رمضان)است راوى گفت: یکى معین کنید فرمود: ضررى ندارد که در هر دو عمل کنى آن یکى از آن‏دو است. شیعه و اهل سنت روایت کرده‏اند عبداللَّه انیس انصارى (جهنّى) به رسول خدا «صلى اللَّه علیه و آله» گفت: منزل من از مدینه دور است شبى را امر کنید که در آن داخل مدینه شوم. حضرت شب بیست و سوم را امر فرمودند. لذا آن شب را شب جهنّى مى‏خواندند. ولى مشهور در میان اهل سنت شب هفدم رمضان است. [ نظرات / امتیازها ]
  رعنا سليمان عباسي - ترجمه استاد در کلاس
5) فجر : صبحگاهان [ نظرات / امتیازها ]
  سيد مصطفي فاطمي کيا - استاد ابوالفضل بهرامپور
1) أَنْزَلْنا : نازل کردیم [ نظرات / امتیازها ]
1) اناأَنْزَلْنا : همانا ما نازل کردیم آن را [ نظرات / امتیازها ]
2) ما أَدْرا : چه چیز آگاه کرد [ نظرات / امتیازها ]
2) ما أَدْریک : چه چیز آگاه کرد تورا [ نظرات / امتیازها ]
2) ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ : چیست شب قدر [ نظرات / امتیازها ]
3) أَلْفِ شَهْرٍ : هزار ماه [ نظرات / امتیازها ]
4) تَنَزَّلُ : نازل می شود [ نظرات / امتیازها ]
4) بِإِذْنِ رَبِّهِمْ : با اجازه پروردگارشان [ نظرات / امتیازها ]
4) مِنْ کُلِّ أَمْرٍ : از برای هر امری [ نظرات / امتیازها ]
5) سَلامٌ هِیَ : سلامتی است آن شب [ نظرات / امتیازها ]
5) مَطْلَعِ : زمان طلوع [ نظرات / امتیازها ]
5) فَجْرِ : سپیده دم [ نظرات / امتیازها ]
  نيره تقي زاده فايند - استادخرمدل
1) «لَیْلَةِ الْقَدْرِ» : شب بزرگوار و ارزشمند. شب ارزشیابی و تعیین سرنوشت
 توضيح : این شب، بزرگوار و ارزشمند است، چون قرآن در آن نازل شده است و سراسر نور و رحمت و خیر و برکت و سلامت و سعادت و از هر جهت بی‌نظیر است. شب قرآن و جشن سالانه این کتاب بزرگ آسمانی و سرنوشت ساز بشریّت است، و به عقیده برخی شب تقدیر و تعیین است و در آن مجدّدا مقدّرات و سرنوشت انسانها مقدّر و معیّن می‌گردد و خداوند دستور اجرای احکام خود را به دست فرشتگان می‌سپارد. لیلة القدر در رمضان است (نگا: بقره / 185). امّا در کدام شب؟ روشن نیست و در حدود چهل قول مختلف پیرامون آن بیان شده است (نگا: تفهیم‌القرآن). لیکن از هفدهم رمضان تا آخر آن، به ویژه شبهای طاق، رأی بسیاری از علماء است [ نظرات / امتیازها ]
2) «مَآ أَدْرَاکَ؟» : تو چه می‌دانی
 توضيح : این تعبیر نشان می‌دهد که زمان و عظمت دقیق این شب را حتّی پیغمبر (ص) هم نمی‌دانسته است، چه رسد به دیگران [ نظرات / امتیازها ]
3) «أَلْفِ شَهْرٍ» : هزار ماه.
 توضيح : مراد تکثیر است نه تعیین و تحدید (نگا: بقره / 96، انفال / 9). [ نظرات / امتیازها ]
4) «تَنَزَّلُ» : پیاپی نازل گردید.
 توضيح : این فعل می‌تواند به معنی ماضی باشد (نگا: جزء عمّ شیح محمّد عبده) [ نظرات / امتیازها ]
4) «الرُّوحُ» : جبرئیل
 توضيح : نزول فرشتگان و سردسته ایشان جبرئیل به کره زمین، جهت دعای خیر و طلب آمرزش برای کسانی است که شب زنده‌داری می‌نمایند و به عبادت می‌پردازند و از خدا طلب مرحمت و مغفرت می‌کنند. [ نظرات / امتیازها ]
4) «مِن کُلِّ أَمْرٍ» : برای هر کاری
 توضيح : حرف (مِنْ) به معنی لام است. یعنی برای انجام امور. یا این که به معنی باء مصاحبت است. یعنی: هر خیر و برکتی را با خود به ارمغان می‌آورند. [ نظرات / امتیازها ]
5) «سَلامٌ» : سلام و درود
 توضيح : مراد درود فرشتگان بر مؤمنان است که طلب آمرزش و رحمت برای ایشان است. سلامت. یعنی طاعت و عبادت در آن، موجب سلامت و در امن و امان ماندن مؤمنان از هر چیز است. یا این که به معنی سالم، یعنی شبی است سالم و توأم با سلامت. [ نظرات / امتیازها ]
5) «مَطْلَعِ» : طلوع. دمیدن. وقت طلوع. هنگام دمیدن
 توضيح : مصدر میمی یا اسم زمان است. یادآوری: شب قدر در مناطق مختلف، یکی است. چرا که شب همان سایه نیم کره زمین است که بر نیم کره دیگر می‌افتد، و این سایه همراه گردش زمین در حرکت است. یک دوره کامل آن در بیست و چهار ساعت انجام می‌پذیرد. این مدّت که تاریکی تمام نقاط زمین را به تدریج فرا می‌گیرد، شب کامل کره زمین و شب قدر آن است که با اختلاف چند ساعت زودتر و دیرتر، مهمان مردمان گوشه و کنار سراسر زمین می‌شود [ نظرات / امتیازها ]
 » مجمع البیان
1) قدر : ارزش، بها، اندازه، سنجش
 توضيح : قدر: این واژه به معنى ارزش، بها، اندازه، سنجش و برابرى چیزى با پدیده‏اى دیگر بدون هیچ فزونى و کاستى آمده است. [ نظرات / امتیازها ]
3) شهر : ماه
 توضيح : شهر: ماه. [ نظرات / امتیازها ]
  سمانه عباس نژاد - قرآن در خانه
1) انا : مسلماً ما (ان+نا) [ نظرات / امتیازها ]
1) انزلناه : نازل کردیم آن را (قرآن را) [ نظرات / امتیازها ]
2) لیله القدر : شب قدر [ نظرات / امتیازها ]
2) ما ادراک : چه چیز تو را آگاه کرد [ نظرات / امتیازها ]
3) خیر : بهتر (بالاتر) [ نظرات / امتیازها ]
3) الف شهر : هزار ماه [ نظرات / امتیازها ]
4) تنزل : فرود می آیند ، نازل می شوند [ نظرات / امتیازها ]
4) الروح : حضرت جبرئیل یا فرشته ای بزرگتر از حضرت جبرئیل
 توضيح : منظور از روح ، مخلوق با عظمتی که مقامش فوق مقام ملائکه است [ نظرات / امتیازها ]
4) بإذن : به اذن ، به فرمان [ نظرات / امتیازها ]
4) من کل امر : از (برای انجام دادن) هر کاری (برای تعیین سرنوشت یکساله) [ نظرات / امتیازها ]
5) سلام : سلامتی (نجات، رحمت ، خیرو برکت) [ نظرات / امتیازها ]
5) هی : آن (شب قدر) [ نظرات / امتیازها ]
5) مطلع الفجر : طلوع سپیده صبح ، نمایان شدن سپیده صبح [ نظرات / امتیازها ]
  فريده رجبي فرد - تفسیرقرآن شهیدمطهری
1) انزلنا : نازل کردیم
 توضيح : کلمه نزول دردوباب آمده:باب افعال که دراینجا آمده(انزلنا)درجایی است که یک شیئ دفعتاًواردشده باشد.
وباب تفعیل:که درجایی استکه نزول تدریجی باشد
[بنابراین دراینجانزول دفعی واجمالی مدنظر است که درشب قدربوده] [ نظرات / امتیازها ]
  رقيه زماني اميرزکريا - درسنامه ترجمه و مفاهیم قرآن کریم.
1) أَنزَلنَا : فرو فرستادیم
 توضيح : ریشه ---> ن ز ل
مصدر ---> نُزُول: نازل شدن، فرود آمدن
هرگاه این ریشه به باب اِفعال برود به معنای «نازل کردن دفعی، یا تدریجی»، و هرگاه به باب تفعیل برود به معنای «نازل کردن تدریجی» است. [ نظرات / امتیازها ]
4) أَمر : دستور، کار
 توضيح : ریشه ---> أ م ر
مصدر---> أَمر: دستور دادن
أَمر به دو معنا به کار رفته است:

الف. «کار» که در این صورت جمع آن «أُمور» است.
ب. «دستور» که در این صورت جمع آن «أَوامر» است.
در این سوره منظور از أمر، «کار» است؛ بنابراین آیه اینگونه ترجمه می شود: « در آن شب، فرشتگان و روح به اذن پروردگارشان برای انجام مقدّرات هرکاری (مقدار عمر، روزی و ...) فرود می آیند.»
برخی مفسران «أمر» را در این سوره به معنای « فرمان و دستور الهی» دانسته اند که در شب قدر برای تعیین و اجرای مقدّرات انسان ها صادر می شود. [ نظرات / امتیازها ]
5) سَلام : سلامت
 توضيح : ریشه ---> س ل م
مصدر ---> سلام، سلامة: سالم بودن، بی نقص بودن.
سلام،؛ در اصل به معنای «صحت و عافیت» است. هر چیزی که از «سلام» بهره مند باشد از هرگونه آفت ظاهری و باطنی دور است. اطاعت، صلح و رضایت، از لوازم معنای این ماده هستند.
توجه: «فَعال» یکی از مصادر باب تفعیل است؛ مانند: بَلَّغَ، یُبَلِّغُ، تَبلیغ و بَلاغ. واژه «سلام» در صورتی که مصدر باب تفعیل باشد به معنای: «درود فرستادن» و «تسلیم شدن» است. [ نظرات / امتیازها ]
5) مَطلَع : طلوع
 توضيح : ریشه---> ط ل ع
مصدر ---> طُلُوع: آشکار شدن
این ماده در اصل به معنای «عُلُوّ و ظُهور بر چیزی» است؛ بنابراین وقتی گفته می شود: طَلَعَتِ الشَُّمسُ عَلَی الأرضِ؛ یعنی خورشید بالا آمد و نورش روی زمین آشکار شد.
واژه «مَطلَع» بر وزن مَفعَل، سه کاربرد دارد:
مصدر میمی (طلوع کردن)، اسم زمان( زمان طلوع) و اسم مکان( مکان طلوع). [ نظرات / امتیازها ]