3) همانان که به غیب ایمان مى آورند و نماز به پا مى دارند و از آنچه به آنها عطا کرده ایم انفاق مى کنند.
1 - ایمان به غیب (خدا و ...)، اقامه نماز و انفاق از صفات اهل تقواست.
هدًى للمتقین. الذین یؤمنون ... ینفقون
«غیب» به معناى پنهان و ناپیداست و چون ایمان به آن ارزشهاى دینى شمرده شده، مقصود از «غیب» هر پنهان و نهانى نیست، بلکه مراد از آن، به مناسبت فرازهاى بعد، خدا و فرشتگان و مانند آنهاست.
2 - ایمان به غیب (خدا و ...)، اقامه نماز و انفاق، وظایفى ضرورى بر عهده بندگان
الذین یؤمنون بالغیب ... ینفقون
3 - محدود ندانستن هستى به محسوسات، اساسى ترین اصل در جهان بینى ادیان الهى
الذین یؤمنون بالغیب
از نکته هایى که مى تواند به کارگیرى «الغیب» را به جاى «اللّه» توجیه کند، این است که در گام نخست به انسانها یادآورى شود که هستى منحصر به محسوسات نیست.
4 - نماز و انفاق از ارکان عملى دین و داراى اهمیّتى خاص در میان سایر تکالیف
و یقیمون الصلوة و مما رزقنهم ینفقون
5 - امکانات و داراییهاى انسان، رزقى است عطا شده از جانب خدا
و مما رزقنهم ینفقون
6 ـ باور به خدادادى بودن امکانات و داراییها، زمینه ساز پیدایش روحیه انفاق گرى در انسان
و مما رزقنهم ینفقون
از هدفهاى یادآورى این حقیقت (خدادادى بودن داراییها)، در بیان لزوم انفاق، تسهیل امر انفاق و ایجاد روحیه انفاق گرى در انسانهاست.
7 ـ انفاق محدود به امکانات و داراییهاى خاصى نیست.
و مما رزقنهم ینفقون
برداشت فوق با توجّه به کلمه «ما» (آنچه) ـ که افاده معناى شمول و عموم دارد ـ استفاده شده است.
8 ـ انفاق نکردن همه داراییها، توصیه خداوند به انفاق کنندگان
و مما رزقنهم ینفقون
برداشت فوق بر این اساس است که «من» در «مما» (من ما) به معناى «بعض» باشد. بنابراین «مما رزقناهم ...»; یعنى تقوا پیشگان بخشى از داراییهایشان را انفاق مى کنند.
9 ـ نماز و انفاق باید برنامه همیشگى انسان باشد، نه مقطعى و موقت
یقیمون الصلوة و مما رزقنهم ینفقون
برداشت فوق با توجّه به فعلهاى مضارع (یقیمون و ینفقون) ـ که حکایت از تجدد و استمرار دارد ـ استفاده شده است.
10 ـ نماز اگر برنامه زندگى نباشد و بدان اهتمام نشود، آدمى را به مرحله تقوا نخواهد رساند.
هدًى للمتقین. الذین ... یقیمون الصلوة
11 ـ انفاقهاى مقطعى موجب قرار گرفتن آدمى در زمره متقیان، نخواهد شد.
هدًى للمتقین ... و مما رزقنهم ینفقون
12 ـ تلاش براى رفع نیاز نیازمندان، وظیفه اى بر عهده همگان و یکى از نشانه هاى تقواست.
هدًى للمتقین ... و مما رزقنهم ینفقون
13 ـ اسلام در بردارنده احکام فردى و اجتماعى
یقیمون الصلوة و مما رزقنهم ینفقون
14 ـ ایمان بدون عمل و عمل منهاى ایمان، آدمى را به مرحله تقوا نخواهد رساند.
هدًى للمتقین. الذین یؤمنون ... ینفقون
15 ـ تربیت انسانهاى مؤمن به غیب، پایبند به نماز و انفاق گر، از اهداف قرآن
ذلک الکتب ... هدًى للمتقین. الذین یؤمنون ... و مما رزقنهم ینفقون
16 ـ «عن ابى عبداللّه (ع) فى قول اللّه عز و جل «الذین یؤمنون بالغیب» قال: من أقر بقیام القائم انه حق;(1)
از امام صادق (ع) درباره «الذین یؤمنون بالغیب» روایت شده که فرمود: آنان کسانى هستند که به حقانیت قیام قائم اقرار دارند».
17 ـ «عن ابى عبداللّه (ع) [فى قوله] ... «و مما رزقناهم ینفقون» قال: مما علمناهم ینبؤن و مما علمناهم من القرآن یتلون;(2)
از امام صادق (ع) [درباره سخن خداوند که مى فرماید: ]«و مما رزقناهم ینفقون» روایت شده که فرمود: یعنى، از آن چه مابه آنان تعلیم داده ایم خبر مى دهند (آن را نشر مى نمایند) و از آن چه ما از قرآن به آنها آموخته ایم تلاوت مى کنند».
[ نظرات / امتیازها ]
4) و آنان که به آنچه به سوى تو نازل شده و آنچه پیش از تو نازل شده است ایمان مى آورند و به آخرت یقین دارند.
1 - ایمان به قرآن و معارف و احکام نازل شده بر پیامبر (ص)، از صفات متقین است.
هدًى للمتقین ... الذین یؤمنون بما انزل إلیک
2 - تقوا پیشگان، مؤمن به کتابهاى آسمانىِ ادیان گذشته و معارف و احکام آنها
و الذین یؤمنون بما انزل إلیک و ما انزل من قبلک
3 - لزوم ایمان به همه معارف و احکام نازل شده بر پیامبر (ص) و انبیاى پیشین
و الذین یؤمنون بما انزل إلیک و ما انزل من قبلک
4 - ادیان الهى منزه از تضاد و ناسازگارى با یکدیگر
و الذین یؤمنون بما انزل إلیک و ما انزل من قبلک
5 - یقین به جهان آخرت از صفات اهل تقواست.
و بالأخرة هم یوقنون
6 - ضرورت باور به جهان آخرت و تحصیل یقین به آن
و بالأخرة هم یوقنون
7 - ایمان به غیب و رسالت انبیاى الهى و یقین به آخرت، زمینه دستیابى به هدایتهاى قرآن است.
هدًى للمتقین ... الذین یؤمنون بما انزل إلیک و ما انزل من قبلک و بالأخرة هم یوقنون
8 - ایمان به خدا و رسالت انبیا و یقین به آخرت، رکنهاى اعتقادى دین
الذین یؤمنون بالغیب ... و ما انزل من قبلک و بالأخرة هم یوقنون
9 - هر انسانى ـ چه از اهل کتاب و چه از غیر ایشان ـ در صورتى که به ارکان اعتقادى و عملى دین اسلام پایبند باشد، از زمره تقواپیشگان است.
الذین یؤمنون بالغیب ... و ما انزل من قبلک
روشن است که مجموعه صفات یاد شده در آیه سه و چهار، ویژگیهاى متقین است. بنابراین تکرار «الذین» به منظور تقسیم اهل تقوا به دو گروه نیست، بلکه ـ چنان که برخى از مفسّران گفته اند ـ تکرار «الذین» اشاره به این است که دارندگان این صفات، تقوا پیشه هستند; چه پیش از آن به دیگر کتابهاى آسمانى مؤمن بوده باشند، همانند: یهود و نصارا; یا چنین نباشند مانند: اعراب جاهلى.
[ نظرات / امتیازها ]
5) اینان بر هدایتى از جانب پروردگار خویش استوارند و اینان همان ظفرمندانند.
1 - تنها اهل تقوا مردمى هدایت یافته اند.
هدًى للمتقین ... أولئک على هدًى من ربهم
2 - تنها تقوا پیشگان رستگارند.
هدًى للمتقین ... و أولئک هم المفلحون
3 - مؤمنان به غیب (خدا و ...) و معتقدان به رسالت و باورداران به آخرت، هدایت یافتگانند.
الذین یؤمنون .... أولئک على هدًى من ربهم
مشارالیه «أولئک» (اهل تقوا) ممکن است به صورت اجمالى ملاحظه شود. در این صورت کلمه «المتقین» مشارالیه خواهد بود. و ممکن است جنبه تفصیلى آن در نظر گرفته شود; در این لحاظ، صفات بیان شده براى «متقین» مشارالیه «أولئک» مى باشد.
4 - برپادارندگان نماز و انفاق کنندگان، هدایت یافتگانند.
یقیمون الصلوة ... أولئک على هدًى من ربهم
5 - رستگارى انسان در گرو ایمان به اصول اعتقادى دین و پایبندى به ارکان عملى آن است.
الذین یؤمنون ... و أولئک هم المفلحون
6 - دستیابى اهل تقوا به هدایت، موهبتى است از جانب خدا به آنان
أولئک على هدًى من ربهم
7 - هدایت یافتگى اهل تقوا، پرتوى از ربوبیت خداوند است.
أولئک على هدًى من ربهم
[ نظرات / امتیازها ]