از آیه: تا آیه:
انتخاب سوره :
بازديد کننده گرامی چنانچه تمایل دارید، شما هم می توانید تفسیر ای در سايت ثبت کنید، تا با نام خودتان ثبت و در سايت نمایش داده شود.
 » تفسیر المیزان - خلاصه
1) (و النازعات غرقا):(قسم به فرشتگانی که به شدت بر می کشند) [ نظرات / امتیازها ]
2) (و الناشطات نشطا):(و قسم به فرشتگانی که با مدارا و نشاط پیش می روند) [ نظرات / امتیازها ]
3) (و السابحات سبحا):(و سوگند به همه فرشتگانی که در سراسر عالم شناورند) [ نظرات / امتیازها ]
4) (فالسابقات سبقا):(پس به جهت زودتر رسیدن از یکدیگر سبقت می گیرند) [ نظرات / امتیازها ]
5) (فالمدبرات امرا):(و سپس سوگند به ملائکه ای که امور را تدبیر می کنند)این سوگندها به ملائکه مدبر امور عالم باز می گردد که واسطه های اجرای اوامر الهی هستندوهرامری که از ساحت عزت حق صادر شود،بدون چون و چرا به انجام می رساننددر این آیات وظایف ملائکه در انجام مأموریت از لحظه ای که شروع به نزول می کنند تا آخرین وضعی که در تدبیر عالم ماده به خود می گیرند توصیف شده است .می فرماید: قسم به فرشتگانی که با قوت و شدت از موقف خطاب الهی بیرون شده وبسوی هدف مطلوب نازل می شوند و با شدت و جدیت به سوی انجام امر صادر شده ازناحیه پروردگار می شتابند و با سرعت و شتاب پیش می روند و در انجام اوامر حق ازیکدیگر سبقت می گیرند و تدبیر ربوبی را به اذن پروردگارشان در عالم بکار می زنند و به ظهور می رسانند. [ نظرات / امتیازها ]
  حاجيه تقي زاده فانيد - تفسیر اثنا عشری‏
1) وَ النّازِعات‌ِ غَرقاً: سوگند ‌به‌ کشندگان‌، ‌از‌ روی‌ قوّت‌ و شدت‌. ‌یعنی‌ ‌به‌ ملائکه موت‌ ‌که‌ نزع‌ کنندگانند جان‌های‌ کافران‌ ‌را‌ ‌به‌ اغراق‌ نمودن‌ ‌در‌ ‌آن‌ نزع‌ و ‌آن‌ بیرون‌ آوردن‌ جان‌های‌ ‌ایشان‌ ‌است‌ ‌از‌ اقصای‌ ابدان‌ و ‌از‌ اصول‌ انگشتان‌ و ناخن‌ها و ‌از‌ زیر موی‌های‌ ‌ایشان‌ ‌به‌ قهر و خشم‌ تمام‌، ‌تا‌ چون‌ همه ‌آن‌ ‌را‌ ‌به‌ حلق‌ آرند، بازگذارند ‌تا‌ باز ‌به‌ جای‌ ‌خود‌ رود، ‌پس‌ بار دیگر نزع‌ ‌آن‌ کنند. علّامه‌ مجلسی‌ (رحمه‌ اللّه‌) روایت‌ نموده‌ ‌که‌ حضرت‌ خلیل‌ الرحمن‌ ‌علیه‌ السّلام‌ ‌از‌ ملک‌ الموت‌ خواست‌ ‌که‌ ظاهر شود ‌برای‌ ‌او‌ ‌به‌ صورتی‌ ‌که‌ قبض‌ روح‌ فاجر می‌نماید. عرض‌ کرد قدرت‌ ‌بر‌ دیدن‌ نداری‌. فرمود توانائی‌ دارم‌. ‌گفت‌ برگردان‌ صورت‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌من‌. حضرت‌ التفات‌ نمود، ناگاه‌ دید مرد سیاه‌ روی‌ ‌با‌ موی‌ سیاه‌ و بدبو ‌با‌ لباس‌ سیاه‌ ‌که‌ ‌از‌ دهن‌ و مناخر دماغ‌ ‌او‌ آتش‌ و دود سیاه‌ بیرون‌ می‌آید، ‌در‌ ‌آن‌ حال‌ غشوه‌ ‌بر‌ ‌آن‌ حضرت‌ عارض‌ شد. چون‌ افاقه‌ آمد، فرمود ‌اگر‌ ملاقات‌ ننماید فاجر نزد موت‌ ‌خود‌، مگر همان‌ صورت‌ و هیبت‌ تو ‌را‌، ‌هر‌ آینه‌ ‌او‌ ‌را‌ همین‌ عذاب‌ و نقمت‌ کافی‌ خواهد ‌بود‌ [ نظرات / امتیازها ]
2) وَ النّاشِطات‌ِ نَشطاً: و سوگند ‌به‌ ملائکه‌ ‌که‌ ‌به‌ نشاط و رفق‌ بیرون‌ برندگانند ارواح‌ مؤمنان‌ ‌را‌ بیرون‌ بردنی‌ ‌به‌ رفق‌ و مدارا و نرمی‌، ‌تا‌ آنکه‌ ‌به‌ سهولت‌ تمام‌، روح‌ ‌از‌ بدن‌ ‌ایشان‌ مفارقت‌ کند. ‌در‌ حدیث‌ ‌است‌ ‌که‌ هیچ‌ مؤمن‌ نباشد الّا نزد موت‌ ‌او‌ بهشت‌ و غرف‌ و سایر نعم‌ ‌بر‌ ‌او‌ عرضه‌ کنند، و چون‌ جای‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ آنجا ببیند، ‌به‌ نشاط و بهجت‌ تمام‌ جان‌ سپارد، و کافران‌ ‌را‌ همچنین‌ جای‌ ‌در‌ جهنم‌ ‌با‌ انواع‌ عقوبت‌ و عذاب‌، ‌تا‌ ‌به‌ عسرت‌ ‌هر‌ چه‌ تمام‌تر جان‌ ‌آنها‌ نزع‌ نمایند. [ نظرات / امتیازها ]
3) وَ السّابِحات‌ِ سَبحاً: و سوگند ‌به‌ ملائکه شنا کننده‌، شنا کردنی‌. ‌یعنی‌ آمد و شد نمایندگان‌ ‌از‌ هوا ‌به‌ زمین‌، ‌از‌ زمین‌ ‌به‌ هوا و شتاب‌ کنندگان‌ ‌برای‌ تدبیر مصالح‌ اهل‌ زمین‌، چنانچه‌ غوّاصان‌ ‌در‌ دریا غوص‌ کنند. [ نظرات / امتیازها ]
4) فَالسّابِقات‌ِ سَبقاً (4)

فَالسّابِقات‌ِ سَبقاً: ‌پس‌ پیشی‌ گیرندگان‌ ‌بر‌ یکدیگر، ‌در‌ وقت‌ فرود آمدن‌ ‌به‌ زمین‌، پیش‌ گرفتنی‌ ‌در‌ فرمانبرداری‌ اوامر الهی‌. [ نظرات / امتیازها ]
5) فَالمُدَبِّرات‌ِ أَمراً (5)

فَالمُدَبِّرات‌ِ أَمراً: ‌پس‌ تدبیر کنندگان‌ کار دنیا، ‌یعنی‌ جبرئیل‌ ‌که‌ ‌بر‌ ریاح‌ و جنود موکّل‌ ‌است‌، و اسرافیل‌ ‌که‌ نازل‌ می‌شود ‌با‌ قضایا و اقدار، و میکائیل‌ ‌که‌ باران‌ و گیاه‌ متعلق‌ ‌به‌ ‌او‌، و عزرائیل‌ ‌که‌ قبض‌ ارواح‌ ‌با‌ ‌او‌ ‌است‌، ‌ یا ‌ مراد ملائکه دیگرند ‌که‌ مدبّر امر عقاب‌ جهنّم‌ و ثواب‌ بهشت‌اند.

تتمه‌‌-‌ ‌إبن‌ بابویه‌ (رحمه‌ اللّه‌)‌-‌ ‌به‌ اسناد ‌خود‌ ‌از‌ حضرت‌ رضا ‌علیه‌ السّلام‌ نقل‌ نموده‌ فرمود: جماعتی‌ ‌از‌ خواص‌ حضرت‌ صادق‌ ‌علیه‌ السّلام‌ خدمت‌ ‌آن‌ سرور ‌در‌ شب‌ مهتابی‌ بودند. عرض‌ کردند: یابن‌ ‌رسول‌ اللّه‌، چه‌ نیکوست‌ صفحه آسمان‌ ‌از‌ نور ‌اینکه‌ نجوم‌ و کواکب‌. ‌پس‌ حضرت‌ فرمود ‌شما‌ ‌اینکه‌ ‌را‌ گوئید و بدرستی‌ ‌که‌ مدبّرات‌ چهارند: جبرئیل‌، اسرافیل‌، میکائیل‌، عزرائیل‌. نظر می‌کنند ‌به‌ زمین‌، ‌پس‌ می‌بینند ‌شما‌ و برادران‌ ‌شما‌ ‌را‌ ‌در‌ اقطار زمین‌ و نور ‌شما‌ ‌به‌ آسمانها و زمین‌ نیکوتر‌است‌ ‌از‌ نور ‌اینکه‌ کواکب‌. و بدرستی‌ ‌که‌ ‌ایشان‌ می‌گویند چنانچه‌ ‌شما‌ می‌گوئید، چقدر نیکو ‌است‌ انوار ‌اینکه‌ جماعت‌ مؤمنین‌.«1» (زهی‌ سعادت‌ ‌اینکه‌ مرتبه‌ عظمی‌).

تبصره‌‌-‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر و صادق‌ علیهما السّلام‌ مروی‌ ‌است‌ ‌که‌: «ان‌ّ اللّه‌ یقسم‌ ‌بما‌ شاء ‌من‌ خلقه‌ و لیس‌ لخلقه‌ ‌ان‌ یقسموا الّا ‌به‌»: بدرستی‌ ‌که‌ خدای‌ ‌تعالی‌ قسم‌ یاد نماید ‌به‌ آنچه‌ بخواهد ‌از‌ مخلوقات‌، و نیست‌ ‌برای‌ مخلوق‌ ‌که‌ قسم‌ یاد کند، مگر ‌به‌ ذات‌ احدیّت‌ ‌او‌.«2» و وجه‌ ‌اینکه‌ ‌که‌ حق‌ سبحانه‌ ‌به‌ مخلوقات‌ ‌خود‌ قسم‌ یاد فرماید، ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌تا‌ تنبیه‌ بندگان‌ ‌خود‌ نماید ‌بر‌ موضع‌ عبرت‌. چه‌ قسم‌ دلالت‌ ‌بر‌ عظمت‌ شأن‌ مقسّم‌ ‌به‌ می‌کند. بنابراین‌ خدای‌ ‌تعالی‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ سوره مبارکه‌ سوگند یاد می‌فرماید ‌به‌ اصناف‌ ‌اینکه‌ ملائکه‌ و جواب‌ قسم‌ محذوف‌ ‌است‌. ‌یعنی‌ قسم‌ ‌به‌ ‌اینکه‌ امور مذکوره‌ ‌هر‌ آینه‌ مبعوث‌ خواهید شد ‌در‌ قیامت‌. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیرهدایت
1) [1] ‌در‌ زندگی‌ آدمی‌ لحظاتی‌ قاطع‌ وجود دارد ‌که‌ چون‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بشناسد و مسیر ‌خود‌ ‌را‌ ‌بر‌ وفق‌ ‌آنها‌ تنظیم‌ کند، ‌از‌ خطر ‌آنها‌ خواهد جست‌، و ‌از‌ آشکارترین‌ ‌آنها‌ ‌است‌ آنچه‌ ‌در‌ هنگام‌ نزع‌ و بیرون‌ کشیده‌ شدن‌ روح‌ ‌از‌ بدن‌ اتفاق‌ می‌افتد، و شخص‌ ‌به‌ زندگی‌ ‌خود‌ ‌که‌ مدت‌ درازی‌ ‌برای‌ ‌آن‌ کار و کوشش‌ کرده‌ ‌است‌ بدرود می‌گوید، و وارد زندگی‌ کاملا ناشناخته‌ ‌بر‌ خودش‌ می‌شود، و هنگامی‌ ‌که‌ قرآن‌ ‌به‌ امثال‌ ‌اینکه‌ لحظه‌ها سوگند یاد می‌کند، ‌برای‌ ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ما ‌در‌ تصورهایی‌ ‌که‌ درباره‌ ‌خود‌ داریم‌ تجدید نظر کنیم‌، و لگام‌ غرور و سبکسری‌ ‌را‌ بکشیم‌.

وَ النّازِعات‌ِ غَرقاً‌-‌ سوگند ‌به‌ گیرندگان‌ جان‌ ‌که‌ ‌آن‌ ‌را‌ سخت‌ ‌از‌ بدن‌ ‌ما می‌کنند و خارج‌ می‌کنند.»

سوگند ‌به‌ ‌آن‌ نیروها ‌که‌ سبب‌ کندن‌ جان‌ ‌از‌ بدنهای‌ ‌ما ‌با‌ چنان‌ نیرو می‌شوند ‌که‌ کمانداران‌ ‌با‌ ‌آن‌ زه‌ ‌را‌ سخت‌ می‌کشند ‌تا‌ تیر ‌هر‌ چه‌ ‌به‌ نیروتر و دورتر روانه‌ شود.

چنان‌ می‌نماید ‌که‌ مقصود ‌از‌ ‌آن‌ فرشتگانی‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌اینکه‌ کار می‌پردازند. [ نظرات / امتیازها ]
2) [2] و سپس‌ سوگند ‌به‌ نیروهایی‌ ‌که‌ ‌اینکه‌ کار ‌را‌ ‌به‌ نرمی‌ و مدارا انجام‌ دهند.

وَ النّاشِطات‌ِ نَشطاً‌-‌ و سوگند ‌به‌ ‌آن‌ گیرندگان‌ جان‌ ‌که‌ ‌اینکه‌ کار ‌را‌ ‌با‌ نشاط و نرمی‌ ‌به‌ انجام‌ می‌رسانند.»

گفته‌اند: النشط ‌به‌ معنی‌ گرفتن‌ و جذب‌ کردن‌ ‌با‌ آسانی‌ و نرمی‌ ‌است‌، و معنی‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ جا ‌آن‌ ‌است‌ ‌که‌ فرشتگان‌ ارواح‌ مؤمنان‌ ‌را‌ ‌با‌ فراهم‌ آمدن‌ نشاط ‌برای‌ ‌ایشان‌ ‌از‌ بدنشان‌ جدا می‌کنند، ‌به‌ همان‌ گونه‌ ‌که‌ چون‌ زانو بند و دستبند ‌از‌ دست‌ شتر برداشته‌ شود نشاطی‌ ‌به‌ شتر دست‌ می‌دهد. و ‌از‌ ‌اینکه‌ جا معلوم‌ می‌شود ‌که‌ دو سوگند مربوط ‌به‌ ملک‌ الموت‌ و دستیاران‌ ‌او‌ ‌در‌ دو حالت‌ ‌است‌: یکی‌ گرفتن‌ جان‌ کافران‌ ‌به‌ نیرو و شدت‌ (غرقا) و دیگری‌ گرفتن‌ جان‌ مؤمنان‌ ‌به‌ نشاط و مهربانی‌ (نشطا).

‌از‌ امام‌ ‌علی‌‌-‌ ‌علیه‌ ‌السلام‌‌-‌ معنی‌ عکسی‌ ‌در‌ ‌اینکه‌ ‌آیه‌ ‌در‌ ‌آن‌ جا نقل‌ ‌شده‌ ‌که‌ گفته‌ ‌است‌: «فرشتگان‌ ارواح‌ کفار ‌را‌ ‌از‌ میان‌ پوست‌ و ناخنها ‌به‌ نشاط می‌گذرانند ‌تا‌ ‌آن‌ ‌را‌ ‌از‌ اندرون‌ آنان‌ ‌با‌ رنج‌ و اندوه‌ خارج‌ کنند». [ نظرات / امتیازها ]
3) [3] سپس‌ فرشتگان‌ ارواح‌ مؤمنان‌ ‌را‌ ‌به‌ آسمان‌ بالا می‌برند و ‌با‌ ‌آنها‌ ‌به‌ شنا کردن‌ می‌پردازند ... ‌به‌ همان‌ گونه‌ ‌که‌ ستارگان‌ ‌در‌ فلکهای‌ ‌خود‌ چنین‌ می‌کنند.

وَ السّابِحات‌ِ سَبحاً‌-‌ و سوگند ‌به‌ شنا کنندگان‌ ‌با‌ شنا کردنی‌.» [ نظرات / امتیازها ]
4) [4] و سپس‌ مسابقه‌ای‌ سریعا صورت‌ می‌گیرد ‌تا‌ ‌در‌ پایان‌ ‌آن‌ روح‌ ‌به‌ آتش‌ برسد ‌ یا ‌ ‌به‌ بهشت‌ ... ‌پس‌ سوگند ‌به‌ ‌اینکه‌ بزرگواران‌.

فَالسّابِقات‌ِ سَبقاً‌-‌ ‌پس‌ سوگند ‌به‌ پیشی‌ گیرندگان‌ ‌با‌ پیشی‌ گرفتنی‌.» [ نظرات / امتیازها ]
5) [5] و سوگند ‌به‌ ‌آن‌ فرشتگان‌ ‌که‌ ‌به‌ تدبیر امر ارواح‌ و جز ‌آن‌ ‌از‌ امور جهان‌ ‌ما ‌به‌ فرمان‌ پروردگارشان‌ می‌پردازند.

فَالمُدَبِّرات‌ِ أَمراً‌-‌ و سوگند ‌به‌ تدبیرکنندگان‌ ‌در‌ کار.» [ نظرات / امتیازها ]
  اعظم زارع بيدکي - تفسیر المیزان
4) (فالسابقات سبقا) - بعضى گفته اند: مراد از آن مطلق ملائکه است، چون ملائکه در عمل خیرو ایمان و اعمال صالح از آدمیان پیشى مى گیرند. و بعضى گفته اند: مراد از آن ملائکه موت است، که روح مؤمن را قبل از آنکه روح کافر به آتش برسد به بهشت مى رسانند. و بعضى گفته اند: مراد از آن تنها ملائکه مأمور قبض روح مؤمن است که آن را قبل از هر کار به بهشت مى رساند. و بعضى گفته اند: ملائکه وحى است، که در رساندن وحى به انبیاء از شیاطین سبقت مى گیرند. و بعضى گفته اند: ارواح مؤمنین است که از ملائکه پیشى مى گیرند، و قبل از آنکه ایشان روحشان را قبض کنند، از شدت علاقه به لقاى خدا، خود از کالبد بیرون مى شوند. و بعضى گفته اند ستارگانند که در سیر، از یکدیگر پیشى مى گیرند. و بعضى گفته اند اسبان جنگجویان است، که در جنگ از یکدیگر پیشى مى گیرند. و بعضى دیگر گفته اند: مرگ و میرها است، که از آرزوها پیشى مى گیرند. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر المیزان
5) فالمدبرات امرا) - در این باره نیز اقوالى است :

بعضى گفته اند: مراد از آن مطلق ملائکه اند، که امور را تدبیر مى کنند، و این نظریه بیشتر مفسران است، حتى بعضى ادعاء کرده اند که این قول همه مفسرین است. و بعضى گفته اند: مراد از آن چهار فرشته مأمور تدبیر امر دنیا، یعنى جبرئیل و میکائیل و عزرائیل و اسرافیل است، که جبرئیل امر بادها و لشکریان و وحى را، و میکائیل امر باران و گیاهان را به عهده دارد، و عزرائیل موکل به قبض ‍ ارواح است، و اسرافیل مأمور رساندن دستورات الهى به آن سه فرشته و نیز مأمور دمیدن در صور است. و بعضى گفته اند: مدبرات امر، افلاکند، که امر خدا در آنها واقع گشته، و به وسیله آن افلاک قضاى الهى در دنیا جارى مى شود.

البته قول دیگرى در اینجا هست که مى گوید: در همه این سوگندها مضافى در تقدیر است و تقدیر آن : (رب النازعات، و رب الناشطات، و رب السابحات، و رب السابقات، و رب المدبرات است ).، و آیات ابتداى این سوره مطلق ملائکه را در تدبیر امور عالم توصیف مى نماید.

از اینکه بگذریم در بین این آیات پنجگانه آن صفتى که در انطباقش با ملائکه روشنتر از دیگران است صفت (فالمدبرات امرا) است، که در آن مسأله تدبیر بدون قید و بطور مطلق آمده است، پس مراد از آن تدبیر همه عالم است، و کلمه (امرا) یا تمیز است و یا مفعول به براى کلمه (مدبرات )، و از سوى دیگر مطلق تدبیر هم کار مطلق ملائکه است، پس قهرا مراد از مدبرات، مطلق ملائکه خواهد بود.

و از آنجایى که در آغاز آیه (فالمدبرات امرا) فاء تفریع در آمده مى رساند که مضمون این آیه نتیجه آیه (فالسابقات سبقا) است، و از آنجا که آیه (فالسابقات...) هم با (فاء) تفریع آغاز شده، مى رساند که مضمون آن نتیجه اى است از آیه (و السابحات سبحا)، لذا نتیجه گرفته مى شود که تدبیر، فرع بر سبق، و سبق فرع بر سبح است، و این به ما مى فهماند که سنخیتى در معانى منظور نظر آیات سه گانه است، پس مدلول این سه آیه این است که ملائکه تدبیر امر مى کنند، اما بعد از آنکه بسوى آن سبقت جسته باشند، و به سوى آن سبقت مى جویند، اما بعد از آنکه هنگام نزول به سوى آن سرعت گرفته باشند. پس نتیجه مى گیریم مراد از سابحات و سابقات و مدبرات، همان ملائکه هستند به اعتبار نزولشان بسوى تدبیرى که بدان مأمور شده اند [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
1) سوگند به این فرشتگان پر تلاش! در آغاز سوره به پنج موضوع مهم، قسم یاد شده و هدف از این سوگندها بیان حقانیت و تحقق مسأله معاد و رستاخیز است.
مى‏فرماید: «سوگند به فرشتگانى که (جان مجرمان را بشدت از بدنهایشان) بر مى‏کشند» (و النازعات غرقا). [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر المیزان
3) (و السابحات سبحا) - در معناى این جمله نیز اقوالى است :

بعضى گفته اند: ملائکه اند، که ارواح را قبض نموده روح مؤمن را به سرعت بسوى بهشت، و روح کافر را به سوى آتش مى برند، چون کلمه (سبح ) به معناى سرعت در حرکت است، همچنان که به اسب وقتى به سرعت مى دود سابح مى گویند. بعضى دیگر گفته اند: منظور تنها آن فرشتگانى هستند که ارواح مؤمنین را قبض نموده و به ملایمت و مدارا از بدنها بیرون کشیده، رهایشان مى کنند تا استراحت کنند، مثل کسى که چیزى را در آب شنا مى دهد بعد کنارش مى گذارد، ملائکه هم یک عمر جان را در بدن شنا مى دهند و بعد از مرگ رهایش مى کنند تا به استراحت بپردازد. بعضى گفته اند: فرشتگانیند که بسرعت از آسمان نازل مى شوند، و بعضى گفته اند: ستارگانى هستند که به حکم آیه : (کل فى فلک یسبحون ) هر یک در مدار خود شناورند.

بعضى دیگر گفته اند: مراد اسبان مجاهدین است، که در میدان جنگ مى دوند. بعضى هم آن را عبارت دانسته اند از مرگها که در نفوس ‍ جانداران شناورند. و بعضى عبارت دانسته اند از: کشتى هاى شناور در دریاها. و بعضى گفته اند: ابرها هستند. و بعضى گفته اند: حیوانات دریایند. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر نمونه
2) «و فرشتگانى که (روح مؤمنان را) با مدارا و نشاط جدا مى‏سازند» (و الناشطات نشطا) [ نظرات / امتیازها ]
  مسعود ورزيده - تفسیرنور استاد خرمدل
3) وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً» نازعات/4-3 قسم به فرشتگانی که در حال سیر و سلوک و حرکت و فعالیت هستند. قسم به فرشتگانی که در مأموریت تند می روند و بر هم سبقت می گیرند. با عشق می روند. عشق در مأموریت مهم است. قرآن می فرماید: اگر کاری انجام بدهی ولی نق بزنی، کارت از ارزش می افتد. مثلا داریم: وقتی منافق به نماز می ایستد: «وَ هُمْ کُسالى‏» توبه/54 با کسلات نماز می خواند. اما مؤمنین: «الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» مومنون/2 داریم: اگر خوابتان می آید، نمازتان را اول وقت نخوانید. موقعی نماز بخوانید که بفهمید چه می گویید: «حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ» نساء/43 [ نظرات / امتیازها ]
  عبد بائس - تفسیر مجمع البیان
1) به فرشتگانى که جان کفرگرایان و ظالمان را به سختى مى‏گیرند سوگند.
در مورد تفسیر این آیه دیدگاه‏ها متفاوت است:
1 - به باور گروهى منظور از این کشندگان، فرشتگان مرگ هستند، که روح کفرگرایان و ستمکاران را از بدنشان به سختى بر مى‏کشند و جانشان را مى‏گیرند؛ درست همانسان که تیرانداز به هنگام افکندن تیر کمان را تا آخرین درجه ممکن مى‏کشد و تیر را مى‏زند.
این دیدگاه گروهى از مفسران پیشین است. از على(ع) نیز همین دیدگاه را روایت کرده‏اند.
«مسروق» در این مورد مى‏گوید: منظور فرشتگانى هستند که به هنگام مرگ، جان فرزندان انسان را از بدن آنان بر مى‏گیرند.
امّا به باور «مجاهد» منظور قانون و پدیده مرگ است که جان را از بدن بر مى‏گیرد. این دیدگاه از امام صادق نیز روایت شده است.
2 - امّا از دیدگاه گروهى دیگر این سوگندها اشاره به «ستارگانى» دارد که هماره از افقى به افق دیگر کشیده مى‏شوند و طلوع و غروب مى‏نمایند.
در این مورد «ابوعبیده» مى‏گوید: منظور فرشتگانى هستند که از محل طلوع خود سر بر مى‏آورند و در جایگاه غروبشان غروب مى‏کنند.
3 - و به باور گروهى منظور سلاح‏ها و کمان‏هاى مجاهدان راه عدالت و آزادى است، که تیرها را به سوى تجاوزکاران نشانه مى‏روند.
واژه «ناشطات» بسان «ازهاق» که جمع «زهق» مى‏باشد، به معنى کمندها و کمان‏ها آمده است؛ بنابراین مى‏توان گفت منظور این است که: سوگند به تیراندازان و مجاهدان. [ نظرات / امتیازها ]
2) و به فرشتگانى که جان مردم شایسته‏کردار را به آرامى مى‏ستانند سوگند.
در تفسیر آیه دیدگاه‏ها یکسان نیست.
1 - به باور برخى منظور این است که به مجاهدان راه عدالت و آزادى سوگند که کمندها و کمان‏هاى خویش را به شدت مى‏کشند و قلب تجاوزکاران را با تیرهاى خود هدف مى‏گیرند.
2 - از امیرمؤمنان آورده‏اند که: منظور فرشتگانى هستند که جان کفرگرایان و ظالمان را از میان پوست و سرانگشتان آنان به سختى بیرون مى‏کشند.
واژه «نشط» به معنى جذب کردن و برگرفتن آمده است، هنگامى که گفته شد: «نشطت الدلو نشطاً» منظور این است که آن دلو را، آن گونه که باید کشیدم.
3 - از «ابن عباس» آورده‏اند که: منظور فرشتگانى هستند که جان خوبان را به آسانى و آرامى برمى‏گیرند؛ درست بسان برگرفتن «عقال» از دست شتر و رها ساختن آن.
4 - از دیدگاه پاره‏اى منظور جان‏هاى مردم توحیدگرا و شایسته‏کردار است، که به هنگام فرارسیدن مرگ براى خروج از بدن کشیده مى‏شود، چرا که هر انسان با ایمانى در آستانه مرگ، جاى خود و همسران بهشتى خویشتن را در بهشت پر طراوت و زیبا مى‏بیند، و آن‏گاه است که شادمان گردیده و براى خروج از بدن آماده مى‏گردد و به سرعت خارج مى‏شود.
5 - و به باور برخى منظور ستارگانى هستند که از افقى به افق دیگر به سرعت مى‏روند. با این بیان واژه «ناشط» به معنى سریع آمده؛ چنانکه به الاغ تندرو گفته مى‏شود: «حمار ناشط». [ نظرات / امتیازها ]
3) و به آنهایى که به سرعت حرکت مى‏کنند سوگند.
در تفسیر این آیه نیز دیدگاه‏ها یکسان نیست.
1 - از على(ع) آورده‏اند که فرمود: منظور فرشتگانى هستند که جان مردم با ایمان و پرواپیشه را به آرامى و مهر مى‏گیرند، آن‏گاه آن‏ها را رها مى‏کنند تا راحت باشند.
2 - امّا از دیدگاه «مجاهد» و ... منظور فرشتگانى هستند که به سرعت از آسمان فرود مى‏آیند. با این بیان واژه «سبح» به معنى سرعت بسیار گرفتن در آب یا خشکى است، به همین جهت به اسب تیزتک و تندرو «الجواد السابح» مى‏گویند.
3 - پاره‏اى برآنند که: منظور ستارگانى هستند که در مدار خود شنا مى‏کنند.
4 - و از نظر «ابومسلم» مجاهدان چابک‏سوار هستند که به سرعت به سوى رزمگاه مى‏روند. با این بیان آیه مورد بحث بسان این آیه است که مى‏فرماید: و العادیات ضبحاً. سوگند به اسب‏هایى که با همهمه مى‏تازند... [ نظرات / امتیازها ]
4) و به آنهایى که براى انجام فرمان خدا سبقت مى‏جویند.
در این مورد نیز دیدگاه‏ها متفاوت است.
1 - از دیدگاه «مجاهد» منظور فرشتگان هستند که در ایمان و انجام کارهاى شایسته از انسان‏ها پیشى گرفته‏اند.
امّا از دیدگاه برخى دیگر منظور فرشتگانى هستند که در رساندن وحى و پیام خدا به پیامبران بر شیطانها سبقت جستند.
و از امیرمؤمنان آورده‏اند که: آنها فرشتگانى هستند که در رساندن ارواح مردم شایسته کردار به بهشت بر یکدیگر پیشى مى‏گیرند.
2 - از «ابن مسعود» آورده‏اند که: منظور جان‏ها و روان‏هاى مردم با ایمان است که در آستانه مرگ، با دیدن مهر و رحمت خدا و پاداش او به آنان، از شدت شادمانى و شور و شوق از فرشتگان مرگ سبقت مى‏گیرند و جان را هدیه مى‏کنند.
3 - از دیدگاه «قتاده» و ... منظور ستارگانى هستند که در حرکت خویش بر یکدیگر سبقت مى‏جویند.
4 - و از دیدگاه «عطاء» و ... منظور مجاهدان و مبارزان راه آزادى و عدالت هستند که در راه رزمگاه، پاره‏اى بر پاره‏اى دیگر سبقت مى‏گیرند. [ نظرات / امتیازها ]
5) در این مورد نیز دیدگاه‏ها یکسان نیست:
1 - از امیرمؤمنان آورده‏اند که: منظور فرشتگانى هستند که از این سال تا سال آینده تدبیر امور بندگان خدا با آنهاست.
- امّا از دیدگاه پاره‏اى منظور چهار فرشته گرانقدر خدا، جبرئیل، میکائیل، فرشته مرگ و اسرافیل مى‏باشند که امور جهان را تدبیر مى‏کنند. نخستین آنها سررشته‏دار بادها و لشکریان خداست، و دومین آنها سررشته‏دار باران‏ها و روییدنى‏ها؛ سومین آنها مسئول گرفتن جان‏هاست، و چهارمى پس از این مرحله، تدبیر امور ارواح را به عهده دارد و فرمان خدا را بر آنها مى‏آورد.
3 - «على‏بن ابراهیم» بر آن است که منظور آسمانهاى چندگانه هستند که فرمان خدا بر آنها فرود مى‏آید و در این جهان جریان مى‏یابد.
آرى، خداى فرزانه به این پدیده‏هایى که برشمردیم سوگند یاد مى‏کند تا مطلب بسیار پر اهمیّت و خبر بزرگى را بدهد. پاره‏اى برآنند که خدا، نه به این پدیده‏ها، بلکه به پروردگار آنها سوگند یاد مى‏کند.
گفتنى است که این دیدگاه وانهادن ظاهر آیات، بدون دلیل روشن است.
از حضرت باقر و صادق آورده‏اند که: خداى فرزانه بر هر یک از آفریده‏هاى خویش که اراده فرمود، سوگند یاد مى‏کند؛ امّا آنان جز به نام ذات پاک او نمى‏توانند سوگند یاد کنند. و این بدان دلیل است که هدف از سوگند او، توجه دادن انسان‏ها به نکته عبرت‏انگیز و عبرت‏آموز در پدیده‏ها و جریان‏هاست؛ و نیز بدان جهت که مقام والا و موقعیت پراهمیت آن پدیده‏اى را که به آن سوگند یاد مى‏شود، نشان دهد.
به هر حال ذات بى‏همتاى او همه این سوگندها را آورده است تا مطلب بسیار پراهمیتى را بگوید که در ظاهر آیات نیامده، امّا مى‏تواند این‏گونه باشد: به همه این پدیده‏هاى اندیشاننده و بزرگ سوگند که شما انسان‏ها سرانجام در آستانه رستاخیز زنده خواهید شد و حساب و کتاب و پاداش و کیفر و بهشت و دوزخى در کار است. [ نظرات / امتیازها ]
  سيده منصوره خادم - تفسیر منهج الصادقین
1) بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ(1) وَ النَّازِعاتِ سوگند بکشندگان غَرْقاً از روى قوت و شدت یعنى بملائکه موت که نزع کنندگانند جانهاى کافران را باغراق نمودن در آن نزع و آن بیرون آوردن جانهاى ایشانست از اقصاى ابدان و از اصول انامل و أظفار و از تحت شعور ایشان بقهر و خشم تمام تا آنکه چون همه آن را بحلق آرند باز گذارند تا باز بجاى خود رود پس بار دیگر نزع آن کنند، و از مقاتل منقول است که حضرت ملک الموت علیه السّلام و اعوان او جان کافران را از اصول ابدان بردارند بسفودى که آن را شاخها باشد هر شاخى از آن بپاره از جان ایشان در آویزد و بیکبار آن را بکشند و باز رها کنند و میتواند بود که غَرْقاً صفت مفعول به محذوف باشد و تقدیر آنکه نفوسا غرقا یعنى سوگند بملائکه
که نزع کنندگانند جانها را که فرو رفته‏اند با بدان [ نظرات / امتیازها ]
3) (3)- وَ السَّابِحاتِ و بملائکه شنا کننده سَبْحاً شنا کردنى یعنى آمد و شد نمایندگان از هوا بزمین و از زمین بهوا و شتابندگان در آن براى تدبیر مصالح اهل زمین چنان که غواصان در بحر غوص نمایند [ نظرات / امتیازها ]
4) (4)- فَالسَّابِقاتِ پس پیشى گیرندگان بر یکدیگر در وقت فرود آمدن به زمین سَبْقاً پیشى گرفتنى در فرمان بردارى اوامر الهى.
حضرت على بن أبی طالب علیه السّلام میفرماید: منظور از سابقات: آن فرشتگانى است که راجع به بردن ارواح مؤمنین به سوى بهشت بدستور خدا بر یکدیگر سبقت میگیرند. بنا به قول دیگرى آن بزرگوار میفرماید: در باره اینکه ارواح مؤمنین را بسوى خداى سبحان ببرند بر یکدیگر سبقت میگیرند. [ نظرات / امتیازها ]
5) (5)- فَالْمُدَبِّراتِ پس تدبیر کنندگان أَمْراً کار دنیا «1» یعنى جبرئیل که بر ریاح و جنود موکلست و اسرافیل که نازل میشود با قضیه و اقدار و میکائیل که باران و گیاه متعلق بدوست و عزرائیل که قبض ارواح نامزد اوست یا مراد فرشتگان دیگرند که مدبر امر عقاب دوزخ و ثواب بهشتند و مهیا و معد آلام و لذات براى کافر عاصى و مؤمن مطیع گفته‏اند که مقسم به نجومند که بسرعت قطع مسافت میکنند از شرق تا اقصاى غرب و رونده‏اند از برجى ببرجى مأخوذ از نشط الثور اذا خرج من بلد الى بلد، و سیاحت میکنند در فلک و برهم سبقت میگیرند در سر بسرعت حرکت و مدبر امریند که بآنها باز بسته شده است. [ نظرات / امتیازها ]
 » تفسیر منهج الصادقین
2) (2)- وَ النَّاشِطاتِ و سوگند بفرشتگان که بنشاط و رفق بیرون برندگانند ارواح مؤمنانرا نَشْطاً بیرون بردنى بمدارا و نرمى تا آنکه بسهولت تمام روح از بدن ایشان مفارقت کند چنان که بسته را بند بر گیرند بآسانى چنان که در خبر آمده که هیچ مؤمن نباشد الا که نزد موت او بهشت و غرف آن و سایر نعم آن بر او عرض کنند و چون جاى خود را در آنجا ببیند بنشاط و بهجت تمام جان را بسپارد و کافران را همچنین جاى در دوزخ نمایند بانواع عقوبت و عذاب تا بعسرت هر چه تمامتر جان ایشان را نزع نمایند [ نظرات / امتیازها ]
  مرضيه علمدار - نهج البلاغه خطبه 91
3) خدا فرشتگان را در صورتهای مختلف و اندازه های گوناگون آفرید و بال وپرهایی برای آنها قرار داد آنها که همواره در تسبیح جلال و عزت پروردگار به سر می برند و چیزی از شگفتی های آفرینش را به خود نسبت نمی دهند و در آنچه از آفرینش پدیده ها که خاص خداست ادعایی ندارند.خدا فرشتگان را امین وحی خو قرار دا و برای رساندن پیمان امر و نهی خود به پیامبران ار آنها استفاده کرد و روانه زمین کرده آنها را از ترید شبهات مصونیت بخشید که هیچ کدام از فرشتگان از راه رضای حق منحرف نمی گردند.آنها را از یاری خویش بهره مند ساخت و دلهایشان را در پوششی از تواضع و فروتنی وخشوع و آرامش در آورد درهای آسمان را بر رویشان گشود تا خدا را به بزرگی بستایند و برای آنها نشانه های روشن قرار داد تا به توحید او بال گشایند [ نظرات / امتیازها ]
  سيدابراهيم غياث الحسيني - تفسیر نور
1) این سوره چهل و شش آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
نام سوره، برگرفته از آیه اول است و به معناى فرشتگانِ گیرنده جان مى‏باشد.
همانند دیگر سوره‏هاى مکّى و سوره نبأ که پیش از آن آمده بود، موضوع قیامت و معاد، محور مطالب این سوره است.
از آنجا که گرفتن جان مؤمنان و کافران و تدبیر امور همه بندگان بر عهده فرشتگان است، این سوره با سوگند به انواع فرشتگان آغاز مى‏شود.
بیان گوشه‏اى از ماجراى حضرت موسى و فرعون و طغیان و سرکشى او در برابر حق، که مجازات سخت الهى را در دنیا براى او بدنبال آورد، مقدّمه‏اى است براى بیان یک اصل کلّى که طغیان و دنیاپرستى انسان را به دوزخ مى‏کشاند، در حالى که مبارزه با هواهاى نفسانى و پروا در برابر پروردگار، انسان را به بهشت سعادت رهنمون مى‏سازد. [ نظرات / امتیازها ]
  داريوش بيضايي - تفسیر هفت جلدی جامع قرآن بقلم و جمع آوری مرحوم علامه حاج سید ابراهیم بروجردی
1) قوله تعـــآلی: {وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً}
"قسم بفرشتگانی که جان کافران را بسختی بگیرند و قسم بفرشتگانی که جان مؤمنین را با آسایش و نشاط ببرند."
امیرالمؤمنین ع فرمود فرشتگان جان کفار را از میان پوست و از زیر هر موی و و ناخن بسختی بیرون می آورند و کافر در وقت مرگ, خود را غرقشده میبیند و مؤمنین در وقت مرگ با نشاط هستند چه هنگام مرگ بهشت را به ایشان نشان میدهند و حوریان بآنها میگویند بسوی ما آی که در انتظار تو هستیم و مؤمن از این دعوت مسرور و با نشاط شود.
ابن فهد در کتاب عده از معاذ جبل روایت کرده که پیغمبر اکرم ﷺ فرمود: هلاک نکنید مردم را که سگهای اهل جهنم شما را هلاک مینمایند و خــــــداوند میفرماید: " وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً" آیا میدانید ناشطات چیست؟ آنها سگهای اهل آتش دوزخ هستند که گوشت و استخوان بدن کافران را میکنند و با نشاط میشوند.
"قسم بفرشتگانی که با کمال سرعت فرمان حق را انجام میدهند و قسم به ارواح مؤمنینی که سبقت بر یکدیگر بسوی بهشت میگیرند."
حضرت باقر ع فرمود ارواح مؤمنین سبقت میگیرند بر یکدیگر بسوی بهشت و ارواح کافرین بسوی جهنم با یکدیگر پیشی میگیرند.
"و قسم بفرشتگانی که بفرمان حق در تدبیر نظام خلق میکوشند."
پــــــروردگار تدبیر امور دنیا را بچهار فرشته واگذار فرموده حضرت جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل. جبرئیل موکل بر بادها و لشگرها و میکائیل موکل بر باران و نباتات و ارزاق خلایق و اسرافیل موکل بر فرمان اللهی و عزرائیل موکل بر قبض ارواح است.
ابن بابویه ذیل آیه {فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً} از حضرت موسی بن جعفر ع روایت کرده فرمود جمعی از خواص اصحاب پدرم حضرت صادق ع در شب مهتابی حضورش نشسته بودند گفتند ای فرزند رسول خــــدا چقدر نیکو است منظره آسمان و ستارگان نورانی است, فرمود بدانید مدبرات امور چهار فرشته هستند جبرئیل, میکائیل, اسرافیل, عزرائیل که بزمین نظر میکنند و شما و برادرهایتان را در اطراف عالم مشاهده مینمایند و نور شما شیعیان در زمین و آسمان بهتر و نیکوتر است از نور این ستارگان و اهل آسمان و آنها هم سخنان شما را میگویند که چقدر این مؤمنین نورانی هستند. [ نظرات / امتیازها ]
  سيد محمد جعفري - استاد عزیز آیت الله مرتضی رضوی لینک: binesheno.com/سوره-نازعات-آن-چه-جهان-را-اداره-می-کند/
1) آن چه جهان را اداره می کند شبکۀ رشته ها و ریسمان هاست. نه قانون نیوتون.


سوره نازعات در ترتیب تاریخی نزول سوره های قرآن، پنجمین سوره از سوره های موضوع بحث ما است که پنج آیه اول آن مورد بحث ما می باشند. در ترجمۀ علی الحساب، این آیه ها را بر دو پایه می توان ترجمه کرد:

اول: بر پایۀ فیزیک نیوتونی و قانون جاذبه و گریز از مرکز، (البته اگر مبنای نیوتون را بپذیریم که مطابق قرآن و مکتب اهل بیت(ع) نمی توان آن را پذیرفت):

1- وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً: سوگند به طرف خود کشندگانی که غرق شده ای را به طرف خود می کشند.

1- وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً: سوگند به طرف خود کشندگانی که خود در حالت غرق هستند.

هر ماده ای از اتم تا کهکشان ها، همگی در حالت غرق در اقیانوس انرژی هستند. هسته اتم الکترون ها را به طرف خود جذب می کند، خورشیدها سیاره ها را و مرکز کهکشان منظومه ها را. هم کشندگان و هم کشیده شدگان همگی غرق در انرژی هستند.

2- وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً: سوگند به گره زنندگان، یک گره ناشناخته و نامأنوس برای عموم مردم.

3- وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً: سوگند به شناورانی که در نوعی شنای ناشناخته و نامأنوس برای عموم، شناورند.

4- فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً: پس؛ پیش روندگانی که سبقت ناشناخته و نامأنوس دارند.

5- فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً: پس؛ به دنبال کنندگان امر ویژه.

دوم: بدون توجه به فیزیک نیوتونی: علاوه بر این که در نظر خود غربیان، قانون نیوتون دارای اشکال و اشکالات اساسی است و افرادی مثل انیشتین می کوشیدند یک قانون جایگزین برای آن دست و پا کنند و نتوانستند- و انیشتین در این باره به «انحنای فضا» هم متوسل شد اما نتوانست به جائی برسد- از نظر مکتب قرآن و اهل بیت(ع) نیز نمی توان نظریه نیوتون را پذیرفت. زیرا اولاً: در هیچ آیه و حدیثی[1] اثری از جاذبه و نیروی جاذبه در نظام و سازمان جهان، نمی یابیم.

ثانیاً: اگر مراکز و مراتب جاذبه را پیش برویم می رسیم به مرکز جهان، بدین صورت: هسته اتم الکترون ها را جذب می کند، خورشیدها سیاره های خود را، و سیاره ها قمرهای خود را، مرکز کهکشان مجموعه منظومه های خود را جذب می کند. در این جا باید بگوئیم: مرکز جهان نیز همه کهکشان ها را جذب می کند. و اگر چنین نگوئیم، قانون از کلیّت
می افتد.

در حالی که در همۀ آیات مورد بحث که گذشت، دیدیم که مرکز جهان تنها و فقط «دافعه» دارد و هیچ گونه جاذبه ای در آن نیست. و از این دافعه با تعبیرات: مرسلات: فرستاده شدگان. عاصفات: وزندگان از مرکز به سوی اطراف ششگانه. زاجرات: به پیش رانندگان. ناشرات: نشر دهندگان به شش جانب. ذاریات: شدید وزندگان به سوی شش جانب. که همگی دفع و دافعه هستند.

یک هندوانه از خاک تغذیه می کند و بزرگ می شود؛ غذاهای وارده به درون آن، مواد پیشین را به جلو می رانند. آن چه هندوانه را در این تحول دائمی در صورت خود حفظ
می کند، جاذبه نیست. زیرا هیچ نقطه ای از هندوانه نقاط دیگر آن را جذب نمی کند. بل که آن چه آن را نظام داده رگه ها و رشته های ریسمانی هستند که به اجزای آن وحدت بخشیده و مدیریت می کنند.

کاردی را برداشته و نوک آن را به موضع دُمبارَک هندوانه بگذارید و آن را به دو بخش ببُرید، آن گاه به آن با دقت بنگرید؛ شبکۀ رگه ها، رشته های ریسمانی را مشاهده کنید، خواهید دید که نظام اندام هندوانه اعم از گوشته، تخمه، پوسته، همگی بر آن شبکه مبتنی است. بنابر این سه قانون در کنار هم جهان هندوانه را اداره می کنند: قانون تغذیه، قانون دفع و دافعه، قانون رگ و رشته.

شبکه رگ و رشته در هندوانه مانند شبکه اعصاب در بدن انسان، به ذره ذرۀ اجزای هندوانه، کشیده شده است. در این تشبیه، گوشته های هندوانه را انرژی جهان و توده های تخمۀ آن را کهکشان ها فرض کنید. و پوسته هندوانه را به آسمان اول جهان، تشبیه کنید.[2]

تنها فرق میان نظام و سازمان هندوانه با جهان، این است که: هندوانه از یک جانب خود تغذیه می کند و جهان از مرکز خود.

کدام جاذبه ای در نظام و سازمان هندوانه وجود دارد؟! جهان نیز همین طور.

درست است: ریشه هندوانه غذا را از زمین جذب می کند. اما وقتی که غذا به اولین نقطه پیکر هندوانه می رسد، دیگر جذبی وجود ندارد و هر چه هست دفع است، غذای وارده، وارده های پیشین را به پیش می راند.

نظر به این که غذای جهان از خارج از خودش تامین نمی شود بل که به فرمان «اَمرِ» دائمی، غذایش در مرکز خودش «ایجاد» می شود، بنابر این، همان جذبی که در ریشه هندوانه و خارج از پیکر او است، دربارۀ جهان، وجود ندارد.

مثال دیگر: شاید مثال هندوانه خالی از تشویش ذهنی نباشد، بهتر است مثال دیگری آورده شود: کودکان دهان شان را پر از آب می کنند سپس دهانه بادکنک پلاستیکی را به لب های شان می چسبانند، آب را به درون آن فوت می کنند، این کار را تکرار می کنند و بادکنک بزرگ و بزرگ تر می شود. در این بزرگ شدن بادکنک هیچ جاذبه ای وجود ندارد، هر چه هست دفع و دافعه است. بزرگ شدن و گسترش جهان نیز همین طور است با این فرق که: چیزی از بیرون به درون جهان وارد نمی شود، در مرکز آن ایجاد می گردد.


[1] برای مشاهده احادیث فراوان، رجوع کنید به پی نویس های «تبیین جهان و انسان» در سایت بینش نو

[2] برای شرح بیش تر درباره هفت آسمان، رجوع کنید «تبیین جهان و انسان» در سایت بینش نو [ نظرات / امتیازها ]